آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

ریا و سمعه 1

 

شیخ باقر علم الهدی 

موضوع: ریا و سمعه 
تاریخ: 80.6.6

دانلود

 

  • از بیماری های قلب و دل ریا و سمعه است.

    ریا از روئت می آید به معنای دیدن.
    انسان خودش را، کارش را یا شانی از شئون ش را در مقابل چشم و دید دیگری قرار دهد و به روئت در آورد و خودنمایی کند.

    سُمعِه از سمع به معنای شنیدن است.  سامع یعنی گوش و سمع یعنی شنوا.
    یعنی خودش را یا شئون یا عمل ش را به گوش دیگری برساند.

    ریا و سمعه بیماری است چون برا یخود امتیازی می بیند که به رخ دیگران می کشد.

     
  • هم ریا و هم اخلاص معنای وسیعی دارد و محدود به مسائل دینی نمی شود.

     
  • ریا نسبت به مال: علاقه به  نمایش دادن لباس و کفش و ماشین خود
    ریا نسبت به امتیازات مادی
    ریا نسبت به شخصیت: دائما تلاش می کند که بقیه بفهماند که من موقعیت اجتماعی دارم.از طریق نشست و برخواست و ...
    ریا به تجملات: طلا و زیور آلات . که در خانم ها رایج تر است.
    ریا به معلومات: حرف زدن و بحث کردن و بوق و کرنا کردن
    ریا در زور بازو و قدرت نمایی کردن: وسط بحث طرف به میز مشت می کوبد تا قدرت نمایی کند.
    ریا در منسب: چه حالا رئیس و کارمند فلان اداره هستی و چه حتی خادم حرم
    ریا در اعمال عبادی: نماز و دعا و حرم و تحجد و ذکر و انفاق و کار خیر و محبت به مومنین و احترام به والدین

     
  • همه مون به نوعی بیمار هستیم و آدم سالم خیلی کم وجود دارد. دل هامون مریض است.

     
  • سمعه: در صدد است آنچه برای خود فضیلت می داند را به گوش دیگران برساند. 
    هی از خود صحبت کردن ، از پول و قدرت و کار خیر و عبادت و معلومات و منسب و انفاق سخن گفتن.

     
  • در احادیث ما سمعه و ریا در کنار هم آورده شده است چون این دو بیماری یک منشا دارد و منشا آن توجه به غیر خدا، بت پرستی، بتِ نَفس، خود پرستی و از خود راضی بودن و بت شدن نَفس مان است.
    أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ جاثیه 23 
    پس آیا دیدى کسى را که هواى خویش را معبود خود قرار داده 
     
  • امام باقر ع می فرمایند:
    الإبقاء علی العمل أشد من العمل قیل: و ما الإبقاء علی العمل؟ قال: یصل الرحم بصله وینفق لله وحده لا شریک له فکتبت له سرا ثم  یذکرها فتمحی فتکتب له علانیه ثم یذکرها  فتمحی و تکتب له رئاء

    نگه داشتن عمل خوب سخت تر از انجام آن است.
    نماز خواندن راحت تر از نگه داشتن اثر نماز، روزه گرفتن راحت تر از نگه داشتن اثر روزه، انفاق کردن راحت تر از نگه داشتن اثر انفاق است.

    آیا عمل بعد از انجام ش از بین می رود؟ بله.
    آیه 23 فرقان: و قدمنا إلی ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا)
    «و ما به سراغ اعمالی که انجام داده‏ اند می‏رویم، و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا قرار می‏دهیم»

    گاهی اعمال خوب برخی ها مثل کوه بزرگی از خاکستر است که خروار خروار به روی هم هست و تمام ذرات ش توسط تند باد پراکنده میشود.

    در ادامه حدیث مردی از امام باقر ع می پرسد چطور اعمال می ماند و چطور از بین می رود.
    حضرت می فرمایند: وقتی مردی کار خیری م یکند که واقعا برای خدا باشد و نیت ش این باشد که خدا می بیند و با این عمل من راضی می شود.
    اهرم درونی که او را به این کار خیر سوق داد خود خدا بوده است  نه غیر خدا.
    برای همین در پرونده ش نوشته میشود که او عمل خوبی را پنهانی انجام داد چون هیچ رنگ غیر خدایی نداشت.
    ده سال بعد خود آن شخص عمل ش را به زبان می آورد و سمعه میشود.
    به فرشتگان دستور داده میشود که آنچه قبلا نوشته شده بود "سرا انجام داده بود" را بنویسند "علنی انجام داده بود" و وقتی دفعه بعد دوباره شخص سمعه می کند نوشته تبدیل می شود "ریا انجام داد" .
     
  • هیج وقت هیچ انسانی در هیچ شئونی ارزش ندارد مگر انکه خالص برای خدا باشد.
    پول برای خدا با ارزش است و الا نه.
    نماز برای خدا با ارزش است و الا نه.
    منبر برای خدا با ارزش است و الا نه.
    حضور در مجالس برای خدا با ارزش است و الا نه.
    زن برای خدا با ارزش است و الا نه.
    مرد برای خدا با ارزش است و الا نه.
    بچه برای خدا با ارزش است و الا نه.
    پست برای خدا با ارزش است و الا نه.

    بها و ارزش برای ان چیزی است که برای خدا باشد.


     
  • پیامبر به ابوذر فرمود: الدُّنْیا مَلْعُونَةٌ مَلْعُونٌ ما فیها إلّاما کانَ لِلّهِ مِنْها .
    هر آنچه که در دنیا است از رحمت خدا به دور است مگر آنکه برای خدا باشد.

    هر چه آلودگی ها بیشتر به عمل آید، ساقط است.
    هر چه پاک تر باشد، باارزش تر است.


     
  • وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا آیه 76 سوره انسان 
    و هم بر دوستی او (یعنی خدا) به فقیر و طفل یتیم و اسیر طعام می‌دهند.
    إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا 
    جز این نیست که شما را برای خدا اطعام می کنیم و از شما نه پاداشی می خواهیم نه سپاسی .

    خیلی ها در راه خدا انفاق کردند اما 15 گرد نان انفاق کردن باعث نزول آیه شد.
    چون وجه الله است.
    دلیل اول وجه الله بودن این است که چون خودشان گرسنه بودند.
    امیر المومنین و حضرت زهرا س و حسنین روزه بودند. حسنین بیمار بودند و تازه خوب شده بودند و روزه گرفته بودند.
    حضرت امیر پشم خریدند وحضرت زهرا س به نخ تبدیل ش کردند. آن را فروختند و با اجرت آن آرد خریدند، حضرت زهرا س آرد را خمیر کردند و سپس نان پختند.

    عاملی مهم تر از خود نزد انسان نباشد از خود نمی گذرد. وقتی از خود می گذرد که چیز یمهم تر ا زخود بیابد.
    حتی پدر  و مادر که خالصانه ترین محبت را دارند اگر ببینند که فرزند قصد قتل او را دارد فرزند را می کشند که خود زنده بمانند.

    روز اول مسکین (گدا) آمد. روز دوم یتیم آمد. روز سوم اسیر آمد. یعنی غیر مسلمانی که به دست مسلمان اسیر شده است.
    آنها سه شبانه روز روزها روزه بودند و شب را با آب سپری میکردند.
    دلیل  دومی که کار حضرات وجه الله بود این است که روز سوم از روز اول گرسنه تر بودند اما باز انفاق کردند و نان به اسیر دادند.
    روز چهارم پیامبر به خانه امیر المومنین آمد و دیدند که حسنین از گرسنگی می لرزند و حضرت زهرا رنگ پریده هستند و چشمان شان گود افتاده است. پیامبر گریستند. جبرئیل آیه آورد:
    وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا .....
     
  • اگر می خواهید بفهمید که کارتان خالص است یا خیر ببینید که:
    آیا با تعریف مردم خوش مان می آید؟ آیا از مذمت مردم ناراحت می شویم؟ آیا از احترام کیف می کنیم؟ آیا بی اعتنایی ناراحت مان می کند؟
    همه اینها یعنی غش داریم و خالص نیستیم.

     
  • اخلاص سخت است اگر سخت نبود آخرین پله ایمان نبود.

     
  • حالا ما اگر در خیریه ای کمک کنیم و رفتار خوبی با ما نداشته باشند می گوییم ما برای خدا دادیم اما اون شخص هم وظیفه ای دارد. همین انتظار عکس العمل یعنی غش.

     
  • امیرالمومنین نان را به آنها دادند و گفتند انتظاری از شما نداریم و در راه خدا دادیم.
    إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا 
    جز این نیست که شما را برای خدا اطعام می کنیم و از شما نه پاداشی می خواهیم نه سپاسی

    امام صادق ع فرمودند که امیر المومنین این حرف را به آن سه نفر (مسکین و یتیم و اسیر) نگفتند که آنها خجالت بکشند بلکه این نیتی بود که امیر المومنین هنگامی که نان ها را از سر سفره گرفتند و تا دم در برسند با خود گفتند.
    وقتی مسکین در زد امیر المومنین نان خود را برداشتند و به حضرت زهرا س در قالب  شعری فرمودند ای بانوی مجدو یقین، مستحقی به در منزل آمده است.
    آنگاه فاطمه زهرا س و حسنین و فضه نان های شان را دادند.
    و دو شب بعد دیگر امیرالمومنین ع درخواست نکردند و خودشان نان های شان را دادند.

     
  • ریا خطرناک است. چون من برای کار خوبی که انجام میدهم فکر میکنید من آدم خوبی هستم و من را دوست خواهید داشت. و به من بدون نفع یا چشم داشتی محبت می کنید. چه بسا شما به واسه این محبت بدون دریغ تون ثواب ببرید و حتی وارد بهشت شوید اما من با همان خوبی ظاهری به جهنم بروم. و چه حسرت بزرگی خواهد بود.
     
  • یا امیر المومنین شما که راضی نمی شوید یک اسیر از در خانه شما گرسنه برگردد، راضی نشوید ما که محب شما هستیم و نقاط ضعف داریم اعمال مان تباه شود. شما محبت کنید تا قبل مرگ اصلاح شویم.




     
  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان در سال 1392 قمری می فرمود:
از من می‌پرسند چه ذکری، چه وردی، چه دعائی، چه ختمی بخوانیم که خدمت امام زمانمان علیه السلام برسیم؟ من نمی ‏گویم دعاها را نخوانید، بلکه همه دعاهای وارده را بخوانید، امّا مخصوصاً یک زیارت و یک توسّل را ترک نکنید.
چند روز پیش به بعضی از آقایان محترم طلاّب علوم دینیّه عرض کردم، حالا به همه شما می ‏گویم: یک زیارت و یک توسّل است که تعطیل نکنید. همه زیارات امام زمان علیه السلام را بخوانید، دعای ندبه را بخوانید، امّا زیارتی است، و آن زیارتِ «سلامٌ عَلَی آلِ یس! السَّلامُ عَلَیکَ یا داعِی الله وَ رَبّانی آیاته» می باشد که مرحوم حاج شیخ عباس قمی ‏رضوان الله علیه در جزء زیارات امام ‏زمان علیه السلام در مفاتیح نقل کرده و علامه مجلسی، در کتاب مستطاب «تحفه الزائر» آورده است. این زیارت را بخوانید. این‌که می ‏گویم این زیارت را بخوانید، همین ‌طوری روی هوی و بخار معده و خیال و توهّم نمی ‏گویم. بلکه یک چیزی هست که می ‏گویم. من به یک واسطه از کسی‌که ماموریت از ساحت مبارکش پیدا کرده است، خواندن این زیارت را برای شما نقل می ‏کنم. (خواندن این زیارت را) تعطیل نکنید، روزهای دوشنبه و پنجشنبه و جمعه بخوانید.
آن توسّلی هم که مرحوم شیخ عباس، در ذیل توسّلات نقل کرده‏است؛ یعنی « سَلَامُ اللهِ الْکَامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ»، این توسّل را نیز بخوانید.
(سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، 1392، مجلس دهم)

