آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد صاحب الزّمانی بیرجند در ماه رمضان 1394 قمری می فرمود:
شب گذشته، امیرالمؤمنین علیه السلام شروع کرد به به وصیّت های خصوصی اش. بابا حسن! چون من از دنیا بروم، مرا غسل بده، حنوط کن، کفن کن. بابا جان! جلوی جنازه مرا رها کنید و دنباله جنازه را بگیرید. هر جا مقدّر است و جنازه فرود آمد، جنازه را آنجا بگذارید. سنگ سفیدی می بینید، آن سنگ را بلند کنید، قبری ساخته و لحدی آماده شده است. لوحی آنجا خواهید دید به خط نوح پیغمبر. در آن لوح نوشته شده است که این قبر را حضرت نوح برای من ساخته و پرداخته است. بابا حسن! بابا حسین! مرا به خاک بسپارید. چند صورت قبر درست کنید، در مسجد کوفه، در خانه فلانی، در رهبه نجف فعلی. فردا هم یک جنازه ای را حرکت دهید (به سوی مدینه) که امر بر مردم مشتبه شود. روز بیست و یکم ماه رمضان است. روز شهادت امیرمومنان علیه السلام است. می دانید چرا باید چهار صورت قبر درست کنند و یک جنازه به طرف مدینه روانه کنند؟ فرمود: باباجان! اگر بدانند قبر من کجاست، آرام نمی گیرند. می آیند نبش قبر می کنند، بدنم را بیرون می آورند و می سوزانند. ای وای! این قدر خوارج نهروان لعنهم الله با علی عناد و عداوت داشتند. لذا تا زمان امام صادق علیه السلام، قبر آقا علی علیه السلام پنهان بود و شیعیان نمی دانستند قبر مولایشان کجاست.
(سخنرانی مسجد صاحب الزّمانی(خیرآباد نو) بیرجند، 1394 قمری، روز 21 ماه رمضان)

مدفن مقدس حضرت تا زمان امام صادق پنهان بود این هم یکی از دردهایی است که دل شیعه را کباب می کند. درد از این بالاتر نمیشود که قبر پنهان باشد و حتّی بچه هایش هم علنی نروند سر قبر بابا. زیرا اگر علنی بروند آشکار می شود و خطر دارد و چه خطری! جگر آدم کباب می شود. خوارج نهروان چه لا مذهب هایی بودند که علیّ بن ابیطالب علیه السلام از آنها این چنین در خطر باشد. بدن امیر المومنین علیه السلام دفن شد ولی پنهان بود و جز بچه ها و عبد الله بن عباس کس دیگر نفهمید قبر آن حضرت کجاست. این درد است. دختر هایش نمی توانستند بروند سر قبر باباشان. شما اگر قبر پدرتان را ندانید کجاست یا نگذارند بروید، یک عقده ای است برای شما. شب جمعه می خواهید بروید سر قبر بابایتان فاتحه ای بخوانید، دختر ها می خواهند بروند گریه کنند سر قبر باباشان، امّا قبر پنهان است، لذا بچه ها در خانه می نشستند و گریه می کردند. قربان آن بابایی برویم که قبرش پنهان است. قربانت برویم بابا، نمی توانیم سر قبرت بیاییم و اشک بریزیم.

آری قبر پنهان بود تا زمان امام صادق علیه السلام که حضرت صادق علیه السلام آمدند رهبه و به بعضی فرمودند قبر امیرالمومنین جدّم اینجاست. البته بعضی از شیعه می دانستند، همه نمی دانستند تا آن که در دوره هارون، قبر امیرالمومنین علیه السلام آشکار شد.
(سخنرانی مسجد صاحب الزّمانی(خیرآباد نو) بیرجند، 1394 قمری، شب23 ماه رمضان)

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
طولانی شدن غیبت یا کوتاه شدن آن به دست ما است. این نکته خیلی مهم است. غیبت امام زمان علیه السلام را خدای متعال ممکن است طولانی کند، بشود 10 هزار سال، و ممکن است کوتاه کند و همین الان غیبت را پایان بدهد. با بهانه و یا بی ‌بهانه. بهانه آن دعای شما شیعه است. جلو انداختن ظهور مهدی اسلام یا عقب افتادن ظهور او دائر مدار تنبلی شما و دائر مدار در کار آمدن شما است. معطّل نشوید. اگر همین‌طور خوابیدی به خواب خرگوشی، خدا عقب می‌ اندازد. اگر جنبیدی و به جوش آمدی و اشک و ناله و دعا و در خانه خدا رفتی و ضجّه و ناله کردی، خدا ظهور را جلو می ‌اندازد. این‌ها مضامین روایات است، از خودم نمی ‌بافم.
در روایات ما غیبت حضرت مهدی علیه السلام را اعلام کرده ‌اند و برای ظهورش هم وقت معین نکرده‌اند، فرموده ‌اند: «کَذَبَ الْوَقَّاتُون». حضرت باقرعلیه السلام فرمود: «لَا أُوَقِّتُ لَهُ وَقْتاً وَ لَا یُوَقَّتُ لَهُ وَقْت» ما برای ظهور وقت معین نمی‌ کنیم، خدا هم وقت معین نکرده است. اگر شیعه دعا کنند، مسلمین اشک بریزند و بنالند، از خدای متعال بخواهند، خدای متعال ظهور را جلو می ‌اندازد.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز جمعه هفتم ماه رمضان1390قمری)
دعا بر فرج حضرت کنید. یک‌ وقت دیدید پیرمرد و پیرزنی، بچه دل‌ سوخته‌ ای، یک بزرگ دل ‌شکسته ‌ای، از ته دل یک خدا می‌ گوید، عرش را به لرزه می‌ آورد، و تیر دعای او به هدف اجابت می‌ خورد، خدای متعال حضرت را ظاهرش می‌ کند. در روایت از امام صادق علیه السلام داریم که: اگر دعا نکنید، غیبت امام عصر طول می‌ کشد تا حدّی که خدا می ‌داند، و اما اگر دعا کنید، خدا به برکت دعای شما جلو می‌ اندازد، جلو می ‌اندازد.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 30 ماه رمضان1390قمری)

  • ۰
  • ۰

امام رضا(ع) در خراسان ظاهرا ولیعهد مامون بود. جمعی از شیعیان برای دیدار آن حضرت به خراسان آمدند، ولی آن حضرت اجازه نمی‌داد. آنها دو ماه پی در پی روزی دو بار به در خانه آن حضرت آمده و اجازه ورود می‌طلبیدند. امام هم می‌فرمود: من فعلا اشتغال دارم و به آنان اجازه ورود نمی‌داد. سرانجام آنان به دربان گفتند: از جانب ما به امام عرض کن: ما از شیعیان شما هستیم و از بلاد دور آمده‌ایم و مکرر اجازه خواسته‌ایم و جواب منفی داده‌اید. اگر بدون ملاقات با شما به وطن بازگردیم نزد مردم شرمنده و سرافکنده خواهیم شد.
دربان پیام آنان را به امام ابلاغ کرد و امام فرمود: به آنان اجازه ورود بده.
آنان به محضر حضرت رسیدند و پس از احوالپرسی عرض کردند: ای پسر رسول خدا، چه شده که ما به این بی‌مهری و خفت و خواری افتاده‌ایم و پس از آن همه بی‌اعتنایی و عدم اجازه شما، دیگر برای ما آبرویی نمانده، علت آن چیست؟
امام رضا(ع) فرمود: این آیه را بخوانید: و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر. هر مصیبتی که به شما می‌رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده‌اید و بسیاری را نیز عفو می‌کند. (شوری- 30)
آنان عرض کردند چرا نسبت به ما بی‌اعتنا هستید؟
امام رضا(ع) فرمود: برای آنکه شما ادعا می‌کنید که از شیعیان امیرمومنان علی(ع) هستید ولی در بیشتر اعمال با دستورهای آن حضرت مخالفت می‌نمایید... و در انجام فرایض کوتاهی می‌کنید و در رعایت حقوق برادران سستی می‌کنید، اگر شما به جای شیعه بگویید ما از دوستان اولیای خدا و دشمن دشمنان آنان هستیم شما را در این قول رد نمی‌کنم، ولی شما ادعای مقام ارجمند (شیعه) می‌کنید، اما ادعای شما با اعمال شما سازگار نیست، شما راه هلاکت را می‌پیمایید، مگر اینکه با توبه و انابه ضایعات گذشته خود را جبران کنید.
آنان گفتند: ما استغفار و توبه می‌کنیم، و از این پس خود را دوستان شما و دشمن دشمنان شما می‌دانیم.
امام رضا(ع) فرمود: آفرین بر شما ای برادران و دوستان من! آنگاه امام از آنان احترام شایان کرد و آنان را نزد خود نشانید و سپس به دربان خود فرمود: چند بار از ورود آنان جلوگیری کردی؟
او عرض کرد: شصت بار. امام به او فرمود: شصت بار نزد آنان بیا و به آنان سلام کن و سلام مرا به آنان برسان، خداوند به خاطر استغفار و توبه آنان را آمرزید و آنان و بستگان آنان را به خاطر دوستی‌شان با ما مشمول کرامت و لطف خاص قرار داد، و به آنان از غذاها و اموال زیاد بده و گرفتاری آنان را بر طرف نما. (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 68، ص 158 و 159

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 قمری می فرمود:
امام زمان علیه السلام به شما شیعه، نظر دارد؛ اگر نه این بود، روز قیامت گریبان من را بگیرید! امامتان به شماها توجّه دارد؛ البته انتظار هم دارد که شما هم به او توجّه داشته باشید.
مرحوم سید بن طاووس گفت: سحرگاهی به سرداب رفتم. دیدم امام زمان علیه السلام تشریف دارند و مشغول دعا هستند. با خودم گفتم: گوش بدهم ببینم آقا چه می ‌گوید؟ چه دعایی را می‌ خواند؟ از خدا چه می خواهد؟ شنیدم چنین می‌فرماید:
« اَللّهُمَّ اِنَّ شیعَتَنا مِنّا، خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا، وَ عُجِنُوا بِماءِ وِلایَتِنا. اَللّهُمَّ اغْفِرْ لَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ ما فَعَلُوهُ اِتّکالاً عَلی حُبَّنا وَ وِلائِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَ لا تُوأخِذْهُمْ بِما اَقْتَرَفُوهُ مِنَ السَّیّاتِ اِکْراماً لَنا، وَ لا تُقاصَّهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ مُقابِلَ اَعْدائِنا، فَاِنْ خَفَّفَتْ مَوَازینُهُمُ فَثَقَّلْها بِفاضِلِ حَسَناتِنا.»
سید بن طاووس گفت: دیدم حضرت می‌گوید: خدایا! شیعیان ما، از ما هستند. این‌ها از زیادی طینت ما آفریده شده‌اند. این‌ها با آب محبّت ما و ولایت ما خمیر شده ‌اند. این‌ها گناه کرده ‌اند ولی تکیه ‌شان به ماست؛ پشت گرمی آن‌ها به ماست. چشم شفاعت به ما دارند.
این جا یک مثال بزنم. در شهر، یک مقرّراتی داریم. مثلاً اگر راننده‌ای تصادف کرد و یک کسی را زیر گرفت، او را باید در محاکم قضائیه ببرند، محاکمه ‌اش کنند و بعد جریمه ‌اش کنند. فرض کنید دو تا راننده‌ خلافکار، یکی راننده‌ رئیس الوزراء، و دیگری، راننده‌ فلان عطّار، دو نفر را زیر گرفته ‌اند. با این که تقصیرشان مثل هم است، امّا آن راننده‌ عطّار، بدنش می ‌لرزد و می‌ گوید: «ای وای! دیگر زندگی ‌ام از بین رفت! الآن من را می‌ گیرند، می ‌بَرَند. قتل نفْس کرده ‌ام. حبسم می ‌کنند. زجرم می کنند. چه می ‌کنند و چه می ‌کنند!» اما آن راننده‌ رئیس الوزرا تکان نمی ‌خورد. چرا؟ پشت گرمی ‌اش به اربابش است. با خود می ‌گوید: «ارباب من وقتی که بفهمد من تصادفِ بدی کرده ‌ام، یک تلفن به اداره‌ فلان و به اداره‌ فلان می زند و مشکل را حل می کند و زود خلاص می ‌شوم.» چون اربابش بزرگ است و پشتش به اربابش گرم است، این امید را دارد. التفات کردید؟
ما شیعه ها با سنّی‌ها همین تفاوت را داریم. آن‌ها اگر نافرمانی بکنند، امیدی ندارند؛ ولی وضعیت ما متفاوت است. دقّت کنید که نمی ‌گویم: «نافرمانی کنید!» ملتفت باشید. سوء استفاده نشود! ارباب ما از نافرمانی ما بدش می‌آید، منزجر هم است. دلش هم به درد می آید؛ اما در عین حال، اگر یک شیعه‌ ای یک غلطی کرد، این شیعه، دلش گرم است. با خود می ‌گوید: «ما ارباب داریم. ارباب ما در نزد خدا شفاعت می ‌کند. امام حسین علیه السلام شفاعتمان می ‌کند. فاطمه‌ زهرا علیهاالسّلام شفاعتمان می ‌کند. امام زمان علیه السلام شفاعتمان می ‌کند.» این دل گرمی ‌اش است. حضرت بقیة الله هم در هنگام دعا خواندن در سرداب، همین را به خدا عرض می ‌کند و می ‌گوید: «خدایا! این‌ شیعیان، گناهانی کرده ‌اند. ولی دلشان به ما گرم است. خدا! گناهان ایشان را ببخش.»
سیّد بن طاوس می گوید: من تکان خوردم! قربان این مهر و محبّت و آقایی بروم! در سرداب مقدّس، در جایی که محل عبادتش است، آمده و در خلوت برای شیعیان وساطت می کند.
بعد از آن، حضرت یک عبارت دیگری دارند که شما را تکان می‌دهد. همان طور که می ‌دانید، روز قیامت که بنای حساب شد و میزان عمل در بین آمد، فلّه حسنات با فلّه‌ سیّئات مقایسه می‌شود. اگر حسنات سنگین شود، به بهشت می‌برند؛ اگر سیّئات سنگین شود، به آتش دوزخ می‌برند. سید بن طاوس گفت: دیدم حضرت می ‌گوید: «خدایا! اگر گناهانشان را نمی ‌بخشی، چون روز قیامت شود و فلّه‌ حسنات شیعیان من سبک باشد، خدایا از حسنات من بردار، روی حسنات شیعیانم بگذار!»
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب 28 ماه رمضان)

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود:
آن ‌که شاهراه است، آن ‌که صراط مستقیم قوی، روشن، نزدیک، و رساننده به مقصود و کعبه محبوب است، و زود به او می ‏رساند، محبّت است. باید محبّت به امام ‏زمان علیه السلام پیدا کنید، باید دوستش داشته باشید. دوستی یک امر اختیاری است. البته بعضی از دوستی‌ها اختیاری نیست، مثل دوست داشتن فرزند که اختیاری نیست. امّا خیلی از دوستی ‌ها هست که به اختیار انسان است، و انسان می‏تواند محبّت را در خودش ایجاد یا از خودش دور کند و لذا خدای متعال در قرآن امر به دوستی اولیاء الله و به دشمنی اعداء الله می ‏کند.
اگر دوستی و علاقه پیدا شد، شما را بالاخره می ‏کشاند و به محبوب می ‏رساند. به محبوب می‏ رسی، یا در خواب، یا در بیداری، یا به خودش یا به خواصّش. بالاخره نشانه این ‌که توی باغ رفتی ، به دستت می ‏دهند، و لو یک برگ سبز باشد، و لو یک دانه گل باشد. باید به امام زمانت علیه السلام محبّت پیدا کنی، باید او را دوست بداری، اگر دوست داشتی، صفحه وجودت عوض می ‏شود، اگر دوست داشتی، او را بزرگش می ‏کنی. تو بچه‌ ات را دوست می ‏داری، دلت می ‏خواهد توی هر مجلس، نام بچه ‌ات برده شود، تعظیم از فرزندت شود، و او بزرگ شود. در هر مجلسی دلت می‏خواهد کارهای برجسته بچه ‌ات را به گوش مردم برسانی. این ‌ها همه معلول محبّت است. اگر یک سر سوزن محبّت به امام ‏زمان علیه السلام پیدا کنی، آب و نان از دهانت می ‏افتد، ذکر جلال و جمال و فضائل و کمالات و عظمت او از دهانت نمی ‏افتد.
یکی از آثار محبت این است که آدم آثار محبوبش، شؤون محبوبش را دوست می‏دارد. مادرها، کت و شلوار بچه ‌ها‌یشان را به چشمشان می ‏کشند و می ‏بوسند، مخصوصاً اگر بچه‏اش به سفر رفته باشد، کت و شلوار بچه را بر می‏دارد، آن را تمیز می‏کند، اطو می‏کند، تا می‏کند، ماچش می‏کند، توی بقچه می‏گذارد. چون این کت بچّه‏اش است، و بچه‏اش آن را می‏پوشیده است. این نشانه محبّت است.
حبّ به شی‏ء، مستلزم حبّ به آثار شی‏ء است. اگر محبّت به امام ‏زمان علیه السلام پیدا کنی، آن‌چه منسوب به امام ‏زمان علیه السلام است، دوست می ‏داری. دوستی به امام ‏زمان علیه السلام پیدا کن. دوستی هم به لفظ نمی ‏شود، هرچیزی نشانی دارد.
باید محبت به امام ‏زمان علیه السلام پیدا کنید. به جان خودش، اسهل الطرق، نزدیک ‌ترین راه برای رسیدن به درگاه و پیشگاه شاه عالم امکان، محبّت به آن بزرگوار است.
محبت، نشانه ها دارد. یکی دلم تنگ می ‏شود، دیگری طپش قلب من است. یکی رنگ زرد من است. یکی اشک دیدگان من است. این‌ها نشانه‌های محبّت من به توست.
حال ببین راستی امام‏ زمان علیه السلام را دوست می ‏داری یا به لفظ، مثلِ من بدبخت می ‏گوئی. اگر محبّت به حضرت داشته باشی، برای او اشک می ‏ریزی، دنبال او می ‏روی، به سراغ او می روی. این سو و آن سو می روی و می ‏پرسی: آقا به چه راهی می ‌شود تا به محبوب رسید؟ باید محبّت به پایه ‌ای برسد که در فراق او بسوزی و بنالی و اشک بریزی، در طلب حقیقیش بر بیائی، خسته و مانده نشوی. اگر محبّ امام‏ زمان باشی، خدا می ‌داند، پسرت، پدرت، مادرت، همه از نظرت محو می ‏شود و او از نظرت محو نمی ‏شود. ذکر تو، اوست؛ فکر تو، اوست؛ اسم او، ورد زبان توست؛ تعظیم و تجلیل او، شأن و مقام توست، هدفِ غائی و مقصدِ نهائیِ توست.
این‌ها در تو هست، عزیزم؟ اگر هست من قربان خاک پایت، اگر هست و نرسیده ‌ای و هیچ نفهمیده‏ ای، بر من لعنت کن. فهمیدید اهل دل و حال چه گفتم؟ اصل الاصول، جوهر الجواهر، عصاره همه مطالب یک کلمه‏ است: باید به امام‏ زمان علیه السلام محبّت پیدا کنید، باید حبّ تو هم شدید بشود، خود محبّت، راه‌ ها را باز می ‏کند، خود محبّت، تو را به او نزدیک می ‏کند، و او را می ‏کشاند.
خدایا به مقام حبیبت خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله، محبّت امام ‏زمان علیه السلام را در دل عالم و عامی‏ و پیر و برنا و صغیر و کبیر و زن و مرد امشب مجلس ما وارد بفرما. خدایا به حبیبت خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله، حبّ امام ‏زمان علیه السلام را با خون ما و با جان ما و با روان ما آمیخته بفرما.
(سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس دهم)

  • ۰
  • ۰

فقنا- آیت‌الله حاج شیخ ذبیح‌الله ذبیحی قوچانی از علمای عامل و مجتهدین نامدار خراسان، در سال 1329قمری برابر با سال 1289شمسی در روستای خیرآباد مایوان متولد شد.

 

آیت‌الله حاج شیخ ذبیح‌الله ذبیحی قوچانی اسوه اخلاق و جهاد نفس

  • ۰
  • ۰


مرحوم در سخنرانی خود در شب عید فطر 1390 قمری می فرمود:
در هر مجلسی که نشستید، ذکر امام زمان علیه السلام بکنید، نامی از آن بزرگوار ببرید، کتاب‌ هایی که مربوط به آن حضرت است و فارسی است، می ‌توانید بخوانید، بخرید و بخوانید، از قبیل «نجم ‌ثاقب» حاجی نوری، «دار السلام» شیخ عراقی، «منتهی الآمال» شیخ عباس قمی، از این قبیل کتاب ‌ها خیلی است. یک مقدار معجزات حضرت و رسیدگی ‌هایی که حضرت به شیعیان و دوستان خود فرمودند، این‌ها را که بخوانید، قلباً علاقه به حضرت پیدا می‌ کنید، هر مجلسی هم نشسته ‌ای یاد حضرت کن، اسم حضرت را ببر، فضائل حضرت را بگو، درباره آن حضرت دعا کن، این‌ها تو را کم کم نسبت به حضرت، مهربان ‌تر می‌کند. (سخنرانی‌های مسجد جامع زاهدان، شب عید فطر 1390 قمری)
:heart:
  • ۰
  • ۰

 

  • روزه از وظایف تعبدی است.
    در برخی از اعمال نیت مهم نیست نفس عمل مهم است مثل وجود دفن میت مسلمان. که حتی اگر به نیت ریا هم باشد صحیح است.
    اما در نماز میت و غسل مهم نیت مهم است.
    کلا در واجبات توصلی نفس عمل از شما مقبول است چه از روی ریا و چه برای خدا
    اما در واجبات تعبدی شرط اساسی آن نیت است مثل نماز و روزه حج و خمس و زکات

     
  • حضرت رسول فرمودند :"انما الاعمال بالنیات" 
    زرنگ باشید و در نیت ها با خدا معامله کنید و در قیامت به نیت ها پاداش می دهند.
    مفت ثواب به دست بیاورید با نیت کمک به فقرا، نیت گرفتن مجلس اهل بیت
    نیت های بد شما را کدر می کند اما عقوبت نمی شوید.

     
  • کسی که این 5 شرط را داشته باشد باید از اول ماه رمضان روزه بگیرد:
    بالغ، عاقل، به هوش، سالم، حاضر

     
  • قوام روزه به نیت است. نیت ترک مبتلات برای رضای خدا
    مستحب است از اولماه مبارک رمضان نیت کنیم برای 30 روز ماه مبارک رمضان.
    در غیر ماه ماه مبارک رمضان اگر از صبح چیزی نخورده باشدی و فقط 5 دقیقه مانده باشد به اذان مغرب می توانید نیت روزه کنید و ثواب ببرید اما در ماه مبارک رمضان باید قبل اذان صبح نیت کنید.


    --------------------

     
  • "اَللّهُمَّ اِنّى اَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِکَ وَ اَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَّنِکَ"
    خدایا برای توفیق به حمد محتاج به کمک تو هستم.
    گاهی شخص نمی تواند یک کلمه الحمدلله بگوید چون سلب توفیق می شود.

     
  • آیات 23 24 سوره کهف:
    وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَاْىْ‏ءٍ إِنىّ‏ِ فَاعِلٌ ذَالِکَ غَدًا
    إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ وَ اذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَ قُلْ عَسىَ أَن یهَْدِیَنِ رَبىّ‏ِ لِأَقْرَبَ مِنْ هَاذَا رَشَدًا

    و هرگز درباره چیزى مگو که: من فردا آن را انجام مى‏دهم، (23)

    مگر اینکه [بگویى: اگر] خدا بخواهد. و هرگاه [گفتن ان‏شاءاللَّه را] از یاد بردى، پروردگات را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به چیزى که از این به صواب و مصلحت نزدیک‏تر باشد، راهنمایى کند. (24)


    کلا ویژگی شخص مومن این است که خودش را معلق و آویزان خدا می بیند.
    برای هر تصمیمی بگویید ان شا الله، چون بدون خدا هیچ کاره اید.

     
  • امام حسین ع تمام وقایع کربلا را می داند و پیش از آسمان و زمین واقعه کربلا مطرح بود.
    امام حسین ع می خواهد دین جدش را احیا کند.
    حضرت می فرمایند اگر آن طور که ما می خواهیم که خدا می خواهد می گوییم الحمدلله.
    اگر آنچه که ما نخواستیم و خدا خواست باز می گوییم الحمدلله

     
  • از مشخصه های مومن تسلیم بودن در برابر خدا است.
     
  • حدیث داریم که اگر کسی طالب این است که خدا به عمل قلیل از او راضی باشد و از او قبول کند به هر چه که خدا برای او مقدر می کند راضی باشد.
    به نداشته ها فکر کنید ، سوظن ایجاد میشود و باعث گله و شکایت از خدا در انسان می شود. آنگاه روح ناسپاسی به وجود می آید.
    نتیجه: اگر در همه حال شکر گذار باشی حالت رفاقت ش با خدا در هیچ برهه ای بهم نمی خورد و اگر دوست خدا شوی  ویروس خوف و غصه و ترس در تو از بین میرود.
    اگر دقت کنید می بینید که از اول تولد زندگی با غصه و گریه شروع میشود.
    ترس و خوف مثل ویروس جذام است.

     
  • نسخه قرآنی آیه 62 63 سوره مبارکه یونس:
    أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ62الَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ
    آگاه باشید که به یقین دوستان و نزدیکان خدا نه بیمی ( در عالم آخرت ) بر آنان می رود و نه اندوهی خواهند داشت. 
    همانان که ایمان آورده و همواره ( از گناهان ) پرهیز می کردند. 
    هر کس دست مودت با خدا داشته باشد، مشکل ش طوری حل می شود که ملائکه به تعجب می آیند.

     
  • در مقاتل درباره تعداد دشمنان در کربلا اعدادی چون 12 هزار و 30 هزار و 120 هزار و 800 هزار تا و یک میلیون نقل شده است. 
    اگر به طور میانگین بگوییم 120 هزار نفر سپاه دشمن بودند که تا بن دندان مسلح و ناصبی بودند و امده بودند که حسین بن علی را به شهادت برسانند.
    در کربلا از همه سنی بودند. از زینب کبری 56 ساله تا علی اصغر 6 ماهه.
    در کتب مقاتل آمده است که وقتی قاتل بر فراز سینه مبارک امام حسین نشسته بود، ایشان آرام نفس می کشیدند مثل کسی که مشکلی ندارد.چرا؟ چون ایشان با خدا رفیق است. حسن ظن به خدا دارد.
    حمید بن مسلم نقل می کند که در کنار گودی قتلگاه نگاه می کردم به چهره حسین ع که نورانی بود و مست زیبایی جمال ش بودم.
    مورخ سنی می گوید: مَا رَأَیْتُ قَطُّ قَتِیلًا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَا أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِی نُورُ وَجْهِهِ 


     
  •  گرنگهدارمن آنست که من می دانم شیشه را دربغل سنگ نگه می دارد.
     
  • وقتی یک رقیب کاری می آید خودمان را می بازیم چون توکل نداریم.
    راه آویزون خدا شدن، شناخت خدا است.
    خدا را به یکتایی ش ستایش کنید.
    رسول الله فرمود» بالاترین ذکر لا اله الا الله است. کسی که یک بار در تمام عمرش لا اله الا الله بگوید سند شش دانگ بهشت برای اوست.
     من قال لا إله إلا الله  مره واحد وجهه جنه  
     کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَنَا مِنْ جَانِبٍ وَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مِنْ جَانِبٍ، إِذْ أَقْبَلَ عُمَرَ بْنُ الْخَطَّابِ وَ مَعَهُ رَجُلٌ قَدْ تَلَبَّبَ بِهِ، فَقَالَ: مَا بَالُهُ قَالَ: حَکَى عَنْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَنَّکَ قُلْتَ: مَنْ‏ قَالَ‏" لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ مُحَمَّدٌ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏" دَخَلَ‏ الْجَنَّةَ، وَ هَذَا إِذَا سَمِعَهُ النَّاسُ فَرَّطُوا فِی الْأَعْمَالِ، أَ فَأَنْتَ قُلْتَ ذَلِکَ، یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: نَعَمْ، إِذَا تَمَسَّکَ بِمَحَبَّةِ هَذَا وَ وَلَایَتِهِ.

     
  • ماجرای حضرت ابراهیم و شکستن بت ها:
    بعد از شکستن بت ها توسط حضرت ابراهیم ع ایاشن را به اشد مجازات محکوم کردند و از مردم خواسته شد که هیزم نذری بیاورند و برای خدا هیزم جمع کنند.
    امام جواد ع می فرمایند: تلی از هیزم جمع شد و شیطان مجسم شد و منجنیق را طراحی کرد، وقتی ابراهیم در منجنیق قرار گرفت ، فرشتگان ضجه زدند.
    ابراهیم ع که وفا کرد به آنچه که باید وفا می کرد.

    دل ها هرزه ست.
    چشم ها هرزه ست.
    دست ها هرزه ست.
    پا هرزه ست.
    هرزگی دل خرابی دل است.
    از دل بیمار چه توقعی دارید؟

    ملائکه باد به نزد ابراهیم ع آمدند و گفتند آیا کاری کنیم که آتش به خانه خودشان برگردد؟ ابراهیم ع فرمودند نه.

    اگر راحت میخوای زندگی کنی بدون غیر خدا کاره ای نیست. عزت و فقر و .... دست خداست.
    کسی که هفتاد سال در تهران روضه خوان بود با یه حرف نامربوط پای منبر مردم ازش بریدند.


    آیا خدا بنده ش را کفایت نمی کند؟
    الیس الله بکاف عبده . سوره مبارکه زمر آیه 36

    مامور باران به نزد ابراهیم ع آمد و پیشنهاد داد که باران بیاید و آتش خاموش شود. حضرت ابراهیم ع نپذیرفت.
    حضرت جواد ع در وصف آتش می فرمودند اگر عقاب از بالای آتش در آسمان عبور می کرد شعله آتش  او را می گرفت.


    خدا رفاقت ش را نشان میدهد.
    حضرت باقر ع می فرمودند: اگر کلمه سلام نیم آمد حضرت ابراهیم ع در بین آتش سر شده یخ می زد.

     
  • حدیث داریم که حتی نمک غذای تان را از خدا بخواهید.

     
  • از جمله عوامل فقر این است که در وقت گرفتاری پیش بندگان خدا برود. درست منزله فرزندی که برود خانه همسایه و از آنها طلب تکه ای نان کند و بگوید پدرم به من غذا نمی دهد در حال یکه پدری مهربان و پولدار دارد.
    امام صادق ع می فرمایند شیعه ما به خصایصی شناخته میشود. یکی از آن موارد این است که شیعه ما عزت نفس دارد.  از گرسنگی بمیرد هرگز مثل سگ و شغال و گرگ که در زمستان غذا گیرش نیم آید زوزه نمی کشد. مومن زوزه نمی کشد.


     
  • یا مسبب الاسباب افوض امری
    این خدا کهنه خداست، تازه خدا نیست که تو بخوای خدایی یادش بدهی. 

     
  • امام حسین ع 84 زن و بچه را در کربلا به همراه داشتند و هر کدام با حالات مختلف.
    حضرت زینب س بیش از همه در کنار امام حسین ع بودند. حضرت سکینه 16 به حضرت می گفتند ما را در بیابان به که می سپارید؟

    اگر با امام حسین رفیق بشی روح توحید درتو دمیده می شود.


     
  • در دعای ابوحمزه به ما یاد میدهد که چطور رفیق بشیم:
    خدایا همه امید من به تو است. در شکممادر یاور من بودی. در دوران کودکی مهر من را به دل والدین انداختی.
    بدان اگر کسی دارد بهت محبت م یکند خدا دارد بهت می کند.
    دل بستن به بقیه برای اینه که خدا را نیافتی و گرنه با غیر خدا کاری نداری.

     
  • در زمان حضرت موسی ع خشکسالی رخ داد و قرار شد که نماز بخوانند تا باران بیاید.
    به حضرت موسی ع گفته شد که در بین این جمع کسی هست که با ما آشتی نکرده است.

    اگر قصد توبه نداری مجلس نرو، چون نمیزاری دعای بقیه مستجاب بشه.

    معصیت کار فکر کرد که اگر برود آبرویش می رود. اگر بماند هم بارون نمی آید.
    باران آمد . معلوم شد که ان جوان توبه کرد.
    حضرت موسی خواست بداند که آن شخص چیست.
    خدا آمد آبرو مومن باید حفظ بماند.


     
  • آیه 222 سوره بقره: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ.
    طائب کسی است که یک بار توبه می کند.
    تواب یعنی کسی که زیاد توبه می کند.
    صد بار اگر توبه شکستی باز آ     این درگه ما درگه ناامیدی نیست.


     
  • خدایا در این ماه رمضان آمدم تا با امام زمان آشتی کنم.
    یا بن الحسن کجایی؟؟؟

    یادتون باشه هر جا زمین خوردید بگید یا صاحب الزمان
    .

 

 

  • ۰
  • ۰

اما یک توصیه عام از آیت‏الله بهجت برای رفع خطر نیروهای ضمیمه‏ ای و همین طور نیروهای آیینی وجود دارد که خود یک قرآن‏درمانی دقیق است. در این دستور شش‏گانه، پنج محورِ مجزا در باب قرآن وارد شده است (لازم است همه دستورات با هم عمل شوند):

1. قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید.

2. معوذتین [سوره‌های مبارکه فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید.

3. آیةالکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید.

4. چهار قل [سوره‌های مبارکه توحید، کافرون، فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید، خصوصا وقت خواب.

5. در موقع اذان با صدای نسبتا بلند اذان بگوئی..

6. روزی 50 آیه از قرآن کریم را با صدای نسبتا بلند بخوانید(کتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت – جلد اول)

 

پ.ن:
خودم:

اول آیة‏الکرسی، دوم سوره فلق و سوم سوره ناس.

همین طور بعضی از آیات دیگر، در کنار سه مورد بالا، سفارش شده‏اند؛ مانند این آیه که در کلام امام صادق آمده است که فرمود: در شگفتم از کسی که مورد مکر و حیله واقع شده و به این ذکر پناه نمی‏آورد. (افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد.(غافر، 43)
 

  • ۰
  • ۰


مرحوم در سخنرانی خود در مسجد النّبی قزوین، در سال 1382 قمری می فرمود:
خدایا! تو امانت نگهدار درستی هستی. تو در امانت خیانت نمی ‌کنی. تو حافظ و حفیظی. من زبان این هفت هشت هزار جمعیّت هستم و از قِبَل این‌ ها می ‌گویم. خدایا! ایمانمان، دینمان، عقیدمان را، مذهبمان را به تو سپردیم. صحیح و سالم نگه بدار، آن موقعی که «إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ»، آن وقتی که روح به تراقی می ‌رسد: «کَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِیَ‏ وَ قِیلَ‏ مَنْ‏ راقٍ وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ‏ وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ‏ إِلى‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ»، آن لحظه ‌ای که می ‌خواهد نفسمان از حنجره‌ مان کنده شود، این ایمان را به ما عطا بفرما. شما نمی‌ دانید چه دعایی کردم! بالاترین دعاها در حقّ شماها بود. دین و ایمان و مذهب خودتان و این بچه‌هایی که آمده ‌اند، همه را به خدا سپردم و خدا امین است و خدا امانت نگهدار است. خدا خیانت نمی ‌کند. انشاء الله دمِ مردن، این پیوند با پیغمبر صلّی الله علیه و آله و دوازده وصی‌اش علیهم السلام را خداوند صحیح و سالم به شماها عطا خواهد کرد.
(سخنرانی‌های مسجد النّبیّ قزوین، ربیع الاوّل1382 قمری، روز هفتم)