آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۷ مطلب با موضوع «حدیث» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مقدمه کوتاه از شریف رضی

و من الناس من یسمی هذه الخطبه بالقاصعة و هی تتضمن ذم إبلیس - لعنه اللّه - علی استکباره و ترکه السجود لآدم - علیه السلام - و أنه أول من أظهر العصبیة و تبع الحمیة، و تحذیر الناس من سلوک طریقته:
ترجمه :
بعضی این خطبه را «قاصعه»**قاصعه به معنی تحقیر کننده و خوار کننده است. در این خطبه ابلیس تحقیر شده است.*** نامیده اند و آن در نکوهش ابلیس (لعنة الله) است به سبب خودپسندی او و سجده نکردن برای آدم (ع). او نخستین کسی است که عصبیت را آشکار ساخت و از حمیت پیروی نمود. این خطبه مردم را از رفتن به راه ابلیس برحذر می دارد.

دو صفت عزت و بزرگی، مخصوص خدای بزرگ است

  • ۰
  • ۰

خطبه قاصِعَه

 

 

خطبه قاصِعَه، طولانی‌ترین خطبه نهج البلاغه است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است. این خطبه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه ایراد شده و امام در این خطبه درباره تفرقه اجتماعی هشدار داده و عاملان آن را سرزنش می‌کند.

از موضوعات فرعی این خطبه، جنگ‌های امام علی(ع) با ناکثین، قاسطین، و مارقین و شجاعت امام در دوره جوانی و به خاک افکندن بزرگان عرب، تربیت پیامبر(ص) از کودکی به واسطه فرشته الهی، قرابت امام علی(ع) با پیامبر و تربیت شدنش تحت نظارت او، حیله‌های ابلیس و یکی از معجزات پیامبر(ص) در حضور بزرگان قریش است.

این خطبه به صورت مستقل ترجمه و شرح شده است. شماره ترتیبی این خطبه در نسخه‌های نهج البلاغه، متفاوت است.

 

دلیل نامگذاری

شارحان نهج البلاغه برای نامگذاری این خطبه چند دلیل ذکر کرده‌اند. سه دلیل زیر در شرح قطب راوندی آمده است:[۲]

  1. قصع در مورد نشخوار شتر به کار می‌رود و با توجه به اینکه شتر هنگام نشخوارکردن غذا را از درون به دهان می‌آورد و می‌جود و دوباره فرومی برد، این خطبه نیز به جهت اینکه از آغاز تا پایان، پندها و نهی‌هایش تکرار می‌شود قاصعه نامیده شده است.
  2. قصع به معنای کشتن و خُردکردن نیز به کار می‌رود. بدین معنا گویا خطبه قاصعه، قاتل و خُردکننده ابلیس است.
  3. قصع به معنای تحقیر و کوچک‌کردن نیز به کار می‌رود. در این معنا گویا این خطبه متکبران را تحقیر می‌کند، هرچند مسلمان باشند.
  • ۰
  • ۰

 امام زمان علیه‌السلام فرمودند که در زمان غیبت من که دسترسی به من ندارید، به فقها مراجعه کنید، چون حجت هستند از ناحیه‌ی من بر شما؟

«و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فیها اِلى رُواهِ اَحادیثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِم... » (کمال الدین و تمام النعمة ، شیخ صدوق ، ص 485)

ترجمه: امّا حوادث جدیدى که اتفاق مى‌افتد، درباره آن‌ها به راویان حدیث ما رجوع کنید! زیرا آن‌ها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن‌ها هستیم.

امام عسکرى علیه السلام - بعد از تقبیح تقلیدِ عوامِ یهود از علماى فاسقشان - : اگر (مسلمانان) از چنین فقهایى تقلید کنند ، مانند همان یهودیانى هستند که خداوند آنان را به سبب تقلید و پیروى از فقهاى فاسق و بدکارشان نکوهش کرده است .

فی حدیث عن ابی محمد العسکری:
فأمّا من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا على هواه، مطیعا لأمر مولاه، فللعوام أن یقلّدوه، و ذلک لا یکون الّا بعض فقهاء الشّیعة لا کلّهم ...»؛

در حدیثى از امام حسن عسکرى (علیه السلام) نقل شده که فرمود: از میان فقیهان، هر که خویشتن دار و نگهبان دینش باشد و با هواى خود مخالفت نماید و فرمان مولایش را اطاعت کند، عموم مردم باید از او تقلید کنند. این دسته، برخى از فقهاى شیعه هستند نه همه آنان ...

وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه جلد 27 - ص131
تفسیر الإمام العسکریّ (علیه السلام)- 120
=============


متن کامل حدیث:
وسائل الشیعة، ج‏27، ص: 131

33401- 20- «1» أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الطَّبْرِسِیُّ فِی الْإِحْتِجَاجِ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَى فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ «2»- قَالَ هَذِهِ لِقَوْمٍ مِنَ الْیَهُودِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع- إِذَا کَانَ هَؤُلَاءِ الْعَوَامُّ مِنَ الْیَهُودِ لَا یَعْرِفُونَ الْکِتَابَ إِلَّا بِمَا یَسْمَعُونَهُ مِنْ عُلَمَائِهِمْ فَکَیْفَ ذَمَّهُمْ بِتَقْلِیدِهِمْ وَ الْقَبُولِ مِنْ عُلَمَائِهِمْ وَ هَلْ عَوَامُّ الْیَهُودِ إِلَّا کَعَوَامِّنَا یُقَلِّدُونَ عُلَمَاءَهُمْ إِلَى أَنْ قَالَ فَقَالَ ع بَیْنَ عَوَامِّنَا وَ عَوَامِّ الْیَهُودِ فَرْقٌ مِنْ جِهَةٍ وَ تَسْوِیَةٌ مِنْ جِهَةٍ أَمَّا مِنْ حَیْثُ الِاسْتِوَاءِ فَإِنَّ اللَّهَ ذَمَّ عَوَامَّنَا بِتَقْلِیدِهِمْ عُلَمَاءَهُمْ کَمَا ذَمَّ عَوَامَّهُمْ وَ أَمَّا مِنْ حَیْثُ افْتَرَقُوا فَإِنَّ عَوَامَّ الْیَهُودِ- کَانُوا قَدْ عَرَفُوا عُلَمَاءَهُمْ بِالْکَذِبِ الصِّرَاحِ وَ أَکْلِ الْحَرَامِ وَ الرِّشَا وَ تَغْیِیرِ الْأَحْکَامِ وَ اضْطُرُّوا بِقُلُوبِهِمْ إِلَى أَنَّ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ فَاسِقٌ لَا یَجُوزُ أَنْ یُصَدَّقَ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى الْوَسَائِطِ بَیْنَ الْخَلْقِ وَ بَیْنَ اللَّهِ فَلِذَلِکَ ذَمَّهُمْ وَ کَذَلِکَ عَوَامُّنَا إِذَا عَرَفُوا مِنْ عُلَمَائِهِمُ الْفِسْقَ الظَّاهِرَ وَ الْعَصَبِیَّةَ الشَّدِیدَةَ وَ التَّکَالُبَ عَلَى الدُّنْیَا وَ حَرَامِهَا فَمَنْ قَلَّدَ مِثْلَ هَؤُلَاءِ فَهُوَ مِثْلُ الْیَهُودِ الَّذِینَ ذَمَّهُمُ اللَّهُ بِالتَّقْلِیدِ لِفَسَقَةِ عُلَمَائِهِمْ فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا کُلَّهُمْ فَإِنَّ مَنْ رَکِبَ مِنَ الْقَبَائِحِ وَ الْفَوَاحِشِ مَرَاکِبَ عُلَمَاءِ الْعَامَّةِ- فَلَا تَقْبَلُوا مِنْهُمْ عَنَّا شَیْئاً وَ لَا کَرَامَةَ وَ إِنَّمَا کَثُرَ التَّخْلِیطُ فِیمَا یُتَحَمَّلُ عَنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ لِذَلِکَ لِأَنَّ الْفَسَقَةَ یَتَحَمَّلُونَ عَنَّا فَیُحَرِّفُونَهُ بِأَسْرِهِ لِجَهْلِهِمْ وَ یَضَعُونَ الْأَشْیَاءَ عَلَى غَیْرِ وَجْهِهَا لِقِلَّةِ مَعْرِفَتِهِمْ وَ آخَرُونَ یَتَعَمَّدُونَ الْکَذِبَ عَلَیْنَا الْحَدِیثَ.
وَ أَوْرَدَهُ الْعَسْکَرِیُّ ع فِی تَفْسِیرِهِ «3»

__________________________________________________
(1)- الاحتجاج- 457 باختلاف بسیط فی اللفظ.
(2)- البقرة 2- 79.
(3)- تفسیر الإمام العسکریّ (علیه السلام)- 120.

  • ۰
  • ۰



مرحوم قطب الدّین راوندی در «قصص الانبیاء»، این دعای شریف را از حضرت صاحب الزّمان علیه السلام نقل می کند:
«یا مَنْ إِذا تَضایَقَتِ الْاُمُورُ فَتَحَ لَنا باباً لَمْ تَذْهَبْ إِلَیْهِ‏ الْأَوْهامُ،  فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَافْتَحْ  لِاُمُورِی ‏الْمُتَضایِقَةِ باباً لَمْ یَذْهَبْ إِلَیْهِ وَهْمٌ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ»
(قصص الانبیاء، ص365)
مرحوم سید عباس لاری نقل می کند: مرحوم سید مرتضی کشمیری برای رفع کرفتاری ها این دعا را سفارش می کرد.(جرعه ای از دریا، ج1، ص517)
دانشمند محترم، جناب سیّد مرتضی مجتهدی سیستانی در کتاب «صحیفه مهدیّه» بعد از نقل این دعا می نویسد:
در کتاب «التّحفة الرّضویّة» آمده است:
علاّمه پرهیزکار، جناب سیّد حسن، فرزند سیّد علی آقا شیرازی، این دعا را برای من روایت کرد و گفت:
این کلام را بعضی از بزرگان مورد اعتماد از امام زمان عجّل الله تعالی فرجه نقل کرده اند. برای برطرف شدن مشکلات و نیز دست یابی به خواسته ها و آرزوها، پس از نمازهای پنج گانه، و نیز در دیگر حالات، این دعا باید خوانده شود.
(صحیفه مهدیه، ص394-395 به نقل از التّحفة الرّضویة، ص114)

  • ۰
  • ۰
1)

1)سوره قدر
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ‏: مَنْ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی فَرِیضَةٍ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ، نَادَى مُنَادٍ: یَا عَبْدَ اللَّهِ! غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا مَضَى، فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَل. (فقه الرّضا علیه السلام، ص344/‏ ثواب الأعمال، ص124)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرکس در یکى از نمازهاى واجبش سوره قدر را بخواند، منادى ندا مى‏ دهد: اى بنده خدا! گناهان گذشته‏ ات را آمرزیدند؛ عملت را از نو شروع کن.
عَنْ أَبِی عَلِیِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّکَ کَتَبْتَ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَجِ تُعَلِّمُهُ أَنَّ أَفْضَلَ مَا یُقْرَأُ فِی الْفَرَائِضِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ‏ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ... قال علیه السلام: فَإِنَّ الْفَضْلَ وَ اللَّهِ فِیهِمَا. (وسائل الشیعة، ج‏6، ص78 به نقل از کافی)
ابوعلی گفت: به حضرت هادی علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! شما به محمّد بن فرج نوشته اید و تعلیم فرموده اید که برترین سوره هایی که در نمازهای واجب خوانده شود، سوره های قدر و توحید است .... حضرت فرمود: به خدا قسم! فضل در خواندن این دو سوره است.
حَکَى مَنْ صَحِبَ الرِّضَا علیه السلام إِلَى خُرَاسَانَ‏ أَنَّهُ کَانَ یَقْرَأُ فِی الصَّلَوَاتِ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ، فِی الرَّکْعَةِ الْأُولَى الْحَمْدَ وَ «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ»، وَ فِی الثَّانِیَةِ الْحَمْدَ وَ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ». (وسائل الشیعة، ج‏6، ص79 به نقل از الفقیه)
کسی که تا خراسان، همراه با حضرت رضا علیه السلام بود نقل می کند که آن حضرت در نمازهای روز و شبش، در رکعت اوّل، سوره های حمد و قدر، و در رکعت دوم، سوره حمد و توحید می خواند.
عَنْ صَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام أَنَّهُ کَتَبَ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِ‏ فِی جَوَابِ مَسَائِلِهِ: عَجَباً لِمَنْ لَمْ یَقْرَأْ فِی صَلَاتِهِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، کَیْفَ تُقْبَلُ صَلَاتُهُ. (وسائل الشیعة، ج‏6، ص79 به نقل از احتجاج)
حضرت صاحب الزّمان علیه السلام در پاسخ به سؤالات محمّد حِمیری، مکتوب فرمودند: تعجّب از آن کس است که وقتی در نمازش سوره قدر را نمی خواند، چگونه نمازش، قبول می شود!

2)سوره کوثر
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ‏: مَنْ کَانَ قِرَاءَتُهُ‏ إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ فِی فَرَائِضِهِ‏ وَ نَوَافِلِهِ، سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الْکَوْثَرِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَ کَانَ مُحَدَّثُهُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله فِی أَصْلِ طُوبَى‏. (ثواب الأعمال، ص126-127)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: کسى که‏ سوره کوثر را در نمازهاى واجب و مستحب خود بخواند، روز قیامت خداوند او را از کوثر سیراب مى ‏کند، و مجلس و محفلش نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم، زیر درخت طوبى خواهد بود.
:ok_hand:خواندن این سوره ها در رکعت اول نماز، توصیه شده است(2)

3)سوره کافرون
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَرَأْتُ فِی صَلَاةِ الْفَجْرِ بِ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ «قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ»، وَ قَدْ فَعَلَ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله. (وسائل الشیعة، ج‏6، ص81 به نقل از تهذیب)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: من در نماز صبح، سوره توحید و سوره کافرون را می خوانم، و رسول خدا صلّی الله علیه و آله نیز چنین عمل می فرمود.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:‏ مَنْ قَرَأَ «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ»‏ وَ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» فِی فَرِیضَةٍ مِنَ الْفَرَائِضِ، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِوَالِدَیْهِ وَ مَا وَلَدَ، وَ إِنْ کَانَ شَقِیّاً مُحِیَ مِنْ دِیوَانِ الْأَشْقِیَاءِ وَ أُثْبِتَ فِی دِیوَانِ السُّعَدَاءِ، وَ أَحْیَاهُ اللَّهُ سَعِیداً وَ أَمَاتَهُ شَهِیداً وَ بَعَثَهُ شَهِیداً. (ثواب الأعمال، ص127/فقه الرّضا علیه السلام، ص344)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: کسى که سوره کافرون و توحید را در یکى از نمازهاى واجب بخواند، خداوند او، پدر و مادر و فرزندان پدر و مادرش را مى ‏آمرزد؛ اگر بدبخت باشد، نام او در دفتر بدبخت ها پاک شده و در دفتر سعادتمندان ثبت مى ‏شود؛ و خداوند زندگى سعادتمندانه ‏اى به او ارزانى داشته؛ او را شهید مى‏ میراند و شهید مبعوث می کند.

4)سوره نصر
قَالَ رَسُولُ الله صلّى الله علیه و آله: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ النَّصرِ فِی صَلاتِهِ، قُبِلَتْ بِأحْسَنِ قَبُولٍ. (البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص783 به نقل از خواصّ القرآن)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس سوره نصر را در نمازش بخواند، نمازش به بهترین وجه، قبول می شود.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:‏ مَنْ قَرَأَ إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ‏ فِی نَافِلَةٍ أَوْ فَرِیضَةٍ، نَصَرَهُ‏ اللَّهُ‏ عَلَى‏ جَمِیعِ‏ أَعْدَائِهِ‏، وَ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَعَهُ کِتَابٌ یَنْطِقُ، قَدْ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ جَوْفِ قَبْرِهِ، فِیهِ أَمَانٌ مِنْ جِسْرِ جَهَنَّمَ وَ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ زَفِیرِ جَهَنَّمَ، فَلَا یَمُرُّ عَلَى شَیْ‏ءٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا بَشَّرَهُ وَ أَخْبَرَهُ بِکُلِّ خَیْرٍ حَتَّى یَدْخُلَ الْجَنَّةَ، وَ یُفْتَحُ لَهُ فِی الدُّنْیَا مِنْ أَسْبَابِ الْخَیْرِ مَا لَمْ یَتَمَنَّ وَ لَمْ یَخْطُرْ عَلَى قَلْبِهِ. (ثواب الأعمال، ص127)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: کسى که سوره نصر را در نماز مستحبّ یا واجبى بخواند، خداوند او را بر همه دشمنانش پیروز می کند، و در روز قیامت با نوشته ای مى‏آید که گویاست، و خداوند آن را از قبرش بیرون می آورد. آن نوشته، امان ‏نامه ‏اى است براى (عبور از) پل جهنّم، آتش و صداى جهنم. پس روز قیامت از چیزی عبور نمی کند مگر آن که وی را به هر خیری (که در انتظار اوست) مژده می دهد تا سرانجام وارد بهشت شود. همچنین (با خواندن این سوره در نماز) در دنیا اسباب خیری برای او گشوده می شود که آرزویش را نداشته و به قلبش خطور نکرده است.
  • ۰
  • ۰

حدیث (3) حسین بن محمّد، از احمد بن محمّد، از محمّد بن عبد اللَّه کوفى، از مردى که ذکرش نموده، وى گفت خبر دار شدم که برخى از اهل مدینه حدیثى را از حضرت ابى جعفر علیه السلام روایت نموده، نزد راوى رفتم پس سراغ آن حدیث را از وى گرفتم، او مرا از ان بازداشت و ناامیدم نمود و قسم‏هاى غلیظ و سختى خورد که براى احدى نخواهد گفت.

به او گفتم: آیا این حدیث را دیگرى نیز با تو از امام علیه السلام شنیده است؟

 

علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى، ج‏2، ص: 249

گفت: آرى، مردى به نام فضل آن را شنیده.

 

من به قصد او به طرف منزلش حرکت کرده وقتى به خانه‏اش رسیدم اذن گرفته و داخل شدم و از وى راجع به حدیث مزبور پرسیدم، او نیز مرا از آن بازداشت و ناامیدم کرد و با من همان رفتار را نمود که مرد مدائنى کرده بود، پس ماجراى سفر خود را به او گفته و از آنچه مرد مدائنى عمل کرده بود خبرش دادم پس به حالم رقّت کرد و گفت: آرى از حضرت ابا جعفر محمّد بن على علیهما السّلام شنیدم که از پدر بزرگوارش، از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت نمود که آن سرور فرمودند:

هنگامى که شخص به شهرى وارد مى‏شود تا زمانى که از آن جا بیرون رود میهمان هم دینان خود مى‏باشد و آنها میزبانش هستند و بر میهمان سزاوار نیست روزه بگیرد مگر با اذن میزبانانش تا طعامى برایش تهیه نبینند و به واسطه مصرف نشدنش فاسد گردد چنانچه شایسته نیست میزبانان بدون اذن میهمان روزه بگیرند تا او حیاء نکند و به خاطر موقعیّتى که میزبانان دارند از طعامى که میل دارد چشم بپوشد.

سپس به من گفت: کجا فرود مى‏آیى؟ پس به او خبر دادم.

به او گفتم و از منزلم خبرش دادم وقت صبح به نزدم آمد و خادمى که بر سرش طبقى گذارده و انواع طعامها در آن بود وى را همراهى مى‏کرد، به او گفتم: رحمت خدا بر تو، این چیست؟

گفت: سبحان اللَّه!! مگر دیروز از حضرت ابى جعفر علیه السلام حدیث مزبور را نقل نکردم، این بگفت و مراجعت نمود.

  • ۰
  • ۰

معنی روزهای هفته

معانی الأخبار / ترجمه محمدى ؛ ج‏1 ؛ ص284

 

باب 59- معنى حدیثى که از پیغمبر «ص» رسیده: با روزها ستیز مکنید که آنها به دشمنى شما برخیزند

 

1- صقربن أبى دلف کرخى گوید: هنگامى که متوکّل عبّاسى، امام دهم حضرت هادى علیه السلام را از مدینه به سامرا تبعید کرد، من آمدم تا از حال آن حضرت جویا شوم. گوید: زراقىّ که سرایدار متوکّل بود، چون مرا دید اشاره کرد تا به نزدش بروم، همین که به نزدیک او رسیدم از من پرسید: چکار دارى؟ گفتم:

استاد خیر است، گفت: بنشین، من نشستم و سر بجیب تفکّر فرو برده، به گذشته و آینده‏ام مى‏اندیشیدم، و به خود گفتم: در این آمدنم اشتباه کردم. گوید: چون مردم بیرون رفتند و محلّش خلوت شد از من پرسید: کارت چیست و براى چه آمده‏اى؟

گفتم: براى کار خیر کوچکى، گفت: شاید آمده‏اى تا از سرنوشت مولایت خبرى و اطّلاعى بدست آورى؟ در پاسخش گفتم: مولاى من کیست؟ مولاى من، خود امیر المؤمنین (متوکّل) است. گفت: خاموش باش، مولاى تو همان کسى است که‏

حقیقتاً آقاست از من مترس زیرا عقیده من و تو در این باره یکى است، گفتم: خدا را سپاسگزارم، گفت: مایلى او را ببینى؟ گفتم: آرى، گفت: بنشین تا مأمورى که آنجاست بیرون آید. گوید: نشستم، چون مأمور بیرون رفت، به غلامش گفت:

 

دست صقر را بگیر و به اطاقى که علوى در آنجا زندانى است ببر، و بازگرد و آن دو را با هم تنها بگذار، گوید: مرا به آن بند زندان برد و به اطاقى اشاره نمود، به آنجا رفتم دیدم حضرت هادى علیه السلام بر روى بوریائى نشسته و در مقابل او گورى کنده شده است، سلام کردم، حضرت جواب سلامم را داد و فرمود: بنشین، آنگاه به من فرمود: اى صقر براى چه به اینجا آمده‏اى؟ عرض کردم: آقاى من آمده‏ام تا از حال شما اطّلاعى بدست آورم، گوید: چون نگاهم بر گور افتاد اشک در چشمم موج زد، حضرت متوجه شد، و فرمود: اى صقر نگران مباش اکنون نخواهند توانست زیانى به ما برسانند. گفتم: خدا را شکر، سپس عرض کردم: اى آقاى من حدیثى از پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله روایت شده که معنى آن را نمى‏فهمم، فرمود: چیست؟

گفتم: فرمایش رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله که: روزها را دشمن مدارید که روزها نیز شما را دشمن خواهند داشت، مفهومش چیست؟ فرمود: تا آسمان و زمین برپاست مقصود از روزها مائیم، پس «شنبه» نام پیامبر خدا، «یک شنبه» امیر المؤمنین، و حضرت زهرا س

 

«دوشنبه» حسن و حسین، و «سه شنبه» علىّ بن الحسین و محمّد بن علىّ و جعفر بن محمّد، «چهارشنبه» موسى بن جعفر و علىّ بن موسى و محمد بن على و من، و «پنچ شنبه» فرزندم حسن بن على، و «جمعه» فرزند پسرم، آن کس که جماعت حق طلب بر گردش فراهم آیند، و اوست که زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد، همچنان که از ظلم و بیداد پر شده باشد، این است معنى روزها در دنیا، با آنان دشمنى نورزید که در آخرت با شما دشمن گردند، سپس فرمود: خداحافظى کن و برو که در امانت نمى‏بینم.

 

________________________________________
ابن بابویه، محمد بن على - محمدى شاهرودى، عبد العلى، معانی الأخبار / ترجمه محمدى، 2جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: دوم، 1377ش.