آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

کمال الدین 2

#کمال_الدین۲

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما در زمینه کتاب کمال الدین مرحوم شیخ صدوق بود.

در جلسه گذشته چند خطی از مقدمه این کتاب را به خدمت عزیزان عرض کردیم و شرح و توضیح دادیم.

در این مقدمه ابتدا مرحوم شیخ صدوق انگیزه خودشان را از این کتاب و کیفیت شکل گیری و چگونگی نوشتن این کتاب را بیان می کنند.

بحث به اینجا رسید که ایشان فرمودند: پس از آنکه به زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام مشرف شده بودم در حال بازگشت به وطن خودم عبورم به شهر نیشابور افتاد.

چند روزی در این شهر اقامت گزیدم، بزرگ شیعه است در شهری که شهر علما و فقها است وارد شده است و چند روزی اقامت گزیده، ایشان می فرماید که بسیاری از شیعیان، علمای شیعه، بزرگان، مردم عادی به دید و بازدید من می آمدند.

اما نکته مهمی که در این دید و بازدیدها بود این بود که

:small_orange_diamond:( فوجدت اکثر المختلفین إلی من الشیعة قد حیّرتهم الغیبة ) : بسیاری از شیعیانی که به دیدن من می آمدند، از سخنان اینان معلوم می شد که امر غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه ایشان را به حیرت داشته است.

:small_orange_diamond:(و دخلت علیهم فی أمر القائم علیه السلام الشبهة) : و نسبت به امر امام زمانشان در دل و قلبشان شبهاتی وارد شده است.

:small_orange_diamond:(وعدلوا عن طریق التسلیم إلى الآراء والمقائیس) :

از راه راست و صراط مستقیم که همان تسلیم نسبت به اوامر خدا و پیغمبر و امیرالمؤمنین است، تسلیم نسبت به کتاب و عترت خاتم المرسلین است منحرف شده بودند روی به رأی و قیاس و نظرات شخصی خود آورده بودند.

بعد ایشان می فرماید: چنین وضعی را که در جامعه شیعیان مشاهده کردم .


:small_orange_diamond:(فجعلت أبذل مجهودی فی إرشادهم إلى الحق) :
تمام سعی و تلاش خودم را مبذول کردم به اینکه اینها را ارشاد کنم به سوی حق و حقیقت

:small_orange_diamond:(وردهم إلى الصواب) : دلهای ایشان را که آکنده شده است از شبهات و شک کردند در امر امامت امام زمانشون دلهایی که متحیر شده است بازگردانم به سوی راه ثواب و صراط مستقیم

:small_orange_diamond:(بالأخبار الواردة) : اما به چه وسیله ای ایشان را ارشاد و هدایت کنم.

آیا با سخنان شرق و غرب از این طرف و آن طرف آنها را هدایت کنم؟ خیر .

هدایت از جانب خدا و پیغمبر و امیرالمؤمنین است، ایشان کسانی هستند که کلامشان نور است و بر قلبها و دلهای تیره و مرده نور می بخشد.

ایشان می فرماید: من تمام تلاش خودم را، تمام جد و جهد خودم را مبذول کردم، اینکه ایشان را هدایت کنم به راه و صراط مستقیم بوسیله آیات و روایات، بوسیله احادیثی که وارد شده است از پیغمبر اکرم و از ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین در زمینه امر امام زمان و غیبت ایشان.

عرض شد در جلسه گذشته نکاتی چند خط که از همین نکات استفاده می شود:

:small_orange_diamond:نکته :one: :

مرحوم شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشریف در غیبت صغری امام زمان صلوات الله علیه متولد شده اند، وفات ایشان سال 381 هجری قمری است و ولادت ایشان سال 311 هجری قمری، چیزی از غیبت صغری امام عصر و آغاز غیبت کبری امام زمان نگذشته بود که مردم اینقدر متحیر شده بودند. لذا امر غیبت امام زمان امتحان و ازمایشی است دین، بصیرت و ایمان افراد را شناخت و در راه بوته ازمایش قرار می گیرد که چه کسی ثابت قدم است و ایمانش ایمان سالمی است، هیچ نفاق و شک و درویی و ریبی در ایمان او نیست چنین کسی ثابت قدم می ماند.

اما بسیاری از این شیعیان را ایشان می فرماید که متحیر شده بودند در امر غیبت.

:small_orange_diamond:نکته :two: :

عالم شیعه، فقیه شیعه کسی که علوم پیغمبران و آل پیغمبر را آموخته است. در مقام جاهلان و نادانان بر می آید، چنین عالمی چه مقامی دارد و چه وظیفه ای دارد.

در جلسه گذشته خدمت دوستان عرض شد که عالم شیعه، فقیه شیعه، کسی که سر سفره امام باقر و امام صادق علیهماالسلام علم اندوزی کرده است این هرگز بار مسئولیت و وظیفه از گردن خود زمین نمی نهد. شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشریف چنین می فرماید:

(أبذل مجهودی) تمام تلاش خود را به کار بردم برای ارشاد نادانان و جاهلان.

این مقام فقیه شیعه است. در جلسه گذشته یکی از امتیازات فقهای راستین و عالمان شیعه را عرض کردم. فقیه شیعه، عالم شیعه، فقیهی که در خانه محمد و آل محمد علم آموزی کرده است این مراقب است، سنگردار و سنگربان است از مرزهای شیعه و از عقاید شیعه امیرالمؤمنین علیه السلام، ویژگی دوم این است که علمای شیعه، دانشمندان شیعه اینها برپا دارنده این دین و حمایت کننده و مدافع این دین امیرالمؤمنین علیه السلام و مذهب حقه امام باقر و امام صادق علیهمالسلام هستند.

مرحوم علامه بزرگوار مجلسی اعلی الله مقامه الشریف در بحارالانوار جلد دوم ابواب کتاب العلم یک بابی باز کرده اند به نام( ثواب الهدایة و تعلیم و فضلهما ) : ثواب و اجر هدایت گری مردم، تعلیم دادن شیعیان آل پیغمبر و فضل العلما و عالمی و فقیهی که عمر خود صرف میکند، یک نادانی را عالم کند، یک گمگشته راهی را آشنا با خدا

....
.... ادامه
پیغمبر و امام زمان کند چنین کسی چه مقامی دارد.

در روایت سیزدهم این باب نقل شده از وجود نازنین امام حسن عسکری صلوات الله علیه که ایشان روایت می کنند از پدران بزرگوارشان از وجود نازنین امام هادی علیه السلام .. امام هادی علیه السلام فرمودند:

:small_orange_diamond:(تأتی علماء شیعتنا القوامون بضعفاء محبینا وأهل ولایتنا یوم القیامة) عالم شیعه اولین صفت او این است عالم است، فقیه است، دانشمند است بدون علم انسان نمی تواند ضعیف افتاده ای را بگیرد، دوم این عالم از دانشمندان و علمای شیعه است، علمش را از منبع صحیح از قرآن و عترت کسب کرده است و در خانه هرکسی نرفته است، علمش را از امیرالمؤمنینی گرفته است که به کمیل به زیاد فرمود:

(یا کمیل ! لا تأخذ إلا عنا تکن منا) اگر میخواهی در زمره شیعیان ما اهل بیت باشی از غیر ما کسب علم نکن، علم و دانش اینجاست، کسب دانش و حقیقت اینجاست.

این عالم شیعه چه خصوصیتی دارد این عالم شیعه القوامون بضعفاء محبینا این عالم برپا دارنده و قیوم ناتوانان و ضعیفانی است که محب محمد و آل هستند. چگونه ؟ هنگامی که فرض کنید یک بچه ضعیفی است، فرزند من است، ضعیف است ناتوان است من قیوم او هستم تمام امور او به من سپرده شده است، خورد و خوراکش به عهده من است، تعلیم و تربیتش به عهده من است، لباس و پوشاکش به عهده من است من را قیوم او می گویند. قوام او، زندگی او، تمشی امور او، حیات او به ماست، به من است که پدر او هستم.

اگر من بچه ای که به دنیا آمده است او را رها کنم به حال خود، نه خوراکی، نه غذایی، نه پوشاکی مهیا نکنم. او از بین می رود، تلف می شود و من هم مسئول هستم. امام هادی علیه السلام می فرماید: عالم شیعه

:small_orange_diamond:(القوامون بضعفاء محبینا ) :کسی است که قیوم است، برپا دارنده است، ناتوانان محبین محمد و آل محمد علیهم السلام را، یعنی آن ک سی که از لحاظ علمی و معرفتی قدرت و قوت علمی ندارند با معارف اهل بیت آشنا نیستند به مجرد کوچکترین سوال و شبهه و تشکیک دلشان می لرزد، کسی باید دین را برپا بدارد قیوم او باشد دل او را محکم کند از شبهات شیعه. از کیست؟

عالم شیعه ای که برپا دارنده ناتوانانی از دوستان محمد و آل محمد علیهم السلام، اون کسانی که اهل ولایت پیغمبر و آل پیغمبر هستند، محب امیرالمؤمنین است، دوستدار امیرالمؤمنین و دشمن دشمن امیرالمؤمنین است اما ناتوان است، ضعیف است از نظر علمی.

آن کسی که قیوم اوست عالم شیعه است بر او وظیفه است که او را هدایت کند چنین کسی که هدایت گری می کند در روز قیامت چنین می آید:

:small_orange_diamond:(و الأنوار تسطع من تیجانهم على رأس کل واحد منهم تاج بهاء) در روز قیامت در حالی محشور می شود که تاجی بر سر دارد که از این تاجی که بر سر اوست، انواری ساطع است که بر سر هرکدام از این علمای شیعه تاج درخشنده ای است که نور این تاج قیامت را روشن می کند، چگونه روشن می کند.

حضرت می فرماید: (و دورها مسیرة ثلاثمائة ألف) سنة تا فاصله سیصد هزار سال، آن هم سالهای آخرت نه سالهای دنیا. سالهای آخرت هزار سال این دنیاست تا انجا را روشن می کند این نوری که از تاج عالمی از علمای شیعه که برپا دارنده و محکم کننده اعتماد و دل و عقیده محبین محمد و آل محمد علیهم السلام است تا جایی که

:small_orange_diamond:( فلا یبقى هناک یتیم) : در روایات اهل بیت علیهم السلام از آن جاهل و نادانی که محبت امیرالمؤمنین علیه السلام در قلبش است اما از امام زمانش دور افتاده است، اما نسبت به دین خودش ب ی اطلاع است از او تعبیر به یتیم شده است. این یتیم آل محمد است. عالم شیعه واجب است، مسئولیت دارد در قبال این یتیم محمد و آل محمد. امام هادی علیه السلام می فرماید: هیچ کدام از ایتام محمد و آل محمد نیستند که قد کفلوه عالم در دنیا او را سرپرستی کرده است، از لحاظ علمی، شناخت و معرفت دست او را گرفته است شبهات اعتقادی و عقیدتی از دل او دور کرده پاسخ داده است. نور هدایت اهل بیت علیهم السلام را به قلب آن محبی که یتیم محمد و آل محمد علیهم السلام است، دور افتاده است از پدر حقیقی اش امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، دل او را محکم کرده است قد کفلوه او را کفالت کرده است سرپرستی است. ومن ظلمة الجهل أنقذوه او را از ظلمت جهل و جهالت و تاریکی جهالت نجات بخشیده است، دل او را به کلام محمد و آل محمد و معارف ایشان آشنا کرده است.

