آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
  • ۰
  • ۰


مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
ما یک دشمن قوی ‌ای داریم که خیلی پهلوان است، خیلی هم ملاّ است، و از همه چیز اطلاع دارد. او دائماً در کمین ما است، از گمراه شدن ما لذت می ‌برد، از فسق و فجور ما کیف می‌ کند. بنای او هم در اغوا و اغفال و گمراه کردن ما است. در مقابل خدای متعال زانو به زمین زده و گفته است: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصین» می‌ گوید: خدایا به مقام عزت تو، به بزرگواری تو، هر آینه گمراه خواهم کرد، همه این ‌ها را، تمام افراد بشر را، گمراه می ‌کنم، مگر آن بندگانی که مُخلَص باشند، یعنی قلب آن‌ها خالص برای تو باشد، و روزنه‌ای در دل آن‌ها از غیر تو باز نشده باشد. قلبی که خالص برای خدا باشد، شیطان در او راه پیدا نمی ‌کند، امّا اگر به قدر روزنه سوزنی، راه هوی، راه هوس، راه حیوانیت، راه شهوت، راه غضب، راه‌ های غیر خدایی باز شد، از همان راه، وارد می ‌شود و قلب را کج و معوج می ‌کند، و قلب را منقلب و وارونه می ‌کند. او به راه‌ های کج کاری ندارد. به یهود و نصاری که به راه کج می ‌روند، کاری ندارد. به منحرفین دیگری که از صراط مستقیم عبودیت خدا خارج شده ‌اند، کاری ندارد، آن ‌ها از راه بر کنار هستند، آن ‌ها هرچه بروند، از مقصد دورتر می‌ شوند. به فساق و فجّار کاری ندارد، آن‌هایی که الان در کاباره ها مشغول فسق و فجور هستند، به آن ‌ها کاری ندارد، خود آن‌ ها به چاه افتاده‌ اند، فقط یک مراقبی را می ‌گذارد که آنها از چاه بیرون نیایند. امّا خودش با آن قدرت و توانایی که دارد، سر راه راست می نشیند، همان راهی که در هر نماز، ما از خدا طلب می ‌کنیم، که خدا ما را به آن راه، هدایت و رهبری کند. او، در دور شدن ما، از ساحت قدس الوهیّت است، قسم هم خورده است که این‌کار را می‌ کنم.
بنده از او می‌ ترسم، چون چنین است، ناچار هستم به پناه بروم. آن خدایی که شیطان را آفریده است و او را مسلّط کرده است، آن خدا عالم‌ تر از این است که در برابر یک چنین دشمنی، برای ما پناهگاهی قرار نداده باشد. وقتی این سگ را ول کرده است، نمی ‌شود ما را بدون پناهگاه بگذارد، بی حامی و حافظ بگذارد. یکی از ادلّه وجود حجّت همین است. بنابر این، یک پناهگاهی معیّن کرده است، که هرکس به پناه برود و در این دژ وارد شود، از خطرات شیطان، و از زلاّت و لغزش‌ های حاصل از اغوای شیطان، مصون و محفوظ بماند.
یکی از القاب ائمه ما، «الکهفُ الحصین» است، و امروز، یکی از القاب امام عصر علیه السلام است. او پناهگاه محکمی است که خدای متعال برای ما معین کرده است، و به ما امر کرده است که به این پناه برویم. او، آن دژ محکم خدایی است که ما، اگر به پناه آن پناه‌گاه برویم، از تیراندازی‌ های شیطان، مصون و محفوظ می‌ مانیم. خدا را آگاه و گواه می‌ گیرم بر این مطلبی که می ‌گویم، و این مطلب علاوه بر جنبه ‌های علمی و منطقی، جنبه ‌های تجربه و امتحان‌ های شخصی خود من است. در هر مطلبی که من به پناه امام زمان علیه السلام رفتم، در هر مشکلی که به ساحت ولایت آن حضرت پناه بردم، آن بزرگوار به اذن خدا، حفظ و نگهداری کرد. پناه بردن به او، عین پناه بردن به خدا است، زیرا که خدا او را پناهگاه ما قرار داده است. به شما هم توصیه می ‌کنم در هر مشکلی، اگر متوسل به ولیّ وقت شوید، ولیّ وقت، به اذن الله تعالی، حلّ آن مشکل می ‌کند، و گره گشایی می ‌فرماید، در تمام مراحل، در خطئات و خطرات، مادی و معنوی، اصلاً خدا او را برای این کار گذاشته است. هرکس که در دژ ولایت او وارد شد، شیطان کوچک‌ تر از آن است که بتواند او را در ارکان و اصول و حقایق انسانی منحرف کند. نوع انحرافات برای انقطاع از مقام ولایت ولی عصر علیه السلام است.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب اول ماه رمضان1390قمری)

  • ۰
  • ۰

سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحسین بندانی نیشابوری

به مناسبت گرامی داشت ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیه 
در بیت الزهرا قم (حسینیه آیت الله سید محمد باقر موحد ابطحی)
دانلود فایل صوتی سخنرانی به مدت 30 دقیقه 
متن سخنرانی تقریبا عینا پیاده شده است.

 

قال رسول الله : أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ‏ وَ وَازَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ  {1}
هر کس که قائل به وحدانیت است مدیون حضرت خدیجه س و حضرت ابوطالب ع است.
خدیجه به معنای گسسته شده و دور شده و جدا شده از هر بدی و پلیدی و زشتی است.
علامه مجلسی می فرمایند این مقام برای هر کسی نیست، برخی ها زوجه نبودند برای پیغمبر.
ابن ابی الحدید می گوید که پیامبر برخی از حاج خانم هایشان را طلاق دادند و پدرشان آمدند و اصرار کردند.
برخی از زنان پیامبر حبشه بودند و به پیامبر نرسیدند و از دنیا رفتند.

فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَی النَّبِیِّ وَ کَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً؛ {2}

 

پس، آن بر پیامبر سنگین و سخت آمد؛ زیرا او عاشق و دلباخته همسر وفادار خویش بود.
علاقه رسول الله به حضرت خدیجه س همراه با حب شدید بود و تا زنده بودند هر وقت اسم خدیجه کبری را می شنیدند گریه می کردند.{3} {4} {5}

امام صادق ع می فرمودند:

پیامبر کفش می پوشیدند می گفتند خدا رحمت کند خدیجه را.
عمامه بر سر میگذاشتند تا به مسجد بروند می گفتند خدا رحمت کند خدیجه را.
از در خارج میشدند می گفتند خدا رحمت خدیجه را.
وضو می گرفتند تا به نماز بایستند می گفتند خدا رحمت کند خدیجه را.{6}


روزی گوسفندی قربانی کردند و گفتند اول ببرید برای رفقای حضرت خدیجه ست که چند پیرزن بودند که هم دوره و محب حضرت خدیجه س بودند. {7}
 

پیرزنی نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد، آن حضرت او را مورد لطف سرشار قرار داد، وقتی آن پیرزن رفت، عایشه علت آن همه مهربانی به پیرزن را از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید، پیامبر صلی الله علیه و آله در جواب فرمود: «انها کانت تأتینا فی زمن خدیجة، و ان حسن العهد من الایمان؛ این پیرزن در عصر زندگی خدیجه سلام الله علیها به خانه ی ما می آمد (و از کمک ها و الطاف سرشار خدیجه سلام الله علیها برخوردار بود) همانا نیک نگهداری عهد و سابقه، از ایمان است. {8}
رسول الله فرمودند: ما قام ولا استقام الدّینُ إلاّ سیف علیٍ و مال خدیجة {9}
اصلا دین  قوتی نمی گرفت که بایستد مگر به ذوالفقار مولی الموحدین امیر المومنین و اموال حضرت خدیجه س. 
این حرف ساده ای نیست که اموال حضرت خدیجه س در ردیف ذوالفقار حضرت علی ع قرار گرفته.

اولین زنی که پیامبر ایمان آوردند. {10}

اولین زنی که در ملا عام به پیامبر برای نماز جماعت اقتدا کرد. {11}

اولین زنی که در میان مشرکین ایمانش را ظاهر کرد. {25}
اولین زنی که در این عالم خاکی ولایت مطلقه حتمیه ختمیه الهیه امیر المومنین را قبول کرد. ایشان از اولین سابقین هستند.
رسول الله از غار حرا به منزل آمدند و به حضرت خدیجه فرمودند که ایمان بیاور. حضرت خدیجه عرض کردند ایمان آوردم از روز اول. رسول الله فرمودند آن اسلام است. امیر المومنین جوان بودند. پیامبر ص فرمودند یا علی بیا. پیامبر دست شان را روی دست امیر المومنین گذاشتند و به حضرت خدیجه س فرمودند که دستت را روی دست من بگذار و با ایشان بیعت کن، در غدیر شما نخواهید بود. {12}
اولین زنی که با حضرت علی ع بیعت کرد خدیجه بنت خویلد بود.
قبل از اسلام به خدیجه کبری، طیبه و طاهره مبارکه می گفتند. {13}
 ایشان معلم انجیل حقیقی بودند.
برای اولین بار دختری به خواستگاری پسری آمده است.
حضرت خدیجه س تجارت و مال شان را در اسلام دادند. پیامبر مدتی چوپانی کردند، ما بعث الله نبیا إلا رعى الغنم.{14}

مضاربه قبل از اسلام بوده است و حضرت خدیجه س قبل از اسلام به مضاربه عمل می کردند. اسلام چند چیز را که از قبل اسلام انجام میشد را تائید کرد، یکی از آنها مضاربه بود. {15}

حضرت خدیجه س 400 کارگر داشتند و از کوه ابوقبیس هر که به اطراف می نگریست چند خیمه میدید که روزش صورت گاو و گوزن و پوست شان بود. آنجا منزل خدیجه کبری س بود. چون هر روز سفره های اطعام برای فقرا پهن بود.
حضرت خدیجه کبری س کشیش عالمی را فرستادند که با رسول الله به تجارت برود. وقتی که برگشتند به حضرت خدیجه س عرض کرد: من ندیدم پیش کسی آب دهان بر زمین بیندازد. ندیدیم که تازیانه به شتر و اسب بزند. به درخت خشک که تکیه میداد سبز می شد. وقتی با این جوان بودم ابر روی سر من بود. گفتم حتما من سالیان دراز در کلیسا عبادت کردم و وجود این ابر به خاطر من است. از او جدا شدم اما دیدم که ابر بر بالای سر او مانده است.
منزل حضرت خدیجه س از آثار باستانی مکه بود که از زیر خاک در آوردند و عکس هایش منتشر شد. بعد از مدتی آل سعود دستور دادند که روی این منزل سرویس بهداشتی بسازند.
وقتی حساب و کتاب حضرت خدیجه با رسول الله تمام شد، حضرت خدیجه س به پیامبر  از پشت پرده گفتند آیا شما نمی خواهی ازدواج کنید؟ پیغمبر فرمودند من هی؟ حضرت خدیجه س فرمودند با فردی گندمگون با قد فلان که دینار و درهمی هم از مال دنیا دارد.آن خدیجه کنیز شماست. پیامبر رفتند و عمو آمدند.
در صحیح بخاری آمده است که که حضرت خدیجه س 45 سال سن داشتند و بقیه هم از بخاری نقل کردند، در حالی که کان عذرا باکره. عام الفیل سال ولادت پیغمبر ص بوده است، و همچنین سال ولادت حضرت خدیجه کبری س. بیهقی نیز در کتاب اَلْبِدایَةُ وَ النَّهایة آورده است.
حضرت خدیجه س همسن پیغمبر بودند. برخی می گویند 26 و برخی میگویند 28 سال داشتند. {16}
برخی می گویند ام المومنین حضرت خدیجه س دو همسر اختیار کردند، راویان اینها در کتب شیعه و سنی مقبوح هستند.و هیچ کدام از آنها وثاقت ندارند.

سوال این است چرا اهل خلاف این قدر بر این موضوع اصرار دارند؟ چون نتوانستند به حضرت زهرا س جسارت کنند و به سراغ حضرت خدیجه س رفتند.
می گویند سه نفر از بقیع دفن هستند که دختران پیغمبر هستند. 
علما ما کتب بسیاری در این باره تالیف کردند از جمله کتاب بنات النبی که در آن آمده است که این سه نفر دختر خوانده های رسول الله بودند. در  کتاب الاغاثه فی بدع الثلاثه از سید اسماعیل کوفی که 700 سال قبل میزیسته است ، آماده است که حضرت خدیجه خواهری داشتند به اسم هاله. هنگامی که شوهرش فوت کرد، وضع مالی خوبی نداشت.پیامبر هاله و سه دخترش را تحت تکلف خودشان قرار دادند. بعد از مدتی که هاله از دنیا رفت پیامبر این سه دختر را بزرگ کردند و این سه دختر به پیامبر بابا می گفتند و حضرت زهرا س به این سه دختر خواهر میگفتند. {17}
و خدا تنها یک دختر به پیامبر داد که جوهره وجود ولی الله عظمی فاطمه زهرا س بودند.
نسل هشتم پدر حضرت خدیجه س به جناب قصی بن کلاب بر میگردد که از اجداد پیغمبر هستند. نسل سوم مادر حضرت خدیجه س به جناب نوئی برمیگردد که از اجداد رسول الله بودند. اجداد حضرت خدیجه س موحد و یکتا پرست بودند. نسل حضرت خدیجه س و حضرت محمد مصطفی ص به حضرات اسماعیل و ابراهیم ع بر میگردد.{18}
مسلمانان با پول چه کسی به حبشه رفتند؟ حضرت خدیجه کبری س.
روزی حضرت خدیجه کبری س از طائف برمیگشتند و دیدند بس که پیغمبر را زدند خون از سر و محاسن خشک شده است.
امام صادق ع می فرمایند وقتی جدمان رسول الله هر روز از خانه بیرون می رفتند، حضرت خدیجه س برای شان صدقه کنار می گذاشتند.
حضرت خدیجه س وقتی دیدند که سر و صورت پیامبر ص خونی است  از فردا همراه پیغمبر میرفتند و جلوی حضرت راه می رفتند و وقتی سنگ میزدند چادرشان....
چنین مادری بودند که دخترشان در کوچه برای شوهرش آمد....
امام صادق ع می فرمایند که از 124 هزار پیغمبر برای زنی از زنان پیغمبران هیچ وقت این گونه نبوده است که هر وقت جبرئیل نازل میشده است گفته باشد سلام ما را به خدیجه برسان. {19}
اصلا آیا در این عالم هر کسی لیاقت دارد که مادر خانم مولی الموحدین امیر المومنین بشود؟ یا عروس فاطمه بنت اسد یا عروس ابوطالب. همین بس حضرت خدیجه کبری را که مادربزرگ امام حسن و امام حسین ع بودند.
هر یک از اهل بیت که میخواستند خودشان را معرفی کنند با ایشان خودشان را معرفی می کردند.
امام حسین ع در ظهر عاشورا فرمودند مرا میشناسید؟ جدم که بوده است؟ خدیجه بنت خویلد. {26}
این دلالت بر عظمت حضرت خدیجه کبری دارد.
برای دو نفر، رسول الله و امیر المومنین ، جبرئیل پیام آورد که تا زمانی که حضرت خدیجه س و حضرت فاطمه س زنده هستند نباید با کس دیگری ازدواج کنید.
هیچ کس جای آنها را نخواهد گرفت.
امام صادق ع می فرمودند جدم رسول الله تا زنده بود بر فراغ حضرت خدیجه گریه می کردند.  خیلی حرف است، با این که در هنگام فوت نه حضرت خدیجه کبری را به ظاهر کتک زدند و نه مطالب دیگر.... این عظمت خیلی خاص است و برای احدی نیست.
سالی که جناب ابوطالب از دنیا رفتند، برخی از اقوال 45 روز، 48 روز،43 روز که معادل 23 تا 27 رجب است، حضرت خدیجه س از دنیا رفتند. که این سال مشهور است به سال عام الحزن چون سال حزن و اندوه رسول الله بود.
عظمت به حدی هست که همه چیز را در راه خدا میدهد و در یک خانه گلی و یک حصیر کهنه و کاسه ای سفالی به سر میبرند.
در لحظه وفات حضرت خدیجه کبری س می فرمایند که یا رسول الله، آقا از من راضی باشید و حلال کنید اگر کوتاهی کردم. پیغمبر بسیار گریه کردند و فرمودند هر چه داشتی دادی.{20}

در پرانتز بگویم:
ما هر چقدر به حاشیه میرویم و از اعتقادات مان کوتاه میاییم دشمن تقویت می شود.
از حضرت ابوطالب و حضرت رقیه شروع شد و دو سالی هم هست که شروع کردند برای حضرت علی اصغر حرف های نامربوط زدن. جزوه ای 200 صفحه ای نوشتند که مثل حضرت رقیه ایشان هم ....
در همین قم راحت می فروشند و ...
از دیوار قلعه شروع می کنند تا برسند به خود قلعه.
ضرب المثلی است که می گوید روزی تکه آهنی به درختی گفت می خواهم قطع ت کنم. گفت نمی توانی. گفت می توانم. گفت یکی از شاخه های خودت را قطع میکنم و دسته درست میکنم و بعد قطع ت می کنم. و همین میشود که از خود شیعه و خود حوزه علمیه ....
در زمان مقدس اردبیلی در نجف اشرف شاطران نانوایی کسانی بودند که حدیث کسا و زیارت عاشورا را از حفظ بودند تا زمانی که نان را داخل تنور میگذارند و در می آورند زیر لب زمزمه کنند.
از 400 طریق به ما رسیده است، آنها می گویند عبا راه راه بوده است و ما می گوییم که ساده بوده است. بعضی میگویند که منزل حاج خانم کوچک رسول الله بوده است و ما شیعیان می گوییم در منزل ام سلمه بوده است.
در غدیر مسیر حجاج را عوض کردند و مسجد غدیر را خراب کردند تا یاد غدیر برود.
کوتاهی نکنید. در مصر 250 سال فاطمیون حکومت کردند منتها خیلی زدند به حاشیه و تقیه، نتیجه اینکه اصل و فرع رفت و همه سنی شدند. در حالی که قبلا غدیر را جشن می گرفتند.
یوم الغدیر افضل اعیاد امّتی {21}
برترین اعیاد امت من غدیر است...
ما در خیلی موارد کوتاهی کردیم تا برسد به خدیجه کبری س.
ما 4 عید داریم. جمعه و فطر و قربان و غدیر. هر 4 عید نماز و خطبه دارد. نماز جمعه را می خوانیم با دو خطبه ش. عید قربان را با دو خطبه برپا میکنیم. با دو خطبه عید فطر نماز به جا می آوریم اما غدیر کجا رفت؟
چون غدیر فقط یک خطبه دارد و در آن باید از فضائل امیرالمومنین گفته شود و هیچ کس نمی خواند.
از کوتاهی های ما این است که در منازل مان اسم خدیجه کم داریم. اسم رقیه و محسن کم است. این تبلیغ خاص است. در سال میلیون ها بار گفته میشود. اگر در هر خانه ای یک محسن باشد، یک رقیه باشد، یک خدیجه باشد،  میلیون ها بار این اسم گفته میشود و این تبلیغ محسوب میشود. حسن و حسین و جواد و هادی و زینب و فاطمه و رقیه و محسن و ... 
هم دهان با بردن این اسامی معطر میشود و هم بدن های مان متبرک میشود و هم منازل مان متبرک می شود و هم تبلیغ امر اهل بیت است. مصداق بنر و پوستر و اعلامیه است، هیچ کاری هم با کسی نیست و در خانه ش است.

حدود 8 9 سال قبل در لندن جلسه شیعه شناسی برگزار شد که بعد 11 ماه در اخباری که جامعه مدرسین منتشر کرد معلوم شد که نیمی از این انجمن شیعه شناسی یهودی بودند و نیمی دیگر وهابی.
360 راهکار برای براندازی شیعه دادند:
1. کاری کنیم که اسامی بچه های شان عوض شود.
2.مشکی ها را از تن شان در بیاوریم.
3. زیارت عاشورا و حدیث کسا و روضه را بدل کنیم فقط به قرآن. چون آن نفر چشت در گفت حسبنا کتاب الله ...
4. چرا به زیارت و سنگ و چوب پرستی می روید و به فقرا برسید.
از راه خود شیعیان وارد شدند و اتفاقا خیلی های ش نتیجه داده است.
در زبان و قلوب بقیه اثر گذاشته است تا برسد به ما، با اینکه میدانیم دروغ است.
در قدیم کسی دروغکی گفت که فلان جا آش میدند، مردم دیگ و قابلمه به دست به سمت آنجا رفتند. اون شخص دید خیلی ها قابلمه به دست دراند به آنجا میروند خودش هم یک قابلمه برداشت برد که آش بگیرد و گفت نکنه واقعا جدی آنجا آش میدهند.
اسم های عجیب و غریب انتخاب می کنند و می گذراند لای قرآن و می گویند از لای قرآن اسم را درآوردیم.

پرانتز بسته

ایام مریضی حضرت خدیجه کبری س شد،به رسول الله گفتند میشه شما تشریف ببرید در صحن حیاط، ببینید تا آخر عمر ایشان حیا را رعایت می کردند.
به حضرت رسول الله گفتند که من در انجیل حقیقی خواندم که پیغمبری می آید و صبر کردم تا با شما ازدواج کنم. {22}
با این حیا و عفت به رسول الله گفتند که می خواهم چیزی به دخترتان بگویم و از شما خجالت می کشم. میشه به صحن حیاط بروید؟ حضرت رسول به صحن حیاط می روند.
کمی بعد حضرت زهرا که 4 سال و 5 6 ماه بیشتر نداشتند از اتاق بیرون می آیند. رسول الله فرمودند دخترم مادرم به تو چه گفت؟ حضرت زهرای اطهر گفتند که مادرم گفت من از عوام النسا هستم و زن معمولی هستم. شاید اعمالم را خوب انجام نداده باشم، به پدرت بگو وقتی از دنیا رفتم آن عبایی را که سر شانه شان است و وحی بر او نازل میشد را خواهش می کنم روی بدنم قرار دهد تا به برکت آن عبا خدا خدیجه را رحمت کند.
پیغمبر سخت گریست و آمد داخل اتاق و فرمود شما تمام زندگی ت را دادی و اکنون یک عبای کهنه می خواهی و خجالت میکشی؟
در اینجا جبرئیل نازل شد و فرمود یا رسول الله سلام ما را به خدیجه بنت خویلد برسان و بگو برای مادر فاطمه س در بهشت قصری ساختی که یا پارچه در است و مثل ش برای احدی نیست و از داخل بیرون آن دیده میشود و از بیرون داخل آن دیده نمی شود.
جبرئیل در ادامه عرضه داشت یا رسول الله خدیجه نگران کفنش است، این کفن از بهشت برای اوست.
برای اولین و آخرین از انبیا، سابقه نداشته است جز برای حضرت خدیجه  برای همسران سایر انبیا کفن از بهشت آورده شود. البته بحث معصومین جدا است.
حضرت خدیجه کمی بعد فرمودند میشود دخترمان زهرا را به حیاط ببرید، کاری با شما دارم.
رسول الله زهرای مرضیه را به صحن آوردند و او را بوسیدند و در حیاط گذاشتند.  ایشان ام ابیها بودند.
امام صادق ع می فرمودند از وقتی که حضرت زهرای اطهر شروع به راه رفتن کردند وقتی وارد اتاق می شدند پیامبر تمام قد جلوی ایشان میایستاد و بعد می بوسیدشان و میآوردند در جای خودشان می نشاندند. {23}

رسول الله حضرت زهرا 4 ساله را در حیاط گذاشتند و به اتاق آمدند. و گفتند یا خدیجه کبری چه شده است؟

بی بی دارد از دنیا می رود و دخترشان فاطمه تک و تنهاست و از فرزندان پیغمبر طیبه و طاهره بودند و قاسم و یحیی که بین 6 تا 8 سالگی همه شان فوت کردند.
حضرت خدیجه گفتند: یا رسول الله  فاطمه من بعدی یتیمه وحیده صغیره 
فاطمه بعد از من یتیم است و تنهاست و کسی را ندارد و کوچک است. خلاصه شما هم باید ازدواج کنید. اگر کسی را به منزل آوردید مبادا به صورت دخترم بزند، مبادا کتک ش بزند، مبادا کسی به صورت دخترم سیلی بزند. پیغمبر فرمود تا زنده م از او مراقبت می کنم. {24}

 

اما عرض میکنم یا رسول الله به ظاهر شما بین در ودیوار نبودید، به ظاهر در کوچه نبودید.

امام صادق ع به راوی فرمودند: هر که با هر چه داشت به بدن مادر ما جسارت کرد. به محمد بن مسلم فرمودند بی مهابا می زدند و نگاه نی مکردند که به کجا می خورد. پدرم امیر المومنین خودش را سپر کرد، عمامه از سرشان افتاد و به بدن امیرالمومنین...
عرضم اینه بی بی شما کتک خوردید و هر چه کردید شوهرتان را بالاخره سالم به منزل برگرداندی. اما از حرم تا قتلگاه زینب صدا می کرد حسین. وقتی آمد دید وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ


هر جا نشستی به قصد فرج سه بار بگو یا زهرا...

 

  • ۰
  • ۰


مرحوم آیت الله شیخ در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
مکان‌هایی که می ‌شود امام زمان علیه السلام را پیدا کرد کجاست؟ معلوم است، امام زمان علیه السلام که به سینما نمی‌ رود، امام زمان که به ... نمی‌ رود. امام زمان علیه السلام قطعاً و یقیناً حرم سیدالشهداء علیه السلام می‌رود. حرم امیرالمومنین علیه السلام، حرم امام رضا علیه السلام، حرم موسی بن جعفر علیه السلام، سامرای شریفه، سرداب مطهر، عرفات در روز عرفه، حائر امام حسین علیه السلام در روز عرفه برای زیارت عرفه، مسجد کوفه، مسجد سهله، حرم حضرت معصومه علیهاالسلام، بقاع متبرکه معصومین و معصوم ‌زادگان، این‌ها مکان ‌هایی است که حضرت تشریف می برند. تو را به حقّ خدا، خودت کلاهت را قاضی کن، نمی ‌خواهد به من بگویی، خودت قضاوت کن، ببین چطوری هستی. آیا شده است که یک سفر به مشهد بروی، به عنوان این‌که شاید گم شده خود را در حرم جدش امام رضا علیه السلام ببینم. آیا شده است؟ به این فکر افتاده اید؟ یکی از مکان‌ هایی که می ‌شود او را پیدا کرد مشهد است. آن ‌قدر حضرت را در حرم امام رضا علیه السلام، در رواق‌ های حرم، در خیابان مشهد، در دو فرسخی مشهد، بالاسر، پایین‌ دست مشهد، دیده اند. در خود خیابان مشهد، در چهار باغ و خیابان نادری حضرت را دیده‌اند. آن حضرت را به لباس عربی، به لباس آخوندی، به لباس ‌های عادی دیده اند. آن حضرت به زیارت امام رضا علیه السلام می ‌آید. چطور شد تو که شیعه هستی، علاقه داری، اگر پول به دستت برسد و بتوانی، خودت را به حرم امام رضا علیه السلام می رسانی، می ‌گویی11 ذی العقده روز ولادت حضرت است، 23 ذی العقده روز زیارتی حضرت است، بروم زیارت کنم. آن‌ وقت امام زمان علیه السلام میل ندارد به زیارت جدش بیاید؟ او که به پول، گذرنامه، قطار، هواپیما و ... نیاز ندارد. پا را از این‌جا برمی‌ دارد و پای دیگر را مشهد می ‌گذارد. نکته حساس این‌جاست. نمی ‌گویم شما به زیارت امام رضا علیه السلام نرفته یا نمی‌ روید. امّا یک نوبت شده به این قصد، یعنی قصد پیدا کردن و دیدن گم شده، به زیارت حرم امام رضا علیه السلام بروی؟ اگر رفته‌ای خوشا به حالت. بنده هم از تو التماس دعا دارم. محال است کسی این ‌طور سلسله جنبانی کند، کسی این‌طور در مقام باشد و گوشه ابرویی به او نشان ندهند، محال است. اگر در این وادی بیافتی و سوزت بگیرد، چیزها می ‌فهمی. اگر دنبال امام زمان علیه السلام افتادی، بالاخره می ‌رسی! اگر در سوز و گداز شدی، عاقبت، این محبّت، تو را پیوند می‌دهد. عاقبت، تو را می ‌کشاند. حالا چطوری و چطور، دیگر بحثِ آن مقتضی گفتن نیست. یک سفر نشده است که ما به خیال و هدفِ پیدا کردن گم شده خود به مکه برویم. جون از مسلمّات است که آن حضرت همه ساله روز عرفات را به عرفات تشریف می ‌آورند، این امر، قطعی است. در نزد بزرگان مسلّم و قطعی است که حضرت روز عرفه به زیارت امام حسین علیه السلام هم می ‌روند، زیرا زیارت عرفه سیدالشهداء علیه السلام هم خیلی مقام دارد. آیا شده است که یک سفر به مکه بروید به این قصد که آقای خودم را در عرفات ببینم و چشم‌های من به صورت او بیافتد؟ خواه بشناسم و خواه نشناسم. چون افتادن چشم به صورت حضرت اثر دارد، خواه بشناسی و خواه نشناسی. اصلاً دیدن آن جمال دل‌آرا، و متّصل شدن شعاع چشم ما به آن رخ زیبا، یک اثری در ما دارد.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، جمعه 7 ماه رمضان1390قمری
  • ۰
  • ۰

سخنرانی شیخ حسین انصاریان
برای اباعبدالله بلند گریه کنید و گریبان چاک دهید

دانلود این سخنرانی ده دقیقه ای

 

در جواب آنهایی که در گریه بر ابا عبدالله حسودند یا جاهل ند یا گریه را خدا رزق شون نکرده است:
شیخ طوسی در کتاب تهذیب که از کتب اربعه شیعه می باشد در باب ضرر زدن به بدن کندن ناخن و مو و پوست روایاتی را نقل میکند یا در مسائل خانوادگی به صورت و سر زدن گریبان پاره کردن یه بخشی را میگویند حرام است. لطمه زدن و پوست رو کندن و ناخن را کندن . یه بخشی را میگوید مکروه است. گریه کنید چرا گریبان پاره میکنید و لباس را پاره می کنی. در ادامه میگوید من تا اینجا را میتوانم طبق روایات فتوا دهم دنباله ش را باید برویم فتوا امام صادق را ببینیم .

در تهذیب آمده است که بسیار کار بی ربطی است که گریبان چاک دادن در مصائب، الا بر امام حسین ع  "ولقد شققن الفاطمیات" تمام دختران و عمه های ما در کربلا گریبان چاک دادند.  وا حسینا....
"ولقد شققن الفاطمیات" امام صادق ع نمی فرمایند زنان اصحاب، زنان غریبه، بلکه یعنی خانم هایی را میگوید که مخ فقه و مخ حلال و حرام بودند انها را میگوید فاطمیات.
داریم دست زیر چادر برده زینب  س و گریبانش را پاره کرده و فریاد میزد وا حسینا...
"ولقد شققن الفاطمیات" امام صادق به ما مجوز نمیدهد که اگر نامحرم باشد لخت بشوید و سینه بزنید...

یک عده ای می نویسند در سایت ها که برای چه بلند بلند گریه می کنید و برای چی داد میکشید؟
کتاب کامل الزیارات در راس معتبرترین کتب ما است. در این کتاب آمده امام صادق ع وقتی میدیدند که اصحاب و شیعیان برای ابا عبدالله عربده میکشند و داد میزدند، در جا به سجده می رفتند، امام صادق گریه میکردند و می فرمود:
اللهم و ارحم الصرخه التی کانت لنا
خدایا رحمت فرما شیونهای شدیدی که برای ما بلند میشود

ما در تور ابی عبدالله صید شدیم. یواشک گریه کنیم؟ مگه می ترسیم؟ ما داد میزنیم.

امام صادق باز فتوا میدهند: تلطم الخدود.
تمام زنان فقه دان ما، عالم ما، تمام بچه های زهرا کربلا با همه زور به سر و صورت و سینه می زدند. 

 

===========
متن کامل روایت:
قال الصادق علیه السلام : 
ولقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات 
علی الحسین بن علی علیه السلام 
و علی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب.

امام صادق علیه السلام میفرمایند:
همانا گریبان دریدند وبر گونه ها لطمه زدند فاطمیات
بر حسین بن علی علیه السلام 
وبر مثل چنین بزرگمردی باید لطمه زد و گریبان درید. 

تهذیب الاحکام ج8 ص325
روضة المتقین ج8 ص 68
وسایل الشیعة ج22 ص 402


 


 

  • ۰
  • ۰

سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین صادق فائق
سخنرانی محرم الحرام 1437 - پاییز 94
 
 دانلود کل این سخنرانی در سایت ماهء معین
دانلود همین بخش از سخنرانی 
زمان ده دقیقه

 

  • یکی از مسائلی که در روزگار ما محل ابتلا شده است این است که روی تلفن های همراه آهنگ هایی را نصب می کنند. اگر شما میدانید که تلفن شخصی دارای همچین زنگی است در غیر موارد ضرورت مجاز نیستید که به او زنگ بزنید. و اگر بتوانید از طریق دیگری با او تماس بگیرید یا تماس شما ضرورت جدی ندارد خود این زنگ زدن مصداق تولید غنا می باشد که حرام است. 
    خود شخص هم باید این آهنگ را از روی  گوشی موبایل خود بردارد اگر او چنین نمی کند زنگ زدن به آن تلفن برای شما جایز نیست. چرا؟ چون ایجاد غنا به جوری که به شما مستند باشه جایز نیست و حرام است. چون با زنگ زدن شما این صدا از گوشی او پدید می آید، این کار به شما و تماس شما منتسب است و  لذا شما دارید این صدا را ایجاد میکنید هر چند که زمینه ش را خود او فراهم کرده است ولی شما از زمینه ای که او به غلط ایجاد کرده است نباید کاری کنید که سر انجام این کار به شما مستند شود و این از جمله مواردی است که افراد باید به آن توجه داشته باشند. 
    به همین مناسبت تذکری را درباره مفهوم و معنای غنا عرض بکنم که این هم محل ابتلای زیادی است بلکه در برخی از روایات داریم که یکی از چیزهایی که در زمان غیبت بازارش متاسفانه بسیار گرم میشود بازار تولید و شنیدن غنا است، در کافی شریف آمده است. در برخی از کتب دیگر نیز آمده است.
    در دوران غیبت دستگاه های موسیقی خیلی ظاهر و آشکار است و به صورت علنی از آن استفاده می کنند.
    برخی از فقها غنا و موسیقی را از هم تفکیک کردند و برخی ها هم تفکیک نکردند. علت تفکیک و عدم تفکیک ش را اینجا عرض نمی کنم. 
    غنا را به آوازه خوانی می گویند که انسانی انجام میدهد و میخواند و متنی را متکی به حنجره تولید میکند و نه با ابزار ها. اگر آوازه خوانی و آنچه که با حنجره خوانده شود و مناسب مجلس لهو و لعب و خوشگذرانیباشد  اگر کسی بشنود بگوید که این مناسب آن مجالس است، اگر چنین چیزی باشد این صدا را نباید شنید چه مضمون آن مضمون صحیحی باشد و چه مضمون غلط باشد و چه اشعار عاشقانه باشد و چه غیر عاشقانه باشد، از این جهت تفاوتی نمی کند.
    اگر آوازه خوانی باشد که کسی از بیرون بشنود و از او بپرسند این به درد کجا می خورد؟ بگوید به درد مجلس عروسی و رقص پایکوبی میخورد. پس این همان غناست و شنیدنش حرام است و جایر نیست.
    در روایات داریم که : الغناء عش النفاق 
    عُش به معنی لانه و آشیانه است. غنا آشیانه نفاق است.
    یعنی درون و باطن را از اعتقاد تهی میکند ولی برون و ظاهر را نگه میدارد. شخص را الزاما بی نماز نمی کند و روزه خوار نمیشود ولی کسی که می شنود بن مایه و باورش لطمه میخورد.
  • در روایات داریم غنا مثل آبی میماند که در کشتزار میریزید. این آب باعث میشود که دانه ها در کشتزار رشد کنند. الغناء ینبت النفاق فی القلب کما ینبت الماء الزرع
    همان طور که آب دانه داخل زمین را پرورش می دهد این صدا هم زمینه های نفاق که در شخص  وجود دارد را پرورش میدهد و شخص را منافق میکند در نتیجه مضمونش هر چه باشد نباید شنید.
    موسیقی  یعنی صدای موزون مطبوعی که از ابزارهای خاص خارج میشود مثل تار و تنبور و مابقی چیزها، چه قدیمی و چه جدید این ابزارها. 
    برخی از فقها می گویند هر صدای چه از ابزار موسیقی باشد و چه از حنجره، شنیدنش حرام است، حتی برخی از فقها که در قید حیات هستند فتوا می دهند که حتی مارش و آرم اخبار هم نباید شنید. حتی قبل از انقلاب متدینین وقتی می خواستند اخبار گوش بدهند تا مارش اخبار میشد صدا را قطع میکردند بعد سر اخبار صدا رو بر میگرداندند. الان هم برخی از افراد همچین روشی را دارند. دلیل این امر آن است که فقها حرام می دانستند چه بسا مشهور نظر علمای شیعه همین است.
    برخی از فقها می گویند که مطلق این اصوات حرام نیست هر چند بهتر است حتی از شنیدن آرم اخبار هم پرهیز کنید و می گویند آنچه که از موسیقی حرام است صدای تولید شده از ادواتی است تناسب با مجالس لهو و لعب دارد منهای خواندنی که به همراه آن است.
    البته خیلی از مواردی که الان دست مردم است ترکیبی از غنا و موسیقی است، هم موسیقی ش حرام است و هم آن متنی که با آن خوانده شده است. 
    صدایی که از حنجره خارج شود و چه متکی به ابزار موسیقی باشد اگر این صدا مناسب مجلس لهو و لعب باشد نباید شنید و نباید تولید کرد. و اگر شما به گوشی کسی زنگ بزنید شما دارید تولیدش می کنید و جایز نیست.
     
  • ۰
  • ۰

سخنرانی  مرحوم شیخ محمد باقر علم الهدی
ذی القعده 1386
جلسه سوم
موضوع: حقوق
دانلود فایل صوتی سخنرانی

خلاصه این سخنرانی یک ساعته را می توانید در 10 دقیقه مطالعه نمایید.

 

  • حقوقی که شرع بر عهده ما قرار داده است شامل حق الله و حق الناس است.
    امام سجاد ع در رساله حقوق خود درباره حق الله می فرمایند: حق خدا بر تو این است که او را با اخلاص پرستش کنی و برای او شریک قائل نشوی.
    فاما حق الله الاکبر فانک تعبده لا تشرک به شیئا ؛ فـاذا فعلت ذلک باخلاص جعــل لک علی نفسه ان یکفیک امر الدنیا و الاخره و یحفظ لک ما تحب منها .
    بندگی یعنی فرمانبرداری در حد اعلی و کرنش و خضوع در برابر خدا
    حق الناس: حقوق مردم که بر عهده ما نهاده شده است.

     
  • حقوق را چه کسی تعریف میکند؟
    حق الناس شامل:
    1.احترام فرزند به والدین
    2.فرزند بر پدر و مادر حقی دارد که اگر پدر و مادر رعایت حقوق فرزند را نکنند عاق فرزند می شوند، درست مثل عاق والدین.
    3.صله رحم
    4.رعایت حقوق فرزند
    5.رعایت حقوق همسایه
    6.رعایت حقوق همسر
    7. خوردن مال کسی
    8.دل کسی را بیجا شکوند و ...
    حق الله شامل: نماز و روزه و حج و ...

    حق الناس را خدا قرار داده است پس هر حق الناسی، حق الله هم محسوب می شود. ولی ممکن است جایی حق الله باشد اما حق الناس نباشد.
    مثلا کسی که نماز و روزه را انجام نمیدهد به حقوق کسی تعدی نکرده است فقط به دستور دین بی اعتنایی کرده است.
    کسی که دزدی می کند هم معصیت کرده و قانون دین را زیر پا گذاشته و هم حق الناس بر گردن ش است.
    پس کسی اگر حق الناس را ضایع کرد هم باید شخص را راضی کند و هم باید به خدا العفو بگوید چون دستور خدا را نادیده گرفته است. پس صرف رضایت گرفتن از طرف کافی نیست باید از خدا طلب بخشش کرد.
    شخص دزد هم باید مال مردم را پس دهد و هم استغفار کند.

     
  • در قیامت مسئله حق الناس سخت تر و دقیق تر از حق الله است چون ممکن است خدا حق الله را ببخشد یا سخت بگیرد اما در حق الناس حتما سخت میگیرد چون طرف حساب مردم هستند.

 

  • امام باقر ع می فرمایند: روز قیامت وقتی که مردم سر از  قبر برمیدارند و از اولین و آخرین به صحرای محشر می آیند و همه منتظر رسیدگی به حساب شان هستند، فرشته ای می آید و ظرف کوچکی (به اندازه ظرف بادکش حجامت) به شخص میدهد که حاوی خون است. شخص متعجب میشود و به او می گویند حساب ت را باید با این خون تسویه نمایی. از آنجایی که به علت کثرت جمعیت  مدت زمان انتظار برای این که به حساب فرد رسیدگی شود زیاد است، فرد با این ظرف کوچک خون دچار فشار روانی میشود و صبر نمی کند و فریاد میزند که خدایا این خون چیست؟ من نه قاتل کسی بودم و نه شریک قتل. خداوند می فرماید آقای فلانی کشته شد و خونش را تقسیم کردیم و این سهم تو است. درباره مقتول وقتی در قید حیات بود حرفی زدی که یک کلاغ چهل کلاغ شد و به گوش دشمنش رسید و باعث شد او را بکشد. و شما شریک خون او هستید.

    یُونُسُ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ‏ یُحْشَرُ الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَا نَدِیَ دَماً فَیُدْفَعُ إِلَیْهِ شِبْهُ الْمِحْجَمَةِ  أَوْ فَوْقَ ذَلِکَ فَیُقَالُ لَه‏ هَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِ فُلَانٍ فَیَقُولُ یَا رَبِّ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ أَنَّکَ قَبَضْتَنِی وَ مَا سَفَکْتُ دَماً فَیَقُولُ بَلَى سَمِعْتَ مِنْ فُلَانٍ رِوَایَةَ کَذَا وَ کَذَا فَرَوَیْتَهَا عَلَیْهِ فَنُقِلَتْ حَتَّى صَارَتْ إِلَى فُلَانٍ الْجَبَّارِ فَقَتَلَهُ عَلَیْهَا وَ هَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِهِ. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 371

     
  • درباره حق الناس تا طرف مقابل راضی نشود خدا رها نمیکند ممکن است طرف بهشت را نخواهد و صرفا قصاص بخواهد.
     
  • در وسائل این حدیث آمده است: دو قبیله در زمان رسول الله به یکدیگر تفاخر می کردند و هر کدام امتیازات خود را می گفتند تا دلیلی باشد بر برتری شان. تا این که یکی از قبایل گفت که ما در راه خدا شهید دادیم پس بالاتر هستیم.
    رسول الله فرمودند به شهیدتان افتخار نکنید. شهید شما بعد از این که به درجه رفیع شهادت رسید تا الان پشت در بهشت معطل است به خاطر یک درهمی که به یک یهودی بدهکار است.

صریح روایات این است که اگر به کافری ستم کنید در عقبه حق الناس مومن به خاطر حق کافر مواخذه میشود چون بحث عدل الهی است.

  • حتی فروشنده و خریدار هم بر گردن هم حق دارند.
    فروشنده باید سعی کند که به نفع خریدار کمی بیشتر بدهد، مثلا پارچه فروش کمی بیشتر پارچه دهد یا در بقالی کمی بیشتر بر روی ترازو بریزد.
    خریدار باید سعی کند کمتر بریزد تا به نفع فروشنده شود.
    مرحوم شهید در شرح لمعه می فرماید اگر هر دو نفر خواستند به این مستحب عمل کنند آن کس که متر و ترازو در دست او است مستحب است که او عمل کند.
    فروشنده بیشتر برای خریدار بکشد و اگر احیانا سر فروشنده شلوغ بود و خود مشتری پشت ترازو قرار گفت و وزن کرد کمتر بردارد تا به نفع فروشنده شود.
    حالا خودتان ببینید ما چقدر با اسلام فاصله داریم.

     
  • در اسلام به ما گفته میشود که حقوق دیگران را رعایت کنید تا گرفتار حق الناس نشوید، حقوق را بشناسید و آن عمل کنید. و البته از سویی دیگر شرع مقدس می گوید از حقوقی از شما که دیگران تضییع کردند بگذرید.

وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ آیه 22 سوره نور
و باید عفو کنند و گذشت نمایند مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است.

از حقوقی که از شما ضایع شده است بگذرید تا خدا هم از حقوقی که شما از او ضایع کردید بگذرد و بگویید خدا از بنده تو به احترام تو گذشتم تا خدا هم از شما بگذرد.


درست مانند زمانی که دو فرزند با هم قهر میکنند و پدر و مادر ناراحت میشوند.
ما ادعای میکنیم که فرزندان امیرالمومنین و حضرت زهرا و صاحب الزمان هستیم، وقتی ما از هم رو برمیگردانیم به دل امیر المومنین فشار می آید و به خاطر خشنودی دل امیر المومنین از یکدیگر بگذرید ایشان هم جبران خواهند کرد.درست مثل زمانی که فرزند مظلوم به فرزند ظالم بگوید چون پدر از قهر ما ناراحت هست من می بخشم، وقتی پدر از این سخن مطلع میشود با این فرزند مظلوم چه میکند و چقدر خوشحال میشود؟
اگر ما از مومنین بگذریم امیر المومنین آقاتر و بزرگوارتر از آن هستند که جبران نکنند.

  • پیرزنی بسیار ژولیده و با ظاهر مندرس به منزل پیامبر آمد. آن هنگام پیامبر در منزل عائشه بودند. پیامبر به پیرزن بسیار احترام کردند. عایشه گفت چرا این قدر به این آدم با این سر و وضع احترام می کنید؟ رسول الله فرمودند این زن وقتی خدیجه در خانه من بود گاهی به او سر میزد و در امورات منزل به او کمک می کرد و اکنون حقی از او بر ماست.
  • فاطمه زهرا س چشم باز میکند و به مولی الموحدین امیر المومنین می فرمایند من نه سال با شما زندگی کردم و دروغی نگفتم و خیانتی نکردم. در عین حال از من بگذرید و من را حلال کنید.

یا ابن عم، ما عهدتنی کاذبه و لاخائنة، و لا خالفتک منذ عاشرتنی (بحارالانوار، ج 43، ص 191، از روایت 20.)

حضرا زهرایی این حرف را میزنند که سه شبانه روز در منزل امیر المومنین گرسنه بودند و غذا به فقیر و یتیم و اسیر دادند و گرسنگی شان را به امیر المومنین نگفتند و بچه های گرسنه را خواباندند تا گریه نکنند و امیر المومنین ناراحت نشوند. فاطمه زهرایی که بین در و دیوار قرار گرفت تا احترام امیر المومنین حفظ شود.

دل امیر المومنین با شنیدن این سخن حضرت زهرا زیر و رو شد و فرمودند فاطمه جان این چه سخنی است؟

فاطمه زهرا س فرمودند از پدرم رسول الله شنیدم که در قیامت موقفی است که زن از آن نمی گذرد مگر یا رضایت شوهرش.

و البته حدیثی از امام باقر ع نیز داریم که هیچ شفاعت کننده ای شفاعت ش برای زن مفیدتر از خشنودی و رضایت شوهرش نیست.

لا شَفیعَ لِلمَرأَةِ أَنجَحُ عِندَ رَبِّها مِن رِضا زَوجِها؛ خصال ج2 ، ص 588

وقتی امیر المومنین حضرت علی ع مادر ما را به خاک سپرد، سر پا ایستادند و دست ها را به سمت آسمان بردند و یک جمله با خدا صحبت کردند: خدایا شاهد باش که من از فاطمه خوشحال و راضی م.

اللّهم اِنی راضٍ عَنْ اِبنَة نَبیّکَ اللّهُمْ اِنّها قَدْ اَوحشت فَانسها، و هَجرَت فَصِلها وَ ظُلِمَت فَاحکُم لَها یا اَحَکَم الحاکِمینَ . بحارالانوار، ج 43، ص 156.

   
 در ادامه حضرت علی ع می فرمایند: خدایا این مردم فاطمه مرا به وحشت انداختند و ترساندنش، تو با او انس بگیر. فاطمه مظلومه واقع شد.
سوال این است که کی فاطمه زهرا س ترسید و وحشت مال کی بود؟

به نظر من: لحظه وحشت حضرت زهرا س مال لحظه ای بود که بین در و دیوار واقع شد و از سویی فرزند در رحم در مخاطره بود و محسنش از دست برود. از سویی امیر المومنین از دست نروند و از سویی چهار فرزند خردسالشان زیر دست و پا له نشوند.
 

دختر همه جا دست پدر می بوسد، تو که هستی که پدر بوسه به دستت زد

 

=======

  • شک ها در نماز سه قسم هستند:

1. شک های باطل کننده، که اگر در حال نماز پیش بیاید و انسان در حالت شک باقی بماند و هیچ کدام از دو طرف اعتنا نکنند، نماز باطل میشود.

مثل شک در تعداد رکعت نماز دو رکعتی واجب صبح یا شک در نماز سه رکعتی مغرب

2. شک های صحیح که با نماز احتیاط یا سجده سهو و یا هر دو نماز درست می شود.

3.شک قابل اعتنا نیست و نباید ترتیب اثر داد:

الف: شک افراد کثیر الشک

ب: شک بعد از سلام نماز، مثلا بعد از اتمام نماز شک کند که نماز را چند رکعت خوانده است که قابل اعتنا نیست.

البته به شرطی که یک طرف شک صحیح باشد، اما اگر شکی پیش بیاید که هر دو طرف شک باطل باشد باید نمازش را دوباره بخواند.

مثلا در نماز 4 رکعتی شک 2 یا 3 رکعت و مطمئنی که چهار رکعت نخواندی، پس باید دوباره نماز را بخوانی.

یا شک در نماز 3 رکعتی که 2 یا 4 رکعت خواندی، چون هیچ کدام از دو طرف شک صحیح نیست باید دوباره بخوانید.


 

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجدالنّبیّ قزوین، در دهم ربیع الاوّل سال1382قمری(1341 شمسی) می فرمود:
این دعایی است که امام صادق علیه السلام در ماه رمضان در شب بیست و سوم می‌خواندند و دستور داده‌اند که بخوانید. در «مفاتیح الجنان»، حاج شیخ عباس نوشته؛ در «زاد المعاد» علامه مجلسی نوشته و در سایر کتب ادعیه هم آمده است:
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
از من بشنوید؛ در دعای قنوت نمازهایتان این دعا را بخوانید و ترک نکنید. به خود صاحب الزمان علیه السلام قسم، بی‌جهت نیست که می‌گویم. «الْمُصَلِّی‏ مُنَاجٍ‏ رَبَّهُ». در نماز، نمازگزار با خدا خلوت کرده و نجوا می‌کند و سر به گوشی حرف می‌زند. نماز، موقعی است که بنده را در دربار کبریائیّت خدا بار می‌دهند. این‌جا حرف‌ها را خوب می‌شنوند و زود می‌شنوند. لذا شیطان دائماً در نماز انگولک می‌کند و فکر آدم را به این طرف و آن طرف می‌اندازد و اغوا می‌کند. به قدری که شیطان در نماز فکر ما را اغوا می‌کند، در هیچ موقعی این قدر اغوا نمی‌کند، چون او می‌فهمد که الآن نمازگزار در دربار کبریای خداست. در موقعی که به درگاه کبریائیت خدا حاضر می‌شوید، دعا کنید بر سلامتی امام زمان علیه السلام. خیلی اثر دارد. خیلی خاصیت دارد. بی‌خود نمی‌گویم و حدس و تخمین نیست. بیایید در میدان، تا بفهمید چه خبر است. «حلوای تن تنانی؛ تا نخوری ندانی.» یک قدم در راه بیایید تا بفهمید چه خبر است. بر سلامتی حضرت دعا کنید. در قنوت نمازتان این دعا را ترک نکنید و بخوانید. خدا زودتر اجابت می‌کند.
(سخنرانی های مسجد النّبیّ قزوین، 10ربیع الاوّل1382قمری، 20/5/1341)

  • ۰
  • ۰


مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
در عین این ‌که آن حضرت غائب است، ولی این را بدانید خدای متعال به صرف احادیثی که در کتب نوشته ‌اند، مرکّبی روی کاغذهایی ثبت شده است، به صرف این، خدای متعال این مذهب را نگه نداشته است. گاه ‌گاهی گوشه ابرویی می ‌نمایاند. ابر همه جا را گرفته است و درست است، آفتاب پشت ابر رفته است، اما گاهی هم یک گوشه‌ ای و روزنه ‌ای باز می ‌شود، یک تکّه ابر جدا می ‌شود، یک شعاعی از آن آفتاب می‌ افتد، گاهی از مشرق، گاهی از مغرب، گاهی از مرکز. همه را به کنایه می‌ گویم.
افق شرقی و غربی و شمالی و جنوبی، همه غرق ابر است. کنار دریای مازندران هستی، بخارها به هوا رفته است، ابر شده است و تمام آفاق آن‌جا را گرفته است. اگر یک سال همین‌طور بماند، ممکن است بچه ‌ای که تازه به دنیا آمده است، وجود آفتاب را قبول نکند، چون آفتاب را نمی ‌بیند، نمی ‌تواند تشخیص بدهد که آفتاب چیست. ممکن است هیچ وجود آفتاب را قبول نکند. برای این‌که این‌طور نشود هر یک مدتی یک گوشه ابر سوراخ می ‌شود، به قدر یک روزنه ‌ای، آفتاب از آن‌جا شعاع را می‌ اندازد که بدانند آفتاب هست. چند نفر آفتاب را ببینند. به صرف این‌که پدران ما گفته ‌اند آفتابی پشت این ابر است و یک وقتی هم ابرها برطرف خواهد شد، آفتاب نمایان می ‌شود، به صرف این نباشد. گاهی هم گوشه و کنار شعاعی از این آفتاب بیافتد و این شعاع که می ‌افتد نمی ‌دانی چه ولوله‌ای راه می ‌اندازد. یک وقت این شعاع بر سر یک پیرزنی می ‌افتد، پیرزن داد می‌ زند که آی بچه‌ها بیایید که آفتاب آمده است. بچه‌ها می ‌آیند و آفتاب را می ‌بینند. آن ‌وقت بچه‌ها در کوچه و بازار و این‌ طرف و آن ‌طرف داد و فریاد می ‌کنند، آفتاب هست، آفتاب رنگش این است، آفتاب طلوع می‌ کند، یک وقت می ‌بینی شهر را سه تا بچه و یک پیرزن تکان می ‌دهند. دو دقیقه آفتاب از روزنه به خانه پیرزن افتاده است.
آفتابِ ولایت امام عصر علیه السلام هم این‌چنین است، این‌طور نیست که در ابر مطلق برای همه و همه وقت باشد، این ‌طور نیست، گاهی هم به بنگاه فقیری می ‌تابد. این شاه قدم به بنگاه فقیری هم می ‌نهد. این آفتاب گاهی هم شعاعی به خانه پیرعجوزی می ‌اندازد. گاهی رخ جلوه می کند و می‌ رود. گاهی از این گوشه و گاهی از آن گوشه. گاهی به نگاهی یک دلی را شاد می‌کند.
10 هزار حدیث در مورد حضرت هست، امّا این 1100 سال همه ‌اش به صرف احادیث مکتوبه روی کتب و گفتن گویندگان، مذهب شیعه باقی نمانده است. هر یک مدتی از یک گوشه ‌ای، یک گوشه ابرویی نمایانده است، یک شعله ‌ای را برپا کرده است و مشتعل کرده است، و این شعبه لهیب انداخته است، این‌ طرف، آن‌ طرف، این‌ طرف، آن‌ طرف، باز بعد از مدتی از یک گوشه دیگری یک شعله دیگر راه انداخته است. شیخ مرتضی انصاری یکی از آن شعله ‌های کوچک بود، از آن جرقه‌ های کوچک بود.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 29 ماه رمضان1390قمری)
:pray:
  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390 قمری می فرمود:
ماه مبارک رمضان است، آیا ارحام فقیرت را به خانه‌ات آوردی؟ به آن‌ها افطاری دادی یا نه؟ اگر دادی خوشا بر احوالت. آیا ارحام فقیرت را دعوت کردی؟ یک سحری به آن‌ها اطعام کردی یا نه؟ اگر کردی خوشا بر احوالت. آیا یک کیسه برنج، یک مقدار روغن، در خانه برادرزاده فقیرت و خواهر زاده فقیرت و قوم و خویش فقیرت بردی یا نه؟ اگر بردی خوشا بر احوالت، اگر نبردی وای بر تو! «إِنَّ الرَّحِمَ مُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْش». رحم یک حقیقت ملکوتی دارد، او به عرش خدا آویخته است، اگر به او نرسی، در این باره به خدا شکایت می‌کند، خدا عمر آن کسی‌که قطع رحم کرده است کوتاه می ‌کند. دو چیز عمر را طولانی می ‌کند: یکی صله رحم است؛ خبرگیری و کمک کردن به او. تو هر شب پلو می ‌خوری با کباب و گوشت جوجه، آن‌وقت قوم و خویش‌های فقیرت، این بیچاره‌ها روزه‌گیر هم هستند، پنج سیر گوشت نمی ‌توانند بخرند تا یک آب ‌گوشتی کنند و سحر بخورند، تو چطور مسلمانی هستی؟ چطور شیعه علی هستی؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: چگونه من با شکم سیر بخوابم، حال آن ‌که در حجاز یا یمامه یک شکم گرسنه باشد؟! اسم خودم را امیرالمومنین بگذارم و در سختی‌های زندگی با آن‌ها شریک نباشم.
ای شیعه علی! چطور تو می‌توانی شب بخوری و سحر و افطار و فیما بینهما، از این اذان شروع می کنی و به آن اذان ختم می ‌کنی! یک نوبت مفصّل این‌قدر می ‌خوری و خویشان فقیری داری که بوی طعام به آن‌ها نرسیده است. جواب خدا را چه خواهی داد؟ عاقّ علی علیه السلام است کسی‌که رحمش را قطع کند.
اگر تا امروز که بیست و یکم ماه رمضان است نشده است که از ارحام خود خبر بگیرید، از امروز در این مقام برآیید، هرکدام از شما به مقدار توانایی و قدرتی که دارید، قدرت مالی، قدرت خوارو باری، قدرت ‌های دیگر، در این 9 روز آینده، از ارحام خود خبر بگیرید، به خانه آن‌ها بروید و یک آب گرمی افطار کنید، پنجاه تومان به او بده، برو به خانه آن‌ها و یک افطاری و یک پیت روغن به او بده، یک کمکی در زندگی او بکن، خدا را خوش نمی ‌آید که تو روزه‌دار و او هم روزه‌ دار باشد، تو غرق در نعمت‌ها باشی و او خوراک افطار و سحر خود را نداشته باشد.
امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیّتش فرمود: «انْظُرُوا ذَوِی أَرْحَامِکُمْ فَصِلُوهُمْ یُهَوِّنِ اللّه عَلَیْکُمُ الْحِسَاب‏» صله رحم کنید، حساب روز قیامت شما آسان خواهد شد. بابا حسن و حسین، بچه‌های من، آهای بچه‌هایِ 1340 سال بعد که می‌آیید، به شما دارم می‌گویم من که پدر شما هستم، می ‌گویم صله رحم کن، برو از برادر ضعیفت ، برو از خواهر زاده و برادرزاده و قوم و خویش ‌های نسبی، مخصوصاً ذوی الارحامِ نسبی خبر بگیر، به آنها رسیدگی کن.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 21 ماه رمضان1390قمری)

  • ۰
  • ۰

رئیس مذهب حقه جعفری حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه میفرمودند : حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه پیوسته به یاران خویش میفرمودند:هر کس بین اذان و اقامه سجده نموده و در حال سجده بگوید
رب لک سجدت خاضعا خاشعا ذلیلا
پروردگارا، با حالت خضوع و خشوع و خاکساری و ذلت برای تو سجده و کرنش نمودم
خداوند متعال می فرماید :ای ملائکه و فرشتگان من، به عزت و سرافرازی و جلال و عظمتم سوگند ، مسلما محبت او را در دل بندگان مومنم ، و هیبت و بیم از او را در دل منافقان قرار خواهم داد
و در روایت آمده است : محمد بن ابی عمیر به نقل از پدرش میگوید: دیدم آقا و مولا حضرت جعفر بن محمد الصادق سلام الله علیهما اذان گفت سپس برای سجده رفت و بین اذان و اقامه یک سجده نمود ، و هنگامی که سر از سجده برداشت ، فرمود :
ای ابا عمیر ، هر کس همانند من عمل کند ، خداوند متعال تمام گناهان او را می آمرزد ،
و فرمود : هر کس اذان بگوید و سپس سجده کند و در سجده بگوید :
لااله الا الله ، انت ربی ، سجدت لک خاضعا خاشعا .
تویی پروردگار من ، با حالت خضوع و خشوع و فروتنی برای تو سجده نمودم ،
خداوند گناهان او را می آمرزد

https://telegram.me/mojtahedsistani