خدا خیر بدهد به مؤلف کتاب «الهجوم علی بیت فاطمه(سلاماللهعلیها)» که مدارک مسئلهی هجوم به خانهی حضرت زهرا(علیهاالسلام) را از کتب مختلف شیعی و سنی جمع کرده است. طبیعی است که بسیاری از جزئیات این واقعه در کتب اهل سنت نقل نشده اما یکی از روشنترین روایات، روایتی است که مرحوم شیخ صدوق در «امالی» و ابراهیم بن محمد بنجوینی[۱] عالم ایرانیتبار قرن ۷ و ۸ اهل سنت در کتاب «فرائد السِّمطَین» آورده است. روایت از وجود شریف رسول گرامی خدا(صلیالله علیه و آله و سلم) است که بخشی از آن را بیان می کنیم:[۲]
وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَهُ فَإِنَّهَا سَیِّدَهُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَهٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَهُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ…
اما دخترم فاطمه(سلاماللهعلیها) گل سرسبد همهی زنان عالم است. او پارهای از من و میوهی قلبم و جان بین دو پهلوی مناست…
روایت طولانی است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در ادامه میفرمایند:
وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی.
من وقتی به زهرایم مینگرم، به یاد آن چه پس از من با او میکنند، میافتم.
کَأَنّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَیْتَهَا.
گویا میبینم که ذلت وارد خانهی او شده است.
فاطمه(سلامالله علیها) در شِکوههایی که با پدر بزرگوارش داشت، خطاب به پدرش عرض میکرد که تا وقتی تو زنده بودی ما در بین مردم عزیز بودیم اما قَدْ کَانَ بَعْدَکَ أَنْبَاءٌ وَ هَنْبَثَه.[۳]
بابا خیلی اتفاقها بعد از تو افتاد. ما آن عزت را از دست دادیم… پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) همان حوادث را به یاد میآورند.
وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ کُسِرَ جَنْبُهَا وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا.
احترام او شکسته میشود. حق او را غصب و ارثش منع میکنند. پهلوی او میشکند و جنینش سقط میشود.
وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ.
فریاد می زند بابا! یا رسول الله، به دادم برس! اما هیچکس جواب او را نمیدهد. از مردم طلب کمک میکند اما کسی به کمک و فریادرسی دخترم نمیآید!
فَلَا تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَهً مَکْرُوبَهً بَاکِیَهً….
بعد از من او ایامش را غمناک و ناراحت و گریان میگزراند…
ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِیلَهً بَعْدَ أَنْ کَانَتْ فِی أَیَّامِ أَبِیهَا عَزِیزَه.
خودش را میبیند که پس از آن عزت به چه ذلتی (به ظاهر) افتاده است!
روایت عباراتی دارد تا به این جا میرسد:
ثُمَّ یَبْتَدِئُ بِهَا الْوَجَعُ فَتَمْرَضُ. (تَمْرَضُ، بیماری که مریض باید بستری شود)
از یک جا دیگر آن درد شدید بر زهرای من عارض می شود. زهرای من بستری میشود و باید از او پرستاری کنند.
فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ سَئِمْتُ الْحَیَاهَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنْیَا فَأَلْحِقْنِی بِأَبِی فَیَلحَقُهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِی.
در این حالت است که زهرا(سلاماللهعلیها) در مناجات به درگاه خدا میگوید:
خدایا من از این زندگی خسته شدهام. من از این مردم دنیا بیزارم! خدایا مرا به پدرم ملحق کن. خدا هم دعای او را مستجاب کرده و او را به من ملحق میکند.
فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَهً مَکْرُوبَهً مَغْمُومَهً مَغْصُوبَهً مَقْتُولَهً.
اولین کس از اهل بیت من است که با دلی شکسته و غمگین بر من وارد میشود. حق او غصب شده و خودش به قتل رسیده است.
فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ: اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا.
من هم در عالم برزخ میگویم: خدایا آن کسی که به او ظلم کرد را لعنت کن و کسی که حق او را غصب کرد را عقوبت کن. خدایا کسی که او را ذلیل کرد را ذلیل کم و آن کس که به پهلوی فاطمهی من ضربهای زد که سبب سقط شدن فرزند او شد را در آتش جاودانه کن.
فَتَقُولُ الْمَلَائِکَهُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِینَ. ملائکه هم با به دعای من آمین میگویند.
حجم: ۳٫۶۱ مگابایت
۱٫ ذهبی عالم رجالی متعصب اهل سنت از شاگردان جوینی است. او در کتب خود از جمله تذکره الحفاظ» که پیرامون شخصیت راویان حدیث بحث میکند، راویان احادیث طعن به صحابه را تضعیف میکند و به صراحت مینویسد: فلان راوی به دلیل نقل روایتی در قدح صحابه، قابل اعتماد نیست. وی حتی راویان فضایل غیر مشهور امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را به جرم نقل این فضایل دروغگو میداند. چنین شخصی جوینی را این القاب وصف میکند: «فخر الإسلام » و «المحدث الأوحد الأکمل» (تذکره الحفاط، ج ۴، ص ۱۹۹).
۲٫ الأمالی، ص ۱۱۳ و فرائد السمطین، ج ۲، ص ۳۵٫
۳٫ السقیفه و فدک، ص ۹۹٫
کپی شده از ماء معین