آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۶۸ مطلب با موضوع «الشیخ محمود العزیز» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
طولانی شدن غیبت یا کوتاه شدن آن به دست ما است. این نکته خیلی مهم است. غیبت امام زمان علیه السلام را خدای متعال ممکن است طولانی کند، بشود 10 هزار سال، و ممکن است کوتاه کند و همین الان غیبت را پایان بدهد. با بهانه و یا بی ‌بهانه. بهانه آن دعای شما شیعه است. جلو انداختن ظهور مهدی اسلام یا عقب افتادن ظهور او دائر مدار تنبلی شما و دائر مدار در کار آمدن شما است. معطّل نشوید. اگر همین‌طور خوابیدی به خواب خرگوشی، خدا عقب می‌ اندازد. اگر جنبیدی و به جوش آمدی و اشک و ناله و دعا و در خانه خدا رفتی و ضجّه و ناله کردی، خدا ظهور را جلو می ‌اندازد. این‌ها مضامین روایات است، از خودم نمی ‌بافم.
در روایات ما غیبت حضرت مهدی علیه السلام را اعلام کرده ‌اند و برای ظهورش هم وقت معین نکرده‌اند، فرموده ‌اند: «کَذَبَ الْوَقَّاتُون». حضرت باقرعلیه السلام فرمود: «لَا أُوَقِّتُ لَهُ وَقْتاً وَ لَا یُوَقَّتُ لَهُ وَقْت» ما برای ظهور وقت معین نمی‌ کنیم، خدا هم وقت معین نکرده است. اگر شیعه دعا کنند، مسلمین اشک بریزند و بنالند، از خدای متعال بخواهند، خدای متعال ظهور را جلو می ‌اندازد.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز جمعه هفتم ماه رمضان1390قمری)
دعا بر فرج حضرت کنید. یک‌ وقت دیدید پیرمرد و پیرزنی، بچه دل‌ سوخته‌ ای، یک بزرگ دل ‌شکسته ‌ای، از ته دل یک خدا می‌ گوید، عرش را به لرزه می‌ آورد، و تیر دعای او به هدف اجابت می‌ خورد، خدای متعال حضرت را ظاهرش می‌ کند. در روایت از امام صادق علیه السلام داریم که: اگر دعا نکنید، غیبت امام عصر طول می‌ کشد تا حدّی که خدا می ‌داند، و اما اگر دعا کنید، خدا به برکت دعای شما جلو می‌ اندازد، جلو می ‌اندازد.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 30 ماه رمضان1390قمری)

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 قمری می فرمود:
امام زمان علیه السلام به شما شیعه، نظر دارد؛ اگر نه این بود، روز قیامت گریبان من را بگیرید! امامتان به شماها توجّه دارد؛ البته انتظار هم دارد که شما هم به او توجّه داشته باشید.
مرحوم سید بن طاووس گفت: سحرگاهی به سرداب رفتم. دیدم امام زمان علیه السلام تشریف دارند و مشغول دعا هستند. با خودم گفتم: گوش بدهم ببینم آقا چه می ‌گوید؟ چه دعایی را می‌ خواند؟ از خدا چه می خواهد؟ شنیدم چنین می‌فرماید:
« اَللّهُمَّ اِنَّ شیعَتَنا مِنّا، خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا، وَ عُجِنُوا بِماءِ وِلایَتِنا. اَللّهُمَّ اغْفِرْ لَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ ما فَعَلُوهُ اِتّکالاً عَلی حُبَّنا وَ وِلائِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَ لا تُوأخِذْهُمْ بِما اَقْتَرَفُوهُ مِنَ السَّیّاتِ اِکْراماً لَنا، وَ لا تُقاصَّهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ مُقابِلَ اَعْدائِنا، فَاِنْ خَفَّفَتْ مَوَازینُهُمُ فَثَقَّلْها بِفاضِلِ حَسَناتِنا.»
سید بن طاووس گفت: دیدم حضرت می‌گوید: خدایا! شیعیان ما، از ما هستند. این‌ها از زیادی طینت ما آفریده شده‌اند. این‌ها با آب محبّت ما و ولایت ما خمیر شده ‌اند. این‌ها گناه کرده ‌اند ولی تکیه ‌شان به ماست؛ پشت گرمی آن‌ها به ماست. چشم شفاعت به ما دارند.
این جا یک مثال بزنم. در شهر، یک مقرّراتی داریم. مثلاً اگر راننده‌ای تصادف کرد و یک کسی را زیر گرفت، او را باید در محاکم قضائیه ببرند، محاکمه ‌اش کنند و بعد جریمه ‌اش کنند. فرض کنید دو تا راننده‌ خلافکار، یکی راننده‌ رئیس الوزراء، و دیگری، راننده‌ فلان عطّار، دو نفر را زیر گرفته ‌اند. با این که تقصیرشان مثل هم است، امّا آن راننده‌ عطّار، بدنش می ‌لرزد و می‌ گوید: «ای وای! دیگر زندگی ‌ام از بین رفت! الآن من را می‌ گیرند، می ‌بَرَند. قتل نفْس کرده ‌ام. حبسم می ‌کنند. زجرم می کنند. چه می ‌کنند و چه می ‌کنند!» اما آن راننده‌ رئیس الوزرا تکان نمی ‌خورد. چرا؟ پشت گرمی ‌اش به اربابش است. با خود می ‌گوید: «ارباب من وقتی که بفهمد من تصادفِ بدی کرده ‌ام، یک تلفن به اداره‌ فلان و به اداره‌ فلان می زند و مشکل را حل می کند و زود خلاص می ‌شوم.» چون اربابش بزرگ است و پشتش به اربابش گرم است، این امید را دارد. التفات کردید؟
ما شیعه ها با سنّی‌ها همین تفاوت را داریم. آن‌ها اگر نافرمانی بکنند، امیدی ندارند؛ ولی وضعیت ما متفاوت است. دقّت کنید که نمی ‌گویم: «نافرمانی کنید!» ملتفت باشید. سوء استفاده نشود! ارباب ما از نافرمانی ما بدش می‌آید، منزجر هم است. دلش هم به درد می آید؛ اما در عین حال، اگر یک شیعه‌ ای یک غلطی کرد، این شیعه، دلش گرم است. با خود می ‌گوید: «ما ارباب داریم. ارباب ما در نزد خدا شفاعت می ‌کند. امام حسین علیه السلام شفاعتمان می ‌کند. فاطمه‌ زهرا علیهاالسّلام شفاعتمان می ‌کند. امام زمان علیه السلام شفاعتمان می ‌کند.» این دل گرمی ‌اش است. حضرت بقیة الله هم در هنگام دعا خواندن در سرداب، همین را به خدا عرض می ‌کند و می ‌گوید: «خدایا! این‌ شیعیان، گناهانی کرده ‌اند. ولی دلشان به ما گرم است. خدا! گناهان ایشان را ببخش.»
سیّد بن طاوس می گوید: من تکان خوردم! قربان این مهر و محبّت و آقایی بروم! در سرداب مقدّس، در جایی که محل عبادتش است، آمده و در خلوت برای شیعیان وساطت می کند.
بعد از آن، حضرت یک عبارت دیگری دارند که شما را تکان می‌دهد. همان طور که می ‌دانید، روز قیامت که بنای حساب شد و میزان عمل در بین آمد، فلّه حسنات با فلّه‌ سیّئات مقایسه می‌شود. اگر حسنات سنگین شود، به بهشت می‌برند؛ اگر سیّئات سنگین شود، به آتش دوزخ می‌برند. سید بن طاوس گفت: دیدم حضرت می ‌گوید: «خدایا! اگر گناهانشان را نمی ‌بخشی، چون روز قیامت شود و فلّه‌ حسنات شیعیان من سبک باشد، خدایا از حسنات من بردار، روی حسنات شیعیانم بگذار!»
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب 28 ماه رمضان)

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود:
آن ‌که شاهراه است، آن ‌که صراط مستقیم قوی، روشن، نزدیک، و رساننده به مقصود و کعبه محبوب است، و زود به او می ‏رساند، محبّت است. باید محبّت به امام ‏زمان علیه السلام پیدا کنید، باید دوستش داشته باشید. دوستی یک امر اختیاری است. البته بعضی از دوستی‌ها اختیاری نیست، مثل دوست داشتن فرزند که اختیاری نیست. امّا خیلی از دوستی ‌ها هست که به اختیار انسان است، و انسان می‏تواند محبّت را در خودش ایجاد یا از خودش دور کند و لذا خدای متعال در قرآن امر به دوستی اولیاء الله و به دشمنی اعداء الله می ‏کند.
اگر دوستی و علاقه پیدا شد، شما را بالاخره می ‏کشاند و به محبوب می ‏رساند. به محبوب می‏ رسی، یا در خواب، یا در بیداری، یا به خودش یا به خواصّش. بالاخره نشانه این ‌که توی باغ رفتی ، به دستت می ‏دهند، و لو یک برگ سبز باشد، و لو یک دانه گل باشد. باید به امام زمانت علیه السلام محبّت پیدا کنی، باید او را دوست بداری، اگر دوست داشتی، صفحه وجودت عوض می ‏شود، اگر دوست داشتی، او را بزرگش می ‏کنی. تو بچه‌ ات را دوست می ‏داری، دلت می ‏خواهد توی هر مجلس، نام بچه ‌ات برده شود، تعظیم از فرزندت شود، و او بزرگ شود. در هر مجلسی دلت می‏خواهد کارهای برجسته بچه ‌ات را به گوش مردم برسانی. این ‌ها همه معلول محبّت است. اگر یک سر سوزن محبّت به امام ‏زمان علیه السلام پیدا کنی، آب و نان از دهانت می ‏افتد، ذکر جلال و جمال و فضائل و کمالات و عظمت او از دهانت نمی ‏افتد.
یکی از آثار محبت این است که آدم آثار محبوبش، شؤون محبوبش را دوست می‏دارد. مادرها، کت و شلوار بچه ‌ها‌یشان را به چشمشان می ‏کشند و می ‏بوسند، مخصوصاً اگر بچه‏اش به سفر رفته باشد، کت و شلوار بچه را بر می‏دارد، آن را تمیز می‏کند، اطو می‏کند، تا می‏کند، ماچش می‏کند، توی بقچه می‏گذارد. چون این کت بچّه‏اش است، و بچه‏اش آن را می‏پوشیده است. این نشانه محبّت است.
حبّ به شی‏ء، مستلزم حبّ به آثار شی‏ء است. اگر محبّت به امام ‏زمان علیه السلام پیدا کنی، آن‌چه منسوب به امام ‏زمان علیه السلام است، دوست می ‏داری. دوستی به امام ‏زمان علیه السلام پیدا کن. دوستی هم به لفظ نمی ‏شود، هرچیزی نشانی دارد.
باید محبت به امام ‏زمان علیه السلام پیدا کنید. به جان خودش، اسهل الطرق، نزدیک ‌ترین راه برای رسیدن به درگاه و پیشگاه شاه عالم امکان، محبّت به آن بزرگوار است.
محبت، نشانه ها دارد. یکی دلم تنگ می ‏شود، دیگری طپش قلب من است. یکی رنگ زرد من است. یکی اشک دیدگان من است. این‌ها نشانه‌های محبّت من به توست.
حال ببین راستی امام‏ زمان علیه السلام را دوست می ‏داری یا به لفظ، مثلِ من بدبخت می ‏گوئی. اگر محبّت به حضرت داشته باشی، برای او اشک می ‏ریزی، دنبال او می ‏روی، به سراغ او می روی. این سو و آن سو می روی و می ‏پرسی: آقا به چه راهی می ‌شود تا به محبوب رسید؟ باید محبّت به پایه ‌ای برسد که در فراق او بسوزی و بنالی و اشک بریزی، در طلب حقیقیش بر بیائی، خسته و مانده نشوی. اگر محبّ امام‏ زمان باشی، خدا می ‌داند، پسرت، پدرت، مادرت، همه از نظرت محو می ‏شود و او از نظرت محو نمی ‏شود. ذکر تو، اوست؛ فکر تو، اوست؛ اسم او، ورد زبان توست؛ تعظیم و تجلیل او، شأن و مقام توست، هدفِ غائی و مقصدِ نهائیِ توست.
این‌ها در تو هست، عزیزم؟ اگر هست من قربان خاک پایت، اگر هست و نرسیده ‌ای و هیچ نفهمیده‏ ای، بر من لعنت کن. فهمیدید اهل دل و حال چه گفتم؟ اصل الاصول، جوهر الجواهر، عصاره همه مطالب یک کلمه‏ است: باید به امام‏ زمان علیه السلام محبّت پیدا کنید، باید حبّ تو هم شدید بشود، خود محبّت، راه‌ ها را باز می ‏کند، خود محبّت، تو را به او نزدیک می ‏کند، و او را می ‏کشاند.
خدایا به مقام حبیبت خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله، محبّت امام ‏زمان علیه السلام را در دل عالم و عامی‏ و پیر و برنا و صغیر و کبیر و زن و مرد امشب مجلس ما وارد بفرما. خدایا به حبیبت خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله، حبّ امام ‏زمان علیه السلام را با خون ما و با جان ما و با روان ما آمیخته بفرما.
(سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس دهم)

  • ۰
  • ۰


مرحوم در سخنرانی خود در شب عید فطر 1390 قمری می فرمود:
در هر مجلسی که نشستید، ذکر امام زمان علیه السلام بکنید، نامی از آن بزرگوار ببرید، کتاب‌ هایی که مربوط به آن حضرت است و فارسی است، می ‌توانید بخوانید، بخرید و بخوانید، از قبیل «نجم ‌ثاقب» حاجی نوری، «دار السلام» شیخ عراقی، «منتهی الآمال» شیخ عباس قمی، از این قبیل کتاب ‌ها خیلی است. یک مقدار معجزات حضرت و رسیدگی ‌هایی که حضرت به شیعیان و دوستان خود فرمودند، این‌ها را که بخوانید، قلباً علاقه به حضرت پیدا می‌ کنید، هر مجلسی هم نشسته ‌ای یاد حضرت کن، اسم حضرت را ببر، فضائل حضرت را بگو، درباره آن حضرت دعا کن، این‌ها تو را کم کم نسبت به حضرت، مهربان ‌تر می‌کند. (سخنرانی‌های مسجد جامع زاهدان، شب عید فطر 1390 قمری)
:heart:
  • ۰
  • ۰


مرحوم در سخنرانی خود در مسجد النّبی قزوین، در سال 1382 قمری می فرمود:
خدایا! تو امانت نگهدار درستی هستی. تو در امانت خیانت نمی ‌کنی. تو حافظ و حفیظی. من زبان این هفت هشت هزار جمعیّت هستم و از قِبَل این‌ ها می ‌گویم. خدایا! ایمانمان، دینمان، عقیدمان را، مذهبمان را به تو سپردیم. صحیح و سالم نگه بدار، آن موقعی که «إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ»، آن وقتی که روح به تراقی می ‌رسد: «کَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِیَ‏ وَ قِیلَ‏ مَنْ‏ راقٍ وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ‏ وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ‏ إِلى‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ»، آن لحظه ‌ای که می ‌خواهد نفسمان از حنجره‌ مان کنده شود، این ایمان را به ما عطا بفرما. شما نمی‌ دانید چه دعایی کردم! بالاترین دعاها در حقّ شماها بود. دین و ایمان و مذهب خودتان و این بچه‌هایی که آمده ‌اند، همه را به خدا سپردم و خدا امین است و خدا امانت نگهدار است. خدا خیانت نمی ‌کند. انشاء الله دمِ مردن، این پیوند با پیغمبر صلّی الله علیه و آله و دوازده وصی‌اش علیهم السلام را خداوند صحیح و سالم به شماها عطا خواهد کرد.
(سخنرانی‌های مسجد النّبیّ قزوین، ربیع الاوّل1382 قمری، روز هفتم)

  • ۰
  • ۰


مرحوم، در سخنرانی خود در مدرسه مجتهدی تهران در دهه اوّل صفر سال1390 قمری، خطاب به طلاّب علوم دینی می فرمود:
چشمه هرقدر بزرگ و ریشه‌ دار باشد، عاقبت در اثر تابش آفتاب و حرارت زمین می‌ خشکد. شما در دنیا نمی ‌توانید چشمه ‌ای را پیدا کنید که چهار هزار سال مانده باشد، بالاخره آفتاب که از بالا می‌ تابد آن را بخار می‌ کند و به هوا می ‌فرستد و بعد پراکنده می ‌شود. و لو بعد باران بیاید، ولی باران جبران و تلافی مافات را نمی ‌کند، حتّی اگر سالی یک قطره از آن کم شود، بالاخره خشک خواهد شد، مگر آن که این چشمه به دریا اتصال یابد، به اقیانوس راه یابد. آن وقت، دیگر خشک شدنی نیست. هرچقدر آفتاب بتابد، هرقدر باد بیاید، آن را نمی تواند خشک کند.
از این جامع المقدمات خوانِ شما تا برسد به آن عالم متبحّر فقیهِ اصولیِ خارج‌ خوان شما، از این پائین تا آن بالا، همه شما چشمه هستید. چشمه ‌های کوچک، چشمه ‌های بزرگ‌ تر، چشمه‌ های خیلی بزرگ. اما آن‌ که به دریا روزنه ای دارد، به اقیانوس متصّل است، نه کم می ‌شود و نه می ‌خشکد. پس اگر بخواهید نخشکید، اگر بخواهید به حیات معنوی کلّی، زنده شوید، چاره ‌ای نیست، باید به اقیانوس علم دنیا، اتّصال پیدا کنید، یعنی آن وجود مقدّسی که تمام علوم اولین و آخرین را به او داده ‌اند. از حضرت آدم علیه السلام تا حضرت خاتم صلّی الله علیه و آله و از حضرت خاتم صلّی الله علیه و آله تا الان که ما زنده هستیم، هر علمی که در دنیا بروز و ظهور کرده است، از هر علمی که در دنیا آمده است، همه را روی هم بریزید، آن‌ها دو حرف است، بیست و پنج حرف دیگر در سینه امام زمان علیه السلام است که در ظهور موفورالسّرورش، آن‌ها را ظاهر می ‌کند. او اقیانوس علم خدا است، او خزانه وحی خداست، او گنجینه قدرت خداست، تمام تجلّیات الوهیّت، از مشکات وجود ایشان خواهد شد. باید خودتان را به او بچسبانید.
طلبه باید از همان اولی که به او تعلیم می ‌کنند، باید راه خدا را برود، راه خدا، امام زمان علیه السلام است. لذا باید با امام عصر اروحناه فداه، پیوند بگیرید. باید با حضرت آشنائی پیدا کنید. اگر آشنایی با حضرت پیدا نکردید، در علم، اسکلت خشکی هستید. ملایی که ارتباط با امام زمان نداشته باشد، و لو علاّمه دهر باشد، به قدر پوست پیازی قیمت ندارد، یک مجسمه خشکی است، و لو اصول را کاملاً بلد باشد، و لو در فقه، استاد دهر باشد، و لو در فلسفه، بوعلی‌سینا باشد، این علوم ظاهریه را تمام داشته باشد، این ‌ها علم قال است. اگر یک سر سوزن، حال و معنویت در آن بود، آن قیمت دارد. حال و معنویت به اتّصال و ارتباط با امام عصر علیه السلام است.
این را من جرأت می ‌کنم بگویم، شاید منبری‌ های دیگر جرأت نکنند، چون من خودم، اهل فنّ هستم. هرکس چهار کلمه از بلاغت و استصحاب بلد بود، چهار کلمه مباحث از الفاظ و اصول ادلّه عقلیه را بلد بود، او نایب الامام است؟ نایب الامام باید در علم و تقوی، نماینده امام باشد. اگر نبود، یک غاز به درد نمی‌خورد. اگر نبود، پوست پیاز است. در نظر بنده، آن عالمی که ارتباط با امام زمان خود نگیرد، و لو علاّمه دهر باشد، یک غاز قیمت ندارد. اگر به امام زمان علیه السلام خود چسبیدید، شما ملای شیعه هستید. شما به حال مردم مفید خواهید بود. امّا اگر نچسبیدید، علاوه برآن ‌که مفید نیستید، ممکن است مضرّ هم باشید. باید صاحب شما، شما را از خطاها و خطرات و اشتباهات نگهداری کند، و این، وقتی اتفاق می ‌افتد که شما به او چسبیده باشید تا شما را حفظ کند.
(سخنرانی های مدرسه مجتهدی تهران، صفر 1390 قمری، مجلس دهم)
 
 
  • ۰
  • ۰
:gem: نان و آب از دهان شما می ‌افتد، امام زمان علیه السلام نباید بیافتد. پدر و مادر اگر از فکر شما دور می ‌شود، امام زمان علیه السلام نباید دور شود

مرحوم، در سخنرانی خود در مدرسه مجتهدی تهران در دهه اوّل صفر سال1390 قمری، خطاب به طلاّب علوم دینی می فرمود:
در مطالعه خود، در مباحثه خود، در تدریس خود، در تدرّس خود، باید ابتدای آن متوسّل به امام زمان علیه السلام شوید، و انتهای آن، دعا برای سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام باشد. چه مدرّس و چه متدرس، توسّل به امام زمان علیه السلام داشته باشید. ای طلاّب! در تمام مراحل تحصیلات خود، تدریس، تدرّس، مطالعه، پیش مطالعه، مباحثه، در تمام مراحل باید مستمدّ از امام زمان علیه السلام باشید. باید موقع مطالعه، به امام زمان متوسّل شوید، از حضرت استمداد کنید، موقع مباحثه همان‌ طور، موقع درس هم همین ‌طور، درسی که می‌خوانید و درسی که می‌ دهید. در تمام مباحثات خود، اول که می‌خواهید مباحثه کنید، طرفین مباحثه به امام عصر علیه السلام متوسّل شوید. درس می ‌خوانید، اوّل به امام عصر علیه السلام متوسّل شوید. مرحوم میرزای نایینی در ابتدا درس خود تا توسل شدید به امام عصر پیدا نمی کرده است، وارد درس گفتن نمی ‌شده است. شاگردان وی نیز، آن ‌ها که من نزد آنان درس خواندم، همین ‌طور بودند. موقع درس گفتن، اوّل متوسل به امام عصر علیه السلام شوید، موقع درس گوش دادن نیز همینطور. همان اوّل یک دعایی و توسّلی به امام زمان بجویید. به تکرار این اعمال، شما با حضرت پیوند می ‌گیرید. به تکرار این اعمال، نورانیّت قلب شما زیاد می ‌شود، روحانیت پیدا می ‌کنید. به تکرار این اعمال، بالا که رفتید، شما نایب الامام می ‌شوید. مگر هرکس چهار کلمه یاد گرفت نایب الامام است؟ از همان اول تا آن وقتی‌که ان‌شاءالله الرحمن به استنباط احکام از کتاب و سنت برسید، دلم می ‌خواهد زیر سایه امام عصر باشید. در پناه آن حضرت بروید که هم علم شما از خطا مصون و مامون باشد و هم قلب شما از کدورت ‌ها، قساوت ‌ها، ظلمت‌ ها، هوی و هوس ‌ها، شهوت ‌ها، حبّ ریاست ‌ها مصون بماند. خدا لعنت کند این حب ریاست را؛ این حبّ ریاست آتش بگیرد. نه تنها دین صاحب خود را به باد می ‌دهد، دین و دنیای مردم را هم حبّ ریاست به باد می‌ دهد. ملاّ نباید حبّ ریاست داشته باشد. این را بدانید، حبّ ریاست برای ملاّ بزرگترین خطر است. هم برای خود او و هم برای عوامّ، خطر دینی دارد. این حرف‌ها را هیچ‌ کس از منبری ‌ها به شما نمی ‌گوید، یا جرأت نمی ‌کند بگوید یا ملاحظه می‌ کند. بنده ترس ندارم و شما را هم دوست می ‌دارم.
در خلوت که بهترین اوقات شماست، و مستقیم با خود خدا سرگوشی می ‌کنید و حرف می ‌زنید، شما آن ‌جا باید امام زمان را فراموش نکنید. در نماز، باید دعا کنید و از خدا سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان را بخواهید. دعای بر فرج را فراموش نکنید.
امام زمان علیه السلام، پدر شماست، معلم شماست، دریای علمی است که اگر به او اتصال پیدا کردید، خشک نمی‌شوید. شما نوکر او هستید. آن حاج آقایی که صبح تا شام، فکر پول در آوردن است، پیوندی با امام زمان علیه السلام ندارد.
این حرف ‌های امشب من را ساده نگیرید، خیال نکنید من می ‌خواهم منبر تحویل بدهم، خیر. صحبتِ سفارش و توصیه کردن است، جداً، اکیداً، شدیداً، از شما می ‌خواهم، زیرا شما را دوست می‌ دارم. خدا می‌داند شما را دوست می ‌دارم، به خاطر علاقه به شماست که این‌جا منبر می ‌آیم. دلم می ‌خواهد آن‌چه را در دوران عمر فهمیده ‌ام، به شما ساده بگویم. نان و آب از دهان شما می ‌افتد، امام زمان نباید بیافتد. پدر و مادر اگر از فکر شما دور می ‌شود، امام زمان نباید دور شود. از همین حالا باید شما پشت سر امام زمان بروید. از حالا باید مدد از امام زمان بگیرید. از حالا باید خود را به امام زمان بچسبانید.
(سخنرانی های مدرسه مجتهدی تهران، صفر 1390 قمری، مجلس دهم)
 
 
  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
در قبرستان بقیع که نه گنبدی است و نه ضریحی و نه فرشی و نه چراغی و نه خادمی و نه فراشی. چهار تا از آن وهابی ‌های خبیث هم آن جا ایستاده ‌اند، مثل سگِ درِ جهنم که آمده ‌اند دَم درِ بهشت. متاسّفانه من خودم علمایی را دیده ام که با کفش تا همان نزدیکی ‌های قبور مطهّر ائمّه علیهم السّلام می آمدند.
یک مطلبی را به شما بگویم و این سِرّ را را فاش کنم؛ امام زمانتان علیه السلام در قبرستان بقیع پای برهنه می ‌رود. این را بدانید! این فقط حرف نیست! قطع بدانید که راست و درست گفته ‌ام. امام زمانتان از آن‌جایی که از پله‌ها بالا می‌روند و وارد می ‌شوند، از آنجا پا برهنه به قبرستان بقیع علیهم السلام می ‌رود. من خودم علمای بزرگ را دیدم که با کفش تا نزدیک قبرها می ‌روند و زیارت می ‌خوانند. خود بنده هم آن اوایل امر، گاهی غفلت داشتم. ان شاء الله اگر به مدینه مشرّف شدید این مطلب من را فراموش نکنید، کفش ‌هایتان را بکنید. پایتان خاکی شد، طوری نیست! می ‌روید و پایتان را می ‌شورید. با پای برهنه بروید. امام زمانتان علیه السلام آن جا به احترام چهار امام پا برهنه می ‌رود.
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب 24 ماه رمضان)

  • ۰
  • ۰

دعا

خدایا به حق امیرالمومنین دل ما را به نور معرفت و نور عبودیت خودت و نور ولایت علی و یازده فرزندش متلألأ فرما.
پیوند محبّت و ولایت بچه های ما را با شجره ملکوتی امام زمان علیه السلام محکمتر فرما.
فرزندی که ولیّ امام عصر نباشد به ما مده.
بچّه های ما را از شرور و فتن آخر الزمان حفظ فرما
دین و ایمان ما و فرزندانمان خدایا به دست تو امانت سپردیم. ای خدای امین مؤمن مؤتمن، دم مردن امانت ما را سالم به ما برسان
ما را با ایمان کامل از دنیا ببر.
آنچه گناه تا کنون کرده ایم معترفیم به گناهانمان، ولی اربابمان بزرگ است پیش تو آبرو دارد به حق مولا امیرالمومنین آنچه گناه کرده ایم این ساعت ببخش.
ما را از این مجلس، پاک و پاکیزه روانه بفرما.
به حقّ محمد و آلش، قداست و تقوای ممتدّ که تا آخر عمر ما را مانع از ارتکاب معاصی شود به ما و اولادهایمان عطا بفرما.
گرفتاری ها و پریشانی های عموم مسلمین را خاصه شیعیان را برطرف بفرما.
ما را در سایه امام عصر موفّق به امور خیری بدار.
خیرات و برکات آسمانیت را بر ما و همه مسلمین مبذول بدار.
مؤیدین اسلام و دین ، مروجین مذهب جعفری در هر لباسی که هستند همه را تأیید فرما.
مخرّبین دین را قلع و قمع فرما.
خدایا بزرگان ما پیشوایان ما روحانیین عالی مقاممان خطبا و گویندگان دینی ما که ما را هدایت و دلالت به ولایت اهل البیت کرده اند و مرده اند همه را غریق رحمت بفرما
خدایا این راه زیارت امام حسین را به حقّ علی بن ابیطالب به روی شیعیان جهان باز بفرما.
آسایش ما را به حقّ امیرالمومنین علیه السلام روز افزون بفرما
نعمتهایی که به ما عطا فرموده ای از ما زوال نیاور.
هرکس در این ماه صیام در هر مسجدی، تکیه ای، حسینیه ای، تو خانه خودش، عرض ارادت به ساحت اهل البیت علیهم السلام کرده است، خدماتش را قبول بفرما. پاداش جزیل و اجر جمیل در دنیا و آخرت به همه شان عطا بفرما.
(سخنرانی مرحوم در مسجد صاحب الزّمانی(خیرآباد نو) بیرجند، 1394 قمری، روز 21 ماه رمضان)

  • ۰
  • ۰



به روح مطهر حضرت خاتم الانبیا و ارواح ائمه طیبین و انبیا و مرسلین و به حقّ قرآن عظیم، همین ساعت امر فرج امام زمان ما را اصلاح بفرما.
ما را به زودی به دیدار و به یاری این بزرگوار سعادتمند بفرما.
ما را در پناه امام زمان از هر خطا و اشتباه و از هر خطر و صدمه ای حفظ بفرما.
دل ما را به انوار معرفت و عبودیّت خودت و ولایت ولیّت، امام زمان علیه السلام نورانی تر فرما.
نور ولایت ائمه طاهرین علیهم السلام در دل های اولاد ما، اعقاب ما، نسلاً بعد النسل متجلّی فرما.
فرزندان ما را از فتنه های گمراه کننده آخر الزمان حفظ بفرما.
آنها را با ایمان کامل و با ولای آل محمد، سعادتمند فرما.
به حقّ قرآن عظیم گناهان ما را ببخش.
ای غفار الذنوب! ای سید السادات! ای ارحم الراحمین! به حق این قرآن بر ما ترحّم بفرما.
ما را به بندگی خودت، به تقوی، به عبادت، به پرهیز گناه تا پایان عمر توفیق عطا بفرما.
شیطان را از ما دور گردان.
ما را بر هوی و هوس و حیوانیّت خودمان غالب و منصور بدار.
همه شیعیان جهان را در هر نقطه روی زمین است حفظ بفرما و در امن و امان قرار بده
شرّ کفار و ضرّ اشرار از مسلمانان خاصّه شرّ یهود عنود را دور گردان و شرّشان را به خودشان برگردان.
گرفتاری همه مسلمانان خاصه شیعیان را بر طرف بفرما.
گرفتاران بی گناهان برطرف فرما.
بیماران ما را لباس عافیت بپوشان.
بیماری نادانی را از ما دور گردان.
خیرات و برکات آسمانی و زمینی ات را به ما و همه مسلمانان جهان مبذول بدار.
به حق محمّد و آلش آنهایی که ما را به ولای اهل البیت علیهم السلام راهنمایی کردند، علما و روحانیین، گویندگان دینی، پدران و مادرانی که ما را با مذهب شیعه آشنا کرده اند و مرده اند، همه شان را با ائمه طاهرین محشور فرما.
(سخنرانی مرحوم در مسجد صاحب الزّمانی(خیرآباد نو) بیرجند، 1394 قمری، شب 23 ماه رمضان)