سخنرانی “هشتم شوال، سالروز فاجعه تخریب بقیع”
ق.ن:
۱٫با تشکر از دوستانی که بدون کمک آنها تهیه این پست در این زمان کوتاه مقدور نبود.
۲٫ با تشکر ویژه از جناب علیرضا دهقانی که یافتن منابع را بر عهده گرفتند.
=
در مدینه چهار پنج تا بقیع وجود داشت که معروف ترین شان بقیعی است که ما می شناسیم و به “بقیع الغَرقَد” یا “جنه البقیع” معروف است.
جنت در ادیبات عرب به معنای باغ است، جایی که درختان زیادی وجود دارد.
“غرقد” درختچه های خاصی است که در نقاط خشک می روید و قبل از آن که بقیع، قبرستان رسمی مسلمانان شود درختچه های غرقد آنجا را فرا گرفته بود و بعد از آن که قبرستان شد درختچه های غرقد کنده شد.
=
بعد از هجرت پیغمبر خدا و وارد شدنشان به مدینه، محل “مسجد النبی” را تعیین نمودند.
دومین کار پیامبر این بود که منطقهای را در جنوب شرقی مسجد النبی انتخاب کردند و فرمودند “اُمِرتُ” یعنی مامور شدم که انتخاب کنم یعنی آدرس اینجا را خدا داده است تا قبرستان مسلمانان شود.
=
در برخی از روایات تاریخی آمده است که قبل از اسلام بقیع، قبرستان یهودی ها بوده است و بعد از هجرت پیامبر آنجا را قبرستان مسلمانان اعلام کردند و یهودیان را در منطقه ای در پشت بقیع دفن میکردند.
=
مساحت اولیه بقیع در حد پنج هزار متر است و الان حدود صد و هشتاد هزار متر است.
=
وهابی ها تمام مناطق اطراف بقیع را به بهانه گسترش بقیع خراب کردند و مناطقی از جمله کوچه بنی هاشم را منضم به بقیع کردند.اینها همه خارج بقیع بود.
=
محل قبر خلیفه سوم نیز جز بقیع نبود و از آنجا که مسلمانان اجازه ندادند که عثمان در بقیع دفن شود، او را در قبرستان یهودی ها که پشت بقیع بود دفن کردند.
معاویه دستور داد آنجا را به بقیع ملزم کنند و در کمال وقاحت دستور داد سنگی که پیامبر بر روی قبر “عثمان بن مظعون” گذاشته بودند، را بردارند و بر قبر “عثمان بن عفان” بگذارند.
=
اولین نفراتی که از مسلمانان در بقیع دفن شدند:
اولین مسلمانانی که در سال اول هجرت در بقیع دفن شد “اسعد بن زراره انصاری” از انصار بود که پیامبر شخصا ایشان را در بقیع دفن کردند.
دومین صحابه ای که در بقیع دفن شد “عثمان بن مظعون” که برادر رضاعی پیامبر بود. پیامبر شخصا “عثمان بن مظعون” را دفن کردند. و نماز میت را در بقیع خواندند.
سومین جنازه ای که در بقیع دفن شد، “ابراهیم” پسر رسول الله بود.
به تدریج وقتی مسلمانان مدینه توجه پیامبر را به قبرستان دیدند به آنجا میرفتند و درختچه های آنجا را می کندند و اصطلاحا آنجا را قبرستان خانوادگی میکردند.
لذا وقتی از در بقیع وارد می شوید سمت راست آن تقریبا تمام مقابر بنی هاشم رو میبینید.
زنان پیغمبر در یک قسمت، صحابه در جای دیگر و جوری مجموع قبرهای خانوادگی بود که همه آنها قبل برنامه تخریب بقیع مقامات مشخص داشتند.یک گنبد مقام زنان پیامبر بود. در یک گنبد مقام سه تن از دختران پیامبر بود.
حضرت عباس عموی پیامبر در آنجا دفن بودند و هر کدام مقام مشخص داشتند.
=
این روایت را در کتاب اهل سنت از جمله صحیح مسلم از قول عایشه مینویسند که پیغمبر خدا هر شبی که در حجره من بود {از آنجایی که پیامبر در شبهای متوالی با یکی از همسرانشان به سر میبردند} هر شب در دل شب از خواب بر میخواست و به بقیع میرفت و به زیارت قبور بقیع میپرداخت و برای اهل بقیع دعا میکرد.
و روزی پیامبر فرمود در روز قیامت هفتاد هزار از بقیع بی حساب و کتاب وارد بهشت خواهند داشت.
=
قبر عثمان در بقیع نبود. و تعمدا وهابیون طوری بقیع را گسترش دادند که قبر عثمان در محدوده بقیع قرار گیرد.
اهل سنت روی این نکته زیاد مانور میدهند که پیامبر وعده داده که “همه” اهل بقیع به بهشت می روند . در حالی که پیامبر نفرمود که “تمام” اهل بقیع به بهشت میروند بلکه فرمودند ۷۰ هزار از آنها بی حساب و کتاب وارد بهشت میشوند.
=
در تورات به بقیع اشاره شده است.
=
پیغمبر فرمودند:
“من زار الحسن فی بقیعه ثبت قدمه علی الصراط یوم تزل فیه الأقدام” .
هر کس امام حسن (ع) را در بقیع او زیارت کند، در روزی که قدمها می لغزد، گام او بر صراط، استوار خواهد بود.
{بحار الانوار، ج ۹۷، ص .۱۴۱}
=
بخشی از جنایات وهابیون در محو آثار بقیع، محو نقش و نام و حضور بیش از صد تن از صحابه رسول الله است که اینها در زمان پیغمبر در جنگها به شهادت میرسیدند و در بقیع دفن میشدند.
آنهایی که در جنگ احد شهید شده بودند را همان جا دفن کردند و بسیاری از مجروحان احد را به مدینه آوردند و آنها به تدریج به شهادت رسیدند و همه آنها در بقیع دفن شده بود و ما الان چیز زیادی از اینها نمیدانیم.
از “عبدالله بن مسعود” چیز زیادی نمیدانیم.از که معمولا ماموران امر به معروف و نهی از منکرِ بقیع همیشه حساسیت دارند و تا میپرسید قبر عثمان کجاست، آدرس قبر “عثمان بن عفان” را میدهند.
=
“عثمان بن مظعون” به قدری مورد توجه امیرالمومنین بود که حضرت یکی از فرزندانشان {از خانم ام البنین} را به یاد او، عثمان نامیدند.
=
در کتب تاریخی اهل سنت آمده است:
پیامبر در جمع اصحاب وارد بقیع شدند و با مدفونان بقیع سخن گفتند و گفتند که خوش به سعادت شما و بعد به اصحاب گفتند همه اینها از شما بهتر هستند. اصحاب اعتراض کردند که ما هم مثل آنها جهاد کردیم، ما هم مثل آنها انفاق کردیم. چرا اینها از ما بهتر هستند؟ پیغمبر فرمود این ها عاقبت به خیر شدند و من شفیع و کفیل شان در روز قیامت هستم اما شما معلوم نیست که عاقبت تان چه خواهد شد و بعد از من چه خواهید کرد. لذا وضع آنها از شما بهتر است.
=
به نص صریح تاریخ پیغمبر بارها در بقیع نماز خواندند، هر شب جمعه به زیارت مردگان بقیع میآمدند، شخص پیغمبر در دفن اصحاب حضور پیدا میکردند و در دفن مشارکت میکردند.
=
اتفاقی که در تاریخ افتاد و شاید کمتر بدانید:
قبور ائمه بقیع دو بار تخریب شد و نه یک بار .
یک بار در سال ۱۲۲۰ هجری قمری {امسال ۱۴۳۵ است} و یک بار در سال ۱۳۴۴ هجری قمری.
یعنی این قبور دو بار به فاصله ۱۴۴ سال تخریب شد.
بار اول در حمله اول آل سعود و وهابیون این قبور ویران شد. مردم مدینه و بلاد اسلام به شدت اعتراض کردند. دولت عثمانی به والی مصر محمد علی پاشا دستور داد که این وهابی ها را از مکه و مدینه بیرون کند و جنگ سختی در گرفت و دولت عثمانی وهابی ها را از مدینه و مکه دور کردند.
بار دوم وهابیون نیروهایشان را جمع آوری نمودند و حمله کردند. در سال ۱۳۴۴ کاملا سلطهشان بر مکه و مدینه تثبیت شده بود. قاضی القضات مدینه از علما استفتا کرد که حکم بناهای روی قبور چیست و آنها هم تحت فشار آل سعود فتوا دادند که اینها همه شرک و بدعت است و باید همه اینها تخریب شود.
بعد از اولین تخریب قبور ائمه و بارگاه حضرت زهرا س و بیت الاحزان، بقیع بسیار زیباتر از اول بازسازی شد، اما در حمله دوم مجدد تخریب شد.
حمله وهابی ها به کربلا و نجف:
علاوه بر بقیع، وهابیون یک بار در سال ۱۳۲۲ به حرم امام حسین ع حمله نمودند و غارت کردند و تخریب کردند.
به قصد تخریب حرم امیرالمومنین ع به نجف حمله کردند که جنگ سختی در گرفت و مردم نجف به وهابیون اجازه ورود ندادند.
وقتی که مردم کربلا برای جشن سیزده رجب به نجف آمده بودند و کربلا خالی شده بود، به حرم امام حسین ع حمله کردند و تمام اموال امام حسین را غارت کردند.
مشابه این کار را با حرم پیغمبر انجام دادند. اولین کار سعودی ها بعد از ورود به مدینه این بود که تمام دارایی ها و اقلام ارزشمند و حتی فرشهای متعلق به حرم پیامبر را غارت کردند.
وقتی در سال ۱۳۴۴ بقیع تخریب شد عملا به نحوی تخریب کردند که هیچ جای عبور و مرور نماند و این چیزی که الان میبینید ۴۰ سال بعد و تحت فشار علمای شیعه ساخته شد. راه هایی از سنگ فرش درست کردند و حتی این نشانه ها نبود و اصلا کسی آدرس نداشت تا بداند قبر ائمه کجاست.
==
از باب مرور تاریخ، مراکز تاریخی مقدسی که وهابیون در سعودی خراب کردند:
– اولین مقبره معلی قبر حضرت خدیجه س و حضرت آمنه س و قبر حضرت ابوطالب ع و حضرت عبدالمطلب و حضرت عبدالمناف آنجا بود که قبور را به طور کامل خراب کردند
– قبر حضرت حوا در جده
– قبر حضرت عبدالله ، پدر پیغمبر در مدینه
– “بیت الاحزان” حضرت زهرا در بقیع
– مسجد سلمان در مدینه
– کوچه بنی هاشم در مدینه که محل تدریس امام صادق ع آنجا بود را کامل را از بین بردند و الان سنگ فرش های که بین وادی السعید و بقیع است همان محل قبلی کوچه بنی هاشم است.
– “مسجد الشمس” و “جایگاه نفس الزکیه” در مدینه منوره
– خانه پیامبر در مدینه
– خانه اولیه پیامبر در مدینه قبل از بنا شدن مسجد
– زادگاه پیامبر در مکه
– از بین بردن خندقی که مسلمانان در اطراف مدینه حفر کرده بودند
– درِ خیبر
– خانه حضرت خدیجه در مکه
– قبر شهدای بدر
– محله بنی هاشم و مسجد بنی ورده
همان طور که می بینیم تخریب بقیع تنها تلاش وهابیون در محو آثار تاریخ اسلام نبوده است.
=
در بقیع علاوه بر چهار امام بزرگوار، به روایت محکم قبر حضرت زهرا س نیز در آنجا است.
مقام حضرت فاطمه که مقام بزرگی بود و در کنار مقام حضرت عباس (عموی پیامبر) محل زیارت بود.
قبر بیش از صد نفر از صحابه، قبر عمه های پیامبر صفیه و عاتکه، دختران پیامبر زینب و کلثوم و رقیه و حلمیه و سعدیه و حضرت ام البنین …
این افراد هر کدام شان یه تاریخ هستند و برای این که محو شد روزی زنی وارد بقیع شد و تمام مردم مدینه دور او جمع میشدند.چهارتا قبر شبیه ه هم درست میکرد و مردم را متوجه واقعه کربلا میکرد. این کاری بود که حضرت ام البنین سلام الله انجام میداد.
تمام این تخریبات انجام میشود تا همه افراد تاریخ ساز محو شوند.
====>
سوال این است که چرا این اتفاق می افتد و هدف چیست؟ و ریشه اصلی این جنایت در کجاست؟
این رویکرد فاسد متعفن میگوید هر بنایی که روی هر قبری شرک است، هر یادگاری شرک است، هر نشانه ای شرک است.
شاید بسیاری در مقابل حرم پیامبر بایستند و همین که دست شان را برای دعا بلند کنند، خبیثی پیدا میشود که به دست تان ش میزند و میگوید به سمت قبله برگرد.
– آیه ۲۱ سوره کهف را بخوانید:
“وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَهَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا“ .
و این چنین ما مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه ساختیم تا خلق بدانند که وعده خدا به حق بوده و ساعت قیامت البته بیهیچ شک خواهد آمد، آنگاه که میانشان تنازع و خلاف در امر آنها بود پس بعضی گفتند: باید گرد آنها حصار و بنایی بسازیم خدا به احوال آنها آگاهتر است و آنان که بر واقع احوال آنها ظفر و اطلاع یافتند گفتند: البته بر ایشان مسجدی بنا کنیم.”
خداوند می فرماید وقتی که اصحاب کهف بیدار شدند و بعد از آن دولت ظلم خارج شدند و مردند، سیصد و اندی سال بعد مرگ اصحاب کهف، عده ای محل قبرشان را پیدا کردند. کافران گفتند اینجا نمادی بگذاریم و ولی مومنان آن زمان گفتند مسجدی روی قبر اصحاب کهف بنا کنیم.
==> تقریر قرآن به معنای تایید قرآن است.
همین که قرآن ذکر میکند یعنی آن را به عنوان عمل مقبول پذیرفته است.
این که از نظر قرآن پذیرفته شده است که در محل دفن مومنی به یاد آن مومن مسجدی بنا شود.
=
وهابی ها نماز خواندن در بقیع را حرام میدانند.
وهابی نماز را در بسیاری از مساجد حرام میدانند.
لذا حدود هشتاد مسجد را در مدینه خراب کردند.
در حالی که پیغمبر خدا علاوه بر مسجد النبی حداقل ۴۷ مسجد دیگر در مدینه ساختند.
مسجدی پیغمبر ساختند که مخصوص نماز بانوان بود. خانم ها اجازه داشتند در مسجدی نماز جماعت زنانه برگزار میشد. پیامبر برای آنها پیش نماز زن معین کرده بود.
اما از نظر وهابیت در مکه و مدینه فقط باید یک نماز برپا شود و پیش نمازهم باید کسی باشد که خود آل سعود تعیین میکند، مساجد را خراب کردند تا فقط مسجد الحرام و مسجدالنبی وجود داشته باشد.
=
تقریر قرآن به معنای تایید قرآن است.
این که زمینی قداستِ خاص پیدا میکند، شی ای قداست خاص پیدا میکند، خانه ای قداست خاص پیدا میکند، جای پایی قداست خاص پیدا میکند… همه اینها بنا به خواست خدا است.
= => “وَ اتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبراهِیمَ مُصَلَّی” {بقره ۱۲۵ }
* مقام ابراهیم چیست؟
یک سنگی بود که وقتی حضرت ابراهیم میخواست قسمت بالای خانه کعبه را درست کند به زیر پایش میگذاشت.
الان یه چارچوب شیشه را میبینیم که جای پای حضرت ابراهیم در آن قرار دارد.
خدا میفرمایید آنجا بایست و نماز بخوان و جز ارکان حج تو است.
*حجر اسماعیل چیست؟
حضرت ابراهیم خانه ای کوچک بیرون خانه کعبه برای همسرش هاجر و فرزندش اسماعیل ساخت و به قولی برای نگهداری گوسفندان ش درست کرد. آنجا آن چنان قداست یافت که اسم ش شد “حجر اسماعیل” .در حجر اسماعیل، مادر حضرت اسماعیل در آنجا دفن شدند و همه آنها که طواف به جا می آورند حتی انبیا و اولیا الله موظف شدند که به دور این مقبره طواف کنند.
==> مقبره دو آدمی که معصوم هم نبودند اما میبینیم که طواف دور “حجر اسماعیل” جز اعمال حج است و اگر این طواف صورت نگیرید حج باطل است.
مقام هاجر برتر است یا مقام فاطمه زهرا س؟
مقام اسماعیل برتر است یا مقام امام مجتبی ع؟
این است که نص صریح قرآن “وَ اتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبراهِیمَ مُصَلَّی”.
مگر آنجا چه بود؟
جای پای حضرت ابراهیم.
باید آنجا بایستیم و نماز بخوانیم.
==> چرا آب چشمه ای که خدا این چشمه را فقط برای رفع عطش یک نوزاد به اسم اسماعیل که از عطش در آغوش مادر داشت از دنیا میرفت رویانید، آب مقدس میشود؟
حتی وهابیت هم به قداست این آب اعتقاد دارند.
==> داستان رمی جمرات یادآور سه سنگی که ابراهیم به شیطان زد وقتی که میخواست او را وسوسه.
==> صفا مروه جز یادآوری هفت بار طی مسیری مادری که فرزندش داشت در آغوش ش در حال جان دادن بود و هی از صفا به مروه میرفت.
==> خاک بقیع ارزشش کمتر از پیراهن حضرت یوسف است؟
وقتی که پدر به چشمانش مالید چشم مان ش را بینا کرد.
اینها آیات صریح قرآن است. نیاز به تفسیر ندارد.
معنای واضح قرآن است.
آن هنگام که پدر، پیراهن فرزند را به دیدگان ش مالید:
“أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا ” {یوسف ۹۶}
بینایی خودش را به دست آورد.
این خاک ارزش ش از آن پیراهن کمتر است؟
==> آیه ۳۶ و ۳۷ سوره نور را بخوانید:
“فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ . رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ …”
در خانه هایى که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش مىکنند . مردانى که نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز…
خدا دارد خانه را تقدیس میکند.
خداوند دارد خانه هایی را تقدیس میکند که این خانه ها علی و فاطمه را در خود جای داده بودند.
=
به خود خدا سوگند با استانداردهای وهابیها اولین مشرک خود خداست. و اینها اگر دست شان به خدا میرسید همان کاری را با خدا میکردند که با بقیع کردند. دست شان نمیرسد.
===>
در چرایی انجام اقدامات فجیع وهابی ها :
نکته ای اساسی وجود دارد:
در ظرف کمتر از ۲۴ ساعت بعد رحلت پیامبر اکرم، یک نطفه حرام در سقیفه شکل گرفت.
آیا داستان سقیفه این بود که گروهی آنجا جمع شوند و بگویند نمیخواهیم علی خلیفه رسول الله شود و بهتراست که ابوبکر خلیفه شود؟
این خیلی نگاه ساده انگارانه و ساده لوحانه ای به قضیه است.
در سقیفه یک “اسلام نما” یِ بدلیِ جعلیِ قلابیِ فاسدی رونمایی شد که قرار بود جای اسلامِ اصیلِ نبویِ علوی را بگیرد.
پر واضح است که جریان نفاق مدنی میدانست نمیتواند بعد از رحلت پیغمبر، عَلَم مخالفت رسمی با اسلام را بردارد.
و نیز اهل سقیفه خوب میدانستند اگر دین را از درون تهی کنیم، خودش بهترین وسیله استحمار و خر سواری می شود.
یکی از بهترین راه های خرسواری، “دین از درون تهی” شده است.
و این کاری بود قرار بود در سقیفه و از سقیفه اتفاق بیفتد.
اهل سقیفه که نمیتوانستند اسلام را از بین ببرند. آن قدر ریشه دوانده بود که درگیر شدن با آن حداقل این قدر بود که پر هزینه باشد. لذا سیاست جریان نفاق این بود که ظاهر اسلام را حفظ کنیم اما باطن و محتوای آن را برگردانیم به همان جاهلیتی که گوشت و پوست و استخون مان به آن گره خورده و دل ما با آن علقه دارد.
==> قرآن به روشنی و وضوح از بروز یک انقلاب ارتجاعی پس از رحلت پیامبر هشدار میدهد.
عبارت “انقلاب ارتجاعی” برگرفته از کلام قرآن است.
وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ {آل عمران ۴۴}
محمد (ص) فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمیگردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟)
==> انقلاب در ادبیات عرب برای معنای “کودتا” به کار میرود.
آنچه را تحت عنوان “خیزش اجتماعی” در فارسی به آن انقلاب میگوییم در عربی به آن “ثوره” میگویند .
به پیشینه جاهلی خودتان باز میگردید.
یعنی توصیف قرآن از اتفاق سقیفه، یک “انقلاب” است یک “کودتای تمام عیار ارتجاعی” است.
این “اسلام نما” ای که در سقیفه رونمایی شد همه ابعادش و شاخصه هاش با اسلامِ اصیلِ نبوی نه تنها متفاوت، بلکه حتی در خیلی از موارد متضاد بود.
==>قرار بود این “اسلام نما” ، جایگزین اسلام ما شود و اگر جهاد بی امان و بی پایان ائمه اطهار و در راس آن فاطمه زهرا س نبود، این اتفاق میافتاد. ائمه با همه هستی خودشان در مقابل این کودتای ارتجاعی مقاومت و ایستادگی کردند و اجازه ندادند این قرائت دروغین از دین و اسلام مشروعیت پیدا کند.
=
از شاخه های این “اسلام نما” خشونت است و اولین قربانی این خشونت حضرت زهرا س بود.
آنچه که در شاخصه و شاکله سقیفه تولید شد عینا همینی است که در توحش داعشیها میبینید.
اگر میخواهید ببینیم که در سقیفه چه تولید شد، رفتار داعشی ها را ببینید.
رفتار جبهه النصره و القاعده و طالبان را ببینید اینها عینا محصول آن چیزی هستند که در سقیفه تولید شد.
=
در فرهنگ عرب یه سری خصوصیات اخلاقی بود که عرب ها به آن می نازیدند مثلا مهمان نوازی، مثلا برای مرد عرب خیلی ننگ و عار بود که روی زنی دست بلند کنند.
در نهج البلاغه امام علی ع آمده است که انگ عار به قبیلهای میخورد اگر مردی از این قبیله دست بر زنی بلند میکرد.
لذا پیامبر مرتب به اصحاب توصیه می کردند مبادا زنی را بترسانید، مبادا زن را درگیر کنید، زنان حتی زنان مشرکین، اصلا قاطی جنگ نیستند.
==
این اتفاقی که در مدینه افتاد که در روز روشن، وسط کوچه، سیلی به صورت زن جوانی زده باشد، گیرم که آن دختر پیغمبر نبوده باشد، اصلا این اتفاقی عادی در مدینه نبود، اصلا یک اتفاق عادی در فرهنگ عرب نبود، پهلو شکستن آنها امر عادی نبود، اما این نطفه حرامی بود که در سقیفه شکل گرفت. اصلا با خشونت “اسلام نما” ی سقیفه ساخته شد.
درست است که یکی از شاخصه های اعراب رفتار وحشیانه است ولی با زن این کار را نمی کردند.
البته این خشونت فقط محدود و محصور به حضرت زهرا نبود. حتی شامل اصحاب پیامبر هم بود.
=
دومین خصوصیت که در سقیفه شکل گرفت “تکفیر” بود.
این چیزی که به اسم جریان تکفیری میشنویم، این واژه دقیقا در سقیفه تولید شد.
یعنی سیاست حاکمیت سقیفه این بود که هر کسی که با ما مخالف است به او انگ کفر میزنیم و واجب القتل میشود.
سیاست عمر و ابوبکر عینا همین شد.
هر کسی که حکومت ما را قبول ندارد کافر و مرتد و واجب القتل است.
===> ماجرای “مالک ابن نویره”
یکی از اصحاب پیامبر به اسم “مالک ابن نویره” رئیس قبیله ای بود و نماینده پیامبر در آن قبیله، وقتی خبر رحلت پیامبر و جانشینی ابوبکر را شنید گفت از پیغمبر شنیدم که علی را به عنوان جانشین انتخاب کرده است.
به مدینه خبر رسید که “مالک بن نویره” مشروعیتی برای ابوبکر قائل نیست.
عمر به ابوبکر پیشنهاد داد که “خالد بن ولید” را به سراغ مالک بفرستد تا او را مجازات کند.
در مدینه شایع میکنند که فلان شخص مرتد شد.
“خالد بن ولید” وقتی با سپاهان ش به سراغ مالک می رود او به همراه مردان قبیله ش مشغول نماز مغرب و عشا بود. مالک وقتی خالد را دید گفت برای چه آمده ای؟
خالد گفت شما مرتد شدید.
مالک گفت تو میبینی که ما مشغول نماز بودیم و به دین خدا هستیم اما حاکیمیت را قبول نداریم.
خالد ابن ولید که به “سیف الاسلام” معروف است، به مالک میگوید بیا با هم مذاکره کنیم.
از قبل برنامه چیده بود که ولی مالک از حالت جنگی خارج شد و به حالت مذاکره در آمد، سربازان خالد به او حمله کنند و دستگیرش کنند.این کار را کردند بلا فاصله او را به قتل رسوند و سرش را بریدند و همان شب با همسر مالک همبستر شد.
==> عین کاری که داعشی ها برای این که زهرچشم گرفتن انجام میدهند.
و می گویند که ما نه به زنتان رحم میکنیم و نه به ناموستان.
و نه خط قرمزی داریم و پایبند هیچی هم نیستیم.
امیر المومنین فرمودند که خالد باید به جرم زنای محصنه، حد بخورد.
ابوبکر و عمر گفتند “کان مجتهدا و اخطأ” . اجتهاد کرد و فتوا کرد.
این حکم مسخره اهل سنت از اینجا شروع شد که اگر حاکم اشتباه بکند یک ثواب دارد و اگر درست قضاوت کند دو ثواب دارد. یعنی طبق نظر اهل سقیفه خالد یک ثواب هم از خدا طلبکار است.
و خالد تا روز آخر از دست امیرالمومنین فرار میکرد چون امیرالمومنین قسم خورده بودند که هر جا او را ببینم حد زنا را بر او اجرا خواهم کرد.
و لذا این خصوصیت که هر کسی با ما نیست کافر است، این یکی از مشخصات “اسلام سقیفه” است.
=
منش و رَوشِ تکفیر، از سقیفه شروع شد.
و نه هر تکفیری، تکفیری که طرف “واجب القتل” میشود و نه “جایز القتل” .
در کتاب معروف وهابی از صفحه اول آمده است که هر کسی مخالف بود دست و پاش رو قطع کنید.
هر کسی خلیفه اول رو قبول نداشت دست و پای ش را قطع کنید.
هر کسی خلیفه دوم را به اندازه پیغمبر خدا را دوست نداشت، دست و پای ش را قطع کنید.
اینهایی که این جنایت ها را رو انجام میدهند بر اساس فتاوا مراجع شان انجام میدهند.
وهابی ها در شبکه های شان اعلام میکنند که هر کسی که با ما نیست و تفکر وهابی را قبول ندارد، کافر است و میبینید که حتی اهل سنت را مثل آب خوردن میکشند.
=
“محمد ابن عبد الوهاب” بنیان گذار وهابیت است.
پدرش او را نفرین کرد و به مردم هشدار داد که این خبیث و گمراه است و مردم را گمراه خواهد. برادر او “سلیمان ابن عبدالوهاب” اولین کتاب را با عنوان “صواعق الهیه فی رد علی الوهابیه” در رد وهابیت نوشت. و در کتاب ش مینویسد این بلایی است که گریبان گیر بلاد مسلمین شده است.
جالب اینجا است که تاریخ آمده است که “محمد ابن عبدالوهاب” علاقه داشت که کتب افرادی که ادعای دروغین پیامبری کردند را بخواند مخصوصا به “مسیلمه کذاب” ارادت داشت و حتی حرکت خود را از “نجد” ، شهر “مسیلمه کذاب” مدعی دروغگو پیغمبری شروع کرد.
=
اولین نتیجه خشونت و بی رحمی است و شاهد رفتار پیروان مکتب سقیفه هستیم.
دومین نتیجه اسلام سقیفه، “تکفییر” بود و سومی “تحجر” بود.
امام سجاد ع در جایی از دعا شان میفرمایند: خدایا دشمنان ما را احمق و بی شعور آفریدی…
این فتاوایی که امروز برخی از شیوخ وهابیت میدهند، برای مثال رفتن زنان در دریا ممنوع است چون “بحر” کلمهای مذکر است. و بسیار از این فتاوا تهوع آور و مسخره وجود دارد.
=
یکی دیگر از شاخصه های مکتب سقیفه “نصب” است، دشمنی و عداوت با اهل بیت،”النّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ” …
انگار گوشت و پوست و استخوان آنها با بغض و دشمنی نسبت به پیامبر و اهل بیت همراه شده است.
چه عجیب شده است که حتی این دشمنی را نسبت به پیغمبر نیز دارند.
مسجد زار که پیامبر دستور تخریب آن را داده بودند را احیا کردند.
برای “خانه یهودیان” تابلو زدند که به امر مَلِک اینجا آثار باستانی است.
