آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مقدمه کوتاه از شریف رضی

و من الناس من یسمی هذه الخطبه بالقاصعة و هی تتضمن ذم إبلیس - لعنه اللّه - علی استکباره و ترکه السجود لآدم - علیه السلام - و أنه أول من أظهر العصبیة و تبع الحمیة، و تحذیر الناس من سلوک طریقته:
ترجمه :
بعضی این خطبه را «قاصعه»**قاصعه به معنی تحقیر کننده و خوار کننده است. در این خطبه ابلیس تحقیر شده است.*** نامیده اند و آن در نکوهش ابلیس (لعنة الله) است به سبب خودپسندی او و سجده نکردن برای آدم (ع). او نخستین کسی است که عصبیت را آشکار ساخت و از حمیت پیروی نمود. این خطبه مردم را از رفتن به راه ابلیس برحذر می دارد.

دو صفت عزت و بزرگی، مخصوص خدای بزرگ است

  • ۰
  • ۰

خطبه قاصِعَه

 

 

خطبه قاصِعَه، طولانی‌ترین خطبه نهج البلاغه است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است. این خطبه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه ایراد شده و امام در این خطبه درباره تفرقه اجتماعی هشدار داده و عاملان آن را سرزنش می‌کند.

از موضوعات فرعی این خطبه، جنگ‌های امام علی(ع) با ناکثین، قاسطین، و مارقین و شجاعت امام در دوره جوانی و به خاک افکندن بزرگان عرب، تربیت پیامبر(ص) از کودکی به واسطه فرشته الهی، قرابت امام علی(ع) با پیامبر و تربیت شدنش تحت نظارت او، حیله‌های ابلیس و یکی از معجزات پیامبر(ص) در حضور بزرگان قریش است.

این خطبه به صورت مستقل ترجمه و شرح شده است. شماره ترتیبی این خطبه در نسخه‌های نهج البلاغه، متفاوت است.

 

دلیل نامگذاری

شارحان نهج البلاغه برای نامگذاری این خطبه چند دلیل ذکر کرده‌اند. سه دلیل زیر در شرح قطب راوندی آمده است:[۲]

  1. قصع در مورد نشخوار شتر به کار می‌رود و با توجه به اینکه شتر هنگام نشخوارکردن غذا را از درون به دهان می‌آورد و می‌جود و دوباره فرومی برد، این خطبه نیز به جهت اینکه از آغاز تا پایان، پندها و نهی‌هایش تکرار می‌شود قاصعه نامیده شده است.
  2. قصع به معنای کشتن و خُردکردن نیز به کار می‌رود. بدین معنا گویا خطبه قاصعه، قاتل و خُردکننده ابلیس است.
  3. قصع به معنای تحقیر و کوچک‌کردن نیز به کار می‌رود. در این معنا گویا این خطبه متکبران را تحقیر می‌کند، هرچند مسلمان باشند.
  • ۰
  • ۰


ارزش و اهمیت کتاب سلیم بن قیس هلالی

#بیانات ارزشمند حضرت آیت الله حاج سیدعلى حسینی میلانی (مدظله العالی)



 

 

کتاب ارزشمند سلیم بن قیس از کتب قدیم شیعه است که حوادث صدر اسلام را چنان بیان می کند که برای ما آن مطالب مهم است و جزء معتقدات ما شمرده می شوند و وارد علم کلام شده اند و قهراً بایستی مورد توجه قرار بگیرد از سوی اهل ولایت و محققین و خطبا.

 

 

  • ۰
  • ۰

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرمایند : شستن صورت ها و دست ها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد.


شستن صورت در وضو، یعنی خدایا! هر گناهی که با این صورت انجام دادم، آن را شست وشو می کنم تا با صورت پاک به جانب تو بایستم و عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم.

شستن دست ها در وضو، یعنی خدایا! از گناه دست شستم و به واسطه گناهانی که با دستم مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم.

مسح سر در وضو، یعنی خدایا! از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام، سرم را تطهیر می کنم و آن خیال های باطل را از سر به دور می اندازم.

مسح پا، یعنی خدایا! من از رفتن به مکان زشت پا می کشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام داده ام، تطهیر می کنم.


:books: من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 302،
  • ۰
  • ۰

مرحوم  در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود:
امام زمان علیه السلام به شما نزدیک است، او به شما مهربان است، گوش به آواز شماست. شیطان گولتان نزند. شیطان بین شما و بین امام‏ زمان فاصله می ‏اندازد. یک القائات خلافی را در نفس شما می‏کند، و من می ‏خواهم آن القائات را هم باطل کنم.
گاهی شیطان در دل شما این مطلب را القا می ‌کند، می‏ گوید: ای وای! من کجا، امام ‏زمان کجا؟ من رو سیاهم، من خرابم، من معصیت کارم، اگر من بگویم: یا صاحب الزمان، عوضِ لبّیک می ‏گوید، کوفت. این ‌ها القائات شیطان است. مطلب این ‌طورها نیست.
آقایان! بچّه‌ های شما، مخالفت زیاد می‏ کنند. ما خودمان هم بچه بودیم، مخالفت با باباهای خود داشته ‏ایم. بچّه، معصیت و مخالفت پدر و مادر را زیاد می ‏کند، شیشه را می ‏شکند، استکان را می ‏شکند، هزار تا فضولی می ‌کند، ولی با تمام این مقدّمات، رویش به بابایش زیاد است. باز صبح که می ‏شود، به بابایش می‌ گوید: پولم بده، بابایش از او رنج دیده است، امّا در عین حال می ‏گوید: بابا! برای من دوچرخه بخر. بابا هم با این‌که از این بچّه بدش می ‏آید، باز هم توجّه می ‏کند، برایش دوچرخه می ‌خرد، برایش کفش می ‏خرد، کتاب و کیف می‏ خرد و پول ته جیبی به او می ‏دهد. این درست است؟
به خدائی که می ‏پرستید، امام ‏زمان علیه السلام از بابا به شما مهربان ‌تر است، به خدائی که می ‏پرستید، باید روی شما به امام‏ زمان علیه السلام باز‌تر باشد، از روی شما به پدر و مادرتان. نمی ‏گویم معصیت کنید، نخیر. نمی ‏گویم مرتکب محرّمات شوید. نمی ‏گویم ترک واجبات و مستحبّات کنید. در ارتکاب حرام، در ترک واجب، امام ‏زمان علیه السلام رنجیده می ‏شود، مهموم می ‏شود. امّا با همه این مقدّمات، باز شما یتیم‌ هایی هستید که به منزله فرزند برای او هستید، فرزند معنوی او هستید. درست توجه کنید. من نمی ‏گویم دعاها را نخوانید، نمی ‏گویم زیارت‌ها را نخوانید. امّا به همه شما می ‏گویم، به همه طبقات می ‌گویم، مخصوصاً بچه‏ ها به شما می ‏گویم، همان‌طوری که با بابای خودت رفتار می ‏کنی، با امام ‏زمان علیه السلام رفتار کن. همان ‌طوری که خودمانی از بابایت می ‏خواهی و حرف می‌ زنی، با امام ‏زمان علیه السلام حرف بزن و بخواه. همان‌طوری که به بابایت می ‏گوئی بده، به حضرت بگو. فهمیدید؟ هیچ آدابی مجو. امام ‏زمان علیه السلام را از خودت دور نبین. بابایت را در شبانه‌ روز، چند ساعت می ‏بینی، با کمال پر روئی، با دل پرامید، به بابایت می ‏گوئی: آقاجان! فلان چیز را برایم بخر، آقاجان! فلان چیز را می ‌خواهم، درست است؟ هر بیست و چهار ساعت، همین ‌طور با خودِ امام ‏زمان علیه السلام حرف بزن. به خود امام‏ زمان علیه السلام (قسم)، اگر راه دوستی و محبّت، این ‌طوری را که من می ‌گویم، راه ‏انداختی، خیلی زود به مقاصد می ‏رسی. امام ‏زمان علیه السلام دور نیست، امام‏ زمان علیه السلام به شما بی مهر نیست. این حرفی که من می ‏گویم روی بخار معده نمی ‏گویم، پشت این حرف به کوه بند است. امام ‏زمان علیه السلام به شما عنایت و لطف دارد، به صریح توقیع منیعی که از ساحت مبارکش به «شیخ مفید»، شرف نزول و عزّ صدور پیدا کرده ‏است. بروید تو وادی عمل تا ببینید. تا وارد وادی عمل نشوی، این مطلب را نمی ‏فهمی.
به بابایت می نگری، و وقتی با او حرف می ‏زنی، رویش را ترش می ‏کند، امّا در عین حال بابایت است. به او نگویی، به چه کسی می گویی؟ والله امام زمان علیه السلام از او بالاتر است. به آن حضرت چنین بگو: بابایم، یابن العسکری! بد هستم، معصیت کار هستم، تو از من پرهیز می ‏کنی. بس که بدم با من ملاقات نمی ‏کنی. به من چخ هم می‏ گویی. سنگ هم می‏ زنی. امّا با تمام این مقدّمات، سگ تو هستم، یاالله بده. باید تو خودت به سگت استخوان بدهی، جلوی او یک لقمه نان بیاندازی.
ای مردم! امام ‏زمان علیه السلام شاه شماست، ارباب شماست، پدر شماست، معلّم شماست، هر سمتی را که هر بزرگی به شما دارد، امام‏ زمان علیه السلام هم آن سمت را به شما و با شما دارد. خدا او را مرجع و ملجأ و پناه ما و کهف حصین قرار داده ‏است. یک قدری با او حرف بزن، توی کوچه و بازار که راه می ‏روی، با او رسماً حرف بزن و بگو: آقا، مولا! گره در کار من است، یاالله این گره را باز کن. به او مراجعه کن و حرف بزن. به چه دلیل بین خودتان و امام زمانتان فاصله قائل شده ‌اید؟ یک هفته، یک ماه، همین ‌طور که گفتم خودت را لوس کن، نونورکن، با او پیوند بگیر، آن وقت ببین چه بر سرت می‏آورد؟ این کار، پیوندت را با حضرت محکم می‌ کند، دل مبارک حضرت را به تو متوجّه می ‏کند. (سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس دوازدهم)