آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

متوکل عباسی

روز سوم یا چهارم ماه شوال، سال روز هلاکت متوکّل عباسی مبارک باد(1)

متوکّل و بزرگ داشت اهل حدیث
متوکّل، مذهب شافعی داشت، و در مکتب کلامی، بر خلاف مأمون، به مبارزة مستقیم با مذهب معتزله پرداخت و محدّثان و فقیهان ضدمعتزلی را دعوت و آنها را اکرام کرد و به آنها جایزه داد. از جمله احمد بن حنبل که سمبل مبارزه با معتزله، و سمبل اهل حدیث بود، به سامرا آورد و از وی تقدیر نمود. (تاریخ تشیع در ایران، ج1، ص 294 و 98)
متوکل
 
 
 
 
متوکل
 
 
متوکل
 
 


متوکّل و تخریب قبر حسین‌بن‌علی علیه السلام و سایر شهدای کربلا
متوکّل در ویران ساختن قبر حضرت ابی‏عبدالله الحسین علیه‏السلام تلاش بسیار کرد. وی در سال 236 یکی از فرماندهانش به نام ابراهیم دیزج، تازه ‌مسلمانی را که از دین یهود به دین اسلام در آمده بود، برای خرابی قبور و اماکن کربلا روانه کرد. دیزج طبق دستور او، قبر سیدالشهدا و سایر شهیدان، و اطراف آن را تا حدود دویست جریب ویران کرد و شخم زد(بحار الأنوار، ج‏45، ص394- 395) و جمعی از یهودیان را برای زراعت و کشت زمین ‌های آنجا منتقل کرد و به آنها دستور داد هر کسی را به زیارت آن قبر آمد، دستگیر کنند. همچنین دستور داد پاسگاهی در نزدیکی کربلا زده شود تا هر کس را که قصد زیارت دارد بکشند. به امر متوکل، هفده بار قبر حسین علیه‏السلام را خراب کردند.

متوکّل و آزار آل ‌علی علیه‌‌السلام
متوکّل در دوران حکومتش، «ابن سکّیت»، یار با وفاى امام جواد و امام هادى علیهما‌السلام و شاعر و ادیب نام آور شیعى، را به جرم دوستى امیرالمؤمنین علیه السلام به قتل رسانید. روزى متوکل با اشاره به دو فرزند خود، از وى پرسید: این دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا «حسن» و «حسین»؟ ابن سکّیت از این سخن و مقایسه بى موردسخت برآشفت و خونش به جوش آمد و بى درنگ گفت: «به خدا سوگند «قنبر» غلام على علیه السلام نزد من از تو و دو فرزندت بهتر است! پس متوکل فرمان داد زبان او را از پشت سرش بیرون کشیدند.(تاریخ الخلفا، سیوطی، ص348)
خطیب بغدادى مى‏نویسد: متوکل، «نصر بن على جهضمى» را به علت حدیثى که درباره منقبت و فضیلت امام على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام نقل کرده بود، هزار تازیانه زد و دست از او برنداشت تا آنکه شهادت دادند او از اهل سنت است.(تاریخ بغداد، ج13، ص289)
متوکّل، مِلک فدک را که از زمان مأمون به علویان پس داده شده بود از آنها گرفت. پس به والی‌اش در مدینه دستور داد هر کسی را که کوچک ‌ترین کمکی به علویان می‌کند، مورد آزار و اذیت قرار دهد و از تماس مردم با آنها جلوگیری کند. به سبب این فشارها، تنگدستی زنان علویه به حدّی رسید که چند تن از آنها یک پیراهن داشتند که به نوبت می ‌پوشیدند تا آن که متوکّل به هلاکت رسید.(مقاتل الطالبین، ص 396)

متوکّل و آزار حضرت هادی علیه السلام
متوکّل جهت کنترل حضرت هادی علیه السلام، آن حضرت را از مدینه به سامرّا دعوت کرد و وقتی حضرت به سامرّا رسید، جهت بی احترامی به آن حضرت، یک روز خود را پنهان نمود و آن حضرت را در کاروان سرایی به کاروان سرای گداها(خان الصّعالیک) جای داد.( الاختصاص، ص324)
متوکّل چندین بار حضرت هادی علیه السلام را به دربار فراخواند. در یکی از این احضارها امام در حالی بر متوکل وارد شدند که او مست و لایعقل در کنار جام ‌ها و سبوهای شراب و در میان گروه ‌های خنیاگر و رقاصه افتاده بود. متوکّل آن قدر جسور بود که حضرت هادی علیه السلام را به نوشیدن جام شراب دعوت کرد.(بحار الأنوار، ج‏50، ص211)
:smile::hibiscus::facepunch::smile:ر وز سوم یا چهارم ماه شوال، سال روز هلاکت متوکّل عباسی مبارک باد(2)

اهانت متوکّل به حضرت هادی علیه السلام و وعده حضرت به کشته شدن متوکّل
روایت شده است که در عید فطر آن سالی که متوکّل در آن سال کشته شد ، متوکّل امر کرد که همه بنی هاشم به صورت پیاده از مقابل او عبور کنند ، و منظور او از این دستور آن بود که حضرت هادی علیه السلام در مقابل او راه رود. پس درحالی که متوکّل به یکی از غلامانش تکیه کرده بود، بنی هاشم و حضرت هادی علیه السلام از مقابل او عبور کردند. در این شرائط بنی هاشم به حضرت عرض کردند: ای سرور ما ، آیا در این عالم کسی نیست که دعایش مستجاب شود و ما را از این فرد رها نماید؟ حضرت به ایشان فرمود: در این عالم ، کسی هست که تکه ای از ناخن او از شتر قوم ثمود گرامی تر است! هنگامی که قومِ ثمود شتر را کشتند ، بچه آن شتر به سوی خدا ناله کرد و خداوند سبحان به آن قوم فرمود: سه روز در خانه هایتان از زندگی بهره برید که وعده خداوند ، حتمی و انجام شدنی است. پس بعد از سه روز متوکّل کشته شد ، و روایت شده است که وی در چهارم شوّال سال 247 به هلاکت رسید. (بحارالأنوار، ج50 ،ص209-210 به نقل از عیون المعجزات)

ماجرای قتل متوکّل
متوکل ندیمى داشت بنام «عباده مخنّث». عباده در مجلس متوکل متکّایى روى شکم خود زیر لباسش مى ‏بست و سر خود را که موهایش ریخته بود، برهنه مى ‏کرد و در برابر متوکل به رقص مى ‏پرداخت و آوازه خوانان هم صدا چنین مى ‏خواندند:
«این مرد طاسِ شکم گنده آمده تا خلیفه مسلمانان شود»
و مقصودشان از این جمله، اهانت به امیرالمؤمنین علیه السلام بود. متوکل نیز شراب مى‏خورد و می خندید. در یکى از روزها که عباده طبق معمول به همین کیفیت مسخرگى مى‏کرد، منتصر فرزند متوکل در مجلس حاضر بود. وى از دیدن این منظره ناراحت شد و با اشاره، عباده را تهدید کرد. عباده از ترس ساکت شد. متوکل پرسید: چه شده؟ عباده برخاست و علت را بیان کرد. در این هنگام منتصر بپا خاست و گفت: اى امیرالمؤمنین! آن کسى که این شخص اداى او را در مى‏آورد و مردم مى ‏خندند، پسر عموى تو و بزرگ خاندان تو است و مایه افتخار تو محسوب مى ‏شود. اگر خود مى ‏خواهى گوشت او را بخورى بخور، ولى اجازه نده این سگ و امثال او از آن بخورند. پس متوکل با تمسخر، به آوازه خوانان دستور داد که هم صدا این شعر را بخوانند:
«غار الفتى لابن عمّه رأس الفتى فى حِرِ امّه»
این جوان به خاطر پسر عمویش به غیرت در آمد. سر این جوان درفلان مادرش باد! (کامل ابن اثیر، ج7، ص5-6)
به دنبال این قضیه بود که منتصر با نقشه قبلى با همکارى ترکان، پدر را به قتل رساند.(مروج الذّهب، ج4، ص38)

تاریخ هلاکت متوکّل
مرحوم شیخ بهایی در توضیح المقاصد ، ومرحوم محدّث قمی در وقایع الایام ، روز سوم شوّال را روز هلاکت متوکل عبّاسی گزارش می کنند.( توضیح المقاصد ، ص26/ وقایع الایام ، ص65)
مرحوم محدّث قمی در تتمۀ المنتهی و مرحوم آیۀالله نمازی در مستدرک سفینۀالبحار می نویسند:
قتل متوکل ، در سوم یا چهارم شوال سال 247 در سامرا واقع شد.( تتمّۀ المنتهی، ص323/مستدرک سفینۀالبحار، ج6 ،ص65)
متوکل حدود 15 سال حکومت کرد و سرانجام در سنّ 41 سالگی به درک واصل شد.
:smile::hibiscus::facepunch::smile: روز سوم یا چهارم ماه شوال، سال روز هلاکت متوکّل عباسی مبارک باد(3)

یکی از مقامات دنیوی متوکّل عبّاسی
حضرت صادق علیه السلام در روایتی شریف، متذکر مقامات دنیوی همه خلفای جور از جمله خلفای اموی و عباسی(نظیر متوکّل) می شوند و می فرمایند:
إنَّ لَنَا حَقّاً ، ابتَزَّهُ مِنَّا مَعَادِنُ‏ الاُبَنِ.( ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، ج‏3، ص204)
ما حقّی داریم که معدن های اُبنه آن را به فریب از ما گرفته اند.
مرحوم سیّد نعمةالله جزائری در کتاب «ریاض الأبرار» در ذیل این روایت می نویسد:
«این روایت در مورد همه خلفای جور عباسی ، اموی و غیر ایشان از مخالفین عمومیّت دارد. شیخ ما ، صاحب تفسیر نورالثّقلین ، کتابی در اثبات این حالت در همه خلفا واولاد ایشان با دلائل و اسناد تاریخی نگاشته است که در واقع تفصیلِ آن چیزی است که به صورت خلاصه در این حدیث بیان شده است».( ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، ج‏3، ص204)
در دعای قنوت حضرت عسکری علیه السلام نیز همین مقامات دنیوی برای همه خلفای جور تبیین شده است:
وَ ابْتَزَّ أُمُورَنَا مَعَادِنُ‏ الْأُبَن.( مهج الدعوات ، ص64) ‏
معدن های اُبنه ، به نیرنگ امر امامت ما را تصاحب کردند.
ابوالفرج اصفهانی در «الأغانی» به این انحراف متوکّل اشاره می کند. وی شعری از دعبل خزاعی در هجو متوکّل نقل می کند و به بیماری ابنه در وی اشاره می کند و همین امر را عامل اطاعت متوکّل از غلامان ترک بیان می کند.
«و لست بقائل قذعا و لکن لأمر ما تعبّدک العبید»
(الأغانی، ج‏20، ص312)
:smile::hibiscus::facepunch::smile: روز سوم یا چهارم ماه شوال، سال روز هلاکت متوکّل عباسی مبارک باد(4)

محیی الدین عربی و متوکل
محیی الدّین عربی، در کتاب فتوحات مکّیّه، متوکل را در زمره اقطاب صوفیه به شمار می آورد که هم دارای خلافت ظاهری بوده و هم از خلافت باطنی بهره مند بوده است:
لکنّ الأقطاب المصطلح ... لا یکون منهم فی الزّمان إلاّ واحد، و هو الغوث أیضاً، و هو من المقرّبین، و هو سیّد الجماعة فی زمانه، و منهم من یکون ظاهرَ الحکم و یحوز الخلافة الظاهرة کما حاز الخلافة الباطنة من جهة المقام کأبی بکر و عمر و عثمان و علی و الحسن و معاویة بن یزید و عمر بن عبد العزیز و المتوکل، و منهم من له الخلافة الباطنة خاصّة و لا حکم له فی الظاهر کأحمد بن هارون الرشید السبتی و کأبی یزید البسطامی؛ و أکثر الأقطاب لا حکم لهم فی الظاهر.(فتوحات مکیّه، ج2، ص6)
قطب مصطلح در هر زمان جز یک نفر نمی باشد، و او همان غوث است که از مقرّبین (درگاه الهی) محسوب می شود و وی، سرور و آقای همه در زمانش می باشد. بعضی از این اقطاب، غیر از خلافت باطنی، خلافت ظاهری نیز داشته اند، نظیر ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن بن علی، معاویة بن یزید، عمر بن عبدالعزیز، و متوکّل. و بعضی از این اقطاب فقط خلافت باطنی داشته اند و از پادشاهی بی بهره بوده اند، مانند احمد بن هارون الرشید و بایزید بسطامی. البته اکثر اقطاب، پادشاهی ظاهری نداشته اند.
 
 
 
 
  • ۹۵/۰۴/۱۸

متوکل عباسی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی