آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
  • ۰
  • ۰


آیت الله حاج شیخ محمد باقر علم الهدی از علمای سر شناس مشهد الرضا ( علیه السلام ) در سن 58 سالگی دار فانی را 28 مرداد 1389 وداع گفت .

محمد باقر علم الهدی

 

 

ولادت

علامۀ فقید در ۱۳ صفر ۱۳۷۲ق برابر با سال ۱۳۳۱ش در بیت علم و تقوی و فضیلت، در شهر مشهد مقدس دیده به جهان گشود. والدۀ ماجدۀ صالحۀ ایشان، دختر یکی از متدینین به‌نام شهر بود. والد فقیدش حضرت حجه‌الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مرتضی علم‌الهدی، فحل الفحول خطبا و از شاگردان مبرّز حضرت آیه‌الله آقای میرزا مهدی اصفهانی بود و در سنین جوانی در علم و عمل و تقوا به‌درجه‌ای رسید که مورد الطاف خاصۀ استاد گرامی‌اش قرار گرفت و به‌گفتۀ فرزند فقیدش، آنچنان نظر استاد را به‌خود جلب کرده بود که در میان همۀ تلامذه‌ای که حتی بزرگ‌تر از ایشان بودند، احترام ویژه‌ای برای وی قائل بودند. این مشعل فروزان پس از حدود ۷۰ سال هدایت‌گری، در شب شهادت ثامن‌الحجج(علیه‌السلام) به جوار الهی شتافت.

  • ۰
  • ۰

 سخنرانی مرحوم شیخ باقر علم الهدی 
ذی القعده 1386-1428
جلسه دوم 
حقوق
دانلود فایل صوتی جلسه
 

  • تمام دین و مسائل ش در مسئله حقوق خلاصه میشود.
    اگر به حقوق دیگران واقف باشید، متدین پاک وارسته خواهید بود.
    هر کسی که در اجتماع زندگی میکند حقی بر گردن دیگران دارد.

     
  • در ابتدای رساله حقوق امام سجاد ع آمده است:
    اعلم ـ رحمک اللّه ـ ان للّه عز وجل علیک حقوقا  محیطة بک فی کل حرکة تحرکتها ، أو سکنة سکنتها ، أو منزلة نزلتها ، أو جارحة قلبتها ، أو آلة تصرفت بها. 
    آگاه باش که برای خدا بر تو حقوقی است که احاطه کرده تو را.
    عبا که کل بدن را بپوشاند می گویند احاطه کرده. کلاه که سر را بپوشاند میگویند احاطه کرده است.
    اطراف و جوانب تو را حقوق الهی در بر گرفته است.
    در هر حرکتی که از تو صادر می شود خداوند بر تو حق دارد. حتی در پلک زدن، تکان خوردن زبان و حرف زدن، حرکات دست و پا و رفتن و آمدن ها و حتی در سکون و آرامش ت.
    در هر حالتی که هستی حقوق الهی بر تو احاطه دارد. در منزلی که می نشینی، عضوی از اعضایت را که زیر و رو می کنی و هر ابزاری که بر آن تصرف داری. ابزار هر چیزی می تواند باشد از فرشی که بر روی آن می نشینی تا پول و فرزند و همسر ...
    ما فرو رفته در اقیانوس بی کران رحمت خدا هستیم. اعضا و جوارح ما نعمت خدا است.  همسر و فرزندان مان نعمت های خدا هستند.در دریای نعمت شناوریم و منعم بر ما حق دارد.
    و دین یعنی حقوق و آشنایی و رعایت آن

     
  • حقوق ما را در برگرفته است و به آن توجه نداریم. مثل سلسله اعصاب در بدن انسان است. که از دو طرف ستون فقرات با مغز در ارتباط است و به همه اعضا رسیده است و در قلب و ریه هم هست.
    سلسله اعصاب دو گونه است: احساساتی همچون خشم و عصبانی شدن و جنگجو بودن. و احساساتی چون خندیدن و ایستا بودن و آرامش داشتن و بی تفاوتی.
    هر فرد با توجه به این که کدام یک از این احساسات در او فعال باشد شخصیت ش شکل میگیرد.
    گاهی میبینید طرف به خاطر یک ناراحتی اشتهایش کور می شود یا برعکس زیاد میشود.  یا کلیه ش با این که سالم است به خاطر ناراحتی از کار می افتد که بر میگردد به اعصاب ش.

     
  • تمام جوانب زندگی ما را حقوق در بر گرفته است که اگر حقوق منظم رعایت شود پیکره زندگی دنیوی و اخروی ما درست خواهد بود.
    سخت ترین موقف در قیامت، موقف حقوق است.
    در قیامت پنجاه موقف داریم که هر کدام هزار سال طول می کشد. هر شب و روزش به اندازه هزار سال ماست.
    موقفِ حقوق، اشدِ مواقف است. سخت تر از موقف نماز و روزه و حج است چون در این موقف سخن از عدل خدا است. پناه می بریم از عدل خدا به خود خدا. امام می فرمایند خدایا از عدل تو می گریزم. چون عدل خدا عجیب است و ما نمی دانیم یعنی چه. صحبت از فضل خدا نیست، صحبت از آقایی و کرم نیست، صحبت از عفو و گذشت نیست.
     
  • مولی الموحدین امیر المومنین می فرمایند  ظلم سه دسته است:
    الظُّلْمُ ثَلاثَةٌ، فَظُلْمٌ لا یَغْفِرُهُ الله، وَظُلْمٌ یَغْفِرُهُ، وَظُلْمٌ لا یَتْرُکُهُ، فَأَما الظُّلْمُ الَّذِی لا یَغْفِرُهُ الله فَالشِّرْکُ، قَالَ الله: {إنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ} وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی یَغْفِرُهُ فَظُلْمُ العِباَدِ أَنْفُسَهُمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لا یَتْرُکُهُ الله
    فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضًا حَتَّى یُدَبِّرُ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ
    مولی الموحدین امیر المومنین ع می فرمایند:
    بدانید که ظلم بر سه نوع است: ظلمی که قابل بخشش نیست و آن شرک به خدا است؛ ظلمی که قابل بخشش است (با توبه) و آن گناهان و ستمی است که مردم در حقّ خود کرده اند (حقّ الله) و ظلمی که امکان گذشت [از سوی خدا] وجود ندارد و آن ظلمی است که مردم به یکدیگر کرده اند (حقّ النّاس). نهج البلاغه، خطبه 176.

    ظلم سه دسته است:
    1. اصلا خدا نمی بخشه: شرک به خدا
    2. ممکنه خدا ببخشه حتی بدون توبه ممکنه خدا ببخشه و آن هم گناهان معمولی است.
    3. وَظُلْمٌ لا یَتْرُکُهُ  و ظلمی که خدا رها نمی کند، دقت کنید نگفته میگیرد و مواخذه می کند، بلکه گفته رها نمی کند. یعنی خدا ظالم را نگه می دارد.

     
  • حدیث داریم که همه سر از قبر بر می دارند و به عرفات می آیند. دو تا مامور کنار قبر هستند یکی جلوتر میرود و می گوید که بیا و یکی هم پشت سر می آید و می گوید برو و توقف نکن. همه از اولین و آخرین می آیند.
    همه در یک سرزمین سرپا می ایستند. آن کس آنجا حال ش از همه بهتر است که جای پا پیدا میکند و بتواند به راحتی هر دو پایش روی زمین بگذارد. و بتواند راحت نفس بکشد. آنقدر عرق می ریزند که نمی توانند یک کلمه هم حرف بزنند. در چنین وضعیتی خدا با بندگان ش حرف میز
    د: و عزتی و جلالی لا یجوزنی ظلم ظالم ،نمیگذارم در این روز کسی که به کسی ظلم کرده است و حق دیگری را ضایع کرده است قدم از قدم بدارد.
    امام سجاد ع می فرمایند در عقبه حقوق یک نفر یک نفر می آیند و یک مامور الهی می آید و دست فرد را بلند میکند و می گوید ای اولین و آخرین گوش کنید هر کسی فکر میکند فلان بن فلان حقی از او ضایع کرده است بیاید جلو. هر کسی شاکی است بیاید جلو تا تسویه حساب شود. آن هنگام همه می ترسند از آشناهای شان. در دنیا ما در شدائد دنبال آشنا ها هستیم اینجا همین آشنا ها دردسر می شوند.
    آیات 34 تا 37 عبس را ببینید:

    یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ .وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ. وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ .لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ 
    روزى که آدمى از برادرش ، و از مادرش و پدرش،و از همسرش و پسرانش مى‏ گریزد، در آن روز هر کسى از آنان را کارى است که او را به خود مشغول مى دارد. 
     روز قیامت همه دوستی ها تبدیل به دشمنی می شود مگر یک دسته از افراد که ارتباطات شان بر اساس خدا بوده است که پرهیزکاران باشند.
    در عقبه حقوق همه می گردند تا کسی را پیدا کنند که حقی از او مطالبه کنند. چون خودمان را در مخاطره عذاب میبینیم لذا همه با هم دشمن می شویم.
    فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءَلُونَ سوره مومنون 101
    پس آنگاه که در صور دمیده شود [دیگر] میانشان نسبت‏ خویشاوندى وجود ندارد و از [حال] یکدیگر نمى ‏پرسند .

    موقف حقوق جایی است که اگر نانی در دنیا قرض گرفتیم باید پلو بدهیم.
    دلی را شکستیم باید زیارت امام حسین را بدهیم.
    تندی بیجایی داشتیم باید زیارت حرم امام رضا را بدهیم.
    ده تومن قرض گرفتیم و ندادیم در عوض ش باید نماز شب بدهیم.

    شما تصور کنید همسایه ای نصف شب به منزل شما بیاید و بگوید که ناخواسته مهمان برایمان آمد و اگر براتون امکان دارد تعدادی نان به ما بدهید. شما 5 عدد نان می دهید و می گویید باز اگر چیزی خواستی حتما بگو. می گوید نه همین 5 عدد نان کافی ست. فردا صبح پس میاوردم. اما پس نمی آورد.
    دو سال بعد شما در در جاده کویری با خانواده تان دارید می روید. و ماشین تان خراب میشود. چندین ساعت معطل میشوید و میبینید که کم کم از گرسنگی صدای گریه کودکان تان بلند شد.
    همین موقع یه اتوبوس می آید و نگه میدارد. سوار اتوبوس می شوید و میبینید همان همسایه تون در ردیف جلو نشسته و دارد چلو کباب می خورد. بهش میگید اون 5 تا نونی که ازم دو سال پیش گرفته بودی و رو پس بده. میگه اینجا نانوایی نداره که. میگید پس همین  چلوکبابی که داری رو بده که بچه هام گرسنه ند.
    موقف حقوق دقیقا همینه.

     
  • گاه از گناهان مظلوم میگیرند و در پرونده ظالم قرار میدهند.
    پرونده مون رو به دست مون می دهند و فریاد میزنیم خدایا اشتباه شده، این پرونده مال ما نیست، من زنا نکردم، من آدم نکشتم.
    ندا می آید ما از مرز عدالت نگذشتیم، ما به کسی ستم نکردیم.

     
  • سوال این است آیا راه نجاتی نیست؟
    نمی دانیم حضرات به سراغ مان می آیند یاخیر. نمی توان مغرور شد، چون واقعا نمی دانیم.
    اگر کسی با ایمان مرده باشد ممکن است امیر المومنین وساطت کنند. چون این خطر وجود دارد که در اثر گناهان مان دم مرگ ایمان مان را از دست دهیم.
    اگر مولی الموحدین امیر المومنین وساطت کنند ثواب یک نفس شان در لیله المبیت که در بستر پیامبر خوابیدند و زیر تیغ 40 شمشیر دشمن بودند، جان پیغمبر را حفظ کردند، اگر ثواب یک نفس ایشان در آن شب  بین اهل جهنم تقسیم شود همه در بهترین جای بهشت جای خواهند گرفت.
    نباید مغرور شد چون برخی ها به همین هم راضی نمی شوندو نمی بخشند و میگویند خدایا دلم خیلی به درد آمده است و نمی بخشم.
     
  • وقتی آن چهل نفر در لیله المبیت به خانه رسول الله ریختند امیرالمومنین بیدار شدند و شمشیر یکی از آنها را گرفت و آن 40 نفر را از خانه بیرون کرد. شما ببینید فرزند علی چه کرد که نه 40 نفر بلکه 30 هزار نفر که هر کدام می خواستند زودتر امام حسین را بکشند و جایزه یزید را ببرد....

 

 

 

===============

احکام 

ادامه از جلسه قبل:

  • افراد کثیر الشک نباید به شک خود اعتنا کنند.

     
  • اگر در شک یک طرف شک صحیح بود و طرف دیگر باطل، باید بنا را به طرف صحیح بگذاریم.
    شک بین یک سجده یا دو سجده، چون یک سجده باطل است، بنا را بر دو سجده می گذاریم.
    شک بین رکعت 3 و 4، بنا را بر رکعت 4 بگذارید.
    2 یا 3 مرتبه گفتن تسبیحات اربعه، بنا بر 3 مرتبه 
     
  • گاهی در شک هیچ کدام از دو طرف شک صحیح نیست، بنا را بر طرف بیشتر می گذاریم.
    در نماز 4 رکعتی، شک بین 2و 3، بنا را بر 3 می گذاریم.
    تسبیحات را یک بار یا دو بار، بنا را بر 2 بار می گذاریم.

     
  • اگر بنا را بر بیشتر بگذارید، باطل شود، بنا را بر کمتر می گذاریم،
    تسبیحات 2یا 4 بار، بنا را بر 2 بار می گذاریم.
    در عدد رکعت بین 3و 5، بنا را بر 3 می گذاریم.

 

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود:
امروز هر جا منبر بروم، فریضه لازمه خودم می‏دانم که راجع به امام‏زمان علیه السلام صحبت کنم. زیرا که به عقیده من، غریب ‌ترینِ دوازده امام، امام‏زمان علیه السلام است. با این‌که امام حیّ ماست، با این‌که ولیّ امر خداست و اکنون سر سفره او هستیم «وَ بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ وَ السَّماءُ»، آن ‌قدری که باید برای او شعار داده شود، آن ‌قدری که او باید در دل‌ ها بیاید و در مغزها و فکرها متمرکز بشود، آن‌قدرها نمی ‏شود. و این بزرگترین غربت برای آن حضرت است، و در معنا ندای «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُـرُنِی وَ هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَنِّی» او بلند است. من فریضه لازمه خودم می ‏دانم، به همان مقدار اندکی که بلد هستم و با زبان الکنی که دارم و با کمیِ ‏لیاقتی که دارم و متناسب با افکار اکثریت شنوندگانم، برای او داد بکشم و برای او فریاد بزنم.
(سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس اوّل)

  • ۰
  • ۰

حضرت امام صادق سلام الله علیه میفرمایند: اگر کسی می خواهد حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه را در خواب ببیند در موقع خواب این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ اِنّی اَسْأَلُکَ یا مَنْ لَهُ لُطْفُ خَفِیُّ وَ اَیادِیِهِ
باسِطَةٌ لا تَنْقَضِی اَسْأَلُکَ بِلُطْفِکَ الْخَفِیِّ الَّذِی مَا لَطُفْتَ بِهِ لِعَبْدٍ اِلَّا کَفَیٰ أَنْ تُرِیَنِی فِی مَنَامِی مُولَای عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِب سلام الله علیه

  • ۰
  • ۰

مرحوم شیخ باقر علم الهدی
ذی القعده 1386-1428
 جلسه اول
حقوق

دانلود فایل صوتی جلسه

  • از مهمترین موضوعات و مسائل دین اسلام حقوق است.حتی در دیدگاه عقلا هم حائز اهمیت است.
    انسان زندگی اجتماعی دارد و حتما باید با دیگران تعامل داشته باشد و راه حفظ نظام زندگی، رعایت حقوق دیگران است.
    تفاوت زندگی انسان که در اجتماع است با حیوانی که در جنگل است این است که حیوان خود محور است و روابط بر مبنای قدرت و ضعیف کشی است.
    ولی انسان زندگی اجتماعی دارد و باید زندگی ش منظم و پاکیزه باشد و سلامت زندگی افراد یک اجتماع به این بستگی دارد که حقوق هر یک حفظ گردیده و و افراد جامعه حقوق هم را محترم بشمارند. اگر این گونه باشد حتی اگر جامعه معتقد به خدا نباشد زندگی ها آرامش خواهد داشت و در غیر این صورتف حتی اگر با ایمان باشند زندگی آرامی نخواهند داشت . با سلب آرامش خاطر زندگی ها ناسالم و مشوش خواهد بود و انسان به کمال نخواهد رسید و نه دنیا را خواهد داشت و نه آخرت را.
    حفظ حدود و حقوق پایه و اساس زندگی اجتماعی است.

     
  • برای ترسیم پیوند افراد یک جامعه می توان تسبیح را مثال زد که اگر نخ تسبیح نباشد هر یک از مهره ها پراکنده خواهد بود. آنچه که درحکم نخ تسبیح، افراد جامعه را بهم پیوند می دهد، مسئله حقوق افراد جامعه است.
    همان طور که تسبیح سه نوع مهره دارد. یک مهره بزرگ که در بالاست و دو مهره متوسط که در جایگاه خاصی قرار داردف در اجتماع هم هر فرد باید در جایگاه خودش باشد. در "جایگاه خود بودن" یعنی هر کسی عامل به وظایف جایگاه خود باشد. غنی عامل به وظایف خود در ارتباط با فقیر. فقیر عامل به وظایف ش. عالم آگاه به مسئولیت خود در برابر نادان. نادان آگاه به مسئولیت خود در برابر عالم.
    اگر حقوق و جایگاه افراد رعایت نشود مصداق أُولَئِکَکَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ خواهند بود (179 اعراف)

     
  • یک کارخانه با صد 100 کارمند را در نظر بگیرید.
    اگر هر کس در جایگاه خودش باشد و هر یک به مسئولیت های محوله ش آگاه باشد فعالیت های کارخانه درست خواهد بود.  در غیر این صورت در کنار هم هستند اما نمی دانند در قبال هم چه وظیفه ای دارند. در نتیجه کارخانه خروجی نخواهد داشت. یا اگر وظایف یکه نسبت به یکدیگر دارند را بدانند اما جایگاه های شان را عوض کنند باز هم کارخانه خروجی مناسب نخواهد داشت.
     
  • تمام دین، حقوق است. نماز و روزه و حج حق خدا بر شما است.
    رساله حقوق امام سجاد را بخوانید. کتابی است که حقوق محتلف را توضیح می دهد. از حق خدا شروع میشود تا حتی حق گیاهان.
    مرحوم شهید در شرح لمعه آورده است که وقتی نهالی را می کاری در باغچه منزل بر تو حقی دارد. باید به آن آب دهی. چن حیات دارد نباید نادیده بگیری تا خشک شود. اگر کبوتر هم در منزل دارید همان طور.
    امیر المومنین در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان یک ساعت قبل شهادت شون وقتی در حیاط بودند دو پرنده به دور حضرت می چرخیدند و ناله می زدند. حضرت فرمودند الان صدای ناله اینها بلند است و تا ساعاتی دیگر صدای ناله  انسان ها از سینه برون خواهد شد. آنگاه به دخترشون نگاه کردند و گفتند این دو پرنده را در خانه حبس کردی اگر نمی توانی به اینها برسی و به آنها آب و غذا بدی باید رهای شان کنی.
     
  • امام حسن عسکری ع می فرمایند:
    اعبد الناس أعْرَفُ النّاسِ بحُقوقِ إخْوانِهِ و أشَدُّهُم قَضاءً لَها أعْظَمُهُم عِند اللّه ِ شَأنا 
    عابدترین مردم کسی که گوی سبقت را از دیگران در عبادت میگیرد، کسی است که حقوق مردم را بشناسد و به آن عمل کنید. 
    در حالی که در حالت عادی وقتی به ما بگوبند عابدترین به ذهن ما کسی می آید که بیشتر از سایرین عبادات و نماز می خواند و خدمت به خلق می کند.
     
  • پدر و پسری برای صرف غذا مهمان مولی الموحدین امیر المومنین بودند.
    مستحب است که قبل از غذا دست را بشورند و با دست غذا بخورند و بعد از غذا هم دست ها را بشورند.
    دستور شرع برای ضیافت این است که قبل از غذا ابتدا صاحب خانه دست ش را بشورد تا دیگران حیا نکنند بعد اولین نفر از سمت راست صاحب خانه و بعد همین طور چرخ بزنند. دست ها را خشک نکنند.
    بعد از غذا هم اول فرد سمت چپ میزبان دست ها را بشوید و چرخ بزند تا برسد به میزبان.
    ظرف آب را آوردند و امیر المومنین رفتند تا ظرف آب را بگیرند و دست مهمان را بشورند. مهمان ناراحت شد و گفت ای امیر شما بنشینید که بی ادبی است که شما دست های مرا بشویید.
    مولی الموحدین امیر المومنین گفتند نه این حق مهمان است بر میزبان تا دست های او را بشورد.
    دقت کنید امیر المومنین نگفتند که شما بیا دست های مرا بشور، معلومه فرهنگ این بود که حقوق باید حفظ شود و نباید شکسته شود.
    موقع شستن دست های پسر؛ امیر المومنین حسنین را صدا زدند تا دست های پسر را بشورند.
    سوال: چرا دست پدر را باید امیر المومنین ولی دست پسر را آقازاده های شان باید بشورند؟
    امیر المومنین فرمودند اگر تنها آمده بودی همان طور که دست های پدرت را شستم دست های تور ا هم می شستم. ولی چون با پدرت آمده ای اگر همان سان که دست های پدرت را شستم دست های تو را بشورم احترام پدرت خدشه دار می شود.
    چه فرقی کرد حق پدر و پسر؟
    حق پدر بالاتر است از حق فرزند. به جهت رعایت آن حق دست تو را نمی شورم.

    دقت کنید که در مسئله حقوق شخصیت ها مطرح نیست، هر کسی هستی و هر امتیازی که داری داشته باش.

    شما ببینید شخصیت امیر المومنین که بعد از رسول الله در خلقت بی نظیر است.
    نقل میکنند پیامبر در بستر بیماری بودند  با امیر المومنین به دیدار رسول الله رفتند. امیر المومنین احوال پیامبر را پرسید. حضرت علی ع دست روی سینه رسول الله قرار داد و عرضه داشت:  خدایا آنچه پیامبر تو به آن گرفتار است بر او بر طرف کن. دست امیر المومنین هنوز بر نداشته شده بود که پیامبر خوب شدند.
    پیامبری که برای دعا صورت روی خاک می گذارد و می فرماید اللهم به حق علی ....

    در مسئله حقوق شخصیت مطرح نیست.
    هر جایگاهی که داری. حق والدین بی واد و عقب افتاده که حتی بعضا حرف های بی ربط هم می زنند بر تو واجب است و باید احترام شان را حفظ کنید.

     
  • حضرت رضا ع حقی بر گردن مردم مشهد دارند که سایر ائمه بر مردم مشهد ندارند. غیر از مسئله امامت و حجت الله بودن شان، و آن حق همسایگی است. حق الجوار برای مردم مشهد است. همان طور که حق الجوار امیر المومنین برای مردم نجف است و حق الجوار امام حسین برای مردم کربلاست. ما مشهدی ها دل مون میگیره میاییم در حرم گریه میکنیم که حتی گریه در حرم برامون آبروست. این نعمتی ه که مردم سایر شهر ها ندارند.

     
  • یا ابن رسول الله، یا امام رضا، شما به ما فرمودید که برای همسایه تون همسایه خوبی باشید.
    همسایه خوب نه به آن معنا که اگر همسایه شما به شما خوبی کرد شما هم محبت کنید. بلکه همسایه خوب به تحمل بدی های همسایه است.
    یا امام رضا شما که بدی ندارید و بدی ها مال ماست، شما همسایه خوبی باشید و روز قیامت از ما شکایت نکنید...


    ===============
  • احکام:
    چند شک در نماز قابل اعتنا نیست و نماز را باطل نمی کند و سجده سهو هم ندارد.
    از جمله شخص کثیر الشک.
    هیچ کس خالی از شک نیست و اما شک برخی از افراد بیش از حد نرمال است.
    کسی که هر 24 ساعت یک بار 6 7 بار شک می کند کثیر الشک است.
    فقها م یگویند کسی که در سه نماز پشت سر هم یک شک برای او تکرار شود. مثلا در نماز ظهر و عصر و عشا، بین رکعت سوم و چهارم شک کند. یعنی در این مورد خاص کثیر الشک است.
     
  • اغلب افراد کثیر الشک در این سه مورد شک می کنند:
    1. در عدد تسبیحات اربعه که چند بار گفتند.
    2. در عدد سجده ها.
    3. شک بین رکعت سوم و چهارم نماز
     
  • فرد کثیر الشک در زمینه ای که زیاد شک میکند نباید به شک ش اعتنا کند ولی در سایر موارد که کثیر الشک نبوده باید اعتنا کند.
    اگر شک بین رکعت 3و 4 برای او زیاد پیش میاد در این مورد کثیر الشک است و نباید اعتنا کند اما اگر در نمازی بین رکعت 2و 3 شک کرد باید اعتنا کند.

     
  • اگر فردی در نماز خاصی کثیر الشک است در همان نماز نباید اعتنا کند اما در سایر نماز ها باید اعتنا کند.
    مثلا اگر در نماز ظهر همیشه بین 3و 4 شک می کند نباید اعتنا کند. اما اگر در نماز عشا بین 3و 4 شک کرد باید اعتنا کند.

     
  • در زمان مخصوصی کثیر الشک است و در غیر آن زمان حق بی اعتنایی ندارد.
    مثلا اگر در اول وقت نماز بخواند خوب م یخواند و شک نمی کند اما اگر در آخر وقت بخواند کثیر الشک می شود.
    پس به شک هایی که در نماز اول وقت ش رخ می دهد باید اعتنا کند اما به شک های نماز آخر وقت ش نباید اعتنا کند.

     
  • اگر در مکان مخصوصی کثیر الشک شود. مثلا در خانه نماز میخواند کثیر الشک نیست اما وقت یدر حرم یا جای شلوغ نماز می خواند کثیر الشک می شود.
    پس به شک هایی که در بیرون از منزل رخ میدهد نباید اعتنا کند اما به شک های داخل منزل باید اعتنا کند.
  • ۰
  • ۰

امام زمان علیه السلام، در مجالس عزای امام حسین علیه السلام تشریف ‌فرما می ‏شود، اگر ...

مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان در سال 1392 قمری می فرمود:
امام زمان علیه السلام، مخصوصاً در مجالس عزای امام حسین علیه السلام تشریف ‌ فرما می‏ شود. البته در آن مجلسی از عزای امام حسین علیه السلام که سه شرط در آن باشد:
شرط اول: بانی، نظرش فقط و فقط تسلاّی قلب حضرت زهراء علیهاالسلام باشد. هیچ هوی و هوس دیگری، هیچ هدف دیگری غیر از تسلیت و تسلاّی خاطر حضرت صدّیقه علیهاالسلام نداشته باشد.
رکن دوم: مستمع که در آن مجلس می ‌رود، فقط به منظور تسلاّی خاطر حضرت زهراء علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیه السلام و پیغمبر صلّی الله علیه و آله برود، و هیچ هدف دیگری نداشته باشد.
رکن سوم: خواننده، خواه واعظ باشد، خواه روضه ‌خوان و مرثیه ‌خوان، یا مداح یا نوحه ‌خوان باشد، او هم هیچ غرضی جز عرض ارادت به ساحت امام حسین علیه السلام و تسلاّی قلب پیغمبر صلّی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهراء علیها السلام نداشته باشد.
اگر این سه رکن در مجلسی پیدا شد، می‏ خواهد غوغا و پرجمعیت باشد، می ‌خواهد جمعیتی ‏اندک داشته باشد، در این‌گونه مجالس گاهی به نگاهی دلی را شاد می ‏کند. گاهی این سلطان حقیقی به بنگاه آن درویش می‏ رود. گاهی از روزنه آن خانه، آفتاب جمالش را متلألأ می ‏کند. این مطلب را که می ‏گویم، دیده شده است که می ‏گویم. لفظ نمی ‏گویم. به احتمال و به خیال و به توهّمات و به نقل‌های پوسیده این و آن، اتکاء نمی ‏کنم. دیده شده است که در مجلس عزای امام حسین علیه السلام آمده و گریه کرده ‏است.
(سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، 1392 هجری قمری، مجلس ششم)

  • ۰
  • ۰


اگر در عالم ذر بد بودیم، راه اصلاح داریم:

ذکر بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم را بعد از نماز صبح و مغرب هفت بار را همیشه بگوید.
لیله القدر و عرفه هم هست.
تسبیح حضرت زهرا بعد هر نماز 
ما مجموعه ای از اعمال پدران و مادران مون هستیم.
راه تمییز کردن وراثت متوسل شدن است.

روزه ها و عبادات و ذکر ها

  • ۰
  • ۰

 

  • در زبان هم باید ادبیات توحیدی داشت.
    نباید گفت من هر چه از امامت بلدم از فلان استاد بلدم.
    باید گفت خدا لطف کرد و باعث شد که من به این استاد ارادت پیدا کنم و ازش درس یاد بگیرم.

 

  • در زیارات علی اکبر تاکید بر طیب و طاهر و زکی بودن و در فراز بالاتر تاکید بر عصمت حضرت علی اکبر است.
    دو روز در سال افضل است برای زیارت امام حسین ع. نیمه رجب و نیمه شعبان.
    و در هر دو روز  یه زیارت خوانده میشود:
    زیارتی از شیخین (شیخ مفید و شیخ طوسی) نقل شده است که سندش هم معتبر است دال بر عصمت حضرت علی اکبر است.
    السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ الطَّیِّبُ الزَّکِیُّ الْحَبِیبُ الْمُقَرَّبُ
    تو را ای سید طیب طاهر خدا تو را رساند به قله شرف چنانچه که پیش از این دنیا بر تو علی اکبر منت نهاد و تو را از اهل بیت قرار داد .
    وَ أَلْحَقَکَ بِالذِّرْوَةِ الْعَالِیَةِ حَیْثُ الشَّرَفُ کُلُّ الشَّرَفِ کَمَا مَنَّ عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ
    وَ جَعَلَکَ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِینَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً 
    صرفا نگفته من اهل البیت که بگوییم تشریفاتی است. بلکه گفته الذین اذهب ...
    یعنی ایشان را داخل عصمت کردند. نص بر عصمت حضرت علی اکبر است.
    مثل سلمان و اباذر نگفت منا اهل البیت. تشریفاتی نگفت. بلکه گفت که در داخل آیه تطهیر هستی.




     
  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
ای پیر و جوان! اجمالاً به شماها عرض می‌کنم: شما صاحب دارید! امام دارید! امامتان روی همین زمین است! امامتان به شما توجّه دارد. بی‌خود نمی‌ گویم! اگر خلاف این بود، روز قیامت در محضر پیغمبر صلّی الله علیه و آله گریبان مرا بگیرید و بگویید: چرا بی ‌خود گفتی؟ من که نیامده‌ام شما را اغوا کنم. من نیامده‌ام شما را گمراه کنم. گمراه شدن شما و یک ناحقّی را گفتن، چه نتیجه دنیوی برای من دارد؟ به من پول می ‌دهد؟ به من آقایی می ‌دهد؟ به من نان می ‌دهد؟ پس بدانید که این سوزهای من، این حرف‌ هایی که می‌زنم، یک پایه و مایه و اساس دیگری دارد. روز قیامت در مقابل پیغمبر صلّی الله علیه و آله گریبان مرا بگیرید؛ اگر این حرف ‌هایی که می ‌گویم، خلاف واقع بود، آن جا بگویید: شیخ! چرا تو ما را گمراه کردی؟
شما امام دارید! امام شما اگر نسبت به شما مهربان ‌تر از امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به شیعیان زمانش نباشد، مهربانی ‌اش کمتر نیست. امام شما، اگر نظر لطفش به شیعیان و رعیّتش، بیشتر از آن یازده امام علیهم السلام دیگر نباشد، قطعاً کمتر نیست. و من یقین دارم که امام زمان علیه السلام به شما شیعه‌ ها نظر دارد؛ همین ‌هایی که هستید! مگر شیعیان بقیه ائمه علیهم السلام، همه سلمان بودند؟ مگر همه‌ شیعیان، معصوم بودند؟ مگر همه‌ آن‌ها عادل بودند؟ آن ‌ها هم مثل شما بودند! البته هم عادل و هم فاسق بین آن ‌ها بوده است. هم تالی تلو عصمت داشتند، و هم بین آن ‌ها کسانی بوده ‌اند که فضولی ‌هایی می‌کردند.
من نمی ‌خواهم روایات آن را ذکر کنم، چون گفتنش خطرناک است و الاّ برای شما می ‌گفتم! بروید حالات شیعیان عصر ائمه علیهم السلام را نگاه کنید. آن ‌ها مثل شما بودند و شما هم مثل آن ‌ها هستید؛ بلکه به حکم روایات از یک جهت، شما بر آن ‌ها ترجیح دارید. زیرا آن ‌ها در زمان حضور ائمه علیهم السلام بودند و گاهی با نگاهی به صورت آن‌ ها دلشاد می ‌شدند. امّا شما در زمان غیبت امامتان هستید. شما بچّه ‌هایی هستید که پدرتان از جلوی چشمتان، مسافرت کرده است و او را نمی ‌بینید. امّا آن ‌ها پدرشان، بالای سرشان بود؛ از این جهت شما را بر آن ‌ها مقدّم داشته ‌اند.
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب 28 ماه رمضان)

  • ۰
  • ۰

ریا و سمعه 2

شیخ باقر علم الهدی
80.6.13

دانلود

 

  • ریا و سمعه دو چهره دارد و ریشه آن توجه به غیرخدا است. نتیجه آنکه خوبی ها و امتیازات را به رخ سایرین می کشیم.
    نباید هدف را غیر خدا قرار دهیم.
    در روایات ریا به سه نحو آمده:
    1. کاری پسندیده را برای که در معرض چشم دیگران قرار بگیرد انجام دهیم.
    2.گاهی کلی آمده که شامل سمعه هم می شود.
    3. در کارها غیر خدا را لحاظ کردن.

     
  • لفظ ریا اختصاص به عبادت ندارد و عام است. در مقابل ریا، اخلاص قرار دارد . اخلاص هم معنی گسترده ای دارد و محدود به عبادات نیست.
     
  • برای کارهامون باید هدف داشته باشیم. برای شرکت در جلسات، خوردن و خوابیدن، پوشیدن، معاشرت کردن، ازدواج، تکثیر نسل، خرج کردن، دوستی، دشمنی ، قطع رابطه.
    باید فکر کنیم در دوستی ها چرا دوستی می کنیم و در دشمنی ها چرا دشمنی؟
    زندگی هر انسانی در همه شئون مثل یه دایره است که باید نوک پرگار که مرکز دایره است هدف باشد. این که دنبال چه هستیم و چرا آن کار را انجام می دهیم.
    هر چقدر نقطه مرکزی انسان شریف تر و با ارزش تر باشد به همان اندازه انسان باارزش است و هر چقدر هدف بی ارزش باشد انسان بی ارزش است.
    امیر المومنین ع می فرمایند :  قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ . ارزش هر کسی به ارزش همت او است.

    امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند:

    «مَن کانَت هِمَّتُهُ ما یَدخُلُ بَطنَه کانَت قِیمَتُهُ ما یَخرُجُ مِنه» ؛ هر کس همّتش آنچه داخل شکمش می رود باشد، ارزش و قیمتش آنچیزی است که از شکمش خارج می شود.
    اگر همت انسان فقط پرکردن شکمش باشد پس تفاوت ش با چهار پا در چیست؟
    اگر انسان واجد شهوت میشود فقط به فکر دفع شهوت باشد و همسر اختیار کند تا صرفا لذت ببرد تفاوت او با یه الاغ و اسب در چیست؟ آن حیوان هم به حکم غریزه به دنبال جنس مخالف می رود.
     

  • در همه شئون زندگی و نه تنها در عبادت باید هدف عالی و مقدسی داشت تا بر محور آن همه شئون مان را تنظیم کنیم.
    در آیات آمده است که ای انسان خدای حکیم تو را آفریده است و به تو امتیازاتی داده است که به هیچ یک از پدیده های هستی نداده است.  بر جمادات و نباتات و حیوانات و فرشتگان برتری داری و متفاوت هستی. انواع نعمت بیشمار در دسترس تو قرار داده است.
    قرآن در سوره‌‌ی مبارکه‌ی اسراء آیه 70 می‌فرماید:

    «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً »

    « ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم؛ و آنها را در خشکى و دریا، (بر مرکبهاى راهوار) حمل کردیم؛ و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنان روزى دادیم؛ و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده‏ایم، برترى بخشیدیم‏ . 

    اگر حول اعمال من مثل حیوان باشد چرا حیوان در خدمت من باشد و من در خدمت حیوان نباشم؟ چه بسا حیوان بر حکم غریزه ش عمل میکند و من به حکم اختیار همچون حیوان عمل میکنم.
    ​و اینکه کار و عمل و دوستی و ارتباط و معاشرت و خوردن و ...باید پاک باشد. پاک در برابر ناپاک، صالح در برابر ناصالح.

    «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یوحی إلَی أَنَّما إلهُکُمْ إِله واحِد فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا؛ بگو: همانا من بشری همچون شمایم (جز اینکه) به من وحی می شود که خدای شما خدای یگانه است. پس هر که به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف او) امید و ایمان دارد، پس کار شایسته انجام دهد. و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد. (سوره کهف، آیه 110)

    لا یشرک، شریک نورزید  یعنی هدف ت را از این کار پاکیزه، هدف پاکیزه قرار بده.

    امام صادق ع میفرمایند که فقط یک مرکز و یک هدف داشته باش و آن هم خدا باشد.
    خوردن ما هم باید خدایی باشد، خوابیدن و دوستی و کاسبی و پول درآوردن و ... هم باید خدایی باشد.
    کسی که برای خدا صرف میکند و برای خدا از صرف خودداری می کند و سکوت و حرف ش هم برای خداست و این میشود معنای اخلاص.
     

  • الّا عِبادَ اللَّهِ المُخلَصین
    یک دسته هستند که فقط اخلاص دارند.

    اخلاص یعنی غیر از خدا از من بیرون رود و در تمام حالات بر دل من خدا حکمفرما باشد. و من بنده ای باشم که خودم را برای خدا خالص کردم.

     

  • مرحوم محدث شیخ عباس قمی  کسی بود که شبانگاه قبل از اذان صبح او را در راه حرم امام رضا ع دیده بودند که وقتی ذکر می گفت نور از دهان ش خارج میشود و زمین جلوی پای ش روشن میشد.
    چنین کسی وقتی به درخواست مردم امام جماعت حرم شد، روزی بعد از خواندن نماز جماعت ظهر سریع رفت و دیگر هرگز بر نگشت و نماز جماعت عصر را نخواند. وقتی علت را جویا شدند مرحوم محدث گفتند در رکوع رکعت چهارم صدایی از دور شنیدم که گفت الله اکبر، ان الله مع الصابرین، یک لحظه این فکر به ذهنم خطور کرد که جمعیت زیادی به من اقتدا کردند. همین باعث شد که بفهمم من فرد مناسبی نیستم و برای تنبیه خودم رفتم.
    تمالک نفس یعنی نفس ت را مالک شو و بر خود مسلط بشو تا بر نفس ت چیره باشی.
    بزرگان این چنین ند و حتی فکر خودشان را کنترل می کنند.

     

  • باید از اسارت دل خود و دیگران بیرون بیاییم و فقط برای خدا باشم.
    ما هیچ تکلیفی و هویتی نداریم الا این که برای خدا باشیم.باید محور نماز و روزه و حتی زندگی و مرگ مان هم خدا باشد.
    و ما امروا الا لیعبدو الله مخلصین له الدین (مردم غیر از آن که اعمال خود را فقط برای خدا انجام دهند، دستوری ندارند) بینه 5
    حضرت زهرا در خطبه فدک می فرمایند:  اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها .
    گفتن اشهد ان لا اله الا الله باید انسان را به سر منزل اخلاص برساند. و گرنه مصداق آن آیه میشود که بیشتر آنها که ایمان آوردند مشرک ند. یعنی شرک پنهان دارند. و ما یومن اکثرهم باللّه الا و هم مشرکون (106 یوسف )

     

  • حضرت خدیجه س ملکه حجاز بودند کسی که همه آرزوی وصلت با او را داشتند و حتی سلاطین خارج از حجاز درخواست خواستگاری به او میدادند. ایشان کسی بود که حجم ثروت ش هشتاد هزار بار شتر بود که بین حجاز و شامات در تردد بودند. و پیامبر با بخشی از مال ایشان حق العمل کاری کار میکردند. وقتی که پیامبر از ایشان خواستگاری کردند قبول کردند. و در خانه محقر پیامبر و روی گلیم زندگی می کردند.
    برای زایمان شان دنبال 4 زن معمولی فرستادند و نیامدند.چرا؟ چون جرم شان این بود که همسر پیامبر شده بود.
    حدیث داریم هر کس بین خود و خدای خود را اصلاح کند خدا بین او و مردم را اصلاح می کند.
    حضرت خدیجه از این که آن چهار زن نیامدند ناراحت شدند. حضرت فاطمه از شکم مادر ندا داد که نترس ای مادر. برای آنکس که کار کردی مزدت را فراموش نمی کند . و با مادر مانوس بودند.
    که حتی یک دفعه پیامبر شاهد گفتگوی حضرت خدیجه با فرزند در شکم بود. جبرئیل ندا داد که این دختر مادر 11 امام خواهد بود. 
    4 زن وارد شدند که شبیه زن های قریش بودند. و گفتند ما فرستاده از سوی رب برای تو هستیم.

    از صفات خدا ، شکور هست. یعنی بسیار سپاسگزار. 
    چطور کسی لطفی در حق ما می کند برای سالیان سال فراموش نمی کنیم. چطور خدا فراموش می کند؟

    آن چهار زن مریم (مادر حضرت عیسی ع) و آسیه (همسر فرعون) و ساره (همسر حضرت ابراهیم ع) و کلثوم (خواهر حضرت موسی ع) بودند که خدا آنها را فرستاده بود.

  • کمی بعد ده حوری آمدند و بقچه لباس آوردند.
    کمی بعد ده حوری دیگر آمدند و آب بهشتی برای غسل ولادت آوردند.
    و آنگاه که زهرای مرضیه به دنیا آمد همه جا نورانی شد.

  • خدایا به احترام فاطمه زهرا س فرج امام زمان را برسان.
    خدایا به احترام ایشان غیر خودت را از دل های ما بیرون ببر.
    خدایا به احترام ایشان ارتباط ما را با خودت محکم تر بکن.