آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۴۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شیعه‏ امام زمان علیه السلام را آزار می ‌کنند. نمی دانید امام زمان علیه السلام به همین شیعه چقدر علاقه دارد. باور کنید. آنچه را من می گویم حرف خالى نپندارید. این حرف‌ها اغلب، پشتش به کوه بند است. همین شیعه فاسق فاجر را که پیوند ولایت به مقام مقدّس حضرتش دارد، به قدرى همین شیعه را حضرت دوست می ‌دارد. رنج این ‌ها دل حضرت را کباب می ‌کند. غم و غصّه این شیعه، حضرت را ناراحت می کند. می ‌بیند دوستانش آزار می ‌شوند، می بیند شیعیانش در فشارها و در سختی ‌ها به او ملتجى می ‌شوند و او هم نمی‌تواند جلو بگیرد، چون اجازه ظهور به او نداده‌اند. سیّد حلاّوى یک قصیده ‌اى راجع به حضرت بقیّةالله علیه السلام گفت و خطاب و عتاب‌هایى نسبت به حضرت دارد. ظاهراً شیعه‌ها به شکنجه ‌هایى مبتلا شده بودند. قصیده شکوائیّه ‌اى گفت که یابن العسکرى! شیعیانت را زدند. اینچنین کردند. تا کى پشت پرده غیبتى؟ دو سه نفر از اخیار و ابرار شب در عالم رؤیا حضرت بقیّةالله علیه السلام را خواب دیدند. على ما نُقل حضرت فرمودند بروید به این سیّد بگویید «سیّد! این قدر دلم را کباب نکن که از شنیدن ناراحتى این شیعه ناراحت می ‌شوم. لیس الأمر بیدى. کار به دست من نیست. کار به دست خداست. فرج مرا از خدا بخواهید. ظهور مرا از خدا بخواهید تا بیایم و این رنج‌ها را دور کنم.»
(سخنرانی های مسجد ملک، روز بیست و دوم ماه رمضان، 1382قمری)

  • ۰
  • ۰


بدن، مرکب ماست. ما سوار بر این مرکب هستیم. به این مرکب هم باید یک کمی خوراکی داد تا سر حال بیاید و ما را بِکِشد و بِبَرَد. لذا ثلث آخر شب، بلند شوید و دست و صورت را بشویید. اگر به چای عادت دارید، یک چای بخورید. بعد در کُنج خلوتِ تاریکی بنشیند و با خدا یک قدری صحبت کنید. با خدا همان طور صحبت کنید که با پدر و مادرتان صحبت می ‌کنید. نمی ‌گویم دعاها را نخوانید. چرا، دعاها خوب است. ولی شما چون نوعاً معنی دعاها را نمی ‌فهمید، لذّتی نمی ‌برید و نمی ‌دانید چه می ‌گویید. حرفی بزنید که بفهمید. به خدا بگویید:
«خدا! بنده‌ تو‌ هستم. خدا! برده‌ تو هستم. خدا! همه چیزم از تو است. خدا! اگر تو مرا رد کنی، کجا بروم؟ خدایا! تو در عطا و کرم و رحمتت به بدیِ اشخاص نگاه نمی ‌کنی. خدا پول بده. خدا حافظه بده. خدا ذهن بده. خدا زن بده. خدا شوهر بده. خانه بده. سرمایه بده. آبرو بده. تا نگیرم دست از تو بر نمی ‌دارم. بد هستم، به جای خود! حساب بدی و خوبی من سر جایش هست، ولی حسابِ کَرَم و لطف و بزرگی تو، حساب دیگری است. خدا! باید بدهی. اگر تو ندهی، چه کسی می ‌خواهد بدهد؟»
همین طور با خدا صحبت کنید. یک قدری از این حرف‌ها بزنید. یک قدری بدی‌ های خودتان را به زبان بیاورید. آن قدر بگو تا وقتی که حال گریه در تو پیدا شود. به صاحب منبر قسم! اگر سه شب این کار را بکنید، قلب شما منقلب می ‌شود و خودتان همان جا به گریه می ‌افتید. گریه‌ شما نشانه‌ جواب مثبت خداست. گریه شما نشانه «لبّیک» حق تعالی است. گریه‌ شما نشانه‌ این است که بازار محبّت از دو طرف گرم شده است. «یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ» شده است. بعد یک صفایی در قلب شما پیدا می ‌شود. یک روشنایی در روح خودتان می ‌بینید. یک اطمینان قلب و طمأنینه‌ خاطری در روح شما پیدا می ‌شود. این مطلب آثار زیادی دارد. چند شب این کار را بکنید ببینید عوض می ‌شوید یا خیر؟ تحقیقاً عوض می ‌شوید. تحقیقاً رحمت خدا شامل حال شما می ‌شود. آن ثلث آخر شب، کانون رحمت خدا و معدن و کان کرم حق تعالی است.
(سخنرانی های مسجد النّبیّ قزوین، جمادی الاخری، 1390قمری، روز دوم)

  • ۰
  • ۰

استادم، مرحوم میرزا می فرمود: محمود! تا می‏ توانی بر فرج حضرت مهدی علیه السلام دعا کن . چیزی در نزد خدا و آن بزرگوار محبوب تر و پسندیده تر از دعای بر فرج آن حضرت نیست. دنبال این علامت ها و تصدیق کردن ها که صدی نود و نهش خیال بافی است و بعد هم اسباب سستی عقاید می ‏شود، نرو. لذا اساتید به من می‏ فرمودند در تطبیق علامات ظهور بحث نکن. اصلا چه کار داری به علامات، زیرا «یُصلِحُ اللهُ أمرَهُ فی لَیلَةٍ». تا می‏توانی دعا بر فرج کن. به من امر می فرمود که نمازی نخوانی که در آن نماز، دعا بر فرج امام زمان صلوات الله علیه نکرده باشی. باید نمازِ تو آرایش پیدا کند به دعای بر فرج امام زمان صلوات الله علیه. در قنوتت باید برای فرج دعا کنی. این، فرمایش آن بزرگ، و یکّه مرد بود. امر و مسئله ظهور امام زمان صلوات الله علیه بدائی است. نه اینکه تقدیر سابق دارد و تغییر پیدا می‏ کند. نه، اصلا جوهرش بدائی است، مثل قیامت می‏ماند: «یاًتی بَغتَةً». آن بزرگ می فرمود: در جلو انداختن این کار، آن قدری که دعای بر فرج اثر دارد، چیزی دخالت و اثر ندارد. تا می‏ توانید دعا کنید بر فرج حضرت. بنالید، بسوزید، اشک بریزید، شب، روز، گاه بی گاه، در کوچه، در بازار، در نماز، در حال نیاز تا می‏ توانید دعا بر فرج کنید، عاقبت یک تیری به هدف می‏ خورد، عاقبت یک دل شکسته خالصِ بی ریا پیدا می‏شود که دلِ سوخته او عرش را هم سوراخ می‏ کند، و دعا را به هدف اجابت می‏ رساند. (سخنرانی های مسجدسیّد عزیزالله تهران،1396 قمری، روز هشتم)

  • ۰
  • ۰

درد بی‌درمان است والله! مجامع دینی، محافل روحانی، مجالس معنوی منعقد می‌شود در تمام مملکت شیعه و در ممالک دیگری که شیعیان هستند، از همه، اسم و عنوان هست، امّا به عنوان امام زمان علیه السلام مجلس نداریم مگر این دعاهای ندبه که کم و بیش، گوشه و کنار خوانده می‌شود. دعای ندبه را تعطیل نکنید. اگر در این شهر، یکی است، ده تا کنید. اگر ده تا هست، صد تا کنید. به عنوان امام زمان علیه السلام مجلس منعقد کنید. از گویندگانتان بخواهید. گوینده تابع شنونده است. شما اگر مطلب دینی بخواهید، منبری برای شما مطلب دینی می‌گوید. مطلب سیاسی بخواهید، سیاسی می‌گوید. از اوضاع اروپا و آمریکا و این خرت و پرت‌ها بخواهید، این‌ها را برای شما تهیّه می‌کند و می‌گوید. عرفان ‌بافی بخواهید که گیجتان کند، هم خودش نفهمد چه می‌گوید هم شما نفهمید چه شنیدید، برایتان می‌گوید. خلاصه منبری تابع شماست. التفات فرمودید؟ بناءً علی هذا، از وعاظتان و از گویندگانتان درخواست کنید لااقل در هر هفته‌ای، دو مرتبه و سه مرتبه راجع به امام زمان علیه السلام و فضائل و صفات عدیده ایشان و انتظار ظهور حضرت، و کمالات اشخاصی که خدمت ایشان رسیده‌اند و این مطالب را برای شما بگویند. مسلّماً خواهند گفت. تقاضا بیاید، عرضه هم دنبال آن است. فراموش نکنید نباید بر این شهر و اهل این شهر، هفته‌ای بگذرد که لااقل در آن هفته، دو سه جلسه منحصراً راجع به امام زمان علیه السلام سخنگویی و سخنرانی نشده باشد.
(سخنرانی های مسجد النّبیّ قزوین، ربیع الاوّل1382قمری، روز دهم)

