آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
  • ۰
  • ۰


  • هر کس در گرفتاری ها و تنگناها و ظلمت ها قرار گرفته ست  به این فکر کند که آیا در زندگی ش شرایطی پیش آمده که خدا به او لطف کرده باشد یا خیر.وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ {آیه ۵ سوره ابراهیم}
    موسی را با آیات خود فرستادیم که : قوم خود را از تاریکی به روشنایی بیرون آر ، و روزهای خدا را به یادشان بیاور و در این برای هر شکیبای شکرگزار ، عبرتهایی است.

ما به موسی وحی کردیم که قوم ت را از تاریکی به روشنایی بیاور و نگذار که در تاریکی بمانند و روشن شان کن.
روش روشنایی شون چگونه باشد؟
وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ

  • یکی از اسما الله که در پارت ۸۰ جوشن کبیر آمده است:
    “یا جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ”
    از اسماء الله جبار است.
    جبار به چه معنا؟
    در ذهن ما به نادرست این طور زورگو و ستمگر . جبر یعنی سلب اختیار و زور.
    اما اصل ریشه کلمه عربی نیست.
    این که به معنای “زور کردن” لازم معنا است و نه خود معنا.
    جبار یعنی به هم آوردن و جوش زدن و شکسته بند.
    جبار وقتی چیزی میشکند م یخواهند جوش دهند این جوش دادن که به هم وصل شود میشود جبر.
    جبران کردن هم از این کلمه می آید.

گفت من رشته محبت تو پاره میکنم
شاید گره کنم و به تو نزدیک تر شوم

این که چه جور میشود به هم بیایید و آثارش نماند؟
برخی میگویند هر چی باشه کاسه آهک شوره ست . وقتی می شکست با آهک و سفیده تم مرغ قاطی میکردند.
شکسته بندی است و به حال اول بر نمیگردد.

“یا جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ”
عَظم استخوان.
جبر در مقابل کسر . جبر از جبران کند

هر وقت مشکلی براتون پیش اومد گذشته ها را یاد کنید و بدونید خدایی که در اونجا کمک تون کرد هنوز هم هست.
لذا روحیه ت را نباز.
هر وقت تاریکی ها در زندگی آدم رسید به یاد بیارند که خدایی که اون زمان مشکل ت را حل کرد هنوز هم هست.
خدا زنده هستا.
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ
لذا هر وقت در زندگی زیاد شد.

  • ابن سینا زمان تولدش رو یادش بود.
    می گفت وقتی من به دنیا اومدم آسمان سوراخ سوراخ بود.
    بعد فهمیدند که مادرش موقع تولد او را زیر غربال گذاشته بود تا کلاغ ها او را نخورند. او از زیر غربال آسمان را میدید.
  • برای این که تاریکی ها نابودتون نکنند یاد ایام الله بیفتید. روزهایی که جلوه کار خدایی ست.
    برای قوم بنی اسرائیل روز خروج امت حضرت موسی ششصد هزار را مصر به هزار دریای احمر آورد و از آنجا نجات شون داد و به صحرای سینا برد.
    این ظاهر آیه است.
    همه ما در زندگی تاریکی هایی داشتیم و جرقه های لطف الهی رو دیدیم.
    در گرفتاری ها یادمون باشه آن خدا هنوز هست. آن امام زمان هنوز هست. آن توسل هنوز هست.
    متذکر نعمت های خدا باش و روحیه ت را نباش و زندگی را طرد نکن و برو جلو. محکم. از مرگ و بیماری هم نترس. هر وقت قرار است بمیری میمیری.
  • حضرت صادق فرمودند ایام الله روز خداست . اما تاویل ش ما ایام الله هستیم. (ایام الله = نعمت های خدا)
    اگر خواستید در تاریکی جهل و اعتقادات قرار نگیرید متذکر به ایام الله باشید.
    از جمله ایام الله وجود مقدس امام جواد ع است که با شروع امامت ش اصل اعتقاد به اامت در بین شیعیان درست شد.
  • قبل از اون شیعیان  به “دست پرورده بودن”  اعتقاد داشتند.
    امام صادق دست پروده امام موسی کاظم بودند.
    امام صادق دست پروده امام باقر بودند.
    امیرالمومنین دست پرورده رسول خداست. یعنی در کنار پیامبر دوره دیده است.
    و هنوز که هنوز هست که خیلی ها در بحث نبوت و امامت دوره دیدن را لازم میدانند.
    باید دوره ای بگذرانی و قدم به قدم تا کامل بشی.
    باید یه حرکت تکاملی داشته باشی  و از صفر شروع کنی و به بالا بروی.
    حالا این سوال است که آیا پیغمبری و امامت دوره دارد یا نه؟
    مثل این که بگیم کسی رو به شغلی بفرستیم تا پیغمبر بشود.
    مثلا بچه ت را به نجاری بفرستی تا پیغمبر شود. مگه حضرت نوح از نجاری پیغمبر نشد؟فخرم همین بس است که از اصناف روزگار    نجارم و از نوح نبی ؟؟؟

حصیر بافی میشود حضرت سلیمان.
آهنگری و جوشکاری میشود حضرت داوود.
اگر شبانی و چوپانی را انجام بدهی میشی حضرت موسی.
خیلی ها برای پیغمبری این دوره ها را شرط کردند.
این که مثلا اگر یتیم باشی و فقیر و درد آشنا و دو سه سفر هم برای تجارت بری میشوی پیامبر اسلام. :)

  • آیا پیامبری دوره است؟
    الان در مقام تحلیل فلاسفه بزرگ در بحث نبودت نیستیم.
    فلاسفه اعتقاد دارند که “عقل عامه” ، بالقوه شود و “عقل بالقوه”، بالفعل شود  و “عقل بالفعل” ، “بالملکه” شود و  “بالمستفاد” .
    از پایین بیایی بالا و عقل ت که کامل شد متصل به “عقل فعال” میشود و میشی پیغمبر.
    وحی، شعور مرموز و درک رمزداری است.
    نوع فلاسفه به این شکل است که برای رسیدن به مقام نبوت باید از پایین شروع کرد تا به بالا وصل شد.
    بعضی از عرفا گفتند که راه ش بندگی خداست.

از عبادت نیتوان الله شد
اما می توان موسی کلی الله شد

اگر میخواهی موسی شوی بندگی خدا بکن.

===

  • این که یه شبه نمیشود پولدار شد و حتی اگه پولدار شدند.
    از نظر عرفانی باید مقاماتی را طی کنی تا به آن مقام عالی برسی.
    البته اصطلاحی است به اسم مَقام و مُقام.
    کوهنورد ناشی سریع حرکت میکنه.
    اما کوهنورد حرفه ای منزل به منزل استراحت میکنه و مَقام میکند در آن مُقام.
    بایستد و نفسی بگیرد و به مرحله بالاتر برود.
    حتی در اصطلاح نظامی هم همین است. باید مقام و موقعیت را تثبیت کرد و بعد پیشروی کرد.
    اصلا دلیل این که در پله ها پاگرد درست میکنند اینه که در پاگرد نفسی بگیری و بعد حرکت کنی.
    در نتیجه مقام به مقام. شهر به شهر

هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.

مگه میشه یه آدم یک شبه ره صد ساله را برود؟
نه در عرفان امکان دارد و نه در فلاسفه.

در مقابل این تفکر ، به ذهن شان نمیرسد خدا عمدا این کار را انجام داد که عیسی را در گهواره به سخن درآورد و پیغمبری به او داد.
وقتی مردم قوم گفتند که چطور همچین چیزی امکان دارد . (حضرت مریم) فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ .
مردم به مریم گفتند همچین چیزی را نداشتیم. حضرت مریم در زیر نگاه های خیره و ناجور زنان فامیل و حتی زن حضرت زکریا هم طوری نگاه میکرد که ای مریم این نتیجه زحمات ماست؟ نگاه زنان فلسطینی و اورشلیمی و مردان ….

فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا  {۲۷  نور}
حضرت مریم بچه را بغل کرد و به نزد قوم رفت و آنها سرزنش ش کردند.
یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا {۲۸ نور}
ای خواهر هارون پدرت آدم بدی نبود، مادرت بدکاره نبود. قضیه این بچه چیست؟
در آن شرایط سخت ….

گواه شاهد صادق  در آستین باشد

فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا {۲۹ نور}
حضرت مریم به کودک اشاره کرد و مردم گفتند ما را مسخره کردی؟ چطور با کودک  در گهواره سخن بگوییم؟
حضرت عیسی لب به سخن گشود:
قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا
منم بنده خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است
وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاهِ وَالزَّکَاهِ مَا دُمْتُ حَیًّا
و هر جا که باشم مرا با برکت ‏ساخته و تا زنده‏ام به نماز و زکات سفارش کرده است
وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است
ذَلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ
این است [ماجراى] عیسى پسر مریم [همان] گفتار درستى که در آن شک مى ‏کنند

  • حالا یه عده می گویند حالا پیغمبر بحث دیگر است و به امامان که وحی نمیشود.
    با وجود نورانی امام جواد ع شیعیان فهمیدند که امامت نیاز به دوره و کلاس و دست پروده بودن ندارد.
    اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ خدا می داند که کجا بنهد
  • درباره حضرت جواد تهمتی هم زدند. البته اون وصله به امام رضا نمی چسبید.
    حضرت رضا دیر پسردار شدند. دختر داشتند اما پسر نداشتند.
    لذا خیلی ها گفتند پس امامت چی میشود.

امام جواد که متولد شدند ”  کَانَ ع شَدِیدَ الْأُدْمَهِ ”
ادم ، حضرت آدم که می گوییم، یعنی گندم گون.
امام رضا ع سفید رو بودند اما امام جواد ع گندم گون بود.
این امر بهانه به دست عده ای داد. فَشَکَّ فِیهِ الْمُرْتَابُونَ. افراد اهل شک، شک کردند.
“مرتاب” یعنی کسی که انگار قلقک ش میدهند و که تهمت بزنند.
حضرت جواد در مکه بودند. هُوَ بِمَکَّهَ فَعَرَضُوهُ عَلَى الْقَافَهِ . اهل شک به قیافه شناسان مراجعه کردند. و حضرت را به قیافه شناسان عرضه کردند.
فَلَمَّا نَظَرُوا إِلَیْهِ خَرُّوا لِوُجُوهِهِمْ سُجَّداً ثُمَّ قَامُوا فَقَالُوا
وقتی به حضرت نگاه کردند به سجده افتادند و بعد بلند شدند و گفتند:
یَا وَیْحَکُم أَ مِثْلَ هَذَا الْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ وَ النُّورِ الزَّاهِرِ تَعْرِضُونَ عَلَى مِثْلِنَا
وای بر شما که چنین فردی که مثل ستاره درخشان و این نور چشمگیر را به ما عرضه میکنید؟
وَ اللَّهِ الْحَسَبُ الزَّکِیُّ وَ النَّسَبُ الْمُهَذَّبُ الطَّاهِرُ وَلَدَتْهُ النُّجُومُ الزَّوَاهِرُ وَ الْأَرْحَامُ الطَّوَاهِرُ وَ اللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا مِنْ ذُرِّیَّهِ النَّبِیِّ ص وَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع
این حسب پاک و رحم های پاک او را به دنیا آوردند و او فرزندی از ذره نبی اکرم و امیرالمومنین است.
وَ هُوَ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ ابْنُ خَمْسٍ وَ عِشْرِینَ شَهْراً
حضرت جواد ۲۵ ماهه بودند. یعنی دو سال و یک ماه.
فَنَطَقَ بِلِسَانٍ أَرْهَفَ مِنَ السَّیْفِ یَقُولُ
خود حضرت با زبانی برا تر از شمشیر لب به سخن گشودند.
به این خطبه دقت کنید. در بحث خلقت نوری یکی از مدارک و اسناد ما محسوب میشود.
و از نظر فصاحت و بلاغت مشابه خطب امیرالمونین است.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَنَا مِنْ نُورِهِ وَ اصْطَفَانَا مِنْ بَرِیَّتِهِ وَ جَعَلَنَا أُمَنَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ وَحْیِهِ أَیُّهَا النَّاسُ
سپاس خدایی که ما را از نور وجود خودش آفرید و ما را از آفریدگانش برگزید و ما را امینان بر خلق ش قرار داد و ما را امینان بر وحی ش قرار داد.
أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا بْنِ مُوسَى الْکَاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ بْنِ عَلِیٍّ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ بْنِ الْحُسَیْنِ الشَّهِیدِ ابْنِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ابْنِ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ بِنْتِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى ع أَجْمَعِینَ
دقت کنید الان خود شما نمی تونید تا جد چهارم تون رو بگویید حتی اگر شجره نامه هم داشته باشید یادتون نیست.
ولی طفل  دو سال و یک ماهه دارد اجداد خود را می گوید.
أَ فِی مِثْلِی یُشَکُّ وَ عَلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ عَلَى جَدِّی یُفْتَرَى وَ أُعْرِضَ عَلَى الْقَافَهِ
آیا در وجود کسی مثل من شک میشود و بر خدای متعال و جدم تهمت زده میشود و ما را بر قیافه شناسان عرضه میکنید.
إِنِّی وَ اللَّهِ لَأَعْلَمُ مَا فِی سَرَائِرِهِمْ وَ خَوَاطِرِهِمْ وَ إِنِّی وَ اللَّهِ لَأَعْلَمُ النَّاسِ أَجْمَعِینَ بِمَا هُمْ إِلَیْهِ
به خدا سوگند هر چه در سریره و خاطره ناس است را من میدانم و به خدا سوگند اعلم مردم هستم بر آنچه که در آینده خواهد رفت.
سریره آنچه است که در دل است و خاطره آن چیزی که در ذهن و مغز است.
صَائِرُونَ أَقُولُ حَقّاً وَ أُظْهِرُ صِدْقاً عِلْماً قَدْ نَبَّأَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَبْلَ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ بَعْدَ «۱» بِنَاءِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ
به درستی میگویم سخن راست بر مبنای دانش اظهار میکنم که خدا آگاهانده است قبل از خلقت همه مخلوقات و بعد از خلقت آسمان و زمین
وَ ایْمُ اللَّهِ لَوْ لَا تَظَاهُرُ الْبَاطِلِ عَلَیْنَا وَ غَوَایَهُ ذُرِّیَّهِ الْکُفْرِ وَ تَوَثُّبُ أَهْلِ الشِّرْکِ وَ الشَّکِّ وَ الشِّقَاقِ عَلَیْنَا لَقُلْتُ قَوْلًا یَعْجَبُ مِنْهُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ
به خدا سوگند اگر نبود که باطل بر علیه ما قیام کرد و اگر نبود گمراهی ذریه کفر و جهیدن اهل شرک و نفاق بر ما، اگر نبود من سخنی می گفتم که همه پیشینیان و آیندگان تان تعجب میکردند.
ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى فِیهِ ثُمَّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ اصْمُتْ کَمَا صَمَتَ آبَاؤُکَ
سپس حضرت جواد دست بر دهان شان گفت و فرمودند نمی خواهد افشاگری کنی و ساکت باش.
(خودشان به خودشان گفتند) که  اگر تو بخواهی ریشه نفاق را بگویی و درباره خلفا را بگویی چه شود…
وَ اصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَهً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ‏
همان طور اولوالعزم از پیامبران صبر کردند تو هم صبر کن و شتاب نکن   روزی که نوبت تو شود و این ابلاغی بود برای قوم فاسق.
ثُمَّ أَتَى إِلَى رَجُلٍ بِجَانِبِهِ فَقَبَضَ عَلَى یَدِهِ فَمَا زَالَ یَمْشِی یَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ وَ هُمْ یُفْرِجُونَ لَهُ قَالَ فَرَأَیْتُ مَشِیخَهَ أَجِلَّائِهِمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ یَقُولُونَ‏ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ‏
بعد حضرت دست ش را در دست مردی که کنارش بود قرار داد و از کنار مردم صف باز کرد و بزرگان قوم به حضرت نگاه میکردند و می گفتند خدا بهتر میداند که رسالت خود را چه خاندانی قرار دهد.
فَسَأَلْتُ عَنْهُمْ فَقِیلَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ مِنْ أَوْلَادِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ
پس پرسیدند گفتند از قوم بنی هاشم و از اولاد عبدالمطلب
فَبَلَغَ الرِّضَا ع وَ هُوَ فِی خُرَاسَانَ مَا صَنَعَ ابْنُهُ
خبر به حضرت رضا در خراسان رسید که فرزند شما در مکه چه کرد.
فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ ثُمَّ ذَکَرَ مَا قُذِفَتْ بِهِ مَارِیَهُ الْقِبْطِیَّهُ ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ فِی ابْنِی مُحَمَّدٍ أُسْوَهً بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنِهِ إِبْرَاهِیمَ ع‏ (۱)
ایشان فرمود الحمدالله. همان داستان تهمت زدن به ماریه قبطیه اینجا تکرار شد.
پیغمبر بعد حضرت خدیجه با ام سلمه ازدواج کرد. و بعد از آن با عایشه و حفضه ازدواج کردند.
بعد نجاشی پادشاه حبشه، ماریه قبطیه را برای پیامبر فرستاد و پیغمبر از او بچه دار شد .
برای عایشه و حفصه بد شد. معلوم شد پس پیغمبر مشکل ندارند و مشکل از آنهاست و پیغمبر نمیخواهد که از آنها بچه دار بشود.و تهمت زدند به ماریه قبطیه و …
حضرت فرمود سپاس خداوند را که در فرزندم اسوه و پیروی از پیغمبران قرار داد.

===

در مقطعی از زمان یکی از گویندگان مذهبی رادیو گفته بود که داستان فطرس ملک که واقعیت نداشت و گفتند که ملائکه که گناه نمی کنند. و کلا ریشه قضیه را زده بودند که فطرس گناه کرده بود و مورد غضب قرار گرفته بود.

===> برخی از طلبه برای این که بگویند خیلی روشن فکر و امروزی هستند بسیاری از باورهای مسلم مردم را انکار میکنند. که رسما از بی سوادی شان و عدم مطالعه ناشی میشود که چیزهای مسلم حدیثی را نمی دانند.

  • در دعای روز سوم شعبان به نقل از امام حسن عسگری آمده است :
    …عَاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ…
    و فطرس به گهواره‏ امام حسین پناهنده شد،
    ملائکه گناه نمی کنند، آدم ها ی بی پول هم تکبر ندارند.
    کی معلوم میشه که باطن ش چیست؟
    وقتی پولدار شود.
    آدم کور هم به نامحرم نگاه نمیکند. کِی معلوم میشود که اهل نگاه است؟
    وقتی به قدرت برسی معلوم میشود که متکبر هستی.
    وقتی ماشین ت نو شود و یا پولدار بشی لخت میشی در هیئت سینه بزنی یا کسر شان ت است؟
    خداوند آدم ها را امتحان میکند.
    شرایطی را پیش می آورد که همان که در زمان ناداری و حالا که داری همان آدم صادق هستی یا نیستی.
    یا اگه پولدار بشی با خودت هم قهری.
    بدترین حالت این است که آدم تغییر حالت دهد.
  • ملائکه خدا وقتی خدا آدم را آفرید به خدا گفتند که خب ما هستیم…
    بعضی از ملائکه به دل شان خطور میکند که کار مهمی نکردند معصومین، اگر ما هم امکانات اونها را داشتیم مثل اونها میبودیم.
    و ملائک امتحان شدند.برخی ها از این امتحان سر افراز درآمدند و برخی ها رد شدند.
    وَ مَا أُنزِلَ عَلی الْمَلَکینِ بِبَابِلَ هَرُوت وَ مَرُوت وَ مَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتی یَقُولا إِنَّمَا نحْنُ فِتْنَهٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ   {بقره ۱۰۲}از آنچه بر دو فرشته بابل (هاروت ) و (ماروت ) نازل شد پیروی کردنداما برخی از مفسرین به اشتباه می گویند مَلِک است که هاروت و ماروت دو پادشاه در بابل بودند.
    صحیح ش این است که دو مَلَک بودند.  هنری داشتند که میتوانستند بین زن و مرد تفرقه بیندازند.
    برخی از مشاورهای خانواده هم کارشون جدایی انداختن بین زوجین است.
    باید تکلیف شون رو روشن کنند که میخواهند مشاور باشند یا حَکَم یا سازش ایجاد کنند.
    اغلب مشاورها به جای مشاوره دادن حکمیت می کنند.
    یکی از آن ملائکه فطرس بود. چه گناهی کرده بود؟ ما نمیدانیم.
    مورد غضب خدا قرار گرفت. قرار شد بین تنبیه دنیا و آخرت را انتخاب کند؟

خدایا ما را ببخش اگه نمی بخشی در همین دنیا حال ما رو بگیر.
اگه خدا بخواد حال مون رو بابت یک گناه مان بگیرد ممکنه ده سال در بستر بیفتیم…
خدایا ما را به سو اعمال مون مجازات نکن و ما را هم در دنیا و هم آخرت ببخش.

در دعای ابوحمزه اگه ما را نبخشی و به جهنم ببری و در جهنم داد میزنم که خدایا دوست ت دارم
و میگویم خدا دوست داران ش را هم میسوزاند.بعد آبروی توی خدا نمیرود؟
وَلَئِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّی لَکَ اِلهی
یا در دعای کمیل داریم:
َصْرُخَنَّ اِلَیْکَ صُراخَ الْمَسْتَصْرِخینَ وَلاََبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکاَّءَالْفاقِدینَ

فطرس گفت خدایا من را در همین دنیا عذاب بده. و بال ش، وسیله عروج ش را از او گرفتند.
روزی دید که فرشته ها به سمت زمین سرازیر میشوند. داد زد که ای فرشته ها من اینجا گرفتارم. جبرئیل پاسخ داد.گفت شما میرید؟ گفت خدا به پیغمبر آخرالزمان یک آقازاده داده و ما میخواهیم که تبریک بگوییم. فطرس گفت میشه من رو همراه خودتون ببرید؟
خلاصه فطرس رفت و خود را در پناه امام حسین قرار داد و خودش را به گهواره امام حسین مالید. خدا به برکت امام حسین، شفاعت امام حسین را قبول کرد.

لذا میگوییم انگیزه امام حسین شفاعت نیست. امام حسین از همان روز اول برای فطرس شفاعت کرد. و نه به عنوان پاداش شهادت ش …

  • مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَى الرِّضَا ع وَجَعَ الْعَیْنِ
    محمد بن سنان از درد چشم به امام رضا ع شکوه کرد
    فَأَخَذَ قِرْطَاساً فَکَتَبَ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع
    حضرت کاغذ را نوشتند و نامه نوشتند برای حضرت جواد و حضرت جواد کوچک بود و در آغوش خادم بود.
    حضرت نامه را به خادم دادند و به من دستور دادند که با خادم بروم و به من گفتند که کتمان کنم.
    خادم نامه را در پیش حضرت جواد باز کرد و ایشان به نامه نگاه میکردند و سرشان به سمت آسمان بلند میکردند و می فرمودند ناج ناج  و سه بار تکرار کردند.
    حضرت رضا چه نوشته بودند ؟ نمی دانیم.
    حضرت جواد به نامه نگاه میکردند.
    بعد چند بار “ناج” گفتن امام جواد، تمام درد چشم م از بین رفت و بینا شدم.
    به حضرت جواد گفتم:
    جَعَلَکَ اللَّهُ شَیْخاً عَلَى هَذِهِ الْأُمَّهِ کَمَا جَعَلَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ شَیْخاً عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ
    خداوند تو را پیشوای این امت قرار داده است همان طور که عیسی بن مریم را برای بنی اسرائیل قرار داد. و در ادامه گفتم یَا شَبِیهَ صَاحِبِ فُطْرُسَ .این روایت مدرکی برای شیعیان خواص است. بین یاران ائمه اصل مسلم بود.حضرت رضا فرموده بودند هر چه که دیدی را کتمان کن اما وقتی حالم خوب شد برای دیگران بازگو کردم که بهم نظر شد.
    این که فرد باید ظرفیت داشته باشد که لطفی از سوی ائمه به او شد برای دیگران قیافه نگیرد که کسی شدم.
    اینجا لغزش گاه خیلی از بزرگان است.چون گفتم درد چشم برگشت.هر که را اسرار حق آموختند
    مهر کردند و دهان ش دوختند.این نکته مهمی است که لطفی بهت شد جایی بازگو نکنی.

    آنجا شخصی می پرسد که قضیه اون جمله یا صاحب شبیه صاحب فطرس چه بود؟
    و او داستان فطرس را نقل میکند. (۲)

  • شباهت دیگری هم بین امام حسین ع و امام جواد ع وجود دارد که در بقیه امامان نیست:
    فقط امام حسین بود که تشنه جان داد و شبیه امام حسین در تشنگی حضرت جواد بود.
    هیچ امامی جز حضرت جواد تشنه از دنیا نرفت.
    که ام الفضل آب را می گرفت و به زمین میریخت که باید ابن رضا تشنه جان دهد .
    و بعد هم بدن شان را در پشت بام قرار دادند که زیر آفتاب از بین برود ….

منابع

  1. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۵۰، ص: ۹ ۸
    لَمَّا بُویِعَ الْمُعْتَصِمُ جَعَلَ یَتَفَقَّدُ أَحْوَالَهُ فَکَتَبَ إِلَى عَبْدِ الْمَلِکِ الزَّیَّاتِ أَنْ یُنْفِذَ إِلَیْهِ التَّقِیَّ وَ أُمَّ الْفَضْلِ فَأَنْفَذَ الزَّیَّاتُ عَلِیَّ بْنَ یَقْطِینٍ إِلَیْهِ فَتَجَهَّزَ وَ خَرَجَ إِلَى بَغْدَادَ فَأَکْرَمَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَنْفَذَ أَشْنَاسَ بِالتُّحَفِ إِلَیْهِ وَ إِلَى أُمِّ الْفَضْلِ ثُمَّ أَنْفَذَ إِلَیْهِ شَرَابَ حُمَّاضِ الْأُتْرُجِّ- تَحْتَ خَتَمِهِ عَلَى یَدَیْ أَشْنَاسَ فَقَالَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ذَاقَهُ قَبْلَ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی دُوَادٍ «۴» وَ سَعِیدِ بْنِ الْخَضِیبِ وَ جَمَاعَهٍ مِنَ الْمَعْرُوفِینَ وَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَشْرَبَ مِنْهَا بِمَاءِ الثَّلْجِ وَ صَنَعَ فِی الْحَالِ وَ قَالَ اشْرَبْهَا بِاللَّیْلِ قَالَ إِنَّهَا تَنْفَعُ بَارِداً وَ قَدْ ذَابَ الثَّلْجُ وَ أَصَرَّ عَلَى ذَلِکَ فَشَرِبَهَا عَالِماً بِفِعْلِهِمْ- «۵» وَ کَانَ ع شَدِیدَ الْأُدْمَهِ فَشَکَّ فِیهِ الْمُرْتَابُونَ وَ هُوَ بِمَکَّهَ فَعَرَضُوهُ عَلَى الْقَافَهِ «۶» فَلَمَّا نَظَرُوا إِلَیْهِ خَرُّوا لِوُجُوهِهِمْ سُجَّداً ثُمَّ قَامُوا فَقَالُوا یَا وَیْحَکُم‏ أَ مِثْلَ هَذَا الْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ وَ النُّورِ الزَّاهِرِ تَعْرِضُونَ عَلَى مِثْلِنَا وَ هَذَا وَ اللَّهِ الْحَسَبُ الزَّکِیُّ وَ النَّسَبُ الْمُهَذَّبُ الطَّاهِرُ وَلَدَتْهُ النُّجُومُ الزَّوَاهِرُ وَ الْأَرْحَامُ الطَّوَاهِرُ وَ اللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا مِنْ ذُرِّیَّهِ النَّبِیِّ ص وَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هُوَ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ ابْنُ خَمْسٍ وَ عِشْرِینَ شَهْراً فَنَطَقَ بِلِسَانٍ أَرْهَفَ مِنَ السَّیْفِ یَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَنَا مِنْ نُورِهِ وَ اصْطَفَانَا مِنْ بَرِیَّتِهِ وَ جَعَلَنَا أُمَنَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ وَحْیِهِ أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا بْنِ مُوسَى الْکَاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ بْنِ عَلِیٍّ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ بْنِ الْحُسَیْنِ الشَّهِیدِ ابْنِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ابْنِ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ بِنْتِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى ع أَجْمَعِینَ أَ فِی مِثْلِی یُشَکُّ وَ عَلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ عَلَى جَدِّی یُفْتَرَى وَ أُعْرِضَ عَلَى الْقَافَهِ إِنِّی وَ اللَّهِ لَأَعْلَمُ مَا فِی سَرَائِرِهِمْ وَ خَوَاطِرِهِمْ وَ إِنِّی وَ اللَّهِ لَأَعْلَمُ النَّاسِ أَجْمَعِینَ بِمَا هُمْ إِلَیْهِ صَائِرُونَ أَقُولُ حَقّاً وَ أُظْهِرُ صِدْقاً عِلْماً قَدْ نَبَّأَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَبْلَ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ بَعْدَ «۱» بِنَاءِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ ایْمُ اللَّهِ لَوْ لَا تَظَاهُرُ الْبَاطِلِ عَلَیْنَا وَ غَوَایَهُ ذُرِّیَّهِ الْکُفْرِ وَ تَوَثُّبُ أَهْلِ الشِّرْکِ وَ الشَّکِّ وَ الشِّقَاقِ عَلَیْنَا لَقُلْتُ قَوْلًا یَعْجَبُ مِنْهُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى فِیهِ ثُمَّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ اصْمُتْ کَمَا صَمَتَ آبَاؤُکَ وَ اصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَهً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ‏ ثُمَّ أَتَى إِلَى رَجُلٍ بِجَانِبِهِ فَقَبَضَ عَلَى یَدِهِ فَمَا زَالَ یَمْشِی یَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ وَ هُمْ یُفْرِجُونَ لَهُ قَالَ فَرَأَیْتُ مَشِیخَهَ أَجِلَّائِهِمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ یَقُولُونَ‏ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ‏ فَسَأَلْتُ عَنْهُمْ فَقِیلَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ مِنْ أَوْلَادِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَبَلَغَ الرِّضَا ع وَ هُوَ فِی خُرَاسَانَ مَا صَنَعَ ابْنُهُ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ ثُمَّ ذَکَرَ مَا قُذِفَتْ بِهِ مَارِیَهُ الْقِبْطِیَّهُ ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ فِی ابْنِی مُحَمَّدٍ أُسْوَهً بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنِهِ إِبْرَاهِیمَ ع‏
  2. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۵۰، ص: ۶۶
    حَمْدَوَیْهِ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْأَدَمِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْزُبَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَى الرِّضَا ع وَجَعَ الْعَیْنِ فَأَخَذَ قِرْطَاساً فَکَتَبَ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ هُوَ أَقَلُّ مِنْ یَدِی وَ دَفَعَ الْکِتَابَ إِلَى الْخَادِمِ وَ أَمَرَنِی أَنْ أَذْهَبَ مَعَهُ وَ قَالَ اکْتُمْ فَأَتَیْنَاهُ وَ خَادِمٌ قَدْ حَمَلَهُ قَالَ فَفَتَحَ الْخَادِمُ الْکِتَابَ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ فَجَعَلَ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَنْظُرُ فِی الْکِتَابِ وَ یَرْفَعُ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ یَقُولُ نَاجٍ فَفَعَلَ ذَلِکَ مِرَاراً فَذَهَبَ کُلُّ وَجَعٍ فِی عَیْنِی وَ أَبْصَرْتُ بَصَراً لَا یُبْصِرُهُ أَحَدٌ فَقَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع جَعَلَکَ اللَّهُ شَیْخاً عَلَى هَذِهِ الْأُمَّهِ کَمَا جَعَلَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ شَیْخاً عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالَ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ یَا شَبِیهَ صَاحِبِ فُطْرُسَ قَالَ فَانْصَرَفْتُ وَ قَدْ أَمَرَنِی الرِّضَا ع أَنْ أَکْتُمَ فَمَا زِلْتُ صَحِیحَ النَّظَرِ حَتَّى أَذَعْتُ مَا کَانَ مِنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی أَمْرِ عَیْنِی فَعَاوَدَنِی الْوَجَعُ قَالَ فَقُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ مَا عَنَیْتَ بِقَوْلِکَ یَا شَبِیهَ صَاحِبِ فُطْرُسَ قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ غَضِبَ عَلَى مَلَکٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ یُدْعَى فُطْرُسَ فَدَقَّ جَنَاحَهُ وَ رَمَى بِهِ فِی جَزِیرَهٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ فَلَمَّا وُلِدَ الْحُسَیْنُ ع بَعَثَ اللَّهُ إِلَى مُحَمَّدٍ ص لِیُهَنِّئَهُ بِوِلَادَهِ الْحُسَیْنِ وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ صَدِیقاً لِفُطْرُسَ فَمَرَّ وَ هُوَ فِی الْجَزِیرَهِ مَطْرُوحٌ فَخَبَّرَهُ بِوِلَادَهِ الْحُسَیْنِ ع وَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ وَ قَالَ هَلْ لَکَ أَنْ أَحْمِلَکَ عَلَى جَنَاحٍ مِنْ أَجْنِحَتِی وَ أَمْضِیَ بِکَ إِلَى مُحَمَّدٍ ص یَشْفَعَ لَکَ قَالَ فَقَالَ لَهُ فُطْرُسُ نَعَمْ فَحَمَلَهُ عَلَى جَنَاحٍ مِنْ أَجْنِحَتِهِ حَتَّى أَتَى بِهِ مُحَمَّداً ص فَبَلَّغَهُ تَهْنِئَهَ رَبِّهِ تَعَالَى ثُمَّ حَدَّثَهُ بِقِصَّهِ فُطْرُسَ فَقَالَ مُحَمَّدٌ ص لِفُطْرُسَ امْسَحْ جَنَاحَک‏ عَلَى مَهْدِ الْحُسَیْنِ وَ تَمَسَّحْ بِهِ فَفَعَلَ ذَلِکَ فُطْرُسُ فَجَبَرَ اللَّهُ جَنَاحَهُ وَ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مَعَ الْمَلَائِکَهِ .

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی