آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد صاحب الزّمانی بیرجند در شب 21 ماه رمضان 1394 هجری قمری می فرمود:
«اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ»
این دعایی است که وقتی قرآن را بالا سر می گذارید، می خوانید. قرآنها را باز کنید.
من طلبه بودم. شب های دهه محرم کتاب های مقتل را نگاه می کردم و مقاتل، یعنی آنچه که در کربلا واقع شده را می خواندم و گریه می کردم. یک شب رسیدم به اینجا که امام حسین علیه السلام، قرآن را آورد به میدان، قرآن را باز کرد و بالای سرش گذاشت. فرمود:
«مردم! بین من و شما این قرآن حاکم باشد. من مسلمانم، این هم قرآن است. در کجای قرآن است که مرا بکشید؟»
من این عبارت را که خواندم منقلب شدم، لذا از آن تاریخ به این طرف هر شب احیایی که قرآن به سر می گیرم، چه بالای منبر، چه در خانه خودم، تا قرآن را بالا سرم می گذارم، یادم از امام حسین علیه السلام می آید که او بیچاره شده بود دیگر، قرآن را بالا سرش گذاشت .و رفت زیر سایه قرآن.
ای مردم! شما هم به یاد امام حسین علیه السلام بیافتید و اشک هایتان بریزد، قرآن را بگذارید بالا سرتان و این دعا را بخوانیم.
(سخنرانی مسجد صاحب الزّمانی(خیرآباد نو) بیرجند، 1394 قمری، شب21 ماه رمضان)

  • ۹۵/۰۵/۰۸

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی