آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تفسیر سوره فجر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَالْفَجْرِ (1) وَلَیَالٍ عَشْرٍ (2) وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ (3) وَاللَّیْلِ اِذَا یَسْرِ »
[سوگند به سپیده‏دم * و به شبهای دهگانه * و به جفت و تاق * و به شب وقتی سپری شود]

1) امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:

در کلام خداوند عزّ و جلّ:
«وَالْفَجْر» حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است،
«وَلَیَالٍ عَشْرٍ» امامان هستند سلام و درود خدا بر آنان باد از امام حسن (مجتبی) علیه السلام تا امام حسن (عسکری) علیه السلام
و «وَالشَّفْعِ» امیر مؤمنان علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها هستند،
«وَالْوَتْرِ» خداوند یگانه است که هیچ شریکی ندارد،
«وَاللَّیْلِ اِذَا یَسْرِ» دولت حبتَر است که به دولت حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف می­پیوندد#1#.


1 - تأویل الآیات، ج2، ص792، ح1

کپی شده از خلاصه تفسیر برهان که در قرآن مبین موجود است.

  • ۰
  • ۰

زیارت جامعه کبیره (نغمه عاشقی)

نویسنده : محمد رحمتی شهرضا

مجموعه از جلسات آقای فاطمی نیا
  • ۰
  • ۰
  • ۰
  • ۰

نویسنده : حجةالاسلام محمد بن یعقوب کلینی 

مترجم : علی اصغر خسروی شبستری

نویسنده : ابراهیم پیشوایی ملایری


نویسنده : تهیه شده در:مرکز غدیر


نویسنده کتاب ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی (م ۳۲۸ق) معروف به ثقة الاسلام کلینی است. وی از علما و محدثان دروه غیبت صغری است.

اصول کافی عنوان بخش اول از بخش‌های سه‌گانه کتاب حدیثی الکافی است. در این بخش، احادیث مربوط به اعتقادات شیعه و زندگی امامان شیعه و برخی از احادیثی که درباره رفتارهای فرد مسلمان سخن می‌گوید، گردآوری شده است (۳۷۸۵ حدیث).

  • ۰
  • ۰

حَیاتُ القُلوب کتابی به زبان فارسی نوشته محمد باقر مجلسی (درگذشت ۱۱۱۰ق) عالم شیعی قرن ۱۱و ۱۲ است. این کتاب در برگیرنده سرگذشت مفصل انبیای الهی، تاریخ زندگانی پیامبر اسلام(ص) و امامان شیعه(ع) است. مجلسی در این کتاب به نبوت عامه، خلافت بلافصل امام علی(ع)، وجوب وجود امام، منصوب بودن و عصمت نیز پرداخته است. حیات القلوب به روش نقلی و عقلی و با بهره‌گیری از روایات نگاشته شده است.
این کتاب دربردارنده قصص انبیاء عظام(ع) و جانشینان آنان و بعضی از قصه‌های مذکور در قرآن و سیره رسول گرامی اسلام(ص) و وقایع مربوط به عصر بعثت و قبل از آن و همچنین بعد از بعثت تا هجرت و از هجرت تا رحلت آن بزرگوار، و نیز مسئله امام شناسی و وجوب وجود ائمّه(ع) و آیات درباره امامت می‌باشد.
البته تنها این مسئله انگیزه این نگارش نبوده است. بلکه از آنجا که بیشتر کتابهایی که در این موضوع تا آن زمان به زبان فارسی نگاشته شده بود، بیشتر به روایاتی پرداخته شده بود که از کتابهای اهل سنت بود، احادیثی که بدون توجه به صحت یا عدم صحت سند یا محتوای آن گردآوری شده بود و تهمتها و نسبتهای ناروایی به پیامبران عظیم القدر و اوصیای ایشان می‌داد، مجلسی لازم دید کتابی بنویسد که روایات آن از اصحاب امامان شیعه باشد تا از این نقیصه دور باشد.

لینک مطالعه آنلاین:

جلد 1(تاریخ پیامبران علیهم السلام و بعضی از قصه های قرآن )

گزیده حیاه القلوب در تاریخ پیامبران


پ.ن:
  • ۰
  • ۰

 سخنرانی حاج آقا فائق در سال 1388 به مناسبت میلاد امام حسن عسکری ع

برای دانلود صوت این جلسه به سایت ماء معین مراجعه نمایید

فایل ورد و پی دی اف این سخنرانی را نیز میتوانید دریافت نمایید.



·         فقط بیست و هشت بهار از عمر امام حسن عسکری ع سپری شد.

خلفای بنی عباس کاملا مراقب بودند که آخرین حجت خدا که فرزند امام حسن عسکری بود و بنا به فرمایش پیامبر که مکرر فرموده بودند "یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا"[1] ،زمین را از قسط و عدل پر می­کند چنانکه از ظلم و چور پر شده باشد،  برای اینکه به حضرت حجت دست یابند تا بساط ظلم خود را ادامه بدهند فشارهای زیادی بر امام هادی ع وارد کردند و ایشان را از مدینه به شهر سامرا آوردند و در محله عسکر زندانی کردند.

 

·         اغلب دوران امامت ایشان در سلول انفرادی یا در زندان­هایی که هم بندی داشتند گذشت و ملاقات شیعیان در راه و کوچه که خلفا ایشان را می­خواندند و گاهی هم می­توانستند خدمت ایشان برسند.

در نتیجه اطلاعات زیادی از ایشان در دست نیست اما وجود آن حضرت چنان بود که برای دوست و دشمن فضائل ایشان همچون خورشید در میان آسمان روشن شد.

 

·         در این مدت اتفاقاتی رخ داد که نشان داد که ایشان حجت خدا هستند و حساب­شان از مرد عادی جدا است.

o       در یکی از زندان ها زندان بان باید در خانه خودش ایشان را زندانی کرد و به ایشان بسیار سخت می­گرفت حتی برای خوراک و آب. طوری که عیال آن مرد گفت این زندانی تمام روزها روزه و شب ها به عبادت مشغول است و با کسی هم سخن نمی­گوید، چرا این قدر به او سخت می­گیری؟ اما آن زندان­بان توجهی نکرد و برای خوش خدمتی به هارون عباسی خلیفه آن زمان، حضرت را در برکه سِباع زندانی کرد. برکه سِباع، برکه­ای بود که شیرهای درنده را در کنار آن نگهداری می­کردند.در حالی حضرت را زندانی کردند که مدتی بود شیرها چیزی نخورده و گرسنه بودند، با این هدف که شیرها به ایشان حمله کنند و ایشان را از بین ببرند. بعد از مدتی زندان­بان برای سرکشی برگشت و دید حضرت با آرامش ایستاده اند و مشغول نماز هستند و شیرها دور حضرت حلقه زده­اند و به حال تواضع دست­های خود را روی زمین گذاشتند و پاهای شان را جمع کردند و روی زمین نشسته اند و در حال مشاهده صحنه عبادت حضرت هستند.[2] [a]

 

o       هارون عباسی استری داشت که به شدت چموش شده بود، نه سواری می­داد و نه حتی می­شد روی او زین بگذارند و با لگد پراکنی استر هیچ کس جرات نزدیک شدن به آن را نداشت. خلیفه برای این که حضرت را نابود کند به ایشان گفت که آیا می­توانی این حیوان را آرام کنی و بر او زین ببندی و سوارش بشوی؟ حضرت دست خودشان را بر پشت استر گذاشتند و حیوان عرق شدیدی کرد و بعد حضرت زین بستند و بر آن سوار شدند و بعد حیوان را به او تحویل دادند.[3]

 

 

·         از فرمایشات امام حسن عسکری که برای زندگی روزمره­مان کاربرد دارد:

1.       اَشَدُ الناس اِجتِهادً مَن تَرَکَ الذُنُوب، اَزهَدُ الناس مَن تَرَکَ الاحَرام ، اَعبَدُ الناس مَن اقامَ عَلَی الفَرائِض[4]

کسی پر تلاش­تر از همه است که از گناهانی که برایش رخ می­دهد فرار کند و زاهدترین مردم کسی است که وقتی با حرام مواجه می­شود از آن دوری می­کند و عابدترین انسان کسی است که بر واجبات استقامت به خرج می­دهد و شد شد، نشد نشد رفتار نمی­کند.

 

2.       أَقَلُّ النَّاسِ رَاحَةً الْحَقُودُ [5] .

حقود یعنی کینه ورز، کسی که وقتی از دیگری آزرده می­شود فراموش نمی­کند و دنبال انتقام است. این آدم به این نیت می­خواهد تسویه حساب کند تا طرف مقابل دیگر این نوع رفتار ناشایست (از نظر خودش) را نداشته باشد و او راحت زندگی کند.

طبق حدیث از همه کمتر آسوده خاطر کسی است که کینه ورز است و اضطراب و ناراحتی دارد.

راه آرام کردن این است که مانند کسی که ناراحت نشده و کینه ندارد با آن شخص با چهره گشوده و تواضع برخورد کنید ، رفتار او رفته به رفته از بین می­رود. شر الوجه یذهب ببهائه، با گشوده رویی کینه­ها به تدریج از دل زدوده می­شود.


 




 

 

 

 

 

 





[1] کتاب سلیم: ج2، ص567؛ الغیبة (الطوسی): ص50 و...

[2] کافی ج ۱ ص۵۱۳

[3] الارشاد: ج2، ص328

[4] تحف العقول: ص489

[5] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج75، ص373، ط بیروت



[a] علی بن محمد، عن بعض أصحابنا قال: سلم أبو محمد علیه السلام إلى نحریر فکان یضیق علیه ویؤذیه قال: فقالت له امرأته: ویلک اتق الله، لا تدری من فی منزلک وعرفته صلاحه وقالت: إنی أخاف علیک منه، فقال لارمینه بین السباع، ثم فعل ذلک به فرئی علیه السلام قائما یصلی وهی حوله.

  • ۰
  • ۰



:cherry_blossom:السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ:cherry_blossom:

🔈 کلیپ صوتی
:small_blue_diamond:چیکار کنیم خدمت امام زمان صلوات الله و سلامه علیه برسیم؟
:small_blue_diamond:استاد گرانقدر حجت الاسلام احمدی اصفهانی
⏱مدت: 9:07 دقیقه
:dvd: حجم: 3.6MB

دانلود نمایید.
:fallen_leaf:اللهم عجل لولیک الفرج

Telegram.me/ahmadiesfahani

Telegram.me/ahmadiesfahaniTelegram.me/ahmadiesfahani:fallen_leaf:
@ahmadiesfahani

متن سخنرانی:

چه کار کنیم خدمت امام زمان صلوات الله و سلامه علیه برسیم؟

در مفاتیح الجنان بعد از زیارت جامعه کبیرهِ صحیح السند، به فرموده جمیع علمای شیعه، این ماجرا نقل شده است.

مرحوم آشیخ عباس قمی استادی دارد به نام آشیخ حسین نوری، که این دو بزرگوار، استاد و شاگرد، در صحن مطهر امیرالمومنین در ایوان وقتی رو به قبله می ایستید در کنار هم دفن هستند.
آشیخ حسین نوری کتابی درباره امام زمان نوشته است به نام نجم الثاقب. آشیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح این ماجرا را از کتاب نجم الثاقب نقل میکند.

آسد احمد رشتی به نجف آمد و بر آشیخ علی رشتی که از اعاظم شاگردان شیخ انصاری است وارد شد. من هم حضور داشتم. بعد از آن که آسید احمد رشتی رفت، آشیخ علی رشتی به من گفت که این سید داستان شیرینی داشته است و برایم نقل کرد. غصه خوردم که چرا از خودش نشنیدم با اینکه آشیخ علی رشتی در علم و تقوا و عفت و جلال خیلی مرد بالایی بود و کم و زیاد نمی کرد اما کاش از خودش میشنیدم. مدتی بعد سید احمد رشتی را در نجف دیدم و بردمش به منزل و خودش برایم نقل کرد.

آسید احمد رشتی فرمودند که بنده از رشت به تبریز آمدم تا کاروانی پیدا کنم و به ترکیه برم و از عراق یا اردن به حج بروم. در تبریز خبر دار شدم که فردی به اسم حاج جبار جلودار سِدِهی،یعنی مدیر کاروان، عده ای را جمع کرده تا به مکه برود. منم مبلغی پول همراهم بود و حرکت کردیم و از ایران رد شدیم، زمستان بود و شبهای زمستان که طولانی و در ترکیه دره و دشت و کوه و جنگل و برف خیز. بعد از چند منزل که گذاشتیم یک شب حاج جبار، مدیر کاروان، به ما گفت این منزل که در پیش است پلنگ و ببر و گرگ و درندگان در کمین هستند. منزل خطرناکی هست و مراقب باشید که از هم جدا نشویم. 

برف در حال بارش بود. زمین هم تا زیر شکم حیوان برف بود. دو سه کیلومتر که رفتیم آن قدر برف شدت گرفت که آنها سوار بر اسب بودند و عبا را بر سر کشیدند و رفتند. حیوان من از جا تکان نخورد. یک وقت نگاه کردم میان جنگل،کنار کوه و دره ترکیه و سه ساعت مانده به اذان صبح، متحیر بودم. جلویم را نمیدیدم. غریب و تنها. از حیوانم پیاده شدم و برف ها را پس زدم و بر روی برف ها نشستم و گفتم همین جا مینشینم تا صبح شود و آفتاب بزند و برگردم مسیر را، چون شب برم گم میشوم در جنگل، صبح شود و به آن منزل که حرکت کردیم بروم و کمک کاروان و بلد راه را بر میدارم و به همسفرانم میرسم.  

کمی که نشستم دیدم یک آقایی آرام آرام جلو آمد و به زبان فارسی در ترکیه صدا زد آسد احمد موسوی رشتی چرا اینجا نشسته ای؟
{در تاریکی در برف در ترکیه فارسی زبان از کجا پیدا شده؟؟؟}
گفتم کاروان رفت و حیوان من نرفت و من ماندم و نشستم و منتظرم صبح شود و برگردم.
فرمود پاشو نافله بخوان تا راه را پیدا کنی. یعنی نماز شب.
جوان ها تا نیمه شب مشغول درس و دانشگاه و فیلم و تلویزیون هستند و تابستان است و شب ها کوتاه است. اگر ساعت یازده شب هم میخوابید نماز شب را بخوانید و بخوابید. یازده رکعت، یازده دقیقه بخون و بخواب. اگر تشنه امام زمان هستی.

سید گفت نوافل رو خوندم در برف. آقا دوباره آمد و گفت سید احمد نرفتی. گفتم آقا راه را بلد نیستم. فرمودند پاشو زیارت جامعه بخوان تا راه را پیدا کنی.
پا شدم و زیارت جامعه را خواندم. دیدم دوباره آقا آمد و گفت نرفتی.

ببنید آقا هوایش را داره و این طوری هوامون رو دارند.
گفتم راه را بلد نیستم. حضرت فرمودند پاشو زیارت عاشورا را بخوان تا راه را پیدا کنی.

پا شدم و زیارت عاشورا رو با صد سلام و لعن و دعای علقمه را خواندم.
باز حضرت آمد و گفتند نرفتی؟ این بار زدم زیر گریه و گفتم هر بار میایید و میگید نرفتید، من راه را بلد نیستم. کجا برم؟

سوال مطرح میشه: چرا حضرت همان اول نرساندش؟
باید آماده بشه تا بر تَرک امام زمان سوار شود. با چه آماده شد؟
نماز شب، زیارت جامعه و زیارت عاشورای امام حسین ع.
اینم راه را که نشان مان دادند. اگر امام زمان را میخواهی نماز شب بخون و بعد بخواب.
اگر امام زمان می خواهی، امام زمان زیارت جامعه و زیارت عاشورا می خوانند. راه بیفتید و بیایید، اگر ندید، بر زنده و مرده من لعنت کنید. هست.

حضرت رفتند و یک اسب آوردند و گفتند پاشو برسونمت. آقا سوار بر اسب و من سه ساعت در برف نشسته بودم و پاهام خشک شده بود. رفتم سوار شوم و نتوانستم. آقا بیل را در برف فرو کرد و زیر بغل من را گرفت و سوارم کرد. نشستم پشت تَرک امام زمان، پشت سر حضرت نشستم. مهار الاغ را گرفتم که بکشم. هر چی کشیدم حیوان راه نمی آید. آقا گفتند چی شده؟ گفتم آقا حیوانم راه نمی آید. آقا فرمود تا من هستم از تو اطاعت نمی کند.
خاک بر سر ما کند. میدونید یعنی چی؟ یعنی خر، امام زمان را شناخت و من نشناختم.
حرکت کردیم، آقا زد به زانویم و فرمودند:
سید چرا نافله نمیخونی؟ نافله نافله نافله.
سید چرا جامعه نمیخوانی؟ جامعه جامعه جامعه.
سید چرا عاشورا نمیخوانی؟ عاشورا عاشورا عاشورا.

جوان، اگر تشرف میخواهی: نافله، جامعه، عاشورا. او میاید سراغ تو. من کجا برم؟


پ.ن:
در مفاتیح آمده است که این تشرف در سال هزار و دویست و هشتاد رخ داده است.