آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۵۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 امام زمان علیه‌السلام فرمودند که در زمان غیبت من که دسترسی به من ندارید، به فقها مراجعه کنید، چون حجت هستند از ناحیه‌ی من بر شما؟

«و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فیها اِلى رُواهِ اَحادیثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِم... » (کمال الدین و تمام النعمة ، شیخ صدوق ، ص 485)

ترجمه: امّا حوادث جدیدى که اتفاق مى‌افتد، درباره آن‌ها به راویان حدیث ما رجوع کنید! زیرا آن‌ها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن‌ها هستیم.

امام عسکرى علیه السلام - بعد از تقبیح تقلیدِ عوامِ یهود از علماى فاسقشان - : اگر (مسلمانان) از چنین فقهایى تقلید کنند ، مانند همان یهودیانى هستند که خداوند آنان را به سبب تقلید و پیروى از فقهاى فاسق و بدکارشان نکوهش کرده است .

فی حدیث عن ابی محمد العسکری:
فأمّا من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا على هواه، مطیعا لأمر مولاه، فللعوام أن یقلّدوه، و ذلک لا یکون الّا بعض فقهاء الشّیعة لا کلّهم ...»؛

در حدیثى از امام حسن عسکرى (علیه السلام) نقل شده که فرمود: از میان فقیهان، هر که خویشتن دار و نگهبان دینش باشد و با هواى خود مخالفت نماید و فرمان مولایش را اطاعت کند، عموم مردم باید از او تقلید کنند. این دسته، برخى از فقهاى شیعه هستند نه همه آنان ...

وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه جلد 27 - ص131
تفسیر الإمام العسکریّ (علیه السلام)- 120
=============


متن کامل حدیث:
وسائل الشیعة، ج‏27، ص: 131

33401- 20- «1» أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الطَّبْرِسِیُّ فِی الْإِحْتِجَاجِ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَى فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ «2»- قَالَ هَذِهِ لِقَوْمٍ مِنَ الْیَهُودِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع- إِذَا کَانَ هَؤُلَاءِ الْعَوَامُّ مِنَ الْیَهُودِ لَا یَعْرِفُونَ الْکِتَابَ إِلَّا بِمَا یَسْمَعُونَهُ مِنْ عُلَمَائِهِمْ فَکَیْفَ ذَمَّهُمْ بِتَقْلِیدِهِمْ وَ الْقَبُولِ مِنْ عُلَمَائِهِمْ وَ هَلْ عَوَامُّ الْیَهُودِ إِلَّا کَعَوَامِّنَا یُقَلِّدُونَ عُلَمَاءَهُمْ إِلَى أَنْ قَالَ فَقَالَ ع بَیْنَ عَوَامِّنَا وَ عَوَامِّ الْیَهُودِ فَرْقٌ مِنْ جِهَةٍ وَ تَسْوِیَةٌ مِنْ جِهَةٍ أَمَّا مِنْ حَیْثُ الِاسْتِوَاءِ فَإِنَّ اللَّهَ ذَمَّ عَوَامَّنَا بِتَقْلِیدِهِمْ عُلَمَاءَهُمْ کَمَا ذَمَّ عَوَامَّهُمْ وَ أَمَّا مِنْ حَیْثُ افْتَرَقُوا فَإِنَّ عَوَامَّ الْیَهُودِ- کَانُوا قَدْ عَرَفُوا عُلَمَاءَهُمْ بِالْکَذِبِ الصِّرَاحِ وَ أَکْلِ الْحَرَامِ وَ الرِّشَا وَ تَغْیِیرِ الْأَحْکَامِ وَ اضْطُرُّوا بِقُلُوبِهِمْ إِلَى أَنَّ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ فَاسِقٌ لَا یَجُوزُ أَنْ یُصَدَّقَ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى الْوَسَائِطِ بَیْنَ الْخَلْقِ وَ بَیْنَ اللَّهِ فَلِذَلِکَ ذَمَّهُمْ وَ کَذَلِکَ عَوَامُّنَا إِذَا عَرَفُوا مِنْ عُلَمَائِهِمُ الْفِسْقَ الظَّاهِرَ وَ الْعَصَبِیَّةَ الشَّدِیدَةَ وَ التَّکَالُبَ عَلَى الدُّنْیَا وَ حَرَامِهَا فَمَنْ قَلَّدَ مِثْلَ هَؤُلَاءِ فَهُوَ مِثْلُ الْیَهُودِ الَّذِینَ ذَمَّهُمُ اللَّهُ بِالتَّقْلِیدِ لِفَسَقَةِ عُلَمَائِهِمْ فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا کُلَّهُمْ فَإِنَّ مَنْ رَکِبَ مِنَ الْقَبَائِحِ وَ الْفَوَاحِشِ مَرَاکِبَ عُلَمَاءِ الْعَامَّةِ- فَلَا تَقْبَلُوا مِنْهُمْ عَنَّا شَیْئاً وَ لَا کَرَامَةَ وَ إِنَّمَا کَثُرَ التَّخْلِیطُ فِیمَا یُتَحَمَّلُ عَنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ لِذَلِکَ لِأَنَّ الْفَسَقَةَ یَتَحَمَّلُونَ عَنَّا فَیُحَرِّفُونَهُ بِأَسْرِهِ لِجَهْلِهِمْ وَ یَضَعُونَ الْأَشْیَاءَ عَلَى غَیْرِ وَجْهِهَا لِقِلَّةِ مَعْرِفَتِهِمْ وَ آخَرُونَ یَتَعَمَّدُونَ الْکَذِبَ عَلَیْنَا الْحَدِیثَ.
وَ أَوْرَدَهُ الْعَسْکَرِیُّ ع فِی تَفْسِیرِهِ «3»

__________________________________________________
(1)- الاحتجاج- 457 باختلاف بسیط فی اللفظ.
(2)- البقرة 2- 79.
(3)- تفسیر الإمام العسکریّ (علیه السلام)- 120.

  • ۰
  • ۰

 

نکته جالب:
تشرف مقدس اردبیلی به محضر امام زمان عج در کتاب "مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، متن، ص: 934" آمده است.

 

تشرف مقدس اردبیلی به محضر امام زمان

حجت الاسلام والمسلمین مرحوم شیخ احمد کافی
 


 

 

داستان زیبا و عبرت آموز -برخورد دو عالم مشهور ( شیخ الاسلام شیخ بهایی و مقدس اردبیلی ) درمقابل شاه عباس و جمع زیادی از علماء نجف
سخنران: آیت الله ضیاء آبادی


 

(این دو کلیپ مضمون یکسان دارد ولی کیفیت صدای آن متفاوت است.)

آخر ادب و مردانگی.مناظره مقدس اردبیلی باشیخ بهایی
سخنران: 
استاد کاظم علم الهدی





حکایت شنیدنی مقدس اردبیلی و طلبه جوان
شیخ میثم کرمی اراکی


ماجرای نماز شب مقدس اردبیلی ! ( 450 سکه طلا بهای یک غسل)
سخنران حجت الاسلام حدائق 



 

داستان تامل برانگیز ازدواج پدر مقدس اردبیلی
حلالیت طلبیدن به خاطر خوردن یک سیب و رفتن از اردبیل تا نجف برای گرفتن حلالیت 

 


ماجرای سگ باوفا
روایت - برگرفته از کتاب 
حدیقه الشیعه شیخ مقدّس اردبیلی _مداح اهل بیت مرحم سید جواد ذاکر


 

 

 

  • ۰
  • ۰

 خلاصه:

احمد بن محمد اردبیلی یکی از فقهای نامدار ، و یکی از مفاخر علمای امامیه قرن‌دهم هجری است که در بین توده مردم به مقدس اردبیلی ، و در میان خواص و فقهاء به محقق و مدقق اردبیلی شهرت دارد ، و عامل این شهرت ، وجود آن آثار و تالیفات وتحقیقات گرانقدری است که در زمینه فقه ، کلام و عقاید از او به یادگار مانده است .

او در عصر صفویه و در شهر اردبیل دیده به جهان گشود ، پس از رشد و نما وکسب تحصیلات ابتدایی ، به قصد تحصیلات عالیه ، به نجف اشرف مهاجرت کرد و بابهره‌گیری از فضای علمی و معنوی نجف اشرف مجاورت آن خاک اقدس را پذیرفت‌و علی رغم دعوتهای مکرری که از سوی امراء و حکام صفوی از او به عمل آمد ، نپذیرفت و تدریس و تدرس را بر استفاده از مزایای اجتماعی و سیاسی ایران ترجیح‌داد . پس از شهید ثانی مرجعیت و ریاست تامه شیعه را در نجف بر عهده داشت . 

  

تولد و تحصیل

در قرن دهم هجری قمری در شهر اردبیل کودکی سعادتمند پا به عرصه وجود گذاشت . او بعد از رشد و شکوفایی و طی مراحل علمی و کسب کمالات معنوی و عرفانی به مرتبه ای از دانش و معرفت و زهد و تقوا رسید که پس از چهار قرن هنوز الگوی عالمان و پرهیزکاران است . 
نامش احمد و فرزند محمد و از خانواده ای دوستدار اهل بیت علیه السلام بود . پس از رشد و گذراندن تحصیلات و کسب کمالات معنوی به نجف اشرف مهاجرت کرد و در جوار مرقد مطهر مولای متقیان امام علی علیه السلام به کسب علم و فضیلت پرداخت . 
وی علوم نقلی و فقه را از محضر سید علی صائغ و دیگر استادان حوزه نجف فرا گرفت . سید علی صائغ از آن جمله شاگردان برجسته شهید ثانی بود که استاد به وی علاقه فراوان داشت .  
وی همواره در جستجوی دانش بود و در طول عمر پربرکت خود از هیچ کوششی برای آموختن غفلت نمی کرد . هر جا که از وجود دانشمند و عالمی نشانی می یافت به خدمتش می شتافت و از علم و معرفت وی بهره می گرفت . به همین دلیل زمانی نیز برای استفاده از محضر فیلسوف و عالم وارسته جمال الدین محمود (از شاگردان فیلسوف نامی جمال الدین اسد دوانی ) به شیراز مهاجرت کرد و مدتی نزد وی به تحصیل علوم عقلی مشغول گردید . او علم و عمل را وجهه همت خویش ساخت و در زهد و تقوا به درجه ای رسید که به (مقدس ) شهرت یافت و در تحقیق و ژرف نگری علمی به اندازه ای تبحر داشت که به (محقق ) معروف شد .

در گفتار بزرگان

وی از آن جمله عالمانی است که مورد تجلیل فراوان علما و فقها قرار گرفته است . سید مصطفی تفرشی از معاصران محقق اردبیلی می نویسد : (امرش در جلالت و اطمینان و امانت مشهورتر از آن است که ذکر شود و بالاتر از آن است که عبارتی بتواند آن را وصف کند . او متکلمی فقیه و عظیم الشان و جلیل القدر و بلند منزلت و باورع ترین شخص زمانش و عابدترین و با تقواترین آنها بود . ) 
شیخ حر عاملی که خود از چهره ها و بزرگان دین و دانش است می نویسد : (احمد بن محمد اردبیلی عالمی فاضل ، محققی عابد ، مورد اطمینان و پارسا ، عظیم الشان و جلیل القدر و معاصر شیخ بهایی بود) 
علامه بزرگوار مجلسی می نویسد : (محقق اردبیلی در قداست نفس و تقوا و زهد و فضل به مقام نهایی رسید و در میان عالمان متقدم و متاخر شخصیت بزرگی چون او را سراغ ندارم . . . کتب او دارای بالاترین مراتب دقت نظر و تحقیق است . ) 
محدث بزرگوار حاج شیخ عباس قمی می نویسد : (شیخ اجل عالم ربانی فقیه محقق صمدانی معروف به محقق اردبیلی . . . در مراتب علم و فضل و عبادت و زهد و کرامت و وثاقت و تقوا و ورع و جلالت به درجه ای رسید که توصیف نشود و در قدس و تقوا به مرتبه ای رسید که به او مثل زده شود و به راستی اشعه انوار جمال و پرتو حسن آن عالم مفضال چنان تجلی کرده بر هیچ دیده پوشیده نیست . ) 

مقدس اردبیلی و دربار صفوی

شاهان صفوی بنا به دلایل مختلف دینی و سیاسی و مصالح حکومتی ضمن احترام و تقدیس علمای دین از آنها در امور مختلف نظرخواهی می کردند . اگر چه این احترامها و تقدیسها بیشتر برای حفظ موقعیت خویش و به منظور برخورداری از حمایت و پشتیبانی جامعه شیعی بود که سر در فرمان عالمان و فقیهان داشتند . از آن سو علما نیز از این موقعیت برای گسترش و نفوذ مکتب تشیع استفاده فراوان بردند و به واقع ارتباط آنان با پادشاهان صفوی نقشی انکارناپذیر در گسترش و نفوذ تشیع داشت به طوری که تشیع در این زمان از انزوا خارج شد و با رسمیت مذهب تشیع نشر و تبلیغ اندیشه های شیعی رواج فراوان یافت . و دانشمندان و بزرگانی چون محقق ثانی ، شیخ بهایی و علامه بزرگوار مجلسی با جهت دادن سیاستهای دربار صفوی به سمت ترویج و تبلیغ تشیع خدمات بی نظیری را برای اسلام و تشیع به انجام رساندند به طوری که این دوران یکی از دورانهای اوج گیری اندیشه های شیعی است . 
مقدس اردبیلی نیز از جمله عالمانی است که در پرتو رابطه با دربار صفوی در گسترش تشیع و حل مشکلات شیعیان تلاشهای فراوانی را به ثمر نشاند . هر چند که او به درخواست شاه عباس صفوی برای ترک نجف و مهاجرت به ایران پاسخ منفی داد . برای مصالح تشیع و شیعیان همواره به دربار صفوی تذکراتی می داد . تاریخ برخی از آن وقایع را نقل کرده است .  از جمله نوشته اند : زمانی یکی از کارگزاران دربار صفوی مورد غضب شاه عباس قرار گرفت و به مقدس اردبیلی پناه برد و او نامه ای به وی داد تا شاه از تقصیر او بگذرد . نامه مقدس اردبیلی به شاه عباس چنین بود : 
(بانی ملک عاریت ، عباس ! بدان که چه این مرد اول ظالم بود اکنون مظلوم می نماید چنانچه از تقصیر او بگذری شاید که حق - سبحانه و تعالی - از پاره ای از تقصیرات تو بگذرد . بنده شاه ولایت : 
احمد اردبیلی )
این از شگفت نامه هایی است که در آن هیچ توصیف و تعریفی از شاه نشده و مقدس اردبیلی در آن خود را از پیروان و غلامان امام علی علیه السلام معرفی کرده است و نه از چاکران و غلامان شاه . 
شاه عباس بدون تاخیر فرمان مقدس اردبیلی را اجرا کرد و پاسخی بدین گونه نوشت : 
(به عرض می رساند عباس خدماتی که فرموده بودید به جان منت داشته ، به تقدیم رسانید که این محب را از دعای خیر فراموش نکنید . کتبه کلب آستانه علی : عباس ) 

احیاگر حوزه نجف

سالها تحصیل و تحقیق در پرتو زهد و تقوا ، از مقدس اردبیلی فقیه و عالمی کم نظیر ساخته بود و طولی نکشید که ریاست و زعامت شیعه و حوزه علمیه نجف را عهده دار شد . هنگامی که مقدس اردبیلی پا به عرصه فعالیتهای علمی و تبلیغی گذاشت نجف بسیار خاموش و بی تحرک بود و دانش پژوهان اندکی در آنجا مشغول تحصیل بودند و حوزه آن از شکوه دوران شیخ طوسی بی بهره بود در این زمان احیاگری سراسر پاکی و فضیلت قیام کرد و با زهد خود به مقابله با کمبودها با تقوا و صبر خود به رفع کاستی ها برخاست و با معنویت خویش به حوزه نجف روح و صفا بخشید و نجف را میعادگاه طلاب دانش پژوه ساخت و جویندگان دانش را به آنجا جلب کرد . آیت الله سید حسن صدر در این باره می نویسد : (در زمان مقدس اردبیلی دوباره کوچ علمی به نجف آغاز شد . حوزه تقویت یافت و مردم از اطراف دیگر شهرها و بلاد به آنجا روی آوردند و آن شهر به صورت بزرگترین مرکز علمی در آمد . ) 

بر مسند تدریس

محقق اردبیلی در مدت عمر گرانمایه خود خدمات ارزنده ای برای عالم تشیع انجام داد . وی پس از کسب علوم عالی بر کرسی تدریس نشست و با کمال دقت و حوصله مسائل و مباحث علمی را به شاگردان خویش تعلیم داد . او همان گونه که نفس خویش را تهذیب کرده بود معتقد به تهذیب زواید و اضافات کتابهای درسی حوزه بود و از تدریس و تعلیم مطالبی که فایده ای بر آن مترتب نبود پرهیز می کرد . او با نفس قدسی خود کسانی را برای جامعه بزرگ تشیع تربیت کرد که هر یک چهره ای برجسته در علم و اجتهاد شدند و منشا آثار ارزنده ای برای عالم اسلام گردیدند . شاگردان برجسته وی را چنین برشمرده اند : 
1 . شیخ حسن (متوفی 1011 ق . ) فرزند شهید ثانی (مولف کتابهای معالم الاصول و المنتقی )
2 . سید محمد (متوفی 1009) نوه دختری شهید ثانی ، معروف به صاحب مدارک
3 . میر فیض الله تفرشی
4 . عنایت الله کوهپایه ای ، ترتیب دهنده برخی از کتابهای رجالی
5 . ملا عبدالله شوشتری (متوفی 1012)

تالیفات

فقیه بزرگوار محقق اردبیلی علاوه بر تدریس ، کتابهای پرارجی نیز در موضاعات کلام ، فقه ، اصول ، سیره اهل بیت علیه السلام و عقاید تالیف کرد که برخی از آنها اثری در دست نیست . فهرست قسمتی از این آثار عبارت اند از : 
1 . استیناس المعنویه به عربی (در علم کلام )
2 . بحر المناقب
3 . حاشیه بر شرح تجرید قوشجی
4 . حدیقه الشیعه در تفصیل احوال پیامبر(ص)و ائمه(ع)(فارسی)
5 . رساله خراجیه
6 . زبدة البیان فی آیات الاحکام، که در ایران بارها چاپ شده است(این کتاب فقهی و تفسیری آیات الاحکام )
7 . مقاله فی الامر بالشی (در علم اصول )
8 . مناسک حج (فارسی )
9 . مجمع الفایده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان علامه حلی
این کتاب یکی از مشهورترین و عمیق ترین دایرة المعارفهای فقه استدلالی و یکی از مصادر و منابع گران سنگ فقه جعفری است . که همواره مورد توجه مجتهدان بوده است . محقق این کتاب را به مثابه شرحی بر کتاب ارشاد علامه حلی نوشته ولی خود کتابی بسیار مفصل و عمیق است که با دقت و کنکاشی عظیم به تحلیل و بررسی مباحث فقهی پرداخته است و این کتابی است‌که چاپ سنگی گردیده بود و اخیرا از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در 12جلد آغاز چاپ شده است و شروع تالیف آن در ماه رمضان‌977 در کربلا صورت‌گرفته ، و انجام آن در سال 985 بوده است

10.اثبات واجب تعالی

11.اثبات امامت
12.تعلیقه‌ای بر شرح مختصر الاصول عضدی
13.تعلیقه‌ای بر خراجیه محقق ثانی . این کتاب در مورد مساله خراج و مالیات‌نوشته شده و هر دو در سال 1318 ه . ق در حاشیه کفایة الاصول آخوند خراسانی چاپ‌سنگی شده است .
 14.اصول الدین ، که یک نسخه از آن در کتابخانه رضویه موجود است . 

 

سیره مقدس

مقدس اردبیلی بسیار متواضع بود و در مقابل شاگردانش خود را فوق العاده کوچک می شمرد و آنان را مورد تکریم و احترام فراوان قرار می داد . گویند در هنگامی که شیخ حسن از تحصیل فراغت یافت و قصد داشت به لبنان باز گردد از استاد خویش تقاضای نصیحت و موعظه کرد و مقدس اردبیلی احادیثی را گردآوری کرده ، در ورقه ای نوشت و به ایشان داد و در پایان آن نوشت این جملات را اضافه کرد : 
(کتبه العبد احمد لمولاه امتثالا لامره و رجاء لنذکره ) 
این مطلب را بنده خدا احمد برای مولای خود نوشته است تا فرمان ایشان را به جای آورد و به امید اینکه موجب پندآموزی وی باشد . 
اخلاص در کار تعلیم و تدریس نیز از خصلتهای بارز مقدس اردبیلی بوده است . ملا عبدالله شوشتری از شاگردان مقدس اردبیلی در مجلسی مساله ای را از استاد خویش پرسید . مقدس سوال او را پاسخ گفت . اما شاگرد به این پاسخ قانع نشد و بحث ادامه یافت . ناگهان مقدس سکوت کرد و پس از لحظه ای فرمود : این بحث بماند برای بعد ، باید به کتاب مراجعه کنم ! سپس از مجلس برخاست و به شاگرد فرمود تا همراه او به جایی دیگر بروند . پس از خروج از آن مجلس محقق اردبیلی پاسخی بسیار دقیق و عمیق بیان کرد به طوری که شاگرد قانع شد و شبهه ای برایش باقی نماند . شاگرد پرسید : آقا ، چرا پاسخی به این نیکویی می دانستید و در همان مجلس بیان نفرمودید؟
محقق فرمود : آنجا چون در مجلس و در حضور جمعی از مردم بودیم احتمال داشت که قصدمان جدل و فخرفروشی و اظهار فضل بر یکدیگر باشد ولی اینجا این شبهه نیست زیرا تنها خدای متعال ناظر بحث و گفتگوی ماست .  
کمک به محرومان نیز از خصوصیات پسندیده مقدس اردبیلی بوده است . نقل است در یکی از سالها قحطی و گرانی به اوج خود رسیده بود و فقر و گرسنگی بیداد می کرد محقق اردبیلی اندک آذوقه ای داشت که فقط کفاف قوت خانواده اش را می کرد . اما او راضی نشد که خانواده اش غذا داشته باشند در حالی که افراد زیادی در جامعه محتاج و گرفتارند . از این رو آن طعام را بین بیچارگان تقسیم کرد . همسرش از این عمل او برآشفت و گفت : 
در چنین سال قحطی آنچه طعام داشتیم به فقرا کمک کردی ، اکنون باید فرزندان من دست گدایی به سوی دیگران دراز کنند؟
محقق پاسخی نداد و از منزل خارج شده ، راه مسجد کوفه را در پیش گرفت . او تصمیم گرفته بود چند روزی را در مسجد اعتکاف کرده ، به عبادت و راز و نیاز بپردازد . در دومین روز حضور او در مسجد مرد عربی مقداری گندم و آرد بر چهارپایی بار کرده ، به خانه محقق اردبیلی برد و به همسرش تحویل داد و گفت : 
صاحبخانه در مسجد اعتکاف کرده و این گندم و آرد را برای شما فرستاده است . چند روزی گذشت تا اینکه مقدس اردبیلی به خانه بازگشت . همسرش به او گفت : 
آرد و گندمی که فرستاده بودید خیلی مرغوب بود . 
محقق ، بی خبر از همه جا ، وقتی این سخن را شنید دریافت که این فضل و رحمتی از طرف خدا بوده است و خداوند را بر این بنده نوازی ستایش کرد .  

در وادی کرامات

در کتاب انوار نعمانیه سید نعمت الله جزائری ، و در روضات الجنات ، حوادث‌و قضایای حیرت انگیزی از آن عالم ربانی نقل کرده‌اند که صدور چنین اعمال و کرامات‌از دارندگان چنین ارواح وارسته و پاک با آن همه اخلاص و پاکی ، هیچ نوع تعجب وشگفتی ندارد.
در ذیل به دو نمونه آن اشاره می کنیم : 
فردی از اهل تفرش به نام میرغلام (میر فیض الله ) که یکی از شاگردان و نزدیکان مقدس اردبیلی و فردی دانشمند و پارسا بود ، می گوید : 
من در مدرسه ای که حجره های آن در صحن مطهر امیرالمومنین علی علیه السلام قرار داشت ، سکونت کرده به فرا گرفتن علم اشتغال داشتیم . در یکی از شبهای تاریک پس از آنکه از مطالعه فارغ شدم از حجره بیرون آمدم و به اطراف نگاه می کردم که ناگهان دیدم مردی با سرعت به طرف قبه مبارک می رود . با خود گفتم شاید این مرد دزدی است که می خواهد به حرم دستبرد بزند و قندیلهای حرم مطهر را به یغما ببرد! به ناچار به طوری که او متوجه نشود . تعقیبش کردم دیدم به طرف در حرم مبارک رفت و اندکی توقف کرد . بلافاصله قفل در گشوده شد و بر زمین افتاد و در باز شد و او وارد گردید و بعد در دوم و سوم نیز به همان صورت باز شد . دیدم آن مرد به کنار مرقد مطهر مشرف شده ، سلام عرض کرد و از جانب قبر مطهر پاسخ داده شد . من صدایش را شناختم و متوجه شدم با امام علیه السلام درباره یکی از مسائل علمی گفتگو می کند . سپس از حرم خارج و به جانب مسجد کوفه رهسپار شد . من هم پشت سر او به طوری که متوجه من نبود حرکت کردم (تا از اسرار او سر در بیاورم ) وقتی به مسجد رسید به محراب مسجد نزدیک شد و باز شنیدم که با بزرگی درباره همان مساله علمی گفتگو می کند . پس از آنکه پاسخ خود را شنید از آنجا بیرون آمد . من هم در تعقیب او حرکت کردم . وقتی به دروازه شهر رسید ، هوا روشن شده بود . پیش از آنکه از دروازه خارج شود با صدای بلند او را مورد خطاب قرار داده ، گفتم : ای مولای ما ، من از آغاز تا انجام کار همراه شما بودم ، اینک بفرمایید آن دو بزرگ که با آنها درباره مسائل علمی صحبت می کردید چه کسانی بودند؟ مقدس وقتی این درخواست را شنید ، پس از آنکه تعهدات لازم را گرفت که تا موقع حیاتش به کسی اطلاع ندهم ، فرمود : ای فرزند من ! بسیاری از اوقات مسائل مختلفی برای من گنگ و مبهم می ماند ، پس در هنگام شب به مرقد مطهر امیرالمومنین علیه السلام می روم و مساله را برای حضرت مطرح و جوابش را دریافت می کنم . امشب نیز بر طبق معمول به حضور انور شرفیاب شدم و حضرت مرا به صاحب الزمان علیه السلام حواله کرد و فرمود : فرزندم مهدی (عج ) در مسجد کوفه است ، به حضورش برس و پاسخ مسائل خود را از آن حضرت استدعا کن آن مردی که در مسجد کوفه دیدی حضرت مهدی (عج ) بود .  
وی شبی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را در خواب دید که حضرت موسی علیه السلام در خدمت آن بزرگوار نشسته است و مقدس نیز در آنجا حضور دارد . پس حضرت موسی از رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال کرد : این مرد کیست ؟ پیامبر فرمود : از خودش سوال کن . حضرت موسی علیه السلام از مقدس پرسید : تو کیستی ؟ مقدس جواب داد : من احمد پسر محمد از اهل اردبیل هستم و در فلان کوچه ، فلان خانه منزل من است . حضرت موسی علیه السلام تعجب کرد و گفت : من از اسم تو سوال کردم این همه تفصیل برای چه بود؟ مقدس در جواب گفت : خداوند عالم وقتی از تو سوال کرد که این چیست که در دست تو است ، تو چرا آن قدر در پاسخ تفضیل دادی ! حضرت موسی علیه السلام به پیغمبر صلی الله علیه و آله گفت : راست گفتی که علمای امت من همانند انبیای بنی اسرائیل می باشند .  

رحلت

 او پس از عمری تلاش و کوشش در راه اسلام و معنویت ، سر انجام در ماه صفرسال‌993 ه . ق در نجف اشرف به رحمت ایزدی پیوست و در جوار قبر محبوب ومعشوق خویش ، سرور متقیان مولی علی(ع)در ایوان طلا سمت راست وارد شونده برحرم مدفون گردید .
در ریحانة الادب از نخبة المقال در ردیف احمد» ، در مورد تاریخ‌وفات او نقل می‌کند که گویند :
الاردبیلی من الاعاظم منه استجاز صاحب المعالم مقدس ذو ورع و عفة وفاته فی الف الا السبعة
(اردبیلی از بزرگان امامیه است و صاحب معالم از او اجازه روایتی کسب کرده‌است . او مقدس و پرهیزکار و عفیف بوده است ، وفاتش هفت‌سال کمتر از هزار(993)صورت گرفته است . ) (ریحانة الادب ، ج 5 ، ص 370 )
 

 

 

 

  • ۰
  • ۰

 

مرحوم (مقدّس اردبیلی) رحمه الله علیه در حجره ای تنها زندگی می کرد . یکی از طلاب مدرسه مایل شد که با مقدّس هم حجره باشد و در این باره با شیخ حرف زد ، شیخ قبول نکرد او زیاد اصرار و التماس نمود .
شیخ فرمود : قبول می کنم با این شرط که هر چه از حال من اطلاع پیدا کنی ، به کسی نگوئی و اظهار نکنی .
آن مرد قبول کرد ومدّتی با هم بودند تا آنکه زمانی رسید که هر دو مبتلا به تنگی معاش شدند به حدّی که قوت لایموت هم نداشتند و به کسی هم اظهار نمیکردند ، تا آنکه آثار ضعف و ناتوانی از چهره آن مرد نمودار شد .
در آن حال کسی از کنار آن مرد عبور می کرد حال او را دید و علّت ضعف و بی حالی او را پرسید ، او چیزی نگفت ، ولی عابر زیاد اصرار ورزید والتماس نمود که علّت را بگوید .
آن مرد قضیّه را فاش کرد که ما دو نفر طلبه علم دین مدّت زیادی است که غذا نخورده ایم .
آن شخص تا مطلع شد رفت غذائی تهیّه کرده با مقداری وجه به آن طلبه داد و گفت : نصف این غذا و پول ما تو نصف دیگر را به رفیقت بده . وقتی که مقدّس وارد حجره شد و آنها را دید سؤ ال کرد که از کجا رسیده ، آن طلبه حکایت را نقل کرد .
مقدّس فرمود : دیگر هنگام جدائی ما شد ، پس آن غذا را خوردند ، اتفاقاً همان شب مقدّس محتلم شد ، پس زود بلند شد رفت به حمّام که به نماز شب برسد . در حمام بسته بود .
حمامی در را قبل از وقت باز نکرد مقدّس به اجرت حمام افزود باز قبول نکرد آن قدر افزود که رسید به آن مقداری که از آن وجه سهمش شده بود حمامی در را باز کرد ، تمامی آن وجه را داده غسل کرد ، نماز شب را بجا آورد . آری آنچه مقامات عالیه بدست آورد از برکت این گونه عبادتها و مجاهدتها و ریاضتها بوده است .
منبع: لا لی الاخبار. ج 1، ص 116

 

 

مقدس اردبیلی

 

مقدس اردبیلی

مقدس اردبیلی

 

 

مقدس اردبیلی

 

 

مقدس اردبیلی

 

 

مقدس اردبیلی

 

مقدس اردبیلی

  • ۰
  • ۰

 

شرفیابی علامه حلی محضر امام زمان ارواحنافداه

کمک امام زمان به علامه حلی برای یادداشت برداری از  کتاب معاندین 
حجت الاسلام و المسلمین مرحوم شیخ احمد کافی 
 
 
 
 
 
 
==========

انیمیشن دیدار علامه حلی با امام زمان
پرسش علمی علامه حلی از امام زمان در راه و ارجاع دادن حضرت به کتاب تهذیب شیخ طوسی (یکی از کتب اربعه)


 
 
===========

عنایت امام زمان عج به علامه حلی در مورد حکم اشتباه ایشان
سخنران: حجت الاسلام و المسلمین دانشمند


=====
احتجاج علامه حلی با یک سید ناصبی در مورد اللهم صل علی محمد و ال محمد
سخنران: حجت الاسلام و المسلمین دانشمند

 
======
احتجاج علامه حلی با سلطان خدابنده وتغییر مذهب رسمی کشور به شیعه
سخنران: حجت الاسلام و المسلمین دانشمند

 
 
=============


درایت علامه حلی با استفاده از کلام حضرت علی ع در مقابل حمله مغولها
سخنران: حجت الاسلام و المسلمین دانشمند


 



============

روضه خوانی علامه حلّی برای امام زمان(عج الله) روضه حضرت علی اصغر(ع)




====

مجاهدت علمی علامه حلی 
سخنران شیخ حسین انصاریان

علامه حلی در گرمای 50 درجه حله 523 جلد کتاب نوشتند.



======




 
  • ۰
  • ۰


مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
ما یک دشمن قوی ‌ای داریم که خیلی پهلوان است، خیلی هم ملاّ است، و از همه چیز اطلاع دارد. او دائماً در کمین ما است، از گمراه شدن ما لذت می ‌برد، از فسق و فجور ما کیف می‌ کند. بنای او هم در اغوا و اغفال و گمراه کردن ما است. در مقابل خدای متعال زانو به زمین زده و گفته است: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصین» می‌ گوید: خدایا به مقام عزت تو، به بزرگواری تو، هر آینه گمراه خواهم کرد، همه این ‌ها را، تمام افراد بشر را، گمراه می ‌کنم، مگر آن بندگانی که مُخلَص باشند، یعنی قلب آن‌ها خالص برای تو باشد، و روزنه‌ای در دل آن‌ها از غیر تو باز نشده باشد. قلبی که خالص برای خدا باشد، شیطان در او راه پیدا نمی ‌کند، امّا اگر به قدر روزنه سوزنی، راه هوی، راه هوس، راه حیوانیت، راه شهوت، راه غضب، راه‌ های غیر خدایی باز شد، از همان راه، وارد می ‌شود و قلب را کج و معوج می ‌کند، و قلب را منقلب و وارونه می ‌کند. او به راه‌ های کج کاری ندارد. به یهود و نصاری که به راه کج می ‌روند، کاری ندارد. به منحرفین دیگری که از صراط مستقیم عبودیت خدا خارج شده ‌اند، کاری ندارد، آن ‌ها از راه بر کنار هستند، آن ‌ها هرچه بروند، از مقصد دورتر می‌ شوند. به فساق و فجّار کاری ندارد، آن‌هایی که الان در کاباره ها مشغول فسق و فجور هستند، به آن ‌ها کاری ندارد، خود آن‌ ها به چاه افتاده‌ اند، فقط یک مراقبی را می ‌گذارد که آنها از چاه بیرون نیایند. امّا خودش با آن قدرت و توانایی که دارد، سر راه راست می نشیند، همان راهی که در هر نماز، ما از خدا طلب می ‌کنیم، که خدا ما را به آن راه، هدایت و رهبری کند. او، در دور شدن ما، از ساحت قدس الوهیّت است، قسم هم خورده است که این‌کار را می‌ کنم.
بنده از او می‌ ترسم، چون چنین است، ناچار هستم به پناه بروم. آن خدایی که شیطان را آفریده است و او را مسلّط کرده است، آن خدا عالم‌ تر از این است که در برابر یک چنین دشمنی، برای ما پناهگاهی قرار نداده باشد. وقتی این سگ را ول کرده است، نمی ‌شود ما را بدون پناهگاه بگذارد، بی حامی و حافظ بگذارد. یکی از ادلّه وجود حجّت همین است. بنابر این، یک پناهگاهی معیّن کرده است، که هرکس به پناه برود و در این دژ وارد شود، از خطرات شیطان، و از زلاّت و لغزش‌ های حاصل از اغوای شیطان، مصون و محفوظ بماند.
یکی از القاب ائمه ما، «الکهفُ الحصین» است، و امروز، یکی از القاب امام عصر علیه السلام است. او پناهگاه محکمی است که خدای متعال برای ما معین کرده است، و به ما امر کرده است که به این پناه برویم. او، آن دژ محکم خدایی است که ما، اگر به پناه آن پناه‌گاه برویم، از تیراندازی‌ های شیطان، مصون و محفوظ می‌ مانیم. خدا را آگاه و گواه می‌ گیرم بر این مطلبی که می ‌گویم، و این مطلب علاوه بر جنبه ‌های علمی و منطقی، جنبه ‌های تجربه و امتحان‌ های شخصی خود من است. در هر مطلبی که من به پناه امام زمان علیه السلام رفتم، در هر مشکلی که به ساحت ولایت آن حضرت پناه بردم، آن بزرگوار به اذن خدا، حفظ و نگهداری کرد. پناه بردن به او، عین پناه بردن به خدا است، زیرا که خدا او را پناهگاه ما قرار داده است. به شما هم توصیه می ‌کنم در هر مشکلی، اگر متوسل به ولیّ وقت شوید، ولیّ وقت، به اذن الله تعالی، حلّ آن مشکل می ‌کند، و گره گشایی می ‌فرماید، در تمام مراحل، در خطئات و خطرات، مادی و معنوی، اصلاً خدا او را برای این کار گذاشته است. هرکس که در دژ ولایت او وارد شد، شیطان کوچک‌ تر از آن است که بتواند او را در ارکان و اصول و حقایق انسانی منحرف کند. نوع انحرافات برای انقطاع از مقام ولایت ولی عصر علیه السلام است.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب اول ماه رمضان1390قمری)

  • ۰
  • ۰

سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحسین بندانی نیشابوری

به مناسبت گرامی داشت ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیه 
در بیت الزهرا قم (حسینیه آیت الله سید محمد باقر موحد ابطحی)
دانلود فایل صوتی سخنرانی به مدت 30 دقیقه 
متن سخنرانی تقریبا عینا پیاده شده است.

 

قال رسول الله : أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ‏ وَ وَازَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ  {1}
هر کس که قائل به وحدانیت است مدیون حضرت خدیجه س و حضرت ابوطالب ع است.
خدیجه به معنای گسسته شده و دور شده و جدا شده از هر بدی و پلیدی و زشتی است.
علامه مجلسی می فرمایند این مقام برای هر کسی نیست، برخی ها زوجه نبودند برای پیغمبر.
ابن ابی الحدید می گوید که پیامبر برخی از حاج خانم هایشان را طلاق دادند و پدرشان آمدند و اصرار کردند.
برخی از زنان پیامبر حبشه بودند و به پیامبر نرسیدند و از دنیا رفتند.

فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَی النَّبِیِّ وَ کَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً؛ {2}

 

پس، آن بر پیامبر سنگین و سخت آمد؛ زیرا او عاشق و دلباخته همسر وفادار خویش بود.
علاقه رسول الله به حضرت خدیجه س همراه با حب شدید بود و تا زنده بودند هر وقت اسم خدیجه کبری را می شنیدند گریه می کردند.{3} {4} {5}

امام صادق ع می فرمودند:

پیامبر کفش می پوشیدند می گفتند خدا رحمت کند خدیجه را.
عمامه بر سر میگذاشتند تا به مسجد بروند می گفتند خدا رحمت کند خدیجه را.
از در خارج میشدند می گفتند خدا رحمت خدیجه را.
وضو می گرفتند تا به نماز بایستند می گفتند خدا رحمت کند خدیجه را.{6}


روزی گوسفندی قربانی کردند و گفتند اول ببرید برای رفقای حضرت خدیجه ست که چند پیرزن بودند که هم دوره و محب حضرت خدیجه س بودند. {7}
 

پیرزنی نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد، آن حضرت او را مورد لطف سرشار قرار داد، وقتی آن پیرزن رفت، عایشه علت آن همه مهربانی به پیرزن را از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید، پیامبر صلی الله علیه و آله در جواب فرمود: «انها کانت تأتینا فی زمن خدیجة، و ان حسن العهد من الایمان؛ این پیرزن در عصر زندگی خدیجه سلام الله علیها به خانه ی ما می آمد (و از کمک ها و الطاف سرشار خدیجه سلام الله علیها برخوردار بود) همانا نیک نگهداری عهد و سابقه، از ایمان است. {8}
رسول الله فرمودند: ما قام ولا استقام الدّینُ إلاّ سیف علیٍ و مال خدیجة {9}
اصلا دین  قوتی نمی گرفت که بایستد مگر به ذوالفقار مولی الموحدین امیر المومنین و اموال حضرت خدیجه س. 
این حرف ساده ای نیست که اموال حضرت خدیجه س در ردیف ذوالفقار حضرت علی ع قرار گرفته.

اولین زنی که پیامبر ایمان آوردند. {10}

اولین زنی که در ملا عام به پیامبر برای نماز جماعت اقتدا کرد. {11}

اولین زنی که در میان مشرکین ایمانش را ظاهر کرد. {25}
اولین زنی که در این عالم خاکی ولایت مطلقه حتمیه ختمیه الهیه امیر المومنین را قبول کرد. ایشان از اولین سابقین هستند.
رسول الله از غار حرا به منزل آمدند و به حضرت خدیجه فرمودند که ایمان بیاور. حضرت خدیجه عرض کردند ایمان آوردم از روز اول. رسول الله فرمودند آن اسلام است. امیر المومنین جوان بودند. پیامبر ص فرمودند یا علی بیا. پیامبر دست شان را روی دست امیر المومنین گذاشتند و به حضرت خدیجه س فرمودند که دستت را روی دست من بگذار و با ایشان بیعت کن، در غدیر شما نخواهید بود. {12}
اولین زنی که با حضرت علی ع بیعت کرد خدیجه بنت خویلد بود.
قبل از اسلام به خدیجه کبری، طیبه و طاهره مبارکه می گفتند. {13}
 ایشان معلم انجیل حقیقی بودند.
برای اولین بار دختری به خواستگاری پسری آمده است.
حضرت خدیجه س تجارت و مال شان را در اسلام دادند. پیامبر مدتی چوپانی کردند، ما بعث الله نبیا إلا رعى الغنم.{14}

مضاربه قبل از اسلام بوده است و حضرت خدیجه س قبل از اسلام به مضاربه عمل می کردند. اسلام چند چیز را که از قبل اسلام انجام میشد را تائید کرد، یکی از آنها مضاربه بود. {15}

حضرت خدیجه س 400 کارگر داشتند و از کوه ابوقبیس هر که به اطراف می نگریست چند خیمه میدید که روزش صورت گاو و گوزن و پوست شان بود. آنجا منزل خدیجه کبری س بود. چون هر روز سفره های اطعام برای فقرا پهن بود.
حضرت خدیجه کبری س کشیش عالمی را فرستادند که با رسول الله به تجارت برود. وقتی که برگشتند به حضرت خدیجه س عرض کرد: من ندیدم پیش کسی آب دهان بر زمین بیندازد. ندیدیم که تازیانه به شتر و اسب بزند. به درخت خشک که تکیه میداد سبز می شد. وقتی با این جوان بودم ابر روی سر من بود. گفتم حتما من سالیان دراز در کلیسا عبادت کردم و وجود این ابر به خاطر من است. از او جدا شدم اما دیدم که ابر بر بالای سر او مانده است.
منزل حضرت خدیجه س از آثار باستانی مکه بود که از زیر خاک در آوردند و عکس هایش منتشر شد. بعد از مدتی آل سعود دستور دادند که روی این منزل سرویس بهداشتی بسازند.
وقتی حساب و کتاب حضرت خدیجه با رسول الله تمام شد، حضرت خدیجه س به پیامبر  از پشت پرده گفتند آیا شما نمی خواهی ازدواج کنید؟ پیغمبر فرمودند من هی؟ حضرت خدیجه س فرمودند با فردی گندمگون با قد فلان که دینار و درهمی هم از مال دنیا دارد.آن خدیجه کنیز شماست. پیامبر رفتند و عمو آمدند.
در صحیح بخاری آمده است که که حضرت خدیجه س 45 سال سن داشتند و بقیه هم از بخاری نقل کردند، در حالی که کان عذرا باکره. عام الفیل سال ولادت پیغمبر ص بوده است، و همچنین سال ولادت حضرت خدیجه کبری س. بیهقی نیز در کتاب اَلْبِدایَةُ وَ النَّهایة آورده است.
حضرت خدیجه س همسن پیغمبر بودند. برخی می گویند 26 و برخی میگویند 28 سال داشتند. {16}
برخی می گویند ام المومنین حضرت خدیجه س دو همسر اختیار کردند، راویان اینها در کتب شیعه و سنی مقبوح هستند.و هیچ کدام از آنها وثاقت ندارند.

سوال این است چرا اهل خلاف این قدر بر این موضوع اصرار دارند؟ چون نتوانستند به حضرت زهرا س جسارت کنند و به سراغ حضرت خدیجه س رفتند.
می گویند سه نفر از بقیع دفن هستند که دختران پیغمبر هستند. 
علما ما کتب بسیاری در این باره تالیف کردند از جمله کتاب بنات النبی که در آن آمده است که این سه نفر دختر خوانده های رسول الله بودند. در  کتاب الاغاثه فی بدع الثلاثه از سید اسماعیل کوفی که 700 سال قبل میزیسته است ، آماده است که حضرت خدیجه خواهری داشتند به اسم هاله. هنگامی که شوهرش فوت کرد، وضع مالی خوبی نداشت.پیامبر هاله و سه دخترش را تحت تکلف خودشان قرار دادند. بعد از مدتی که هاله از دنیا رفت پیامبر این سه دختر را بزرگ کردند و این سه دختر به پیامبر بابا می گفتند و حضرت زهرا س به این سه دختر خواهر میگفتند. {17}
و خدا تنها یک دختر به پیامبر داد که جوهره وجود ولی الله عظمی فاطمه زهرا س بودند.
نسل هشتم پدر حضرت خدیجه س به جناب قصی بن کلاب بر میگردد که از اجداد پیغمبر هستند. نسل سوم مادر حضرت خدیجه س به جناب نوئی برمیگردد که از اجداد رسول الله بودند. اجداد حضرت خدیجه س موحد و یکتا پرست بودند. نسل حضرت خدیجه س و حضرت محمد مصطفی ص به حضرات اسماعیل و ابراهیم ع بر میگردد.{18}
مسلمانان با پول چه کسی به حبشه رفتند؟ حضرت خدیجه کبری س.
روزی حضرت خدیجه کبری س از طائف برمیگشتند و دیدند بس که پیغمبر را زدند خون از سر و محاسن خشک شده است.
امام صادق ع می فرمایند وقتی جدمان رسول الله هر روز از خانه بیرون می رفتند، حضرت خدیجه س برای شان صدقه کنار می گذاشتند.
حضرت خدیجه س وقتی دیدند که سر و صورت پیامبر ص خونی است  از فردا همراه پیغمبر میرفتند و جلوی حضرت راه می رفتند و وقتی سنگ میزدند چادرشان....
چنین مادری بودند که دخترشان در کوچه برای شوهرش آمد....
امام صادق ع می فرمایند که از 124 هزار پیغمبر برای زنی از زنان پیغمبران هیچ وقت این گونه نبوده است که هر وقت جبرئیل نازل میشده است گفته باشد سلام ما را به خدیجه برسان. {19}
اصلا آیا در این عالم هر کسی لیاقت دارد که مادر خانم مولی الموحدین امیر المومنین بشود؟ یا عروس فاطمه بنت اسد یا عروس ابوطالب. همین بس حضرت خدیجه کبری را که مادربزرگ امام حسن و امام حسین ع بودند.
هر یک از اهل بیت که میخواستند خودشان را معرفی کنند با ایشان خودشان را معرفی می کردند.
امام حسین ع در ظهر عاشورا فرمودند مرا میشناسید؟ جدم که بوده است؟ خدیجه بنت خویلد. {26}
این دلالت بر عظمت حضرت خدیجه کبری دارد.
برای دو نفر، رسول الله و امیر المومنین ، جبرئیل پیام آورد که تا زمانی که حضرت خدیجه س و حضرت فاطمه س زنده هستند نباید با کس دیگری ازدواج کنید.
هیچ کس جای آنها را نخواهد گرفت.
امام صادق ع می فرمودند جدم رسول الله تا زنده بود بر فراغ حضرت خدیجه گریه می کردند.  خیلی حرف است، با این که در هنگام فوت نه حضرت خدیجه کبری را به ظاهر کتک زدند و نه مطالب دیگر.... این عظمت خیلی خاص است و برای احدی نیست.
سالی که جناب ابوطالب از دنیا رفتند، برخی از اقوال 45 روز، 48 روز،43 روز که معادل 23 تا 27 رجب است، حضرت خدیجه س از دنیا رفتند. که این سال مشهور است به سال عام الحزن چون سال حزن و اندوه رسول الله بود.
عظمت به حدی هست که همه چیز را در راه خدا میدهد و در یک خانه گلی و یک حصیر کهنه و کاسه ای سفالی به سر میبرند.
در لحظه وفات حضرت خدیجه کبری س می فرمایند که یا رسول الله، آقا از من راضی باشید و حلال کنید اگر کوتاهی کردم. پیغمبر بسیار گریه کردند و فرمودند هر چه داشتی دادی.{20}

در پرانتز بگویم:
ما هر چقدر به حاشیه میرویم و از اعتقادات مان کوتاه میاییم دشمن تقویت می شود.
از حضرت ابوطالب و حضرت رقیه شروع شد و دو سالی هم هست که شروع کردند برای حضرت علی اصغر حرف های نامربوط زدن. جزوه ای 200 صفحه ای نوشتند که مثل حضرت رقیه ایشان هم ....
در همین قم راحت می فروشند و ...
از دیوار قلعه شروع می کنند تا برسند به خود قلعه.
ضرب المثلی است که می گوید روزی تکه آهنی به درختی گفت می خواهم قطع ت کنم. گفت نمی توانی. گفت می توانم. گفت یکی از شاخه های خودت را قطع میکنم و دسته درست میکنم و بعد قطع ت می کنم. و همین میشود که از خود شیعه و خود حوزه علمیه ....
در زمان مقدس اردبیلی در نجف اشرف شاطران نانوایی کسانی بودند که حدیث کسا و زیارت عاشورا را از حفظ بودند تا زمانی که نان را داخل تنور میگذارند و در می آورند زیر لب زمزمه کنند.
از 400 طریق به ما رسیده است، آنها می گویند عبا راه راه بوده است و ما می گوییم که ساده بوده است. بعضی میگویند که منزل حاج خانم کوچک رسول الله بوده است و ما شیعیان می گوییم در منزل ام سلمه بوده است.
در غدیر مسیر حجاج را عوض کردند و مسجد غدیر را خراب کردند تا یاد غدیر برود.
کوتاهی نکنید. در مصر 250 سال فاطمیون حکومت کردند منتها خیلی زدند به حاشیه و تقیه، نتیجه اینکه اصل و فرع رفت و همه سنی شدند. در حالی که قبلا غدیر را جشن می گرفتند.
یوم الغدیر افضل اعیاد امّتی {21}
برترین اعیاد امت من غدیر است...
ما در خیلی موارد کوتاهی کردیم تا برسد به خدیجه کبری س.
ما 4 عید داریم. جمعه و فطر و قربان و غدیر. هر 4 عید نماز و خطبه دارد. نماز جمعه را می خوانیم با دو خطبه ش. عید قربان را با دو خطبه برپا میکنیم. با دو خطبه عید فطر نماز به جا می آوریم اما غدیر کجا رفت؟
چون غدیر فقط یک خطبه دارد و در آن باید از فضائل امیرالمومنین گفته شود و هیچ کس نمی خواند.
از کوتاهی های ما این است که در منازل مان اسم خدیجه کم داریم. اسم رقیه و محسن کم است. این تبلیغ خاص است. در سال میلیون ها بار گفته میشود. اگر در هر خانه ای یک محسن باشد، یک رقیه باشد، یک خدیجه باشد،  میلیون ها بار این اسم گفته میشود و این تبلیغ محسوب میشود. حسن و حسین و جواد و هادی و زینب و فاطمه و رقیه و محسن و ... 
هم دهان با بردن این اسامی معطر میشود و هم بدن های مان متبرک میشود و هم منازل مان متبرک می شود و هم تبلیغ امر اهل بیت است. مصداق بنر و پوستر و اعلامیه است، هیچ کاری هم با کسی نیست و در خانه ش است.

حدود 8 9 سال قبل در لندن جلسه شیعه شناسی برگزار شد که بعد 11 ماه در اخباری که جامعه مدرسین منتشر کرد معلوم شد که نیمی از این انجمن شیعه شناسی یهودی بودند و نیمی دیگر وهابی.
360 راهکار برای براندازی شیعه دادند:
1. کاری کنیم که اسامی بچه های شان عوض شود.
2.مشکی ها را از تن شان در بیاوریم.
3. زیارت عاشورا و حدیث کسا و روضه را بدل کنیم فقط به قرآن. چون آن نفر چشت در گفت حسبنا کتاب الله ...
4. چرا به زیارت و سنگ و چوب پرستی می روید و به فقرا برسید.
از راه خود شیعیان وارد شدند و اتفاقا خیلی های ش نتیجه داده است.
در زبان و قلوب بقیه اثر گذاشته است تا برسد به ما، با اینکه میدانیم دروغ است.
در قدیم کسی دروغکی گفت که فلان جا آش میدند، مردم دیگ و قابلمه به دست به سمت آنجا رفتند. اون شخص دید خیلی ها قابلمه به دست دراند به آنجا میروند خودش هم یک قابلمه برداشت برد که آش بگیرد و گفت نکنه واقعا جدی آنجا آش میدهند.
اسم های عجیب و غریب انتخاب می کنند و می گذراند لای قرآن و می گویند از لای قرآن اسم را درآوردیم.

پرانتز بسته

ایام مریضی حضرت خدیجه کبری س شد،به رسول الله گفتند میشه شما تشریف ببرید در صحن حیاط، ببینید تا آخر عمر ایشان حیا را رعایت می کردند.
به حضرت رسول الله گفتند که من در انجیل حقیقی خواندم که پیغمبری می آید و صبر کردم تا با شما ازدواج کنم. {22}
با این حیا و عفت به رسول الله گفتند که می خواهم چیزی به دخترتان بگویم و از شما خجالت می کشم. میشه به صحن حیاط بروید؟ حضرت رسول به صحن حیاط می روند.
کمی بعد حضرت زهرا که 4 سال و 5 6 ماه بیشتر نداشتند از اتاق بیرون می آیند. رسول الله فرمودند دخترم مادرم به تو چه گفت؟ حضرت زهرای اطهر گفتند که مادرم گفت من از عوام النسا هستم و زن معمولی هستم. شاید اعمالم را خوب انجام نداده باشم، به پدرت بگو وقتی از دنیا رفتم آن عبایی را که سر شانه شان است و وحی بر او نازل میشد را خواهش می کنم روی بدنم قرار دهد تا به برکت آن عبا خدا خدیجه را رحمت کند.
پیغمبر سخت گریست و آمد داخل اتاق و فرمود شما تمام زندگی ت را دادی و اکنون یک عبای کهنه می خواهی و خجالت میکشی؟
در اینجا جبرئیل نازل شد و فرمود یا رسول الله سلام ما را به خدیجه بنت خویلد برسان و بگو برای مادر فاطمه س در بهشت قصری ساختی که یا پارچه در است و مثل ش برای احدی نیست و از داخل بیرون آن دیده میشود و از بیرون داخل آن دیده نمی شود.
جبرئیل در ادامه عرضه داشت یا رسول الله خدیجه نگران کفنش است، این کفن از بهشت برای اوست.
برای اولین و آخرین از انبیا، سابقه نداشته است جز برای حضرت خدیجه  برای همسران سایر انبیا کفن از بهشت آورده شود. البته بحث معصومین جدا است.
حضرت خدیجه کمی بعد فرمودند میشود دخترمان زهرا را به حیاط ببرید، کاری با شما دارم.
رسول الله زهرای مرضیه را به صحن آوردند و او را بوسیدند و در حیاط گذاشتند.  ایشان ام ابیها بودند.
امام صادق ع می فرمودند از وقتی که حضرت زهرای اطهر شروع به راه رفتن کردند وقتی وارد اتاق می شدند پیامبر تمام قد جلوی ایشان میایستاد و بعد می بوسیدشان و میآوردند در جای خودشان می نشاندند. {23}

رسول الله حضرت زهرا 4 ساله را در حیاط گذاشتند و به اتاق آمدند. و گفتند یا خدیجه کبری چه شده است؟

بی بی دارد از دنیا می رود و دخترشان فاطمه تک و تنهاست و از فرزندان پیغمبر طیبه و طاهره بودند و قاسم و یحیی که بین 6 تا 8 سالگی همه شان فوت کردند.
حضرت خدیجه گفتند: یا رسول الله  فاطمه من بعدی یتیمه وحیده صغیره 
فاطمه بعد از من یتیم است و تنهاست و کسی را ندارد و کوچک است. خلاصه شما هم باید ازدواج کنید. اگر کسی را به منزل آوردید مبادا به صورت دخترم بزند، مبادا کتک ش بزند، مبادا کسی به صورت دخترم سیلی بزند. پیغمبر فرمود تا زنده م از او مراقبت می کنم. {24}

 

اما عرض میکنم یا رسول الله به ظاهر شما بین در ودیوار نبودید، به ظاهر در کوچه نبودید.

امام صادق ع به راوی فرمودند: هر که با هر چه داشت به بدن مادر ما جسارت کرد. به محمد بن مسلم فرمودند بی مهابا می زدند و نگاه نی مکردند که به کجا می خورد. پدرم امیر المومنین خودش را سپر کرد، عمامه از سرشان افتاد و به بدن امیرالمومنین...
عرضم اینه بی بی شما کتک خوردید و هر چه کردید شوهرتان را بالاخره سالم به منزل برگرداندی. اما از حرم تا قتلگاه زینب صدا می کرد حسین. وقتی آمد دید وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ


هر جا نشستی به قصد فرج سه بار بگو یا زهرا...

 

  • ۰
  • ۰


مرحوم آیت الله شیخ در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
مکان‌هایی که می ‌شود امام زمان علیه السلام را پیدا کرد کجاست؟ معلوم است، امام زمان علیه السلام که به سینما نمی‌ رود، امام زمان که به ... نمی‌ رود. امام زمان علیه السلام قطعاً و یقیناً حرم سیدالشهداء علیه السلام می‌رود. حرم امیرالمومنین علیه السلام، حرم امام رضا علیه السلام، حرم موسی بن جعفر علیه السلام، سامرای شریفه، سرداب مطهر، عرفات در روز عرفه، حائر امام حسین علیه السلام در روز عرفه برای زیارت عرفه، مسجد کوفه، مسجد سهله، حرم حضرت معصومه علیهاالسلام، بقاع متبرکه معصومین و معصوم ‌زادگان، این‌ها مکان ‌هایی است که حضرت تشریف می برند. تو را به حقّ خدا، خودت کلاهت را قاضی کن، نمی ‌خواهد به من بگویی، خودت قضاوت کن، ببین چطوری هستی. آیا شده است که یک سفر به مشهد بروی، به عنوان این‌که شاید گم شده خود را در حرم جدش امام رضا علیه السلام ببینم. آیا شده است؟ به این فکر افتاده اید؟ یکی از مکان‌ هایی که می ‌شود او را پیدا کرد مشهد است. آن ‌قدر حضرت را در حرم امام رضا علیه السلام، در رواق‌ های حرم، در خیابان مشهد، در دو فرسخی مشهد، بالاسر، پایین‌ دست مشهد، دیده اند. در خود خیابان مشهد، در چهار باغ و خیابان نادری حضرت را دیده‌اند. آن حضرت را به لباس عربی، به لباس آخوندی، به لباس ‌های عادی دیده اند. آن حضرت به زیارت امام رضا علیه السلام می ‌آید. چطور شد تو که شیعه هستی، علاقه داری، اگر پول به دستت برسد و بتوانی، خودت را به حرم امام رضا علیه السلام می رسانی، می ‌گویی11 ذی العقده روز ولادت حضرت است، 23 ذی العقده روز زیارتی حضرت است، بروم زیارت کنم. آن‌ وقت امام زمان علیه السلام میل ندارد به زیارت جدش بیاید؟ او که به پول، گذرنامه، قطار، هواپیما و ... نیاز ندارد. پا را از این‌جا برمی‌ دارد و پای دیگر را مشهد می ‌گذارد. نکته حساس این‌جاست. نمی ‌گویم شما به زیارت امام رضا علیه السلام نرفته یا نمی‌ روید. امّا یک نوبت شده به این قصد، یعنی قصد پیدا کردن و دیدن گم شده، به زیارت حرم امام رضا علیه السلام بروی؟ اگر رفته‌ای خوشا به حالت. بنده هم از تو التماس دعا دارم. محال است کسی این ‌طور سلسله جنبانی کند، کسی این‌طور در مقام باشد و گوشه ابرویی به او نشان ندهند، محال است. اگر در این وادی بیافتی و سوزت بگیرد، چیزها می ‌فهمی. اگر دنبال امام زمان علیه السلام افتادی، بالاخره می ‌رسی! اگر در سوز و گداز شدی، عاقبت، این محبّت، تو را پیوند می‌دهد. عاقبت، تو را می ‌کشاند. حالا چطوری و چطور، دیگر بحثِ آن مقتضی گفتن نیست. یک سفر نشده است که ما به خیال و هدفِ پیدا کردن گم شده خود به مکه برویم. جون از مسلمّات است که آن حضرت همه ساله روز عرفات را به عرفات تشریف می ‌آورند، این امر، قطعی است. در نزد بزرگان مسلّم و قطعی است که حضرت روز عرفه به زیارت امام حسین علیه السلام هم می ‌روند، زیرا زیارت عرفه سیدالشهداء علیه السلام هم خیلی مقام دارد. آیا شده است که یک سفر به مکه بروید به این قصد که آقای خودم را در عرفات ببینم و چشم‌های من به صورت او بیافتد؟ خواه بشناسم و خواه نشناسم. چون افتادن چشم به صورت حضرت اثر دارد، خواه بشناسی و خواه نشناسی. اصلاً دیدن آن جمال دل‌آرا، و متّصل شدن شعاع چشم ما به آن رخ زیبا، یک اثری در ما دارد.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، جمعه 7 ماه رمضان1390قمری
  • ۰
  • ۰

سخنرانی شیخ حسین انصاریان
برای اباعبدالله بلند گریه کنید و گریبان چاک دهید

دانلود این سخنرانی ده دقیقه ای

 

در جواب آنهایی که در گریه بر ابا عبدالله حسودند یا جاهل ند یا گریه را خدا رزق شون نکرده است:
شیخ طوسی در کتاب تهذیب که از کتب اربعه شیعه می باشد در باب ضرر زدن به بدن کندن ناخن و مو و پوست روایاتی را نقل میکند یا در مسائل خانوادگی به صورت و سر زدن گریبان پاره کردن یه بخشی را میگویند حرام است. لطمه زدن و پوست رو کندن و ناخن را کندن . یه بخشی را میگوید مکروه است. گریه کنید چرا گریبان پاره میکنید و لباس را پاره می کنی. در ادامه میگوید من تا اینجا را میتوانم طبق روایات فتوا دهم دنباله ش را باید برویم فتوا امام صادق را ببینیم .

در تهذیب آمده است که بسیار کار بی ربطی است که گریبان چاک دادن در مصائب، الا بر امام حسین ع  "ولقد شققن الفاطمیات" تمام دختران و عمه های ما در کربلا گریبان چاک دادند.  وا حسینا....
"ولقد شققن الفاطمیات" امام صادق ع نمی فرمایند زنان اصحاب، زنان غریبه، بلکه یعنی خانم هایی را میگوید که مخ فقه و مخ حلال و حرام بودند انها را میگوید فاطمیات.
داریم دست زیر چادر برده زینب  س و گریبانش را پاره کرده و فریاد میزد وا حسینا...
"ولقد شققن الفاطمیات" امام صادق به ما مجوز نمیدهد که اگر نامحرم باشد لخت بشوید و سینه بزنید...

یک عده ای می نویسند در سایت ها که برای چه بلند بلند گریه می کنید و برای چی داد میکشید؟
کتاب کامل الزیارات در راس معتبرترین کتب ما است. در این کتاب آمده امام صادق ع وقتی میدیدند که اصحاب و شیعیان برای ابا عبدالله عربده میکشند و داد میزدند، در جا به سجده می رفتند، امام صادق گریه میکردند و می فرمود:
اللهم و ارحم الصرخه التی کانت لنا
خدایا رحمت فرما شیونهای شدیدی که برای ما بلند میشود

ما در تور ابی عبدالله صید شدیم. یواشک گریه کنیم؟ مگه می ترسیم؟ ما داد میزنیم.

امام صادق باز فتوا میدهند: تلطم الخدود.
تمام زنان فقه دان ما، عالم ما، تمام بچه های زهرا کربلا با همه زور به سر و صورت و سینه می زدند. 

 

===========
متن کامل روایت:
قال الصادق علیه السلام : 
ولقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات 
علی الحسین بن علی علیه السلام 
و علی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب.

امام صادق علیه السلام میفرمایند:
همانا گریبان دریدند وبر گونه ها لطمه زدند فاطمیات
بر حسین بن علی علیه السلام 
وبر مثل چنین بزرگمردی باید لطمه زد و گریبان درید. 

تهذیب الاحکام ج8 ص325
روضة المتقین ج8 ص 68
وسایل الشیعة ج22 ص 402


 


 

  • ۰
  • ۰

سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین صادق فائق
سخنرانی محرم الحرام 1437 - پاییز 94
 
 دانلود کل این سخنرانی در سایت ماهء معین
دانلود همین بخش از سخنرانی 
زمان ده دقیقه

 

  • یکی از مسائلی که در روزگار ما محل ابتلا شده است این است که روی تلفن های همراه آهنگ هایی را نصب می کنند. اگر شما میدانید که تلفن شخصی دارای همچین زنگی است در غیر موارد ضرورت مجاز نیستید که به او زنگ بزنید. و اگر بتوانید از طریق دیگری با او تماس بگیرید یا تماس شما ضرورت جدی ندارد خود این زنگ زدن مصداق تولید غنا می باشد که حرام است. 
    خود شخص هم باید این آهنگ را از روی  گوشی موبایل خود بردارد اگر او چنین نمی کند زنگ زدن به آن تلفن برای شما جایز نیست. چرا؟ چون ایجاد غنا به جوری که به شما مستند باشه جایز نیست و حرام است. چون با زنگ زدن شما این صدا از گوشی او پدید می آید، این کار به شما و تماس شما منتسب است و  لذا شما دارید این صدا را ایجاد میکنید هر چند که زمینه ش را خود او فراهم کرده است ولی شما از زمینه ای که او به غلط ایجاد کرده است نباید کاری کنید که سر انجام این کار به شما مستند شود و این از جمله مواردی است که افراد باید به آن توجه داشته باشند. 
    به همین مناسبت تذکری را درباره مفهوم و معنای غنا عرض بکنم که این هم محل ابتلای زیادی است بلکه در برخی از روایات داریم که یکی از چیزهایی که در زمان غیبت بازارش متاسفانه بسیار گرم میشود بازار تولید و شنیدن غنا است، در کافی شریف آمده است. در برخی از کتب دیگر نیز آمده است.
    در دوران غیبت دستگاه های موسیقی خیلی ظاهر و آشکار است و به صورت علنی از آن استفاده می کنند.
    برخی از فقها غنا و موسیقی را از هم تفکیک کردند و برخی ها هم تفکیک نکردند. علت تفکیک و عدم تفکیک ش را اینجا عرض نمی کنم. 
    غنا را به آوازه خوانی می گویند که انسانی انجام میدهد و میخواند و متنی را متکی به حنجره تولید میکند و نه با ابزار ها. اگر آوازه خوانی و آنچه که با حنجره خوانده شود و مناسب مجلس لهو و لعب و خوشگذرانیباشد  اگر کسی بشنود بگوید که این مناسب آن مجالس است، اگر چنین چیزی باشد این صدا را نباید شنید چه مضمون آن مضمون صحیحی باشد و چه مضمون غلط باشد و چه اشعار عاشقانه باشد و چه غیر عاشقانه باشد، از این جهت تفاوتی نمی کند.
    اگر آوازه خوانی باشد که کسی از بیرون بشنود و از او بپرسند این به درد کجا می خورد؟ بگوید به درد مجلس عروسی و رقص پایکوبی میخورد. پس این همان غناست و شنیدنش حرام است و جایر نیست.
    در روایات داریم که : الغناء عش النفاق 
    عُش به معنی لانه و آشیانه است. غنا آشیانه نفاق است.
    یعنی درون و باطن را از اعتقاد تهی میکند ولی برون و ظاهر را نگه میدارد. شخص را الزاما بی نماز نمی کند و روزه خوار نمیشود ولی کسی که می شنود بن مایه و باورش لطمه میخورد.
  • در روایات داریم غنا مثل آبی میماند که در کشتزار میریزید. این آب باعث میشود که دانه ها در کشتزار رشد کنند. الغناء ینبت النفاق فی القلب کما ینبت الماء الزرع
    همان طور که آب دانه داخل زمین را پرورش می دهد این صدا هم زمینه های نفاق که در شخص  وجود دارد را پرورش میدهد و شخص را منافق میکند در نتیجه مضمونش هر چه باشد نباید شنید.
    موسیقی  یعنی صدای موزون مطبوعی که از ابزارهای خاص خارج میشود مثل تار و تنبور و مابقی چیزها، چه قدیمی و چه جدید این ابزارها. 
    برخی از فقها می گویند هر صدای چه از ابزار موسیقی باشد و چه از حنجره، شنیدنش حرام است، حتی برخی از فقها که در قید حیات هستند فتوا می دهند که حتی مارش و آرم اخبار هم نباید شنید. حتی قبل از انقلاب متدینین وقتی می خواستند اخبار گوش بدهند تا مارش اخبار میشد صدا را قطع میکردند بعد سر اخبار صدا رو بر میگرداندند. الان هم برخی از افراد همچین روشی را دارند. دلیل این امر آن است که فقها حرام می دانستند چه بسا مشهور نظر علمای شیعه همین است.
    برخی از فقها می گویند که مطلق این اصوات حرام نیست هر چند بهتر است حتی از شنیدن آرم اخبار هم پرهیز کنید و می گویند آنچه که از موسیقی حرام است صدای تولید شده از ادواتی است تناسب با مجالس لهو و لعب دارد منهای خواندنی که به همراه آن است.
    البته خیلی از مواردی که الان دست مردم است ترکیبی از غنا و موسیقی است، هم موسیقی ش حرام است و هم آن متنی که با آن خوانده شده است. 
    صدایی که از حنجره خارج شود و چه متکی به ابزار موسیقی باشد اگر این صدا مناسب مجلس لهو و لعب باشد نباید شنید و نباید تولید کرد. و اگر شما به گوشی کسی زنگ بزنید شما دارید تولیدش می کنید و جایز نیست.