:small_orange_diamond:(ومن حیرة التیه أخرجوه)

دقت کنید مرحوم شیخ صدوق در مقدمه این کتاب می فرماید: شیعیان، این محبینی که ضعف علمی و معرفتی و اعتقادی دارند، ثبات نداشتند متحیر شده بودند امام هادی علیه السلام می فرماید: عالمی از علمای شیعه که سرپرستی کند، کفالت کند دوستان ما را ، آن دوستی که یتیم محمد و آل محمد است آن دوس را از ظلمت جهل خارج کند، داخل در نور علم کند.
عالمی از علمای شیعه که سرپرستی کند، کفالت کند دوستان ما را، آن دوستی که یتیم محمد و آل محمد است، او را از ظلمت جهل خارج
 
کند و وارد در نور علم کند ، به او تعلیم دهد معارف محمد و آل محمدعلیهم السلام را
:small_orange_diamond:( انقذوه)

او را نجات دهد و من حیرة تیهه اخرجوه او را از حیرت و سردرگمی خارج کند. در روز قیامت نسبت به آن عالم که الا تعلق بشعبة من انوارهم در روز قیامت آن عالمی این یتیم را کفالت کرده است، او را از ظلمت جهل نجات داده است، او را از حیرت بیرون آورده، هدایت کرده است. در روز قیامت این یتیم، یتیم آل محمد دست می گیرد و چنگ می زند به نور همین عالم شیعه تا جایی که علو منزلت و مقام می یابد در روز قیامت. لذا عالم شیعه قوام و برپا دارنده ضعفای شیعه است، آن کسانی که از امام زمان دور افتاده اند، امتیاز دیگر عالم شیعه این است که اینها کافل و سرپرست هستند در روایات ما از آن عالمی که احکام و معارف آل پیغمبر علیهم السلام را آموخته است از جهت علمی سرپرستی می کند یتیمان محمد و آل محمد علیهم السلام را از چنین عالمی به عنوان کفیل یاد شده است یعنی کسی که سرپرستی می کند، اداره می کند.حضرت عسکری علیه السلام. از وجود نازنین امام حسن عسکری علیه السلام است از امام جواد علیه السلام. حضرت جواد علیه السلام فرمودند: من تکفل بایتام آل محمد علیهم السلام کسی که تکفل کند، سرپرستی کند، اداره کند یتیمی از ایتام آل محمد علیهم السلام را. این یتیم چه کسی است ؟ المنقطعین عن امامهم یتیم آن کسی است که از امام زمان خودش دور افتاده است آن گونه که باید و شاید نسبت به خدا و پیغمبر و امام زمانش معرفت ندارد به گونه ای که دلش ثابت و قرض و محکم باشد. هیچ شبهه ای در دل او رسوخ نکند. اگر کسی تکفل کند چنین یتیمی را که از امام زمانش دور افتاده است، کسی که از امام زمانش دور بیفتد و منقطع از امام زمان بشود، خواه ناخواه متحیر می شود. المتحیرین فی جهلهم کسانی که بواسطه اینکه دور افتاده اند از پیغمبر. و آل پیغمبر ، محب امیرالمؤمنین است اما از معارف پیغمبر و آل پیغمبر آشنا نیست، مردم عادی هستند. ار معارف پیغمبر و آل پیغمبر بی اطلاع است ، منقطع شده اند از امام زمانش. راهی به امام زمان ندارد متحیر است در جهل خودش و در سرگردانی، تحیر و در جهالت و تاریکی سردرگم شده است.


الاسراء فی ایدی شیاطینهم چنین کسی در دست شیاطین دشمنان سر سخت پیغمبر و آل پیغمبر گیر افتاده است، عرض کنیم که این همه شبهه، این همه شبکه از هر راهی، شبکه های گمراه کننده و ضال مضل، این همه کتابهای گمراه کننده، این همه سخنرانی های گمراه کننده، این همه سایت های گمراه کننده که امروز انسان در خانه خودش هم بنشیند، این شبهات، این سخنان معصوم از در و دیوار انسان می بارد ،دین انسان را هدف قرار می دهد، انسان را در شک و شبهه می برد، مانند کسی که اسیر است در دست شیاطین و دشمنان، از هر سوء احاطه کرده است، این عقاید مسموم و باطل دین ما را. این کسی که از امام زمانش دور افتاده است، از حیرت و سرگردانی و جهالت گم گشته است، در دست دشمنان محمد و آل محمد علیهم السلام اسیر شده است و فی ایدی النواصب اعدائنا دشمنان محمد و آل محمد هر روز، هر لحظه به یک طرز جدیدی، به یک سخن جدیدی دست او را کوتاه کنند، از ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام. حالا چنین عالمی سرپرستی کند ، تکفل کند فاستنقذهم با آن علم خودش، با اون علمی که نور است و از پیغمبر و آل پیغمبر آموخته است، علمی که از سفره امام باقر و امام صادق علیه السلام آموخته است
می آید نجات دهد این یتیم محمد و آل محمد علیهم السلام را که اسیر شده است در دست این شیاطین و دشمنان پیغمبر و آل پیغمبر و در دست این نواصب، مانند اینکه دشمن میخواهد حمله بکند، میخواهد تمام مایملک ما را و تمام هستی ما را ببرد، مال ما را، ناموس ما را ببرد، اما من و تو در یک قلعه محکمی قرار داریم. در یک دژ محکمی قرار گرفته ایم که هرگز نمیتواند در این قلعه و در این دژ رسوخ کند. مرزبانان و مرزدارانی هستند که به محض اینکه جنبنده ای تکان بخورد، قصد نزدیک شدن به این حصن حصین و این دژ محکم را بگیرد او را نابود می کند، عالم شیعه نظر در رصد است، می کند از کجا ، چه کسی خواهد ذره ای در دین شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام رسوخ کند و اعتقاد ایشان را از بین ببرد، تضلل و شک و ریبه در دل ایشان آشکار کند، همانند سنگربان و سنگرداری همیشه در رصد است، همیشه بیدار است، جواب میدهد، پاسخ میدهد فاستنقذهم منهم این یتیم آل محمد علیهم السلام را از شر دشمنان دین نجات می بخشد، و اخرجهم من حیرتهم از حیرت و از سردرگمی او را بیرون می آورد و قهر الشیاطین بوسوسهم یک کتاب می نویسد، یک مقاله می نویسد، یک سخنرانی می کند ، دل شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام را قرص می کند، وجواب می دهد. با عقل و با وجدان و با آیات و روایات تمام این تیرهای مسموم را اثرش را خنثی می کند، عالمی که در خانه محمد و آل محمد زان زده است و در این خانه تعلیم و تعلم دیده است، می شود 

علامه بزرگوار مجلسی، یک کتاب می نویسد عده اس را هدایت می کند، می شود علامه بزرگوارم الغدیری می نویسد که نور در سماء و آسمان علم و فقاهت و دفاع از امامت امیرالمؤمنین علیه السلام می درخشد، می شود مرحوم سید شرف الدین صاحب المراجعات یک کتاب المراجعات می نویسد پایه های محکم اعتقادی شیعیان را در دلشان جای می دهد و مستحکم می کند، بسیاری از مخالفین با همین یک کتاب او هدایت می شود، می شود مرحوم شیخ مفید و شیخ طوسی و شیخ صدوق و شیخ کلینی، اینها با بیان آیات و روایات دل شیعیان و دل این ایتام آل محمد علیهم السلام قرص و محکم می کنند، می شود آن فقیه راستینی که مردم را به سوی خدا و پیغمبر و امیرالمؤمنین میخواند. برد وسوسهم این شبهه ها، این وسوسه ها را برطرف می کند و قهر الناصب بحجج ربهم این ناصبی ها، این دشمنان سرسخت پیغمبر و آل پیغمبر را با حجت ، با دلیل و منطق با برهانی که از پیغمبر و آل پیغمبر آموخته است و دلیل ائمتهم ادله و استدلالاتی که از در خانه امام صادق علیه السلام گرفته است، اخذ کرده است، آنها را رد می کند، تمام این شبهات را جواب می دهد، دل شیعیان را قرص میکند، چنین عالمی می شود هشام بن حکم . انسان به کجا می رسد، علوم پیغمبر و آل پیغمبر را یاد گرفته است، فقیه و دین شناس شده است، عقاید حقه را آموخته است، در فروع احکام فقیه شده است، چنین کسی لیاقت پیدا کرده است که هدایتگر باشد، مردم را به امر اهل بیت علیهم السلام احیا کند دین محمد و آل محمد علیهم السلام را، زنده کند دین پیغمبر و آل پیغمبر را در دل شیعیان و محبین ایشان ، میشود یک نورس جوانی به نام هشام بن حکم. هشام بن حکمی که در خانه امام صادق علیه زانو زده است.

دین و عقیده خود را از جعفر بن محمد علیه السلام گرفته است، داره یه روزی امام صادق علیه السلام، این روایت در کتاب شریف کافی است در جلد اول کافی مرحوم کلینی نقل می کند یک روزی امام صادق علیه السلام نشسته بودند در خیمه خودشان، بزرگان اصحاب حضور داشتند، اینها همه بودند، یک وقت پرده خیمه بالا رفت، امام صادق علیه السلام از درون خیمه فریاد زدند، صدا زدند، هشام و رب الکعبه، یک مناظره ای از یکی از مخالفین امیرالمؤمنین از شام بلند شده بود، آمده بود به مکه ، ایام حج می خواست مناظره کنه با امام صادق علیه السلام ، حضرت فرمود: با این اصحاب و شاگردان من مناظره کن. هرکدام مناظره کردند تا اینکه این بین هشام بن حکم از دور داره میاید، می فرماید: هشام و رب الکعبه به خدا قسم هشام بن حکم است. مانند اینکه امام صادق علیه السلام حجت خدا به وجد آمده است، وقتی هشام وارد شد ، راوی می گوید حتی ریش و محاسن در سر و صورتش نبود آنقدر جوان بود. لیس فینا الا من هو اکبر مسنا هیچ کدام از اصحابی که در خیمه بودند، داشتند مناظره می کردند با این مخالف امیرالمؤمنین ، همه بزرگتر بودند از لحاظ سنی از هشام بن حکم، ولی وقتی هشام آمد فوسع له ابوعبدالله علیه السلام امام صادق علیه السلام به پا خواستند، حضرت به پا خواستند برای او جا باز کردند، فرمودند: ناصرنا بقلبه و یده ای هشام تو نصرت کننده و یاری دهنده ما هستی با قلبت با زبانت، با دستت، تو یار و یاور ما اهل بیت علیهم السلام هستی، بعد در ادامه دارد که هشام شروع کرد به مناظره کردن با این ناصبی و با این مخالف امیرالمؤمنین علیه السلام با علمی که از امام صادق علیه السلام آموخته بود، تفقه در دین کرده بود، شم و شبهه های او را یکی یکی با حجت های قاطع و براهین و واضح رد کرد، حق را واضح کرد، می‌شود هشام بن حکم. می‌شود کسی که به شرق و غرب عالم می رود تمام بزرگان، تمام فقهای مخالف، تمام دانشمندان مخالف امیرالمؤمنین را از لحاظ علمی با منطق و با برهان و با حجت قاطع به خاک مذلت می کشاند. حضرت صادق علیه السلام از او سوال کرد یا هشام من علمک هذا؟ این استدلال را ، این استدلال واضح و روشن، این دلائل و براهین را از کجا آموخته ای؟ چه کسی به تو یاد داده است؟ گفت شی اخذته منک عبدالله یا جعفر بن محمد این علومی است که از شما اخذ کرده ام، از شما گرفته ام، سر سفره علمی شما بزرگ شده ام، از شما گرفتم الّفته بعضی در کنار بعضی دیگر قرار دادم، ولی منبعش را از شما گرفتم. روی آن فکر کردم، تفکر کردم، تدبر کردم، در زمان مناسب در جای مناسب استفاده کردم، این می شود فقیه در دین، این می شود عالم شیعه، همان که امام جواد علیه السلام در این روایت فرمودند این عالمی که قهر الناصبی ربهم و دلیلهم نواصب، دشمنان، مخالفین امیرالمؤمنین علیه السلام ، شبهات، شکها، هرچه را با حجت های قاطع از خداوند متعال و از ائمه اهل بیت علیهم السلام با راهنمایی ایشان برطرف می کند، پیروز و قاهر می شود، چنین کسی لیفضلون عندالله تعالی علی العباد بافضل المواقع باکثر من فضل سماء علی العرش چنین عالمی نزد خداوند متعال جایگاه عظیمی دارد، جایگاهی که برتر از آسمانها و زمین است،
برتر از عرش و کرسی است. این عالم شیعه است که احساس وظیفه می کند ، علم را آموخته است

...
... ادامه

در راه نشر علوم اهل بیت علیهم السلام و در راه نشر معارف ایشان تلاش و کوشش می کند. عالمی که امام هادی علیه السلام فرمودند: اگر این علما نبودند، دانشمند راستین نبوده اند که فقیه پیغمبر و آل پیغمبر هستند، این را از امام باقر و امام صادق علیه السلام گرفته اند هم و غمشان این است که دل شیعیان امیرالمؤمنین را محکم کند، تمام هم و غمشان این است که مردم را خدا و پیغمبر و امیرالمؤمنین و امام زمان آشنا کند، اگر اینها نبودند اولا غیبه قائمنا من العلما اگر در زمان غیبت مهدی ما علما و دانشمندان شیعه نبودند، الداعین الیه نه هر کسی عمامه بر سر دارد ادعا می کند من عالم شیعه ام، نه عالم شیعه صفاتی دارد ، ویژگی هایی دارد، اول علم است، علمی که آن علم نور است.اون علمی که با فقهاهت باشد، با بصیرت باشد، علمی که از در خانه امیرالمؤمنین و فرزند ایشان گرفته شده باشد. الداعین الیه علاوه بر اینکه عالم شیعه است و مردم را به سوی خدا و پیغمبر و امام زمان دعوت می کند.


و الداعین الیه مردم را به سوی خدا و پیغمبر و امیرالمؤمنین دلالت و راهنمایی می کند. الضابین عن دینه از دین خدا دفاع می کند، حمایت می کند از حجج الله به حجت ها و به ادله واضح و روشن و براهین قاطعی که از قرآن و عترت گرفته شده است، اگر چنین عالمانه نبوده اند، المنقذین لضعفاء عباد الله لشباک ابلیس و وردته این ضعیفان شیعه ، این ایتام آل محمد را از دامهایی که ابلیس و پیروان ابلیس پهن کرده اند در سراسر این دنیا تا شیعیان امیرالمؤمنین را گمراه کند لما بقی احد، احدی باقی نمی ماند مگر اینکه مرتد از دین خدا می شد. آن کسی که دین تو را حفظ می کند به دلالت خدا و پیغمبر و امام زمان ، ولایت امام عصر که او حافظ و هادی حقیقی است، یک عالمی که رفته در خانه امیرالمؤمنین کسب علم کرده است، دلش برای دین تو می سوزد، به مادیات تو نظر ندارد، مصالح و مصلحت اندیشی خودش و خودت نگاه نمی کند.


بلکه آنچه برای او مهم است، هدایت توست، بلکه آنچه که برای تو مهم است، این است که دستت ار دست امیرالمؤمنین علیه السلام کوتاه نشه، اونی که برای عالم مهم است این است که شرق و غرب و شمال و جنوب با هر شکلی و با قیافه ای با هر ادعایی دست تو را از دامن امیرالمؤمنین کوتاه نکند. چنین عالمی علاوه بر اینکه عالم است، علاوه بر اینکه تلاش می کند برای هدایت مردم، علاوه بر اینکه خودش را مسئول می داند در برابر ایتام آل محمد علیهم السلام، سرپرستی می کند ضعیفان آل محمد علیهم السلام را. این عالمی که تو را به سوی خدا و پیغمبر و امام زمان راهنمایی می کند نه به سوی خودش، این عالمی که میخواهد دست تو را بگذارد در دست امیرالمؤمنین علیه السلام، تو را با دینت آشنا کند ، تمام شک و شبهه ها از دین تو دور کند و کاری کند که تسلیم پیغمبر و آل پیغمبر شوی، با معارف محمد و آل محمد آشنا می کند. دست تو را می گیرد در دست امیرالمؤمنین می گذارد. چنین عالمی حضرت رضا علیه السلام فرمودند: افضل ما یقدمه العالم من محبینا و موالینا امامه لیوم فقره. چنین عالمی و بهترین عملی که این دانشمند دارد و اندوخته است برای روز قیامت، اون روزی که روز فقر است، روز بیچارگی است، و ذله و مسکنته روز ذلت و خواری است، روزی که احدی به داد کسی نمی رسد جز پیغمبر و آل پیغمبر به داد ما نمی رسد، عالمی بهترین چیزی که برای خود اندوخته است. این است که أن یقیت فی الدنیا مسکینا من محبینا در دنیا به فریاد یکی از دوستان نادان ما رسیده است. دل او را محکم کرده است من ید تا شب من عدو الله او را از دست دشمنان خدا و پیغمبر رهانیده است و نجات داده است، چنین عالمی در روز قیامت محشور می‌شود در حالی که از قبر او تا جایگاه او تا در بهشت ملائک صف کشیده اند، یحملونه علی أجنهتهم پای روی بال ملائک می گذارد، ملائک به او می گویند: طوبی لک خوش به حال تو خوش به سعادت تو، گوارا باد بر تو باد . طوبی آن درخت بهشتی از آن تو باد، یا دافع الکلاب عن الابرار ای کسی آن سگ ها و سگ صفتان ناصبی و مخالف را از اهل بیت پاک پیغمبر دور کردی، یا ایها المتعصب ای کسی که تعصب ورزیدی در راه ولایت امامت امیرالمؤمنین علیه السلام، بی رگ و بی غیرت نبودی نسبت به امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام الله علیها، نسبت به امام زمان، نسبت به دینی که ناموس خداست، متعصب بودی، تعصب داشتی، بیش تر از آنچه که نسبت به زن و فرزند و ناموس خودت داشتی. تعصبی که ناشی از علم است، نه ناشی از کوری چشم و کوری بصیرت باشد، چنین تعصبی داشتی لذا در راه احیای معارف ما ، هدایت محبین ما تلاش کردی، مرحوم شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشریف چنین عالمی بوده است، که میفرماید وقتی دیدم که حیرت و تحیر ، سردرگمی و نادانی دل شیعیان امیرالمؤمنین را لرزانده است، متحیر شده است، شیعیان امیرالمؤمنین به سبب طولانی شدن غیبت امام زمان صلوات الله علیه دست از تسلیم به این دین حق برداشتند
 
(جعلت ابذل مجهودی) تمام سعی و کوشش خودم را انجام دادم تا اینها را ارشاد کنم و هدایت کنم به سوی حق الاخبار الواردة .... بوسیله اخبار آیات و روایاتی که از پیغمبر و آل پیغمبر رسیده بود، همان که حضرت رضا و امام جواد علیه السلام فرمودند: دل شیعیان را محکم می کند، ایشان را با معارف الهی آشنا می کند، این شک و شبهه ها و تشکیکات را دور می کند بوسیله آن ادله و حجی که از قرآن و عترت آورده است، خداوند متعال به همه ما توفیق دهد که فقیه در دین شویم، بصیر در دین شویم، عالم و عامل به این شویم و از آن کسانی باشیم که در عمرمان دست یک نفر از ناتوان و ایتام آل محمد علیهم السلام را بگیریم، به داد او برسیم، او را با پیغمبر و امیرالمؤمنین اون کسی که از امام زمانش دور افتاده است را با امام زمان آشنا کند به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد عجل فرجهم.
  • ۹۶/۰۵/۱۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی