سخنرانی حاج آقا فائق در سال 1388 به مناسبت میلاد امام حسن عسکری ع
برای دانلود صوت این جلسه به سایت ماء معین مراجعه نمایید
فایل ورد و پی دی اف این سخنرانی را نیز میتوانید دریافت نمایید.
· فقط بیست و هشت بهار از عمر امام حسن عسکری ع سپری شد.
خلفای بنی عباس کاملا مراقب بودند که آخرین حجت خدا که فرزند امام حسن عسکری بود و بنا به فرمایش پیامبر که مکرر فرموده بودند "یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا"[1] ،زمین را از قسط و عدل پر میکند چنانکه از ظلم و چور پر شده باشد، برای اینکه به حضرت حجت دست یابند تا بساط ظلم خود را ادامه بدهند فشارهای زیادی بر امام هادی ع وارد کردند و ایشان را از مدینه به شهر سامرا آوردند و در محله عسکر زندانی کردند.
· اغلب دوران امامت ایشان در سلول انفرادی یا در زندانهایی که هم بندی داشتند گذشت و ملاقات شیعیان در راه و کوچه که خلفا ایشان را میخواندند و گاهی هم میتوانستند خدمت ایشان برسند.
در نتیجه اطلاعات زیادی از ایشان در دست نیست اما وجود آن حضرت چنان بود که برای دوست و دشمن فضائل ایشان همچون خورشید در میان آسمان روشن شد.
· در این مدت اتفاقاتی رخ داد که نشان داد که ایشان حجت خدا هستند و حسابشان از مرد عادی جدا است.
o در یکی از زندان ها زندان بان باید در خانه خودش ایشان را زندانی کرد و به ایشان بسیار سخت میگرفت حتی برای خوراک و آب. طوری که عیال آن مرد گفت این زندانی تمام روزها روزه و شب ها به عبادت مشغول است و با کسی هم سخن نمیگوید، چرا این قدر به او سخت میگیری؟ اما آن زندانبان توجهی نکرد و برای خوش خدمتی به هارون عباسی خلیفه آن زمان، حضرت را در برکه سِباع زندانی کرد. برکه سِباع، برکهای بود که شیرهای درنده را در کنار آن نگهداری میکردند.در حالی حضرت را زندانی کردند که مدتی بود شیرها چیزی نخورده و گرسنه بودند، با این هدف که شیرها به ایشان حمله کنند و ایشان را از بین ببرند. بعد از مدتی زندانبان برای سرکشی برگشت و دید حضرت با آرامش ایستاده اند و مشغول نماز هستند و شیرها دور حضرت حلقه زدهاند و به حال تواضع دستهای خود را روی زمین گذاشتند و پاهای شان را جمع کردند و روی زمین نشسته اند و در حال مشاهده صحنه عبادت حضرت هستند.[2] [a]
o هارون عباسی استری داشت که به شدت چموش شده بود، نه سواری میداد و نه حتی میشد روی او زین بگذارند و با لگد پراکنی استر هیچ کس جرات نزدیک شدن به آن را نداشت. خلیفه برای این که حضرت را نابود کند به ایشان گفت که آیا میتوانی این حیوان را آرام کنی و بر او زین ببندی و سوارش بشوی؟ حضرت دست خودشان را بر پشت استر گذاشتند و حیوان عرق شدیدی کرد و بعد حضرت زین بستند و بر آن سوار شدند و بعد حیوان را به او تحویل دادند.[3]
· از فرمایشات امام حسن عسکری که برای زندگی روزمرهمان کاربرد دارد:
1. اَشَدُ الناس اِجتِهادً مَن تَرَکَ الذُنُوب، اَزهَدُ الناس مَن تَرَکَ الاحَرام ، اَعبَدُ الناس مَن اقامَ عَلَی الفَرائِض[4]
کسی پر تلاشتر از همه است که از گناهانی که برایش رخ میدهد فرار کند و زاهدترین مردم کسی است که وقتی با حرام مواجه میشود از آن دوری میکند و عابدترین انسان کسی است که بر واجبات استقامت به خرج میدهد و شد شد، نشد نشد رفتار نمیکند.
2. أَقَلُّ النَّاسِ رَاحَةً الْحَقُودُ [5] .
حقود یعنی کینه ورز، کسی که وقتی از دیگری آزرده میشود فراموش نمیکند و دنبال انتقام است. این آدم به این نیت میخواهد تسویه حساب کند تا طرف مقابل دیگر این نوع رفتار ناشایست (از نظر خودش) را نداشته باشد و او راحت زندگی کند.
طبق حدیث از همه کمتر آسوده خاطر کسی است که کینه ورز است و اضطراب و ناراحتی دارد.
راه آرام کردن این است که مانند کسی که ناراحت نشده و کینه ندارد با آن شخص با چهره گشوده و تواضع برخورد کنید ، رفتار او رفته به رفته از بین میرود. شر الوجه یذهب ببهائه، با گشوده رویی کینهها به تدریج از دل زدوده میشود.
[1] کتاب سلیم: ج2، ص567؛ الغیبة (الطوسی): ص50 و...
[2] کافی ج ۱ ص۵۱۳
[3] الارشاد: ج2، ص328
[4] تحف العقول: ص489
[5] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج75، ص373، ط بیروت
[a] علی بن محمد، عن بعض أصحابنا قال: سلم أبو محمد علیه السلام إلى نحریر فکان یضیق علیه ویؤذیه قال: فقالت له امرأته: ویلک اتق الله، لا تدری من فی منزلک وعرفته صلاحه وقالت: إنی أخاف علیک منه، فقال لارمینه بین السباع، ثم فعل ذلک به فرئی علیه السلام قائما یصلی وهی حوله.