آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۶۸ مطلب با موضوع «الشیخ محمود العزیز» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 قمری می فرمود:
به همه توصیه می ‌کنم: «تمام اعمال مستحبه‌ خودتان را به نیابت از امام زمان علیه السلام انجام دهید.» این را از من بشنوید. گفتن این حرف‌ها برای من خیر مادی ندارد. نگفتنش هم ضرّ و شرّی ندارد. امّا والله العلیّ العظیم، دوستتان ‌دارم و از راه دوستی، آن چه را که فهمیده‌ ام، به شما می ‌گویم. نمی ‌خواهم بخل کنم! می ‌خواهم نتیجه‌ آزمایش ‌های علمی و عملی یک عمر را به شما به طور دربست و عصاره کرده و کپسول کرده بدهم.
آیا می ‌خواهید به امام زمان علیه السلام راه پیدا کنید؟ می‌خواهید جنبه‌ ولایت اگر در شما هست، قوی ‌تر شود و اگر نیست، پیدا بشود؟ آیا می ‌خواهید بالاخره طوری شود که گوشه‌ ابرویی به جانب شما هم کج بشود و گوشه‌ چشمی در خواب یا بیداری، به جانب شما توجّه بشود؟ می ‌خواهید؟ راه همین است که می ‌گویم: «تمام اعمال مستحبّی خود را به نیابت امام زمان علیه السلام انجام دهید.» عیادت مریض می روی، به نیابت حضرت برو؛ فرض کن حضرت 10 تومان به تو داده ‌اند و گفته ‌اند: «کربلایی محمد تقی! از جانب من برو احوال فلانی را بپرس». عیادت مریض به نیابت حضرت برو. می‌خواهی به قم، به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام بروی، به نیابت حضرت برو؛ فرض کن حضرت 50 تومان داده‌اند و فرموده‌ اند بگیر و سر قبر عمه‌ام برو و به نیابت من، زیارت کن.
این کار را حضرت رضا علیه السلام ، حضرت جواد علیه السلام و حضرت هادی علیه السلام هم انجام می ‌دادند؛ به شیعیان پول می ‌دادند و آن‌ها را به نیابت خودشان به کربلا، به زیارت امام حسین علیه السلام می ‌فرستادند. همچنین شیعیان را به نیابت خود به مکّه می ‌فرستادند. امام رضا علیه السلام، برای یونس بن عبدالرحمن و دو نفر دیگر، چند تا غلام و چند پارچه‌ای که قیمت آن‌ها 100 اشرفی طلا بود، فرستادند و فرمودند: « امسال شما سه نفری به نیابت من، مکّه بروید.» در زمان‌ های گذشته، این اعمال خیلی متداول بوده است. شیعیان سابق همه انجام می داده اند. البته شیعیان سابق، غیر از ما بوده ‌اند. توجّهشان به امام زمانشان علیه السلام، بیش‌تر از ما بود.
کلّیّه اعمال خیریّه‌ مستحبّ خود را به نیابت از امام زمان علیه السلام انجام دهید. زیارت حضرت معصومه علیها السلام، زیارت امام رضا علیه السلام، زیارت کربلا، مکّه‌ مستحبّی، عمره‌ مستحبّی، کلّیّه‌ی این‌‌ها را به نیابت امام زمان علیه السلام بروید. صدقاتی که می ‌دهید، به نیابت امام زمان علیه السلام بدهید. اصلاً به نیابت حضرت، برای خود حضرت صدقه بده. برای سلامتی ذرّیّه‌ حضرت صدقه بده. حضرت ذرّیّه دارند. هم روایت داریم، هم دلایل دیگر داریم. صدقات مستحبه را به نیابت حضرت به فقرا بدهید. برای سلامتی حضرت و بچه‌ های حضرت و بستگان حضرت صدقه بدهید.
سر قبرستان می‌روید، شب های جمعه بروید، نه روز جمعه. مستحب است که شب جمعه سر قبرستان بروید. برای فاتحه‌ اهل قبور، به نیابت حضرت بروید. سر قبرها که می‌روید، به نیابت حضرت بروید و یازده مرتبه سوره توحید و هفت مرتبه سوره قدر بخوانید و آدابی که دارد. صله رحم می‌کنی و خبر از ارحامت می‌گیری، به نیابت حضرت این عمل مستحب را انجام بده. و موارد دیگر از این قبیل، هر چه عمل ‌های مستحبّی می‌ کنید، به نیابت حضرت انجام دهید. عاقبت، این کار، بین شما و او یک پیوندی پیدا می شود. خوشا به حال آن کسی که پیوندش با شجره‌ ملکوتی امام زمان علیه السلام بگیرد. قَسَم به خود امام زمان علیه السلام، سرِّ مستترِ درگوشیِ درویشی، همین است که به شما گفتم! رمزی بزرگ را من فاش کردم و گفتم! حالا دیگر خودت مرد میدانی! بیا و عمل کن؛ عمل کن. دیگر عملش با خودت است. «حلوای تن تنانی است؛ تا نخوری، ندانی است.» باید به میدان عمل بیایی.
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب29 ماه رمضان)

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
خداوند، وظائفی بر عهده‌ امام زمان علیه السلام نهاده است که بر عهده هیچ یک از یازده امام نگذاشته است. وظائف امام زمان علیه السلام چیست؟ در دعای ندبه می ‌خوانید: «بِنَفسِی اَنتَ مِن عَقیدِ عِزٍّ لا یُساوَی». یعنی: «جانم قربان تو ای آقایی که خداوند برای تو یک پرچم عزّتی برافراشته است که بالادست ندارد». همین طور هم هست. «هر که بامش بیش، برفش بیش‌تر». یک وظائفی را بر عهده او نهاده ‌اند که یازده امام دیگر علیهم السلام متعهّد و متکفّلِ این وظائف نبوده ‌اند و آن ‌ها را برای به ثمر رسیدن این وظائف نیاورده بودند. یک وظیفه آن است که باید سرتاسر پنج قاره دنیا را به کلمه‌ توحید وارد کند، و دیگر آن که سرتاسر دنیا را به عدل همگانی منظّم کند. این دو کار خیلی بزرگ است، خیلی خیلی بزرگ!
اگر بخواهیم مرد و زن یک دِهی را خدا پرست کنیم، و بخواهیم صورت دین را، -حالا عقیده‌ باطنی‌شان هر چه هست- در آن ‌ها جاری کنیم، بسیار مشکل است، آن وقت چه رسد یک شهری، تا چه رسد استانی، تا چه رسد مملکتی، تا چه رسد یک قاره ‌ای، تا چه برسد پنج قاره دنیا. باید هر موقعی که رادیو را باز می ‌کنید، هر ظهر در هر نقطه‌ ای از نقاط دنیا که هستید و به اذان گوش می دهید، می‌ بینید صدا می ‌زند: «أَشْهَدُ أَنْ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللهُ» ولو از واشنگتن، ولو از نیویورک، ولو از استالینگراد، التفات فرمودید یا نه؟ از هر جای دنیا، رادیو را که باز می ‌کنید، می بینید می ‌گوید: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ». این کاری است بس دشوار که پنج قاره دنیا همه گوینده‌ شهادتین شوند. البته، تنها این دو شهادت نیست. آقایان اهل علم! من دلیل قطعی دارم که پشت سرش باید بگویند: «أَشْهَدُ أَنَّ‏ عَلِیّاً وَلِیُّ اللهِ». به رغم انف و کوری چشم آن کسی که علی علیه السلام را دنبال توحید و دنبال پیغمبر صلّی الله علیه و آله، نام نمی‌برد. دستور از امام صادق علیه السلام و امام باقر علیه السلام داریم که هر وقت متذکّر خدا و متذکّر پیغمبر صلّی الله علیه و آله شدید، متذکّر ولایت و بزرگواری علیّ علیه السلام هم بشوید. به کوری چشم این خبیث ‌های شقیّ، که با اشتهار و انتشار اسم علی علیه السلام مخالف هستند، باید در مسجد الحرام بالای مأذنه، «أشهدِ أَنَّ‏ عَلِیّاً وَلِیُّ اللهِ» گفته شود، و این امر، در زمان امام زمان علیه السلام واقع می ‌شود.
«وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ».
آقایان! دینی که خدا برای این ‌ها پسندیده است، چیست؟
«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً».
همان دینی است که علی علیه السلام متمّم و مکمّل آن است؛ این دین، آنی است که مرضیّ خداست: « وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ». آن دین را خدا تمکین می ‌کند و در روی زمین، مکان می ‌دهد. یعنی مذهب شیعه را.
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب 26 ماه رمضان)

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
یک دعایی است که جزء اسرار است. اساتیدِ من به من گفته‏اند: نگو. من می‏گویم، ولی راضی نیستم که احدی این دعا را جز برای فرج امام ‏زمان علیه السلام، برای چیز دیگری بخواند و اگر برای چیز دیگری بخواند و بخواهد، پیش خدا مسؤول است. این سرّی است که در اصفهان فاش می ‏کنم؛ تاکنون هم نگفته ‏ام. این دعای عجیبی است که از اسرار است. بزرگان، آن‌هایی که در این عوالم سرّ و حقیقت، اقیانوس بوده‏اند، سپرده‏اند که این دعا خوانده نشود، مگر برای امری که در عالَم از آن مهم ‏تر نیست. و به نظر بنده، امری که در عالم مهم ‏تر از آن نیست، ظهور امام زمان علیه السلام است. پس این دعا را جز برای ظهور آن امام نخوانید. دعا این است:
«اللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِروحِ عَلیِّ بْنِ اَبی‏طالِبِ الَّذی لَمْ یُشْرِکْ بِاللهِ طَرْفَةَ عَیْنٍ» (أنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ القائِمِ المَهْدِیّ)
خداوندا! به روح علیّ امیرالمؤمنین علیه السلام‏ قَسَمَت می‏ دهم، آن روح مطهّری که در این عالم کون و فساد، از زمانی که قدم به رَحِم مادرش فاطمه بنت اسد علیهاالسلام گذاشت تا وقتی که از دنیا رحلت فرمود، یک طرفة العین و یک چشم به هم زدن، به خدا شرک نیاورد، و همیشه موحّد بود؛ صمد پرست بود. (به آن روح قسمت می دهم که فرج ولیّت، امام زمان علیه السلام را برسانی)
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب 18 ماه رمضان)
 

  • ۰
  • ۰

هرچه بیشتر به امام زمان علیه السلام توسّل بجوئید و او را بزرگ بشمارید، خیرات زمینی، برکات آسمانی، رفاه اجتماعی، بیشتر به شما متوجه می‏شود

مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود:
آقایان وعاظ و مبلغین! اسم این بزرگوار، امام زمان علیه السلام را بیش از پیش به گوش مردم برسانید، عظمتش را، جلالتش را، محبتش را در دل مردم وارد کنید. والله و بالله العلیّ العظیم، خیرات و برکات خدا بر شهرتان بیشتر نازل خواهد شد. مطمئن باشید هرچه بیشتر به امام زمان علیه السلام توسّل بجوئید و او را بزرگداشت بفرمائید، خیرات زمینی، برکات آسمانی، رفاه اجتماعی، بیشتر به شما متوجه می‏شود.
(سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس دهم)

  • ۰
  • ۰

مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 قمری می فرمود:
قَسَم به حقِّ حقّ، قَسَم به هویت خدا - اسم بزرگی را گفتم (یا هو). اگر امّت، اگر شیعه‌ی امام زمان علیه السلام، اگر نصفشان، اگر ثلثشان، اگر ربعشان، سوز امام زمان علیه السلام را داشته باشند، خدا یا حضرت را ظاهر می‌کند یا کلّیه‌ مشکلاتشان را بر طرف می‌کند. دروغ می‌گوییم! آن که باید باشیم، نیستیم. ولایت امام زمان علیه السلام را نداریم! محال است تو متولّی به ولای امام زمان علیه السلام شوی، مگر آن که آن بزرگوار سایه بر سرت می اندازد، سایه‌ خصوصی بر سر تو می‌اندازد به رحمت رحیمیّه‌ خدا. زیرا او، مَظهر رحمت رحمانیّه و مَظهر رحمت رحیمیّه خداوند است. به این که او مظهر رحمت رحیمیّه‌ خداست، شما را نگهداری می‌کند و مثل جان در آغوش نگه می‌دارد! اگر آن ولایت باشد، حضرت ظاهر می‌شود. امّا آن ولایت در ما نیست!
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب29 ماه رمضان)

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
برلیان و الماس را به هر بچّه‌ قدر ندانی نمی ‌دهند! به بچّه‌ قدر ندان، بستنی بوقی می ‌دهند! به او نمی‌آیند برلیان و زمرّدی بدهند که پنجاه هزار تومان قیمت دارد. زمرّد پنجاه هزار تومانی و برلیان را به یک مرد سالخورده‌ قدردانِ محتاطِ دهانْ محکمِ دهانْ بسته‌ زبانْ محکمی می ‌دهند که حتّی زنش هم نفهمد!
سِرّ غیب آن را سزد آموختن کز تکلّم لب تواند دوختن
لذا برلیانِ تشرّف خدمت امام عصر ارواحنا فداه، نصیب هر کسی که دهانْ دروازه باشد، نمی‌ شود. نصیب هر کسی که به قول ما خراسانی ها، زبانش لق باشد و در اختیارش نباشد، نمی ‌شود. به کسانی داده می‌شود که سَر می ‌دهند و سِرّ نمی ‌دهند. به کسانی داده می ‌شود که دو لب خودشان را با باسمه ‌های خیلی محکم دوخته ‌اند! این است که اگر کسی شرفیابیِ واقعیِ حسابی برایش رخ داد، او به کسی چیزی نمی ‌گوید. مگر این که از ناحیه‌ خود حضرت، از نواحی غیب، یک علائمی و شواهدی قولی یا عملی بر او نمایان شود، که فلان آدم شایسته است که تا چه مقدارش را بداند. اگر این طور شد، آن کسانی که مشرّف شده ‌اند، جریان تشرّف خود را می ‌گویند و الاّ، خیر.
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب 24 ماه رمضان)

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
شب عیدفطر است، یک ماه مقدسی را به بندگی خدا قیام کردید، دهان بستید، اگر هیچ ‌کاری نکردید، دهان بستید، امساک کردید، برای امتثال امر خدا، چون خدا فرموده است: ماه صیام را روزه بگیرید. برای این‌که بگویید که ما یاغی با خدا نیستیم، ما با سلطنت حق تعالی مخالف نیستیم، ما رعیّت خدا هستیم. نهایت، رعیتی هستیم که خراب ‌کاری هم خیلی داریم، مملکت، همه نوع رعیت دارد، رعیّتِ صالح سالم دارد، رعیّتِ خراب هم دارد، ولی رعیّت است. برای این‌که بفهمانیم که خدا ما رعیت تو هستیم و زیر سلطنت تو نزده ‌ایم، طاغی و یاغیِ با تو نیستیم، دهان خود را بستیم. 13 ساعت خوراک نخوردیم برای این‌که امتثال امر تو کرده باشیم. همین‌قدر از بندگی را انجام دادیم. دعاهایی هم خواندیم و دعاهایی هم کردیم. مسلما عبادات ما در این ماه با ماه گذشته شعبان و با ماه آینده شوال، فرق دارد، پس ما در این ماه یک قدم رو به خدا رفته ‌ایم و طوق بندگی خدا را به گردن انداخته ‌ایم. خدای متعال عفو است، کریم است، جواد است، مُعطی است، مُجمِل است، مُحسن است، مُفضل است، 1000 اسم جمال خدای متعال دارد، خداوند شما را بی اجر نمی ‌گذارد. روایت داریم که در هر شب از این ماه، خدا چندین هزار بندگانی را که مستحقّ عقوبت و عذاب شده ‌اند آن‌ها را می ‌بخشد، و گناهان آن ‌ها را عفو می‌ کند، و در شب آخر یعنی شب عیدفطر، برابر آن‌چه در تمام ماه عفو کرده است، در شب عید فطر برابرِ آن‌ها، گناهان را عفو می ‌کند.
خدایا ما معترف به گناه هستیم، خدایا ما معتقد هستیم که بد هستیم، عاصی هستیم خدایا، آن‌طوری‌که مطابق شأن تو است و متناسب با الوهیت تو است، نمی‌توانیم بندگی کنیم، ولی همین‌قدر معترف هستیم که بنده تو هستیم، بنده عاصیِ خاطی تو هستیم، بعد از یک ماه دهان بستن حالا آمده ‌ایم و در خانه تو نشسته ‌ایم، روی فرش تو نشسته ‌ایم. در بین مردها و جوان‌ مردهای قدیم معروف و مرسوم بود که اگر کسی یک جنایتی کرده باشد، جراحتی وارد کرده باشد، پسر کسی را کشته باشد، وقتی ‌که می ‌آید و روی فرش او می ‌نشیند و به او پناه می برد، مردان گذشت می ‌کردند. خدایا! ما هر جنایتی که کرده ‌ایم، هر معصیتی که کرده‌ ایم، درِ خانه تو آمده ‌ایم، روی فرش تو نشسته‌ ایم، دست گدایی به طرف تو دراز کرده ‌ایم. خدایا! به ذات پاک احدیت خودت و به حق محبوبت خاتم الانبیاء، امشب قلم عفو بر جرم‌ های همه ما بکش. همه ما را از این خانه پاک و پاکیزه و بخشیده شده از گناهان روانه بفرما. ما را تا سال آینده در یک چنین ماهی موفق به بندگی و به عبودیت خودت بفرما. این ماه رمضان را ماه آخر عمر ما قرار نده.
گریه در راه خدا و در راه مسئلت از خدا خیلی اثر دارد، خوشا به حال کسی‌که یک پره مژه ‌اش در راه بندگی خدا و در راه شرم ‌ساری از خدا اشک ‌آلود شود. اگر به گریه آمدید دلیل بر این است که از آن‌طرف اجابت شده است.
یک بچه‌ای فضولی می‌ کند، پدرش او را از خانه بیرون می‌ کند، می‌ رود تا غروب می ‌شود، غروب و مغرب شده است و هوا تاریک است، جا ندارد، می ‌دود به سمت خانه، با کمال خوف و رعب و ترس و شکستگی دل، در می ‌زند، می ‌گویند: کیست؟ باز چند دقیقه می ‌گذرد، در می‌ زند، می ‌گویند: کیست؟ می‌ گوید: من هستم، پدرش می‌ گوید: گفتم برو گم شو، نیا این‌جا. می ‌گوید: بابا کجا بروم، من جایی ندارم، من منزل و ماوی ندارم، باباجان. به محض این‌که این کلمه را می ‌گوید بابا تکان می ‌خورد، می ‌گوید: در را باز کنید که بیاید. خدا اگر تو ما را رد کنی ما کجا برویم! جای دیگری نداریم.
خدا! اگر نصف این جمعیت، یک دهم این جمعیت، پیش من لئیم بیایند، در خانه من لئیم بیایند، هر جنایتی کرده باشند، من از دستم بربیاید، خدایا، از این‌ها می ‌گذرم، آن‌ وقت تو که کریم هستی، تو که «ذو الفضل العظیم» هستی، تو که عفوّ و غفور و رحیم هستی، خدا، ما بندگان کجا برویم؟
به حق خاتم الانبیاء امشب ما را پاک و پاکیزه بفرما. به حق خاتم الانبیاء، شیطان را از ما دور گردان.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب عید فطر1390قمری)

  • ۰
  • ۰
برای شادی روح علامه مجلسی، به نیابت از مولایمان، حضرت ولی عصر علیه السلام، یک سوره فاتحه و چهار سوره توحید قرائت نماییم.

مرحوم در منابر خود در مسجد جمعه اصفهان در سال 1392 قمری، درباره شخصیّت مرحوم علامه مجلسی و پدر بزرگوارش می فرمود:
من مجلسیَّین را روی چشمانم می ‌گذارم، زیرا گنجینه ‌های ذخایر ما را این پدر و پسر حفظ کرده ‏اند. (مجلس دوم)
من برای مجلسیَّین؛ یعنی این پدر و پسر، حقّ عظیمی بر گردن شیعه دنیا، بلکه مسلمین جهان قائلم. بزرگترین خدمت را این پدر و پسر به دین اسلام و مذهب شیعه کرده ‏اند. این دو بزرگوار در دستگاه علیّ ‌ابن ابی‌طالب علیه السلام و اولاد طاهرینش علیهم السلام مقام رفیعی دارند و بر گردن همه ما ذی ‌حقّ هستند. ما باید حقّ بزرگواری و حقّ نعمت و منّت این دوا را ادا کنیم؛ و جز به دعا، با چیز دیگری نمی ‏توانیم اداء کنیم. لذا به دعای من آمین بگویید و در این دعا و آمین‌ها، شما خیر خواهید دید. خدایا به روح مطهّر امیرالمؤمنین علیه السلام و ابناء معصومینش علیهم السلام، آن به آن، بر علوّ درجات و ارتقاء مقامات این پدر و پسر، مطابق علم خودت بیافزا. خدا را قسم می‏دهم به حقّ آیات قرآن، الساعه از این مجلس کوچک ما، طبقات انوار غیرمتناهی به روح مطهر این بزرگوار و پدرش عطا بفرماید. (مجلس اوّل) خدایا به ذات مقدّست، طبقات انوار علم غیرمتناهی را به روح این دو بزرگوار و ارواح مطهره همه فقهاء و محدّثین شیعه از زمان جعفربن محمد علیهم السلام تا الآن عطا بفرما. (مجلس دوم)
خدایا! به کلمه کلمه ‌ای که این بزرگوار در بیست و پنج جلد کتاب «بحارالأنوار» نوشته ‏است، انوار و برکات غیرمتناهی خودت را، امشب به عنوان هدیه از این مجلس کوچک ما، به روح پرفتوح این پدر و پسر مرحمت فرما.(مجلس چهارم) خدایا به حقّ پیغمبر صلّی الله علیه و آله، آن به آن، روح پر فتوح او و پدرش را مستغرق در انوار رحمت خودت بفرما. (مجلس پنجم) خدا به حقّ امام عصر علیه السلام برکات و رحمات و انوار غیر متناهی را السّاعه به روح پر فتوح این پدر و پسر عطا بفرماید. خدایا به حق چهارده معصوم پاک علیهم السلام طبقات انوار غیر متناهیت را به روح پر فتوح این پدر و پسر عطا فرما. (مجلس هفتم)
خدا را قسم می‏دهم به ذات مقدّسش، مطابق علم غیر متناهیش، طبقات انوار را به روح مطهر این پدر و این پسر عطا بفرماید. (مجلس دهم)
علامه مجلسی، محیی احادیثِ ائمه طاهرین علیهم السلام، در مجلّدات مبارکات «بحارالأنوار» است. این کتاب راستی بحارالأنوار است. دریاهای نور است. (مجلس اوّل) این بزرگوار حقّ عظیمی ‏بر تمام شیعه جهان دارد، این بزرگوار اخباری را که پراکنده بود و در دسترس شیعه نبود، در مدت عمر کم، همه را جمع کرد. (مجلس دهم) شما قدر او را نمی ‏دانید، یک کوهی است، پشتیبان شما اصفهانی ‌هاست. نمی‏دانید که قبر و مرقد این بزرگوار، منشأ برای نزول خیرات و برکات است.(مجلس دهم)
خدایا به هر حرفی که در بحار نوشته یک دریا نور به قبر مقدّسش عطا بفرما. (مجلس هفتم) خدایا به حرف حرفِ بیست و پنج جلد بحار، طبقات انوارت را به روحش برسان. (مجلس دهم)
اگر ربع شیعه، سوز امام زمان علیه السلام داشته باشند، خدا یا حضرت را ظاهر می کند یا کلیه مشکلاتشان را برطرف می کند
  • ۰
  • ۰

یافتن امام زمان سوز دل میخواد فقط میخوام داستانی تعریف کنم تا حرفامو رسونده باشم که اینقدر مردم را نپیچونن.

دریکی از شهرها تصمیم گرفته بودم درباره امام زمان صحبت کنم درحین صحبت همیشه نگاه میکردم تا ببینم چه کسی به مطالبم توجه میکنه وچه کسانی کسل و بی اعتنایند امیدوارم شما خواننده عزیز از گروه اول باشید.

دیدم جوانی پای منبر من می اید ولی شبهای اول ان دورها نشسته بود همینطور شبهای دیگر جلوتر می امد که در شبهای پنجم و ششم پای منبر مینشست واز همه مستمعین زودتر می امد وبرای خود جا میگرفت.

هر وقت از امام زمان صحبت میکردم زارزار گریه میکرد یک حال عجیبی که با فریاد یا صاحب الزمان میگفت واشک میریخت و به خود میپیچید و معلوم بود که او در جذبه مختصری افتاده است .حتی من تحت تاثیر او قرار گرفته بودم  شعری گفتم :

              دارنده جهان مولای انس و جان              یا صاحب الزمان الغوث والامان

او مثل باران اشک میرخت مثل زن جوان مرده دادمیزد هی میسوخت بالاخره ماه رمضان تمام شد و منبرهای منم تمام شد ولی منم به ان جوان دلبسته بودم من شیفته و فریفته و عاشق دلسوخته ان کسی هستم که دنبال امام زمان برود من عاشق عاشق امام زمانم و عاشق محب امام زمانم رفتم دنبالش ادرسشو پیدا کنم معلوم شد او نیم باب دکان عطاری داره ولی مغازه چند روزیست بسته است از هرکسی پرسیدم گفتند نمیدانیم او کجاست .

بعداز حدود سی روز جوان بمن رسید اما چجور ؟ لاغر شده رنگ پریده رنگش زار شده وگونه هایش فرو رفته فقط پوست واستخوانی از او باقی مونده بود وقتی بمن رسید منو بغل کرد شیخ... خدا پدرت را بیامرزد خدا به تو طول عمر بدهد هی گریه میکرد صورت و شانه های مرا میبوسید گفتم چه شده بابا؟هی ناله میکرد خدا عمرت بده بزار دستتو ببوسم راهو بمن نشان دادی به منزل رسیدم بالاخره لب سخن گشود:

شما در ان شبهای ماه رمضان دل ما رو اتیش زدید دلم از جا کنده شد عشق به امام زمان پیدا کردم همانطور بود که شما میگفتید .رفتم مغازه دیدم دیدم دلم به کسب وکار نمیره درشو بستم رفتم بخوابم دیدم خوابم نمیبره دلم نمیخواست بخوابم غذابخورم فقط دلم به یک نقطه متوجه است میخواهم اورا ببینم به زندگی عاقه ندارم رفتم به دامن کوه.... دران بیابان در افتاب و شبها در مهتاب داد میزدم : محبوبم کجایی ؟ عزیز دلم کجایی؟ اقای مهربانم کجایی؟

                     ان بلبل مستیم که دور از گل رویت         این گلشن نیلوفری امد قفس ما.....

 

هی ناله کردم عاقبت روی اتش دلم اب وصال ریختند عاقبت محبوبم را دیدم عاقبت سر به پایش نهادم بالاخره اسراری هم بین اونها ردوبدل شد که جایز نبوده ما بدونیم و اشاره ای نشد .

بعد جوان روی شیخ را بوسید گفت :خداحافظ من یک هفته دیگر بیشتر زنده نیستم.گفتم چرا؟ گفت : ترسیدم که بیشتر در دنیا بمانم این قلب روشنم باز تاریک شود این روح پاک دوباره الوده شود لذا درخواست مرگ کردم و اقا پذیرفت خداحافظ ما رفتیم تورا به خدا سپردم مرا دعا کردو ان جوان پس از شش یا هفت روز دیگر از دنیا رفت.

              از حسرت دهانت  جانها بلب رسیده        کی درد دردمندان  ازان دهن براید؟

             بگشاتی تربت ما  بعداز وفات و بنگر       کز اتش فراقت  دود ازکفن بر  اید    

  • ۰
  • ۰

این دعایی است که امام صادق علیه السلام در ماه رمضان در شب بیست و سوم می‌خواندند و دستور داده‌اند که بخوانید. در «مفاتیح الجنان»، حاج شیخ عباس نوشته؛ در «زاد المعاد» علامه مجلسی نوشته و در سایر کتب ادعیه هم آمده است:
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
از من بشنوید؛ در دعای قنوت نمازهایتان این دعا را بخوانید و ترک نکنید. به خود صاحب الزمان علیه السلام قسم، بی‌جهت نیست که می‌گویم. «الْمُصَلِّی‏ مُنَاجٍ‏ رَبَّهُ». در نماز، نمازگزار با خدا خلوت کرده و نجوا می‌کند و سر به گوشی حرف می‌زند. نماز، موقعی است که بنده را در دربار کبریائیّت خدا بار می‌دهند. این‌جا حرف‌ها را خوب می‌شنوند و زود می‌شنوند. لذا شیطان دائماً در نماز انگولک می‌کند و فکر آدم را به این طرف و آن طرف می‌اندازد و اغوا می‌کند. به قدری که شیطان در نماز فکر ما را اغوا می‌کند، در هیچ موقعی این قدر اغوا نمی‌کند، چون او می‌فهمد که الآن نمازگزار در دربار کبریای خداست. در موقعی که به درگاه کبریائیت خدا حاضر می‌شوید، دعا کنید بر سلامتی امام زمان علیه السلام. خیلی اثر دارد. خیلی خاصیت دارد. بی‌خود نمی‌گویم و حدس و تخمین نیست. بیایید در میدان، تا بفهمید چه خبر است. «حلوای تن تنانی؛ تا نخوری ندانی.» یک قدم در راه بیایید تا بفهمید چه خبر است. بر سلامتی حضرت دعا کنید. در قنوت نمازتان این دعا را ترک نکنید و بخوانید. خدا زودتر اجابت می‌کند.
(سخنرانی های مسجد النّبیّ قزوین، 10ربیع الاوّل1382قمری، 20/5/1341)