  • ۰
  • ۰

ما یک دشمن قوی ‌ای داریم که خیلی پهلوان است، خیلی هم ملاّست، و از همه چیز اطلاع دارد. او دائماً در کمین ماست، از گمراه شدن ما لذت می ‌برد، از فسق و فجور ما کیف می ‌کند. بنای او هم در اغوا و اغفال و گمراه کردن ماست. در مقابل خدای متعال زانو به زمین زده و گفته است: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصین». گفته است: خدایا به مقام عزت تو، به بزرگواری تو، هر آینه گمراه خواهم کرد، همه این‌ها را، تمام افراد بشر را، گمراه می‌ کنم، مگر آن بندگانی که مُخلَص باشند، یعنی قلب آن‌ها خالص برای تو باشد، و روزنه ‌ای در دل آن ‌ها از غیر تو باز نشده باشد. قلبی که خالص برای خدا باشد، شیطان در او راه پیدا نمی ‌کند، امّا اگر به قدر روزنه سوزنی، راه هوی، راه هوس، راه حیوانیت، راه شهوت، راه غضب، راه‌های غیر خدایی باز شد، از همان راه، وارد می ‌شود و قلب را کج و معوج می ‌کند، و قلب را منقلب و وارونه می ‌کند. او به راه‌ های کج، کاری ندارد. به یهود و نصاری که به راه کج می ‌روند، کاری ندارد. به منحرفین دیگری که از صراط مستقیم عبودیت خدا خارج شده ‌اند، کاری ندارد. آن‌ها از راه، بر کنار هستند، آن ‌ها هرچه بروند، از مقصد دورتر می‌شوند. به فساق و فجّار، کاری ندارد، آن‌ هایی که الان مشغول فسق و فجور هستند، به آن‌ ها کاری ندارد، خود آن‌ها به چاه افتاده ‌اند، فقط یک مراقبی را می ‌گذارد که آنها از چاه بیرون نیایند. امّا خودش با آن قدرت و توانایی که دارد، سر راه راست می نشیند، همان راهی که در هر نماز، ما از خدا طلب می ‌کنیم، که خدا ما را به آن راه، هدایت و رهبری کند. او، در دور شدن ما، از ساحت قدس الوهیّت است، قسم هم خورده است که این‌کار را می ‌کنم.
بنده از او می ‌ترسم، چون چنین است، ناچار هستم به پناه بروم. آن خدایی که شیطان را آفریده است و او را مسلّط کرده است، آن خدا عالم‌تر از این است که در برابر یک چنین دشمنی، برای ما پناهگاهی قرار نداده باشد. وقتی این سگ را ول کرده است، نمی ‌شود ما را بدون پناهگاه بگذارد، بی حامی و حافظ بگذارد. یکی از ادلّه وجود حجّت همین است. بنابر این، یک پناهگاهی معیّن کرده است، که هرکس به پناه برود و در این دژ وارد شود، از خطرات شیطان، و از زلاّت و لغزش ‌های حاصل از اغوای شیطان، مصون و محفوظ بماند.
یکی از القاب ائمه ما، «الکهفُ الحصین» است، و امروز، یکی از القاب امام عصر علیه السلام است. او پناهگاه محکمی است که خدای متعال برای ما معین کرده است، و به ما امر کرده است که به این پناه برویم. او، آن دژ محکم خدایی است که ما، اگر به پناه آن پناهگاه برویم، از تیراندازی ‌های شیطان، مصون و محفوظ می ‌مانیم. خدا را آگاه و گواه می ‌گیرم بر این مطلبی که می ‌گویم، و این مطلب علاوه بر جنبه ‌های علمی و منطقی، جنبه‌ های تجربه و امتحان‌ های شخصی خود من است. در هر مطلبی که من به پناه امام زمان علیه السلام رفتم، در هر مشکلی که به ساحت ولایت آن حضرت پناه بردم، آن بزرگوار به اذن خدا، حفظ و نگهداری کرد. پناه بردن به او، عین پناه بردن به خداست، زیرا که خدا او را پناهگاه ما قرار داده است. به شما هم توصیه می‌کنم در هر مشکلی، اگر متوسّل به ولیّ وقت شوید، ولیّ وقت، به اذن الله تعالی، حلّ آن مشکل می ‌کند، و گره گشایی می‌ فرماید، در تمام مراحل، در خطئات و خطرات، مادی و معنوی، اصلاً خدا او را برای این کار گذاشته است. هرکس که در دژ ولایت او وارد شد، شیطان کوچک ‌تر از آن است که بتواند او را در ارکان و اصول و حقایق انسانی منحرف کند. نوع انحرافات برای انقطاع از مقام ولایت ولی عصر علیه السلام است.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب اول ماه رمضان1390قمری)

  • ۰
  • ۰

این، افتخار و تکبّری نیست که می‌کنم. از آنجا که من در یک صراطی بوده و هستم که آزمایشم از شما بیشتر است، این را می گویم. به جان عزیز خودم قسم می خورم، نه به جان شما، که امام زمان علیه السلام بیشتر از ائمه دیگر علیهم السلام، مشکل‌ گشایی شیعیان را می ‌کند! گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحب خانه نیست. شما دنبال امام زمان علیه السلام نرفته ‌اید و نمی ‌روید، متوسّل و متشبّث و متمسّک به او نبوده‌ای و نیستی. بیا به میدان تا بفهمی چه خبر است! این «حلوای تن تنانی است، تا نخوری ندانی است» بیا ببین! بیا متوسّل بشو، متوجّه بشو، دست به دامنش بینداز، ارتباط با او بگیر! عمده، دیدن دل است! عمده، پیوند گرفتن قلبت با اوست. عمده، چسبیدن به ساحت ولایت اوست. چه موقع رفته ‌اید که آن حضرت، بیشتر از آن یازده امام علیهم السلام، مشکل ‌گشایی نکرده باشد!؟ کی رفته ‌اید!؟ بیایید تا ببینید چه خبر است! ای مردم! به خدای واحدِ احد، سوگند یاد می‌ کنم، صراط امام زمان علیه السلام اوسعِ تمامِ طُرُق، شسته‌تر، صاف ‌تر، روشن ‌تر، نزدیک ‌تر به هدف و به کعبه مقصود است. در این راه، قرار گیرید، ببینید چه طور زود می ‌رسید! نذر امام زمان علیه السلام کنید تا ببینید چه طور زودتر می ‌گشاید! دلتان را به امام زمان علیه السلام بدهید، راستی راستی، نه حقّه بازی! راستی راستی با امام زمان علیه السلام پیوند بگیرید و او را ولیّ وقت خودتان بدانید، و از او بخواهید و ببینید که بیشتر از ائمه دیگر مشکل ‌گشایی می ‌کند یا نمی ‌کند؟
(سخنرانی های مسجد النّبیّ قزوین، جمادی الاخری، 1390قمری، روز هشتم)

  • ۰
  • ۰

طولانی شدن غیبت یا کوتاه شدن آن به دست ما است. این نکته خیلی مهم است. غیبت امام زمان علیه السلام را خدای متعال ممکن است طولانی کند، بشود 10 هزار سال، و ممکن است کوتاه کند و همین الان غیبت را پایان بدهد. با بهانه و یا بی ‌بهانه. بهانه آن دعای شما شیعه است. جلو انداختن ظهور مهدی اسلام یا عقب افتادن ظهور او دائر مدار تنبلی شما و دائر مدار در کار آمدن شما است. معطّل نشوید. اگر همین‌طور خوابیدی به خواب خرگوشی، خدا عقب می‌ اندازد. اگر جنبیدی و به جوش آمدی و اشک و ناله و دعا و در خانه خدا رفتی و ضجّه و ناله کردی، خدا ظهور را جلو می ‌اندازد. این‌ها مضامین روایات است، از خودم نمی ‌بافم.
در روایات ما غیبت حضرت مهدی علیه السلام را اعلام کرده ‌اند و برای ظهورش هم وقت معین نکرده‌اند، فرموده ‌اند: «کَذَبَ الْوَقَّاتُون». حضرت باقرعلیه السلام فرمود: «لَا أُوَقِّتُ لَهُ وَقْتاً وَ لَا یُوَقَّتُ لَهُ وَقْت» ما برای ظهور وقت معین نمی‌ کنیم، خدا هم وقت معین نکرده است. اگر شیعه دعا کنند، مسلمین اشک بریزند و بنالند، از خدای متعال بخواهند، خدای متعال ظهور را جلو می ‌اندازد.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز جمعه هفتم ماه رمضان1390قمری)
دعا بر فرج حضرت کنید. یک‌ وقت دیدید پیرمرد و پیرزنی، بچه دل‌ سوخته‌ ای، یک بزرگ دل ‌شکسته ‌ای، از ته دل یک خدا می‌ گوید، عرش را به لرزه می‌ آورد، و تیر دعای او به هدف اجابت می‌ خورد، خدای متعال حضرت را ظاهرش می‌ کند. در روایت از امام صادق علیه السلام داریم که: اگر دعا نکنید، غیبت امام عصر طول می‌ کشد تا حدّی که خدا می ‌داند، و اما اگر دعا کنید، خدا به برکت دعای شما جلو می‌ اندازد، جلو می ‌اندازد.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 30 ماه رمضان1390قمری)

  • ۰
  • ۰

من التزام شرافتى به شما می ‌دهم که اگر در رشته خدمتگزارى به امام زمان علیه السلام افتادید، (با اینکه غافلید و شیطان بى‌پدر و مادر نمی ‌گذارد کار اساسى کنید) و هر کس در رشته خدمتگزارى به امام زمان علیه السلام وارد شود و به ساحت مقدّس حضرت خدمت کند، ترویج حضرت، تعظیم حضرت و دفاع از حومه حضرت کند، قلماً قدماً مالاً زباناً دفاع کند و مشغول خدمتگزارى دربار حضرت بشود، بنده ضمانت شرافتی می ‌دهم، آن حضرت گرفتاری ‌هاى او را برطرف می ‌کند. چه در رشته تجارت، چه در رشته آخوندى، در هر رشته ‏اى که هست، در هر کار و صنعتى که هست، حضرت نمی ‌گذارند او گرفتار شود. امام زمان علیه السلام آن قدر غیور است، این حضرت آن قدر آقا و بزرگوار و جوانمرد است، که با اندک قدم که در راه خدمتگزارى به دربار مطهّرش برداری، جبران می کند. اگر کسی نوکرى داشته باشد، کمی این نوکر مشغول خدمت او باشد، به وظیفه ‏اش عمل کند، اگر اربابِ کم ‌غیرتى هم باشد نمی ‌گذارد این نوکر گرفتار بشود که گرفتارى نوکر، او را از خدمت باز دارد. همه همینطورى هستید. آن مقدارى که در فکر تأمین زندگى خودتان هستید، همان مقدار در مقام تأمین زندگى این نوکر هستید. یعنى خاک بر سر من، امام زمان علیه السلام به قدر ما هم به وظیفه آقایی ‌اش عمل نمی ‌کند!؟ نوکرِِ خدمتگزارش را نگهدارى نمی ‌کند!؟ حاشا و کلاّ. به موى ابروى خودش قسم که این مطلب تا از این چراغ نزد من روشن‌تر نباشد نمی‌ گویم. به قدرى امام زمان علیه السلام غیرتمند است، به قدرى جوانمرد است، به قدرى حق ‌شناس است، به قدرى آقاست که حدّ و وصف ندارد. اوّل یک قدم برو در خانه امام زمان. امّا نمی ‌رویم، حقّه است. امام حقّه‌بازى را از واقعیّت تشخیص می ‌دهد. جوهر اخلاص و ارادات قلبى را از تظاهر به علاقه تشخیص می‌دهد. معتقدیم شیعه‏ ایم امّا خدمت نمی ‌کنیم. وقتى که در گرفتارىِ سخت است، می ‌گوید یا صاحب ‌الزّمان! این علاقه به صاحب ‌الزّمان نیست. علاقه به خودت هست. چون در وقتى که گرفتارى برای تو پیش آمد، هر کس بتواند گرفتاریت را برطرف کند، متوسّل به او می ‌شوى. ما اغلب دروغ می ‌گوییم که به صاحب‏ الزّمان علیه السلام علاقه داریم. داریم!؟ کدام وقت شده از سوز جگر و گدازِ سینه، دعایى براى سلامتى صاحب ‌الزّمان کرده باشیم؟ روز 18 ماه رمضان است. به خداى واحد و احد، در خانه خدا می ‌گویم، اگر کسى به صفا معتقد به امام زمان علیه السلام باشد و بنای خود را در خدمتگزارى بر حضرت بگذارد، والله حضرت نمی ‌گذارند کوچکترین گرفتارى در زندگى براى او پیدا شود. نمی ‌گویم ناخوش نمی ‌شود، ولی حضرت مهمّاتش را کفایت می‌کنند.
(سخنرانی های مسجد ملک، روز هجدهم ماه رمضان، 1382قمری)

  • ۰
  • ۰
 

یکی از رفقای تهران من، از تجار تهران است، پای یکی از منابر من در تهران بود، 10 شب من در مورد امام زمان صحبت می‌ کردم، شب آخر پشتش گذاشتم و گاز زیاد دادیم مطلب را ریختم، خودم هم حال پیدا کردم، مجلس هم منقلب شد و او هم منقلب شد. گذشت، فردا به من تلفن کرد که حاج آقا! می‌خواهم به مشهد مشرّف شوم به نیابت امام زمان علیه السلام، دیشب این سفارش را کردید، حال اگر دستوراتی دارد به من بگویید. گفتم: من دستوری ندارم، دستور زیر خرقه درویشی نداریم، مطلب همان بود که بالای منبر گفتم، سرّ مگویی نداریم که به تو بگوییم، یک مقدار پاک و پاکیزه و با ادب حرکت کن، یک غسلی بکن که با طهارت رفته باشی. گذشت. بعد از 20 روز به من تلفن کرد و گفت: سلام علیکم، من فلانی هستم، حاج آقا الساعه بیایید کار واجبی با شما دارم. گفتم: چه زمانی آمدی؟ گفت: همین الان آمدم، 10 دقیقه بیشتر نیست که وارد خانه شدم و پشت تلفن شروع به گریه کرد. گفتم: چرا گریه می ‌کنی؟ مصیبتی حادثه‌ای شده است ؟ او فهمید که من اشتباه کرده ‌ام، گفت: قربان صاحب الزّمان علیه السلام بروم، جانم فدای صاحب الزمان بشود، خدا پدر تو را بیامرزد، بیایید که من یک مطلبی دارم. فهمیدم که یک چیزی شده است، چون من از این رفیق‌ها زیاد داشتم، رفقا چیزها به من گفتند. فهمیدم که یک نظر لطفی به او شده است، یک چیزی به او فهمانده ‌اند. گفتم الان می ‌آیم. رفتم در خانه ‌اش و خانه او نزدیک به خانه من بود. وقتی زنگ زدم، خودش با پای برهنه آمد و در را باز کرد، دست به گردن من انداخت و صورت من و دست من و شانه من را می ‌بوسد و گریه می‌کند و می‌گوید جانم فدای صاحب‌الزمان بشود! خدا پدر تو را بیامرزد که عجب راهی را به من نشان دادی! گفت: من چندین سفر به زیارت امام رضا علیه السلام رفتم، به خدا این سفر هیچ طرف مقایسه با آن سفرها نبود، اسم برد و چیزهایی گفت، در کدام مکان امام زمان علیه السلام کمک کرد، در کدام مکان امام زمان علیه السلام آقایی کرد، در کدام مکان امام زمان علیه السلام پذیرایی کرد، در کدام مکان چه شد و چه شد. می‌گفت و گریه می ‌کرد. گفت: تو راست می ‌گفتی که امام زمان علیه السلام جوان مرد است، آقا است، هریک قدمی که تو برای او برداری، او 10 قدم به تو پاداش می‌ دهد، من باور می ‌کردم، ولی این‌طور که عیاناً مشاهده کرده باشم، نبود. به خدا هرکس برای امام زمان علیه السلام یک قدم بردارد، امام زمان علیه السلام برای او 10 قدم برمی‌دارد.
یک بلیط ماشین بگیر و به مشهد برو به نیابت امام زمان علیه السلام. اگر خالص و مخلص و روی علاقه، همین‌طور که من می ‌گویم رفتی و برگشتی و هیچ چیز بر تو مفهوم نشد، تف به صورت من بیانداز. من اگر مرده باشم بیا لگد به قبر من بزن. بیخود که نمی ‌گویم. رو بخار معده این‌طور پر جوش حرف نمی ‌زنم، تا 100 تا نظیر آن را ندیده باشم، این‌طور به عرض شما نمی ‌رسانم.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب عید فطر1390قمری)
  • ۰
  • ۰


مطلق اعمال خیر خود، صله ارحام، زیارت قبور مومنین، عیادت مریض‌ها، کلیه این کارهای مستحب را به نیابت امام زمان علیه السلام انجام دهید، هم قیمتش زیادتر می‌ شود، هم خودتان را پاک می ