آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۵۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سخنرانی  مرحوم شیخ محمد باقر علم الهدی
ذی القعده 1386
جلسه سوم
موضوع: حقوق
دانلود فایل صوتی سخنرانی

خلاصه این سخنرانی یک ساعته را می توانید در 10 دقیقه مطالعه نمایید.

 

  • حقوقی که شرع بر عهده ما قرار داده است شامل حق الله و حق الناس است.
    امام سجاد ع در رساله حقوق خود درباره حق الله می فرمایند: حق خدا بر تو این است که او را با اخلاص پرستش کنی و برای او شریک قائل نشوی.
    فاما حق الله الاکبر فانک تعبده لا تشرک به شیئا ؛ فـاذا فعلت ذلک باخلاص جعــل لک علی نفسه ان یکفیک امر الدنیا و الاخره و یحفظ لک ما تحب منها .
    بندگی یعنی فرمانبرداری در حد اعلی و کرنش و خضوع در برابر خدا
    حق الناس: حقوق مردم که بر عهده ما نهاده شده است.

     
  • حقوق را چه کسی تعریف میکند؟
    حق الناس شامل:
    1.احترام فرزند به والدین
    2.فرزند بر پدر و مادر حقی دارد که اگر پدر و مادر رعایت حقوق فرزند را نکنند عاق فرزند می شوند، درست مثل عاق والدین.
    3.صله رحم
    4.رعایت حقوق فرزند
    5.رعایت حقوق همسایه
    6.رعایت حقوق همسر
    7. خوردن مال کسی
    8.دل کسی را بیجا شکوند و ...
    حق الله شامل: نماز و روزه و حج و ...

    حق الناس را خدا قرار داده است پس هر حق الناسی، حق الله هم محسوب می شود. ولی ممکن است جایی حق الله باشد اما حق الناس نباشد.
    مثلا کسی که نماز و روزه را انجام نمیدهد به حقوق کسی تعدی نکرده است فقط به دستور دین بی اعتنایی کرده است.
    کسی که دزدی می کند هم معصیت کرده و قانون دین را زیر پا گذاشته و هم حق الناس بر گردن ش است.
    پس کسی اگر حق الناس را ضایع کرد هم باید شخص را راضی کند و هم باید به خدا العفو بگوید چون دستور خدا را نادیده گرفته است. پس صرف رضایت گرفتن از طرف کافی نیست باید از خدا طلب بخشش کرد.
    شخص دزد هم باید مال مردم را پس دهد و هم استغفار کند.

     
  • در قیامت مسئله حق الناس سخت تر و دقیق تر از حق الله است چون ممکن است خدا حق الله را ببخشد یا سخت بگیرد اما در حق الناس حتما سخت میگیرد چون طرف حساب مردم هستند.

 

  • امام باقر ع می فرمایند: روز قیامت وقتی که مردم سر از  قبر برمیدارند و از اولین و آخرین به صحرای محشر می آیند و همه منتظر رسیدگی به حساب شان هستند، فرشته ای می آید و ظرف کوچکی (به اندازه ظرف بادکش حجامت) به شخص میدهد که حاوی خون است. شخص متعجب میشود و به او می گویند حساب ت را باید با این خون تسویه نمایی. از آنجایی که به علت کثرت جمعیت  مدت زمان انتظار برای این که به حساب فرد رسیدگی شود زیاد است، فرد با این ظرف کوچک خون دچار فشار روانی میشود و صبر نمی کند و فریاد میزند که خدایا این خون چیست؟ من نه قاتل کسی بودم و نه شریک قتل. خداوند می فرماید آقای فلانی کشته شد و خونش را تقسیم کردیم و این سهم تو است. درباره مقتول وقتی در قید حیات بود حرفی زدی که یک کلاغ چهل کلاغ شد و به گوش دشمنش رسید و باعث شد او را بکشد. و شما شریک خون او هستید.

    یُونُسُ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ‏ یُحْشَرُ الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَا نَدِیَ دَماً فَیُدْفَعُ إِلَیْهِ شِبْهُ الْمِحْجَمَةِ  أَوْ فَوْقَ ذَلِکَ فَیُقَالُ لَه‏ هَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِ فُلَانٍ فَیَقُولُ یَا رَبِّ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ أَنَّکَ قَبَضْتَنِی وَ مَا سَفَکْتُ دَماً فَیَقُولُ بَلَى سَمِعْتَ مِنْ فُلَانٍ رِوَایَةَ کَذَا وَ کَذَا فَرَوَیْتَهَا عَلَیْهِ فَنُقِلَتْ حَتَّى صَارَتْ إِلَى فُلَانٍ الْجَبَّارِ فَقَتَلَهُ عَلَیْهَا وَ هَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِهِ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 371

     
  • درباره حق الناس تا طرف مقابل راضی نشود خدا رها نمیکند ممکن است طرف بهشت را نخواهد و صرفا قصاص بخواهد.
     
  • در وسائل این حدیث آمده است: دو قبیله در زمان رسول الله به یکدیگر تفاخر می کردند و هر کدام امتیازات خود را می گفتند تا دلیلی باشد بر برتری شان. تا این که یکی از قبایل گفت که ما در راه خدا شهید دادیم پس بالاتر هستیم.
    رسول الله فرمودند به شهیدتان افتخار نکنید. شهید شما بعد از این که به درجه رفیع شهادت رسید تا الان پشت در بهشت معطل است به خاطر یک درهمی که به یک یهودی بدهکار است.

صریح روایات این است که اگر به کافری ستم کنید در عقبه حق الناس مومن به خاطر حق کافر مواخذه میشود چون بحث عدل الهی است.

  • حتی فروشنده و خریدار هم بر گردن هم حق دارند.
    فروشنده باید سعی کند که به نفع خریدار کمی بیشتر بدهد، مثلا پارچه فروش کمی بیشتر پارچه دهد یا در بقالی کمی بیشتر بر روی ترازو بریزد.
    خریدار باید سعی کند کمتر بریزد تا به نفع فروشنده شود.
    مرحوم شهید در شرح لمعه می فرماید اگر هر دو نفر خواستند به این مستحب عمل کنند آن کس که متر و ترازو در دست او است مستحب است که او عمل کند.
    فروشنده بیشتر برای خریدار بکشد و اگر احیانا سر فروشنده شلوغ بود و خود مشتری پشت ترازو قرار گفت و وزن کرد کمتر بردارد تا به نفع فروشنده شود.
    حالا خودتان ببینید ما چقدر با اسلام فاصله داریم.

     
  • در اسلام به ما گفته میشود که حقوق دیگران را رعایت کنید تا گرفتار حق الناس نشوید، حقوق را بشناسید و آن عمل کنید. و البته از سویی دیگر شرع مقدس می گوید از حقوقی از شما که دیگران تضییع کردند بگذرید.

وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ آیه 22 سوره نور
و باید عفو کنند و گذشت نمایند مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است.

از حقوقی که از شما ضایع شده است بگذرید تا خدا هم از حقوقی که شما از او ضایع کردید بگذرد و بگویید خدا از بنده تو به احترام تو گذشتم تا خدا هم از شما بگذرد.


درست مانند زمانی که دو فرزند با هم قهر میکنند و پدر و مادر ناراحت میشوند.
ما ادعای میکنیم که فرزندان امیرالمومنین و حضرت زهرا و صاحب الزمان هستیم، وقتی ما از هم رو برمیگردانیم به دل امیر المومنین فشار می آید و به خاطر خشنودی دل امیر المومنین از یکدیگر بگذرید ایشان هم جبران خواهند کرد.درست مثل زمانی که فرزند مظلوم به فرزند ظالم بگوید چون پدر از قهر ما ناراحت هست من می بخشم، وقتی پدر از این سخن مطلع میشود با این فرزند مظلوم چه میکند و چقدر خوشحال میشود؟
اگر ما از مومنین بگذریم امیر المومنین آقاتر و بزرگوارتر از آن هستند که جبران نکنند.

  • پیرزنی بسیار ژولیده و با ظاهر مندرس به منزل پیامبر آمد. آن هنگام پیامبر در منزل عائشه بودند. پیامبر به پیرزن بسیار احترام کردند. عایشه گفت چرا این قدر به این آدم با این سر و وضع احترام می کنید؟ رسول الله فرمودند این زن وقتی خدیجه در خانه من بود گاهی به او سر میزد و در امورات منزل به او کمک می کرد و اکنون حقی از او بر ماست.
  • فاطمه زهرا س چشم باز میکند و به مولی الموحدین امیر المومنین می فرمایند من نه سال با شما زندگی کردم و دروغی نگفتم و خیانتی نکردم. در عین حال از من بگذرید و من را حلال کنید.

یا ابن عم، ما عهدتنی کاذبه و لاخائنة، و لا خالفتک منذ عاشرتنی (بحارالانوار، ج 43، ص 191، از روایت 20.)

حضرا زهرایی این حرف را میزنند که سه شبانه روز در منزل امیر المومنین گرسنه بودند و غذا به فقیر و یتیم و اسیر دادند و گرسنگی شان را به امیر المومنین نگفتند و بچه های گرسنه را خواباندند تا گریه نکنند و امیر المومنین ناراحت نشوند. فاطمه زهرایی که بین در و دیوار قرار گرفت تا احترام امیر المومنین حفظ شود.

دل امیر المومنین با شنیدن این سخن حضرت زهرا زیر و رو شد و فرمودند فاطمه جان این چه سخنی است؟

فاطمه زهرا س فرمودند از پدرم رسول الله شنیدم که در قیامت موقفی است که زن از آن نمی گذرد مگر یا رضایت شوهرش.

و البته حدیثی از امام باقر ع نیز داریم که هیچ شفاعت کننده ای شفاعت ش برای زن مفیدتر از خشنودی و رضایت شوهرش نیست.

لا شَفیعَ لِلمَرأَةِ أَنجَحُ عِندَ رَبِّها مِن رِضا زَوجِها؛ خصال ج2 ، ص 588

وقتی امیر المومنین حضرت علی ع مادر ما را به خاک سپرد، سر پا ایستادند و دست ها را به سمت آسمان بردند و یک جمله با خدا صحبت کردند: خدایا شاهد باش که من از فاطمه خوشحال و راضی م.

اللّهم اِنی راضٍ عَنْ اِبنَة نَبیّکَ اللّهُمْ اِنّها قَدْ اَوحشت فَانسها، و هَجرَت فَصِلها وَ ظُلِمَت فَاحکُم لَها یا اَحَکَم الحاکِمینَ . بحارالانوار، ج 43، ص 156.

   
 در ادامه حضرت علی ع می فرمایند: خدایا این مردم فاطمه مرا به وحشت انداختند و ترساندنش، تو با او انس بگیر. فاطمه مظلومه واقع شد.
سوال این است که کی فاطمه زهرا س ترسید و وحشت مال کی بود؟

به نظر من: لحظه وحشت حضرت زهرا س مال لحظه ای بود که بین در و دیوار واقع شد و از سویی فرزند در رحم در مخاطره بود و محسنش از دست برود. از سویی امیر المومنین از دست نروند و از سویی چهار فرزند خردسالشان زیر دست و پا له نشوند.
 

دختر همه جا دست پدر می بوسد، تو که هستی که پدر بوسه به دستت زد

 

=======

  • شک ها در نماز سه قسم هستند:

1. شک های باطل کننده، که اگر در حال نماز پیش بیاید و انسان در حالت شک باقی بماند و هیچ کدام از دو طرف اعتنا نکنند، نماز باطل میشود.

مثل شک در تعداد رکعت نماز دو رکعتی واجب صبح یا شک در نماز سه رکعتی مغرب

2. شک های صحیح که با نماز احتیاط یا سجده سهو و یا هر دو نماز درست می شود.

3.شک قابل اعتنا نیست و نباید ترتیب اثر داد:

الف: شک افراد کثیر الشک

ب: شک بعد از سلام نماز، مثلا بعد از اتمام نماز شک کند که نماز را چند رکعت خوانده است که قابل اعتنا نیست.

البته به شرطی که یک طرف شک صحیح باشد، اما اگر شکی پیش بیاید که هر دو طرف شک باطل باشد باید نمازش را دوباره بخواند.

مثلا در نماز 4 رکعتی شک 2 یا 3 رکعت و مطمئنی که چهار رکعت نخواندی، پس باید دوباره نماز را بخوانی.

یا شک در نماز 3 رکعتی که 2 یا 4 رکعت خواندی، چون هیچ کدام از دو طرف شک صحیح نیست باید دوباره بخوانید.


 

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجدالنّبیّ قزوین، در دهم ربیع الاوّل سال1382قمری(1341 شمسی) می فرمود:
این دعایی است که امام صادق علیه السلام در ماه رمضان در شب بیست و سوم می‌خواندند و دستور داده‌اند که بخوانید. در «مفاتیح الجنان»، حاج شیخ عباس نوشته؛ در «زاد المعاد» علامه مجلسی نوشته و در سایر کتب ادعیه هم آمده است:
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
از من بشنوید؛ در دعای قنوت نمازهایتان این دعا را بخوانید و ترک نکنید. به خود صاحب الزمان علیه السلام قسم، بی‌جهت نیست که می‌گویم. «الْمُصَلِّی‏ مُنَاجٍ‏ رَبَّهُ». در نماز، نمازگزار با خدا خلوت کرده و نجوا می‌کند و سر به گوشی حرف می‌زند. نماز، موقعی است که بنده را در دربار کبریائیّت خدا بار می‌دهند. این‌جا حرف‌ها را خوب می‌شنوند و زود می‌شنوند. لذا شیطان دائماً در نماز انگولک می‌کند و فکر آدم را به این طرف و آن طرف می‌اندازد و اغوا می‌کند. به قدری که شیطان در نماز فکر ما را اغوا می‌کند، در هیچ موقعی این قدر اغوا نمی‌کند، چون او می‌فهمد که الآن نمازگزار در دربار کبریای خداست. در موقعی که به درگاه کبریائیت خدا حاضر می‌شوید، دعا کنید بر سلامتی امام زمان علیه السلام. خیلی اثر دارد. خیلی خاصیت دارد. بی‌خود نمی‌گویم و حدس و تخمین نیست. بیایید در میدان، تا بفهمید چه خبر است. «حلوای تن تنانی؛ تا نخوری ندانی.» یک قدم در راه بیایید تا بفهمید چه خبر است. بر سلامتی حضرت دعا کنید. در قنوت نمازتان این دعا را ترک نکنید و بخوانید. خدا زودتر اجابت می‌کند.
(سخنرانی های مسجد النّبیّ قزوین، 10ربیع الاوّل1382قمری، 20/5/1341)

  • ۰
  • ۰


مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
در عین این ‌که آن حضرت غائب است، ولی این را بدانید خدای متعال به صرف احادیثی که در کتب نوشته ‌اند، مرکّبی روی کاغذهایی ثبت شده است، به صرف این، خدای متعال این مذهب را نگه نداشته است. گاه ‌گاهی گوشه ابرویی می ‌نمایاند. ابر همه جا را گرفته است و درست است، آفتاب پشت ابر رفته است، اما گاهی هم یک گوشه‌ ای و روزنه ‌ای باز می ‌شود، یک تکّه ابر جدا می ‌شود، یک شعاعی از آن آفتاب می‌ افتد، گاهی از مشرق، گاهی از مغرب، گاهی از مرکز. همه را به کنایه می‌ گویم.
افق شرقی و غربی و شمالی و جنوبی، همه غرق ابر است. کنار دریای مازندران هستی، بخارها به هوا رفته است، ابر شده است و تمام آفاق آن‌جا را گرفته است. اگر یک سال همین‌طور بماند، ممکن است بچه ‌ای که تازه به دنیا آمده است، وجود آفتاب را قبول نکند، چون آفتاب را نمی ‌بیند، نمی ‌تواند تشخیص بدهد که آفتاب چیست. ممکن است هیچ وجود آفتاب را قبول نکند. برای این‌که این‌طور نشود هر یک مدتی یک گوشه ابر سوراخ می ‌شود، به قدر یک روزنه ‌ای، آفتاب از آن‌جا شعاع را می‌ اندازد که بدانند آفتاب هست. چند نفر آفتاب را ببینند. به صرف این‌که پدران ما گفته ‌اند آفتابی پشت این ابر است و یک وقتی هم ابرها برطرف خواهد شد، آفتاب نمایان می ‌شود، به صرف این نباشد. گاهی هم گوشه و کنار شعاعی از این آفتاب بیافتد و این شعاع که می ‌افتد نمی ‌دانی چه ولوله‌ای راه می ‌اندازد. یک وقت این شعاع بر سر یک پیرزنی می ‌افتد، پیرزن داد می‌ زند که آی بچه‌ها بیایید که آفتاب آمده است. بچه‌ها می ‌آیند و آفتاب را می ‌بینند. آن ‌وقت بچه‌ها در کوچه و بازار و این‌ طرف و آن ‌طرف داد و فریاد می ‌کنند، آفتاب هست، آفتاب رنگش این است، آفتاب طلوع می‌ کند، یک وقت می ‌بینی شهر را سه تا بچه و یک پیرزن تکان می ‌دهند. دو دقیقه آفتاب از روزنه به خانه پیرزن افتاده است.
آفتابِ ولایت امام عصر علیه السلام هم این‌چنین است، این‌طور نیست که در ابر مطلق برای همه و همه وقت باشد، این ‌طور نیست، گاهی هم به بنگاه فقیری می ‌تابد. این شاه قدم به بنگاه فقیری هم می ‌نهد. این آفتاب گاهی هم شعاعی به خانه پیرعجوزی می ‌اندازد. گاهی رخ جلوه می کند و می‌ رود. گاهی از این گوشه و گاهی از آن گوشه. گاهی به نگاهی یک دلی را شاد می‌کند.
10 هزار حدیث در مورد حضرت هست، امّا این 1100 سال همه ‌اش به صرف احادیث مکتوبه روی کتب و گفتن گویندگان، مذهب شیعه باقی نمانده است. هر یک مدتی از یک گوشه ‌ای، یک گوشه ابرویی نمایانده است، یک شعله ‌ای را برپا کرده است و مشتعل کرده است، و این شعبه لهیب انداخته است، این‌ طرف، آن‌ طرف، این‌ طرف، آن‌ طرف، باز بعد از مدتی از یک گوشه دیگری یک شعله دیگر راه انداخته است. شیخ مرتضی انصاری یکی از آن شعله ‌های کوچک بود، از آن جرقه‌ های کوچک بود.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 29 ماه رمضان1390قمری)
:pray:
  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390 قمری می فرمود:
ماه مبارک رمضان است، آیا ارحام فقیرت را به خانه‌ات آوردی؟ به آن‌ها افطاری دادی یا نه؟ اگر دادی خوشا بر احوالت. آیا ارحام فقیرت را دعوت کردی؟ یک سحری به آن‌ها اطعام کردی یا نه؟ اگر کردی خوشا بر احوالت. آیا یک کیسه برنج، یک مقدار روغن، در خانه برادرزاده فقیرت و خواهر زاده فقیرت و قوم و خویش فقیرت بردی یا نه؟ اگر بردی خوشا بر احوالت، اگر نبردی وای بر تو! «إِنَّ الرَّحِمَ مُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْش». رحم یک حقیقت ملکوتی دارد، او به عرش خدا آویخته است، اگر به او نرسی، در این باره به خدا شکایت می‌کند، خدا عمر آن کسی‌که قطع رحم کرده است کوتاه می ‌کند. دو چیز عمر را طولانی می ‌کند: یکی صله رحم است؛ خبرگیری و کمک کردن به او. تو هر شب پلو می ‌خوری با کباب و گوشت جوجه، آن‌وقت قوم و خویش‌های فقیرت، این بیچاره‌ها روزه‌گیر هم هستند، پنج سیر گوشت نمی ‌توانند بخرند تا یک آب ‌گوشتی کنند و سحر بخورند، تو چطور مسلمانی هستی؟ چطور شیعه علی هستی؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: چگونه من با شکم سیر بخوابم، حال آن ‌که در حجاز یا یمامه یک شکم گرسنه باشد؟! اسم خودم را امیرالمومنین بگذارم و در سختی‌های زندگی با آن‌ها شریک نباشم.
ای شیعه علی! چطور تو می‌توانی شب بخوری و سحر و افطار و فیما بینهما، از این اذان شروع می کنی و به آن اذان ختم می ‌کنی! یک نوبت مفصّل این‌قدر می ‌خوری و خویشان فقیری داری که بوی طعام به آن‌ها نرسیده است. جواب خدا را چه خواهی داد؟ عاقّ علی علیه السلام است کسی‌که رحمش را قطع کند.
اگر تا امروز که بیست و یکم ماه رمضان است نشده است که از ارحام خود خبر بگیرید، از امروز در این مقام برآیید، هرکدام از شما به مقدار توانایی و قدرتی که دارید، قدرت مالی، قدرت خوارو باری، قدرت ‌های دیگر، در این 9 روز آینده، از ارحام خود خبر بگیرید، به خانه آن‌ها بروید و یک آب گرمی افطار کنید، پنجاه تومان به او بده، برو به خانه آن‌ها و یک افطاری و یک پیت روغن به او بده، یک کمکی در زندگی او بکن، خدا را خوش نمی ‌آید که تو روزه‌دار و او هم روزه‌ دار باشد، تو غرق در نعمت‌ها باشی و او خوراک افطار و سحر خود را نداشته باشد.
امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیّتش فرمود: «انْظُرُوا ذَوِی أَرْحَامِکُمْ فَصِلُوهُمْ یُهَوِّنِ اللّه عَلَیْکُمُ الْحِسَاب‏» صله رحم کنید، حساب روز قیامت شما آسان خواهد شد. بابا حسن و حسین، بچه‌های من، آهای بچه‌هایِ 1340 سال بعد که می‌آیید، به شما دارم می‌گویم من که پدر شما هستم، می ‌گویم صله رحم کن، برو از برادر ضعیفت ، برو از خواهر زاده و برادرزاده و قوم و خویش ‌های نسبی، مخصوصاً ذوی الارحامِ نسبی خبر بگیر، به آنها رسیدگی کن.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 21 ماه رمضان1390قمری)

  • ۰
  • ۰

رئیس مذهب حقه جعفری حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه میفرمودند : حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه پیوسته به یاران خویش میفرمودند:هر کس بین اذان و اقامه سجده نموده و در حال سجده بگوید
رب لک سجدت خاضعا خاشعا ذلیلا
پروردگارا، با حالت خضوع و خشوع و خاکساری و ذلت برای تو سجده و کرنش نمودم
خداوند متعال می فرماید :ای ملائکه و فرشتگان من، به عزت و سرافرازی و جلال و عظمتم سوگند ، مسلما محبت او را در دل بندگان مومنم ، و هیبت و بیم از او را در دل منافقان قرار خواهم داد
و در روایت آمده است : محمد بن ابی عمیر به نقل از پدرش میگوید: دیدم آقا و مولا حضرت جعفر بن محمد الصادق سلام الله علیهما اذان گفت سپس برای سجده رفت و بین اذان و اقامه یک سجده نمود ، و هنگامی که سر از سجده برداشت ، فرمود :
ای ابا عمیر ، هر کس همانند من عمل کند ، خداوند متعال تمام گناهان او را می آمرزد ،
و فرمود : هر کس اذان بگوید و سپس سجده کند و در سجده بگوید :
لااله الا الله ، انت ربی ، سجدت لک خاضعا خاشعا .
تویی پروردگار من ، با حالت خضوع و خشوع و فروتنی برای تو سجده نمودم ،
خداوند گناهان او را می آمرزد

https://telegram.me/mojtahedsistani

  • ۰
  • ۰


آیت الله حاج شیخ محمد باقر علم الهدی از علمای سر شناس مشهد الرضا ( علیه السلام ) در سن 58 سالگی دار فانی را 28 مرداد 1389 وداع گفت .

محمد باقر علم الهدی

 

 

ولادت

علامۀ فقید در ۱۳ صفر ۱۳۷۲ق برابر با سال ۱۳۳۱ش در بیت علم و تقوی و فضیلت، در شهر مشهد مقدس دیده به جهان گشود. والدۀ ماجدۀ صالحۀ ایشان، دختر یکی از متدینین به‌نام شهر بود. والد فقیدش حضرت حجه‌الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مرتضی علم‌الهدی، فحل الفحول خطبا و از شاگردان مبرّز حضرت آیه‌الله آقای میرزا مهدی اصفهانی بود و در سنین جوانی در علم و عمل و تقوا به‌درجه‌ای رسید که مورد الطاف خاصۀ استاد گرامی‌اش قرار گرفت و به‌گفتۀ فرزند فقیدش، آنچنان نظر استاد را به‌خود جلب کرده بود که در میان همۀ تلامذه‌ای که حتی بزرگ‌تر از ایشان بودند، احترام ویژه‌ای برای وی قائل بودند. این مشعل فروزان پس از حدود ۷۰ سال هدایت‌گری، در شب شهادت ثامن‌الحجج(علیه‌السلام) به جوار الهی شتافت.

  • ۰
  • ۰

 سخنرانی مرحوم شیخ باقر علم الهدی 
ذی القعده 1386-1428
جلسه دوم 
حقوق
دانلود فایل صوتی جلسه
 

  • تمام دین و مسائل ش در مسئله حقوق خلاصه میشود.
    اگر به حقوق دیگران واقف باشید، متدین پاک وارسته خواهید بود.
    هر کسی که در اجتماع زندگی میکند حقی بر گردن دیگران دارد.

     
  • در ابتدای رساله حقوق امام سجاد ع آمده است:
    اعلم ـ رحمک اللّه ـ ان للّه عز وجل علیک حقوقا  محیطة بک فی کل حرکة تحرکتها ، أو سکنة سکنتها ، أو منزلة نزلتها ، أو جارحة قلبتها ، أو آلة تصرفت بها. 
    آگاه باش که برای خدا بر تو حقوقی است که احاطه کرده تو را.
    عبا که کل بدن را بپوشاند می گویند احاطه کرده. کلاه که سر را بپوشاند میگویند احاطه کرده است.
    اطراف و جوانب تو را حقوق الهی در بر گرفته است.
    در هر حرکتی که از تو صادر می شود خداوند بر تو حق دارد. حتی در پلک زدن، تکان خوردن زبان و حرف زدن، حرکات دست و پا و رفتن و آمدن ها و حتی در سکون و آرامش ت.
    در هر حالتی که هستی حقوق الهی بر تو احاطه دارد. در منزلی که می نشینی، عضوی از اعضایت را که زیر و رو می کنی و هر ابزاری که بر آن تصرف داری. ابزار هر چیزی می تواند باشد از فرشی که بر روی آن می نشینی تا پول و فرزند و همسر ...
    ما فرو رفته در اقیانوس بی کران رحمت خدا هستیم. اعضا و جوارح ما نعمت خدا است.  همسر و فرزندان مان نعمت های خدا هستند.در دریای نعمت شناوریم و منعم بر ما حق دارد.
    و دین یعنی حقوق و آشنایی و رعایت آن

     
  • حقوق ما را در برگرفته است و به آن توجه نداریم. مثل سلسله اعصاب در بدن انسان است. که از دو طرف ستون فقرات با مغز در ارتباط است و به همه اعضا رسیده است و در قلب و ریه هم هست.
    سلسله اعصاب دو گونه است: احساساتی همچون خشم و عصبانی شدن و جنگجو بودن. و احساساتی چون خندیدن و ایستا بودن و آرامش داشتن و بی تفاوتی.
    هر فرد با توجه به این که کدام یک از این احساسات در او فعال باشد شخصیت ش شکل میگیرد.
    گاهی میبینید طرف به خاطر یک ناراحتی اشتهایش کور می شود یا برعکس زیاد میشود.  یا کلیه ش با این که سالم است به خاطر ناراحتی از کار می افتد که بر میگردد به اعصاب ش.

     
  • تمام جوانب زندگی ما را حقوق در بر گرفته است که اگر حقوق منظم رعایت شود پیکره زندگی دنیوی و اخروی ما درست خواهد بود.
    سخت ترین موقف در قیامت، موقف حقوق است.
    در قیامت پنجاه موقف داریم که هر کدام هزار سال طول می کشد. هر شب و روزش به اندازه هزار سال ماست.
    موقفِ حقوق، اشدِ مواقف است. سخت تر از موقف نماز و روزه و حج است چون در این موقف سخن از عدل خدا است. پناه می بریم از عدل خدا به خود خدا. امام می فرمایند خدایا از عدل تو می گریزم. چون عدل خدا عجیب است و ما نمی دانیم یعنی چه. صحبت از فضل خدا نیست، صحبت از آقایی و کرم نیست، صحبت از عفو و گذشت نیست.
     
  • مولی الموحدین امیر المومنین می فرمایند  ظلم سه دسته است:
    الظُّلْمُ ثَلاثَةٌ، فَظُلْمٌ لا یَغْفِرُهُ الله، وَظُلْمٌ یَغْفِرُهُ، وَظُلْمٌ لا یَتْرُکُهُ، فَأَما الظُّلْمُ الَّذِی لا یَغْفِرُهُ الله فَالشِّرْکُ، قَالَ الله: {إنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ} وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی یَغْفِرُهُ فَظُلْمُ العِباَدِ أَنْفُسَهُمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لا یَتْرُکُهُ الله
    فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضًا حَتَّى یُدَبِّرُ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ
    مولی الموحدین امیر المومنین ع می فرمایند:
    بدانید که ظلم بر سه نوع است: ظلمی که قابل بخشش نیست و آن شرک به خدا است؛ ظلمی که قابل بخشش است (با توبه) و آن گناهان و ستمی است که مردم در حقّ خود کرده اند (حقّ الله) و ظلمی که امکان گذشت [از سوی خدا] وجود ندارد و آن ظلمی است که مردم به یکدیگر کرده اند (حقّ النّاس). نهج البلاغه، خطبه 176.

    ظلم سه دسته است:
    1. اصلا خدا نمی بخشه: شرک به خدا
    2. ممکنه خدا ببخشه حتی بدون توبه ممکنه خدا ببخشه و آن هم گناهان معمولی است.
    3. وَظُلْمٌ لا یَتْرُکُهُ  و ظلمی که خدا رها نمی کند، دقت کنید نگفته میگیرد و مواخذه می کند، بلکه گفته رها نمی کند. یعنی خدا ظالم را نگه می دارد.

     
  • حدیث داریم که همه سر از قبر بر می دارند و به عرفات می آیند. دو تا مامور کنار قبر هستند یکی جلوتر میرود و می گوید که بیا و یکی هم پشت سر می آید و می گوید برو و توقف نکن. همه از اولین و آخرین می آیند.
    همه در یک سرزمین سرپا می ایستند. آن کس آنجا حال ش از همه بهتر است که جای پا پیدا میکند و بتواند به راحتی هر دو پایش روی زمین بگذارد. و بتواند راحت نفس بکشد. آنقدر عرق می ریزند که نمی توانند یک کلمه هم حرف بزنند. در چنین وضعیتی خدا با بندگان ش حرف میز
    د: و عزتی و جلالی لا یجوزنی ظلم ظالم ،نمیگذارم در این روز کسی که به کسی ظلم کرده است و حق دیگری را ضایع کرده است قدم از قدم بدارد.
    امام سجاد ع می فرمایند در عقبه حقوق یک نفر یک نفر می آیند و یک مامور الهی می آید و دست فرد را بلند میکند و می گوید ای اولین و آخرین گوش کنید هر کسی فکر میکند فلان بن فلان حقی از او ضایع کرده است بیاید جلو. هر کسی شاکی است بیاید جلو تا تسویه حساب شود. آن هنگام همه می ترسند از آشناهای شان. در دنیا ما در شدائد دنبال آشنا ها هستیم اینجا همین آشنا ها دردسر می شوند.
    آیات 34 تا 37 عبس را ببینید:

    یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ .وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ. وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ .لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ 
    روزى که آدمى از برادرش ، و از مادرش و پدرش،و از همسرش و پسرانش مى‏ گریزد، در آن روز هر کسى از آنان را کارى است که او را به خود مشغول مى دارد. 
     روز قیامت همه دوستی ها تبدیل به دشمنی می شود مگر یک دسته از افراد که ارتباطات شان بر اساس خدا بوده است که پرهیزکاران باشند.
    در عقبه حقوق همه می گردند تا کسی را پیدا کنند که حقی از او مطالبه کنند. چون خودمان را در مخاطره عذاب میبینیم لذا همه با هم دشمن می شویم.
    فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءَلُونَ سوره مومنون 101
    پس آنگاه که در صور دمیده شود [دیگر] میانشان نسبت‏ خویشاوندى وجود ندارد و از [حال] یکدیگر نمى ‏پرسند .

    موقف حقوق جایی است که اگر نانی در دنیا قرض گرفتیم باید پلو بدهیم.
    دلی را شکستیم باید زیارت امام حسین را بدهیم.
    تندی بیجایی داشتیم باید زیارت حرم امام رضا را بدهیم.
    ده تومن قرض گرفتیم و ندادیم در عوض ش باید نماز شب بدهیم.

    شما تصور کنید همسایه ای نصف شب به منزل شما بیاید و بگوید که ناخواسته مهمان برایمان آمد و اگر براتون امکان دارد تعدادی نان به ما بدهید. شما 5 عدد نان می دهید و می گویید باز اگر چیزی خواستی حتما بگو. می گوید نه همین 5 عدد نان کافی ست. فردا صبح پس میاوردم. اما پس نمی آورد.
    دو سال بعد شما در در جاده کویری با خانواده تان دارید می روید. و ماشین تان خراب میشود. چندین ساعت معطل میشوید و میبینید که کم کم از گرسنگی صدای گریه کودکان تان بلند شد.
    همین موقع یه اتوبوس می آید و نگه میدارد. سوار اتوبوس می شوید و میبینید همان همسایه تون در ردیف جلو نشسته و دارد چلو کباب می خورد. بهش میگید اون 5 تا نونی که ازم دو سال پیش گرفته بودی و رو پس بده. میگه اینجا نانوایی نداره که. میگید پس همین  چلوکبابی که داری رو بده که بچه هام گرسنه ند.
    موقف حقوق دقیقا همینه.

     
  • گاه از گناهان مظلوم میگیرند و در پرونده ظالم قرار میدهند.
    پرونده مون رو به دست مون می دهند و فریاد میزنیم خدایا اشتباه شده، این پرونده مال ما نیست، من زنا نکردم، من آدم نکشتم.
    ندا می آید ما از مرز عدالت نگذشتیم، ما به کسی ستم نکردیم.

     
  • سوال این است آیا راه نجاتی نیست؟
    نمی دانیم حضرات به سراغ مان می آیند یاخیر. نمی توان مغرور شد، چون واقعا نمی دانیم.
    اگر کسی با ایمان مرده باشد ممکن است امیر المومنین وساطت کنند. چون این خطر وجود دارد که در اثر گناهان مان دم مرگ ایمان مان را از دست دهیم.
    اگر مولی الموحدین امیر المومنین وساطت کنند ثواب یک نفس شان در لیله المبیت که در بستر پیامبر خوابیدند و زیر تیغ 40 شمشیر دشمن بودند، جان پیغمبر را حفظ کردند، اگر ثواب یک نفس ایشان در آن شب  بین اهل جهنم تقسیم شود همه در بهترین جای بهشت جای خواهند گرفت.
    نباید مغرور شد چون برخی ها به همین هم راضی نمی شوندو نمی بخشند و میگویند خدایا دلم خیلی به درد آمده است و نمی بخشم.
     
  • وقتی آن چهل نفر در لیله المبیت به خانه رسول الله ریختند امیرالمومنین بیدار شدند و شمشیر یکی از آنها را گرفت و آن 40 نفر را از خانه بیرون کرد. شما ببینید فرزند علی چه کرد که نه 40 نفر بلکه 30 هزار نفر که هر کدام می خواستند زودتر امام حسین را بکشند و جایزه یزید را ببرد....

 

 

 

===============

احکام 

ادامه از جلسه قبل:

  • افراد کثیر الشک نباید به شک خود اعتنا کنند.

     
  • اگر در شک یک طرف شک صحیح بود و طرف دیگر باطل، باید بنا را به طرف صحیح بگذاریم.
    شک بین یک سجده یا دو سجده، چون یک سجده باطل است، بنا را بر دو سجده می گذاریم.
    شک بین رکعت 3 و 4، بنا را بر رکعت 4 بگذارید.
    2 یا 3 مرتبه گفتن تسبیحات اربعه، بنا بر 3 مرتبه 
     
  • گاهی در شک هیچ کدام از دو طرف شک صحیح نیست، بنا را بر طرف بیشتر می گذاریم.
    در نماز 4 رکعتی، شک بین 2و 3، بنا را بر 3 می گذاریم.
    تسبیحات را یک بار یا دو بار، بنا را بر 2 بار می گذاریم.

     
  • اگر بنا را بر بیشتر بگذارید، باطل شود، بنا را بر کمتر می گذاریم،
    تسبیحات 2یا 4 بار، بنا را بر 2 بار می گذاریم.
    در عدد رکعت بین 3و 5، بنا را بر 3 می گذاریم.

 

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود:
امروز هر جا منبر بروم، فریضه لازمه خودم می‏دانم که راجع به امام‏زمان علیه السلام صحبت کنم. زیرا که به عقیده من، غریب ‌ترینِ دوازده امام، امام‏زمان علیه السلام است. با این‌که امام حیّ ماست، با این‌که ولیّ امر خداست و اکنون سر سفره او هستیم «وَ بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ وَ السَّماءُ»، آن ‌قدری که باید برای او شعار داده شود، آن ‌قدری که او باید در دل‌ ها بیاید و در مغزها و فکرها متمرکز بشود، آن‌قدرها نمی ‏شود. و این بزرگترین غربت برای آن حضرت است، و در معنا ندای «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُـرُنِی وَ هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَنِّی» او بلند است. من فریضه لازمه خودم می ‏دانم، به همان مقدار اندکی که بلد هستم و با زبان الکنی که دارم و با کمیِ ‏لیاقتی که دارم و متناسب با افکار اکثریت شنوندگانم، برای او داد بکشم و برای او فریاد بزنم.
(سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس اوّل)

  • ۰
  • ۰

حضرت امام صادق سلام الله علیه میفرمایند: اگر کسی می خواهد حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه را در خواب ببیند در موقع خواب این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ اِنّی اَسْأَلُکَ یا مَنْ لَهُ لُطْفُ خَفِیُّ وَ اَیادِیِهِ
باسِطَةٌ لا تَنْقَضِی اَسْأَلُکَ بِلُطْفِکَ الْخَفِیِّ الَّذِی مَا لَطُفْتَ بِهِ لِعَبْدٍ اِلَّا کَفَیٰ أَنْ تُرِیَنِی فِی مَنَامِی مُولَای عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِب سلام الله علیه

  • ۰
  • ۰

مرحوم شیخ باقر علم الهدی
ذی القعده 1386-1428
 جلسه اول
حقوق

دانلود فایل صوتی جلسه

  • از مهمترین موضوعات و مسائل دین اسلام حقوق است.حتی در دیدگاه عقلا هم حائز اهمیت است.
    انسان زندگی اجتماعی دارد و حتما باید با دیگران تعامل داشته باشد و راه حفظ نظام زندگی، رعایت حقوق دیگران است.
    تفاوت زندگی انسان که در اجتماع است با حیوانی که در جنگل است این است که حیوان خود محور است و روابط بر مبنای قدرت و ضعیف کشی است.
    ولی انسان زندگی اجتماعی دارد و باید زندگی ش منظم و پاکیزه باشد و سلامت زندگی افراد یک اجتماع به این بستگی دارد که حقوق هر یک حفظ گردیده و و افراد جامعه حقوق هم را محترم بشمارند. اگر این گونه باشد حتی اگر جامعه معتقد به خدا نباشد زندگی ها آرامش خواهد داشت و در غیر این صورتف حتی اگر با ایمان باشند زندگی آرامی نخواهند داشت . با سلب آرامش خاطر زندگی ها ناسالم و مشوش خواهد بود و انسان به کمال نخواهد رسید و نه دنیا را خواهد داشت و نه آخرت را.
    حفظ حدود و حقوق پایه و اساس زندگی اجتماعی است.

     
  • برای ترسیم پیوند افراد یک جامعه می توان تسبیح را مثال زد که اگر نخ تسبیح نباشد هر یک از مهره ها پراکنده خواهد بود. آنچه که درحکم نخ تسبیح، افراد جامعه را بهم پیوند می دهد، مسئله حقوق افراد جامعه است.
    همان طور که تسبیح سه نوع مهره دارد. یک مهره بزرگ که در بالاست و دو مهره متوسط که در جایگاه خاصی قرار داردف در اجتماع هم هر فرد باید در جایگاه خودش باشد. در "جایگاه خود بودن" یعنی هر کسی عامل به وظایف جایگاه خود باشد. غنی عامل به وظایف خود در ارتباط با فقیر. فقیر عامل به وظایف ش. عالم آگاه به مسئولیت خود در برابر نادان. نادان آگاه به مسئولیت خود در برابر عالم.
    اگر حقوق و جایگاه افراد رعایت نشود مصداق أُولَئِکَکَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ خواهند بود (179 اعراف)

     
  • یک کارخانه با صد 100 کارمند را در نظر بگیرید.
    اگر هر کس در جایگاه خودش باشد و هر یک به مسئولیت های محوله ش آگاه باشد فعالیت های کارخانه درست خواهد بود.  در غیر این صورت در کنار هم هستند اما نمی دانند در قبال هم چه وظیفه ای دارند. در نتیجه کارخانه خروجی نخواهد داشت. یا اگر وظایف یکه نسبت به یکدیگر دارند را بدانند اما جایگاه های شان را عوض کنند باز هم کارخانه خروجی مناسب نخواهد داشت.
     
  • تمام دین، حقوق است. نماز و روزه و حج حق خدا بر شما است.
    رساله حقوق امام سجاد را بخوانید. کتابی است که حقوق محتلف را توضیح می دهد. از حق خدا شروع میشود تا حتی حق گیاهان.
    مرحوم شهید در شرح لمعه آورده است که وقتی نهالی را می کاری در باغچه منزل بر تو حقی دارد. باید به آن آب دهی. چن حیات دارد نباید نادیده بگیری تا خشک شود. اگر کبوتر هم در منزل دارید همان طور.
    امیر المومنین در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان یک ساعت قبل شهادت شون وقتی در حیاط بودند دو پرنده به دور حضرت می چرخیدند و ناله می زدند. حضرت فرمودند الان صدای ناله اینها بلند است و تا ساعاتی دیگر صدای ناله  انسان ها از سینه برون خواهد شد. آنگاه به دخترشون نگاه کردند و گفتند این دو پرنده را در خانه حبس کردی اگر نمی توانی به اینها برسی و به آنها آب و غذا بدی باید رهای شان کنی.
     
  • امام حسن عسکری ع می فرمایند:
    اعبد الناس أعْرَفُ النّاسِ بحُقوقِ إخْوانِهِ و أشَدُّهُم قَضاءً لَها أعْظَمُهُم عِند اللّه ِ شَأنا 
    عابدترین مردم کسی که گوی سبقت را از دیگران در عبادت میگیرد، کسی است که حقوق مردم را بشناسد و به آن عمل کنید. 
    در حالی که در حالت عادی وقتی به ما بگوبند عابدترین به ذهن ما کسی می آید که بیشتر از سایرین عبادات و نماز می خواند و خدمت به خلق می کند.
     
  • پدر و پسری برای صرف غذا مهمان مولی الموحدین امیر المومنین بودند.
    مستحب است که قبل از غذا دست را بشورند و با دست غذا بخورند و بعد از غذا هم دست ها را بشورند.
    دستور شرع برای ضیافت این است که قبل از غذا ابتدا صاحب خانه دست ش را بشورد تا دیگران حیا نکنند بعد اولین نفر از سمت راست صاحب خانه و بعد همین طور چرخ بزنند. دست ها را خشک نکنند.
    بعد از غذا هم اول فرد سمت چپ میزبان دست ها را بشوید و چرخ بزند تا برسد به میزبان.
    ظرف آب را آوردند و امیر المومنین رفتند تا ظرف آب را بگیرند و دست مهمان را بشورند. مهمان ناراحت شد و گفت ای امیر شما بنشینید که بی ادبی است که شما دست های مرا بشویید.
    مولی الموحدین امیر المومنین گفتند نه این حق مهمان است بر میزبان تا دست های او را بشورد.
    دقت کنید امیر المومنین نگفتند که شما بیا دست های مرا بشور، معلومه فرهنگ این بود که حقوق باید حفظ شود و نباید شکسته شود.
    موقع شستن دست های پسر؛ امیر المومنین حسنین را صدا زدند تا دست های پسر را بشورند.
    سوال: چرا دست پدر را باید امیر المومنین ولی دست پسر را آقازاده های شان باید بشورند؟
    امیر المومنین فرمودند اگر تنها آمده بودی همان طور که دست های پدرت را شستم دست های تور ا هم می شستم. ولی چون با پدرت آمده ای اگر همان سان که دست های پدرت را شستم دست های تو را بشورم احترام پدرت خدشه دار می شود.
    چه فرقی کرد حق پدر و پسر؟
    حق پدر بالاتر است از حق فرزند. به جهت رعایت آن حق دست تو را نمی شورم.

    دقت کنید که در مسئله حقوق شخصیت ها مطرح نیست، هر کسی هستی و هر امتیازی که داری داشته باش.

    شما ببینید شخصیت امیر المومنین که بعد از رسول الله در خلقت بی نظیر است.
    نقل میکنند پیامبر در بستر بیماری بودند  با امیر المومنین به دیدار رسول الله رفتند. امیر المومنین احوال پیامبر را پرسید. حضرت علی ع دست روی سینه رسول الله قرار داد و عرضه داشت:  خدایا آنچه پیامبر تو به آن گرفتار است بر او بر طرف کن. دست امیر المومنین هنوز بر نداشته شده بود که پیامبر خوب شدند.
    پیامبری که برای دعا صورت روی خاک می گذارد و می فرماید اللهم به حق علی ....

    در مسئله حقوق شخصیت مطرح نیست.
    هر جایگاهی که داری. حق والدین بی واد و عقب افتاده که حتی بعضا حرف های بی ربط هم می زنند بر تو واجب است و باید احترام شان را حفظ کنید.

     
  • حضرت رضا ع حقی بر گردن مردم مشهد دارند که سایر ائمه بر مردم مشهد ندارند. غیر از مسئله امامت و حجت الله بودن شان، و آن حق همسایگی است. حق الجوار برای مردم مشهد است. همان طور که حق الجوار امیر المومنین برای مردم نجف است و حق الجوار امام حسین برای مردم کربلاست. ما مشهدی ها دل مون میگیره میاییم در حرم گریه میکنیم که حتی گریه در حرم برامون آبروست. این نعمتی ه که مردم سایر شهر ها ندارند.

     
  • یا ابن رسول الله، یا امام رضا، شما به ما فرمودید که برای همسایه تون همسایه خوبی باشید.
    همسایه خوب نه به آن معنا که اگر همسایه شما به شما خوبی کرد شما هم محبت کنید. بلکه همسایه خوب به تحمل بدی های همسایه است.
    یا امام رضا شما که بدی ندارید و بدی ها مال ماست، شما همسایه خوبی باشید و روز قیامت از ما شکایت نکنید...


    ===============
  • احکام:
    چند شک در نماز قابل اعتنا نیست و نماز را باطل نمی کند و سجده سهو هم ندارد.
    از جمله شخص کثیر الشک.
    هیچ کس خالی از شک نیست و اما شک برخی از افراد بیش از حد نرمال است.
    کسی که هر 24 ساعت یک بار 6 7 بار شک می کند کثیر الشک است.
    فقها م یگویند کسی که در سه نماز پشت سر هم یک شک برای او تکرار شود. مثلا در نماز ظهر و عصر و عشا، بین رکعت سوم و چهارم شک کند. یعنی در این مورد خاص کثیر الشک است.
     
  • اغلب افراد کثیر الشک در این سه مورد شک می کنند:
    1. در عدد تسبیحات اربعه که چند بار گفتند.
    2. در عدد سجده ها.
    3. شک بین رکعت سوم و چهارم نماز
     
  • فرد کثیر الشک در زمینه ای که زیاد شک میکند نباید به شک ش اعتنا کند ولی در سایر موارد که کثیر الشک نبوده باید اعتنا کند.
    اگر شک بین رکعت 3و 4 برای او زیاد پیش میاد در این مورد کثیر الشک است و نباید اعتنا کند اما اگر در نمازی بین رکعت 2و 3 شک کرد باید اعتنا کند.

     
  • اگر فردی در نماز خاصی کثیر الشک است در همان نماز نباید اعتنا کند اما در سایر نماز ها باید اعتنا کند.
    مثلا اگر در نماز ظهر همیشه بین 3و 4 شک می کند نباید اعتنا کند. اما اگر در نماز عشا بین 3و 4 شک کرد باید اعتنا کند.

     
  • در زمان مخصوصی کثیر الشک است و در غیر آن زمان حق بی اعتنایی ندارد.
    مثلا اگر در اول وقت نماز بخواند خوب م یخواند و شک نمی کند اما اگر در آخر وقت بخواند کثیر الشک می شود.
    پس به شک هایی که در نماز اول وقت ش رخ می دهد باید اعتنا کند اما به شک های نماز آخر وقت ش نباید اعتنا کند.

     
  • اگر در مکان مخصوصی کثیر الشک شود. مثلا در خانه نماز میخواند کثیر الشک نیست اما وقت یدر حرم یا جای شلوغ نماز می خواند کثیر الشک می شود.
    پس به شک هایی که در بیرون از منزل رخ میدهد نباید اعتنا کند اما به شک های داخل منزل باید اعتنا کند.