  • ۰
  • ۰

آیت الله مجتهد سیستانی:
استاد شیخ انصاری، ملا احمد نراقی صاحب معراج السعاده گفتند: برای حیات دل و روشنایی قلب، در سحر ها سلام به امیر بده و با تکرار این شعر را بخواه آن معرفت و نورانیت مطلوبت را:

یا علی، یا ایلیا، یا ابو الحسن، یا ابا تراب 

حل مشکل، سرور دین ،شافع یوم الحساب

 

 

اگر مشکلی برایت پیش آمد و نرفتی سمت خدا، بدان آن مشکل پابرجاست.
اگر مشکلی برایت پیش آمد و سمت خدا رفتی، بدان که خیر و صلاح ت در آن مشکل است.

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
خود ائمه علیهم السلام برای خود نائب می ‌گرفتند، امام هادی علیه السلام پول می‌داد و نائب می ‌گرفت، می ‌گفت به کربلا و حائر سیدالشهداء علیه السلام بروید، آن‌جا زیارت کنید، به نیابت ما دعا کنید. امام صادق علیه السلام پول می ‌داد به شیعیان و می ‌فرمود: به نیابت من بروید کربلا و زیارت کنید. امام رضا علیه السلام از قِبَل خودشان برای مکه نائب می ‌گرفتند. 100 دینار آن تاریخ با چند تا غلام و چند دست لباس برای محمد بن عیسی یقطین فرستادند، و فرمودند: تو و برادرت (موسی بن عبید) و یونس بن عبدالرحمن، امسال به نیابت ما به مکّه مشرف بشوید، این هم پول شما. شیعه ‌های سابق برای امام زمان علیه السلام نائب می‌گرفتند. خودشان اگر نمی ‌توانستند بروند، پول می ‌دادند و یک نائبی می ‌گرفتند که به عنوان نیابت امام زمان علیه السلام به مکه برود. شیعیان سابق هیچ ربطی به ما نداشتند، یک عادات و اعمالی را داشتند که ما حالا در خواب خود هم نداریم. شیعه سابق یا خودشان به نیابت می ‌رفتند و یا پول می ‌دادند و نائب می ‌گرفتند. شما کجا هستید؟ این اعمال را انجام دهید، به خدا چیزهایی خواهید فهمید که تا 100 سال دیگر اگر زنده باشید آن‌ها را نمی ‌فهمید. در این راه‌ها اگر وارد شدید، چشم ‌هایتان از گوشه و کنار باز می ‌شود، یک چیزهایی را خواهید فهمید.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 30 ماه رمضان1390قمری)

  • ۰
  • ۰

خطبه افتخار

مولا علی امیرالمؤمنین (س)خطبه ای دارند به نام : «خطبه افتخار» که همانگونه که از نام آن پیداست سید الاوصیا مولا علی امیرالمؤمنین (س)، در این خطبه به بیان افتخارات خویش پرداخته اند.
در بخشی از این خطبه میخوانیم که مولا فرمود:
(أنا شهر رمضان، أنا لیلة القدر، أنا أمّ الکتاب، أنا فصل الخطاب، أنا سورة الحمد أنا صاحب الصلاة فی الحضر والسفر، بل نحن الصلاة والصیام واللیالی والأیام والشهور والأعوام).

یعنی:
منم ماه رمضان ، منم شب قدر، منم امّ الکتاب ، منم فصل الخطاب ، منم سوره حمد ، منم صاحب نماز در سفر و حَضَر، بلکه ما خود، نمازیم و روزه ایم و شبهاییم و روزهاییم و ماههاییم و سالهاییم مظهر العجائب فقط کافیست بدانیم این روایت را بزرگانی که نام آنها را می آوریم نقل کرده اند :
1.ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 136.
2.حافظ برسی، رجب بن محمد، مشارق انوار الیقین، ص 166-164، اعلمی، بیروت، 1422 ق.

https://telegram.me/mojtahedsistani

  • ۰
  • ۰

دعا

دعایی ارزشمند برای برآورده شدن حاجات که حضرت موسی ابن جعفر سلام الله علیهما به برادرشان اسحاق آموختند و فرمودند به کسی غیر از شیعیان ما یاد ندهید.به همین دلیل مرحوم آقا در سخنرانیشان این دعا را بطور کامل نمیخوانند.

یَا سَابِقَ کُلِّ فَوْت یَا سَامِعاً لِکُلِّ صَوْت قَوِیّ أَوْ خَفِیّ یَا مُحْیِیَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ لاَ تَغْشَاکَ الظُّلُمَاتُ

الْحَنْدَسِیَّةُ وَ لاَ تَشَابَهُ عَلَیْکَ اللُّغَاتُ الْمُخْتَلِفَةُ وَ لاَ یَشْغَلُکَ شَیْءٌ عَنْ شَیْء یَا مَنْ لاَ یَشْغَلُهُ دَعْوَةُ دَاع

دَعَاهُ مِنَ السَّمَاءِ یَا مَنْ لَهُ عِنْدَ کُلِّ شَیْء مِنْ خَلْقِهِ سَمْعٌ سَامِعٌ وَ بَصُرٌ نَافِذٌ یَا مَنْ لاَ تُغَلِّطُهُ کَثْرَةُ الْمَسَائِلِ

وَ لاَ یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ یَا حَیُّ حِینَ لاَ حَیَّ فِی دَیْمِومَةِ مُلْکِهِ وَ بَقَائِهِ یَا مَنْ سَکَنَ الْعُلَى وَ احْتَجَبَ عَنْ

خَلْقِهِ بِنُورِهِ یَا مَنْ أَشْرَقَتْ لِنُورِهِ دُجَى الظُّلَمِ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْوَاحِدِ الاَْحَدِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الَّذِی هُوَ مِنْ جَمِیعِ

أَرْکَانِکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، سپس حاجت خویش را طلب کن.

منبع : بحارالانوار ج 92 ص 160

  • ۰
  • ۰
 
 
 
 
ییی
 
 
  • ۰
  • ۰

استغفار

استغفار

  • ۰
  • ۰

آیت الله مجتهدی سیستانی:

در تشرف به حرم حضرت رضا سلام الله علیه ابتدا جا دارد انسان به سر قبر شیخ بهایی رفته و فاتحه ای برای این عالم وارسته خوانده و ایشان را واسطه قرار دهد و بعد به زیارت امام هشتم مشرف شود زیرا ما با این اعمال و رفتارمان مستقیما از حضرتش نمیتوانیم آنچنان که باید کسب فیض نماییم و همین دستور را برای جلب نظر حضرت رضا سلام الله علیه در رفتن سر قبر شیخ حر عاملی میفرمودند.
آیت الله مرعشی نجفی از آیت الله نخودکی نقل می کردند که در تشرف به حرم حضرت معصومه س 399 بار بگویید اللهم العن هارون و مامون تا مورد توجهات خاص حضرت معصومه س قرار بگیرید.
399 مجموع عدد ابجد هارون و مامون است.

  • ۰
  • ۰



مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
در یکی از سفرهایی که به مکّه رفتم، در سفر دوم بیت الله من بود، 9 سال قبل بود، یک عدّه‌ای از این حجّاج با من هم اتاق بودند. چند نفر بودیم که یک اتاق را داشتیم، خیلی هم با من مأنوس بودند. اغلب این ‌ها هم بچه‌های تهران بودند. ما روزها بیکار بودیم و صحبت امام زمان علیه السلام می ‌کردیم؛ چون اگر مرا رها کنند و مستمع داشته باشم، دلم می ‌خواهد دوره سال از امام زمان علیه السلام صحبت کنم. غریب ‌تر از امام زمان علیه السلام من در ائمه علیهم السلام سراغ ندارم. خیلی غریب است، نانش را می ‌خورند و اسمش را نمی ‌برند!
مشغول صحبت بودیم و همه ‌اش من از امام زمان علیه السلام صحبت می ‌کردم، از این‌که می ‌شود خدمتش رسید، از این‌ که آقاست، بزرگوار است، چنین است و چنان است. گهگاهی هم این‌ ها گریه می ‌کردند، و گریه آن ‌ها دل سنگ بنده را یک مقدار ملایم می ‌کرد. منِ سنگ‌دل هم از گریه آن‌ها گریه می ‌کردم. این ‌ها تکان خوردند. حس کردم یک یا دو نفر آن‌ها تکان خوردند و سخت به راه افتاده ‌اند. خوشا به حال آن کسی ‌که جذبه از آن‌ طرف او را بکشد و او را تکان بدهد. از آن‌طرف که جذبه باشد، سلسله جنبانی باشد، این‌طرف را می ‌کشد. یکی از آن‌ها را دیدم که تکان خورده است، زلف مشکین را پیچانده ‌اند و به گردن او انداخته ‌اند، و به داد و فریاد افتاده است. ما هم از او التماس دعا کردیم.
به جان همه ما، به جان عزیز خودم که پدرم خرجم کرده است، مادرم زحمت ‌کشیده است که من بزرگ شده ‌ام، به جان خودم قسم، در این طواف ‌های بعد از اعمال عید قربان که به مکّه آمدیم، او دستش به دامن آقایش رسید. در مسجدالحرام، هنگام طواف، برای استلام حَجَرالاسود، در میان آن جمعیت وهابی‌ ها که با آن شلاق‌هایی که در دست دارند و بی‌رحمانه می ‌کوبند، و احدی از ما نمی ‌تواند خود را به حجرالاسود برساند، بزرگی در همان شلوغی ‌ها جلو افتاده و راه باز شد، آن حضرت رفت و استلام کرد، و این هم پشت سر او استلام کرد. البته در آن طواف خیلی گریه می ‌کرده است، چون من حرف‌ها به این ‌ها گفتم که مثلا بروید به نیابت امام زمان علیه السلام عمره مفرده انجام دهید، چه و چه بکنید؛ بروید طواف به نیابت امام زمان علیه السلام؛ بروید دعا بر فرج امام زمان علیه السلام کنید؛ فلان رکن را به بغل بگیرید و این دعا را بگویید؛ جلوی سنگ بایستید، این دعا را بر فرج حضرت کنید، و این‌ها هم منقلب می ‌شدند و گریه می ‌کردند، به حال می ‌آمدند. این رفیق ما هم به طواف رفته بود به نیابت امام زمان علیه السلام، و انقلاب حال هم پیدا کرده بود. در شوط 6 و 7 ظاهراً بوده است که برای استلام می ‌آیند و راه باز می ‌شود و این هم دنبال او می ‌رود. وقتی استلام می ‌کند، یک کیسه پولی به او می‌ دهند و به زبان فارسی می ‌گویند این برای تو. هم شرفیاب شد و هم پول تبرّکی به او دادند، هم راه استلام حجر را برای او باز کردند. هزاران هزار نفر خدمت او رسیده‌اند، یک خورده دل می ‌خواهد.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز24 ماه رمضان1390قمری)