=
نکته جالب این است که وهابیون هر نشانی از پیامبر را شرک میدانند، هر یادگاری از ائمه را حرام میدادند اما یکی از افتخارات شان این است که تنبان عبدالعزیز را به عنوان یک شی مقدس در ریاض نگهداری میکنند.
در سال گذشته، ۱۲ میلیون ریال سعودی خرج کردند تا قلعه ای که محمد به سعود در آن یه هفته زندگی کرده بود را احیا کنند.
هییت مخصوص نظارت برای حفظ آثار آل سعود در زمان مَلک فَهَد تشکیل شد.
این تحجر و بی شعوری که بوسیدن ضریح پیغمبر و ائمه شرک است، اما بوسیدن عبای ملک فهد عین ایمان است.{کلیپ مربوطه را در انتها متن قرار داده شده است}
مَلک عبدالله که مرد و مَلک سلمان به جای او آمد و قرار شد که مردم با آنها بیعت کنند.سه تا ماکت مقوایی شامل پادشاه و ولیعهد و ولیعهدِ ولیعهد گذاشته بودند که سه تا دست کاغذی آمده بود و چند کیلومتر صف بود که ملت بیایند و با این مقوا بیعت کنند. {کلیپ مربوطه را در انتها متن قرار داده شده است}
خبیث در سفر ی که به مکه آمد مردم صف بسته بودند که عبای ش را ببوسند.
“عبدالله بن باز” می گفت ۴۰ سال در مدینه مسجدالنبی نماز خواندم ولی هنوز به پیامبر سلام نداده ام!!! به زیارت قبر پیغمبر نرفتم چون شرک میدانم و تا خراب نشود به آنجا نمیروم.به زیارت قبر پیغمبر نرفته م چون شرک میدانم و تا خراب نشود به آنجا نمی روم.
این مصاحبه را روزنامه عکاظ منتشر کرد.
==
ماجرای جالبی از آیت الله حکیم نقل شده است:
مرحوم آیت الله العظمی حکیم در دورانی که مرجع اعلی تشیع بودند به حج مشرف شدند.
وداع و استقبال بی نظیری از ایشان در نجف برگزار شد. تمام مسیر نجف تا کربلا پر از ماشین بود. تمام عشایر شیعه عراق آمده بودند.و این قدرت نمایی شیعیان در برابر حکومت آن وقت عراق بود.
به عنوان یه پروتکل سیاسی عبدالله بن باز، شیخ الشیوخ و مفتی اعظم سعودی به دیدن آیت الله حکیم آمد و از ابتدایی ملاقات شروع به تهاجم و تکفیر شیعه نمود.
آیت الله حکیم طبع آرامی داشتند و میگذاشتند شخص صحبت ش تمام شود و بعد خیلی مختصر و مفید جواب می دادند.
آیت الله حکیم از شیخ عبدالله بن باز پرسیدند علامت شرک شیعیان چیست؟
گفت شما آیات قرآن را تفسیر و تاویل میکنید در حالی که ما باید همان چیزی که هست رو قبول کنیم.
آیت الله حکیم گفتند: اگر قرار است همه جاهای قرآن را بدون تفسیر و تاویل عمل کنیم، کارمان در برخی از اوقات گیر میافتد. شیخ با تندی گفته بود هیچ جا گیر نمیافتد.
آیت الله حکیم آیه ۷۲ اسرا را خواندند:
“وَمَن کَانَ فِی هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلًا”
هر کس در این جهان نابینا است در عالم آخرت نیز نابینا و گمراهتر خواهد بود.
(عبدالله بن باز کور بود) همه زدند زیر خنده و اونم گفت مشرکین مشکرین از در بیرون رفت.
=
این جنایاتی که آل سعود مرتکب شدند و میشوند و فصل آخرشان در قبال یمن است که روی اسرائیلی ها در غزه را سفید کردند.
الان نزدیک چهار ماه است که مردم مظلوم و بی گناه را زیر آماج حملات زمینی و هوایی گرفتند.
جدا فصل جنایات آل سعود در تاریخ اسلام کم نظر بود. در حمله اول آل سعود یکی از مورخین نوشت که خون در خیابان ها عین رودی که در نخلستان ها است جاری شده بود و من تا دو سال بعد، رنگ آب ها را خونین میدیدم.
این همه آدم میکشند، این که میبینید پیروان شان عین آب خوردن آدم میکشند این حاصل یک فکر است.
لذا این جنایات داعش ناشی از فسادِ فکریِ وهابیتی است که خودش میکروب و ویروسی است که در فضای کثیف سقیفه رشد کرده است.
=
جمله زیبایی که امام ع به ما آموختند:”اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ وَبِالْبَرائَهِ مِمَّنْ قاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ ، وَ بِالْبَرائَهِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَسٰاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِعَلَیْکُمْ” …
از سقیفه شروع شد و تا امروز این جنایت و فساد و فاجعه در تاریخ اسلام قربانی میدهد.
=
در عراق در طی یک سال گذشته به طور متوسط روزی هشتاد نفر کشته شدند. حساب کنید از این هشتاد تا کشته چند تا بیوه و یتیم خواهیم داشت.
حالا این اتفاق در سوریه در دو شهر شیعه نشین نبل و الزهراء سه سال است که خمپاره میاندازند و آدم میکشند.
=
امروز محور تهدید سیاسی اوضاع جهان اسلام این است غده سرطانی به اسم “وهابیت” در جهان اسلام وجود دارد.
وهابیون این جریان رذالت های خود را یک روز جریان مقدسی به اسم سلفی را راه انداخته بودند یعنی با این جاذبه وارد شدند که باید اسلام اصیلی که “پیامبر” آورده است را دریابیم و مابقی زوائد است و باید دور بیندازیم.
بعد به تدریج گفتند این چیزی که “پیامبر خدا” و “خلیفه اول و دوم” آوردند اسلام اصیل است.هر چیزی که اضافه شود بدعت و شرک است. فقط باید قرآن را قبول داشته باشیم و آن چیزی که “احمد بن حنبل” و “ابن تیمیه” { بنیانگذار نظری فرقهٔ وهابیت } گفتند و هر کدام یک از اینها را قبول نداشته باشید مشرک و واجب القتل هستید.
اولین جریان سلفی در بلاد اخوان المسلمین مصر بود.
“سید قطب” بنیانگذارش بود و “جمال عبدالناصر” اعدام ش کرد.
از این سَلفیگری سیاسی، سَلفیگری های نظامی هم بیرون آمد.
القاعده و طالبان و جبهه النصره، محصول تفکرات سلفی “اخوان المسلمین” است.
- اینکه چقدر مشتاق زیارت قبر امام حسین ع هستید، چقدر مشتاق زیارت قبر امیرالمومنین ع هستید، این را ذمه نگه دارید . بزرگترها واجب است که برای فرزندان مان این جنایت ها را بازگو کنیم تا بدانند چه بر مکه و مدینه گذشت.
زشت است که اصلا فرزندان مان ندانند که ماجرای بقیع چیست.
تا این جریان اگر در جهان تشیع فروکش نکند.
=
در سال ۱۳۴۷شمسی در مسجد القصی آتش سوزی رخ داد.
دنیای اسلام ملتهب شد و در تمام بلاد مسلمین قیام کردند.
الان ببینید چقدر بی رغبت شدیم.
امروز میگویند صهیونیستها در میدان مسجد القصی رقصیدند و وارد مسجد القصی شدند.
به تدریج این حساسیتها کم میشود و دیگه برایمان مهم نیست وقتی میگویند سه روز در هفته مسجد القصی مال مسلمانان و چهار روز در هفته مال یهودیان باشد.
خدا شاهد است این غده سرطانی از دنیای اسلام پاک نشود مقصد بعدی شان مزار پیامبر است.
=
خدا به شما جزا خیر دهد از بابت این که امشب در تعظیم شعائر بقیع و امامان مظلوم بقیع و زنده نگهداشتن آن چیزی که جریان پلید و خبیث وهابیت در تلاش برای دفع آن هستند.
=
در بقیع بیت الاحزانی بود که حضرت زهرا هر روز دست حسن و حسین را می گرفتند و به آنجا میبردند و در آنجا گریه میکردند. آن اشک ها را تبدیل به سلاح کردند. پایه های حکوت اهل سقیفه را می لرزاند و به نزد امیر المومنین آمدند و گفتند اشکهای فاطمه ما را عذاب میدهد. به او بگو یا روز آروم گیرد و شب گریه کند یا روز گریه کند و شب آرام بگیرد.
این ظرافت فاطمه زهرا بود که اشک شان را به عنوان یک سلاح استفاده کردند.
اشک فاطمه شد یک ابزار جهانی.
ما نباید فراموش کنیم و نباید نسل ما غافل از این وقایع باشد.
——-
=======
عبدالله بن باز و آیت الله حکیم
عبدالله بن باز
دست بوسی آل سعود جایز است!!!
“رمی جبرات” اولیه
“رمی جبرات”بعد از اعمال تغییرات
بقیع:
مزار عمه های پیامبر و خانم ام البنین س
تصویر پارانوما از بقیع
قبله پشت سر عکاس است.
مزار ابراهیم پسر حضرت محمد ص
مزار ائمه بقیع و حضرت عباس عموی پیامبر
اینم قبر عثمان که به بهانه گسترش بقیع، قبرش را در محدوده بقیع قرار دادند.
(نمیدونم شما هم مثل من فکر میکنید که در ظاهر قبرش مثل بقیه است اما با تکی قرار دادن ش در حصار سیمانی خواستند خاص ش کنند. این طور فکر نمی کنید؟)
مقام ابراهیم:
سنگی که حضرت ابراهیم بر روی آن می ایستادند داخل محفظه شیشه ای سمت راست تصویر نگهداری میشود.
بر روی سنگ مقام ابراهیم جای دو پا دیده می شود.
صفا و مروه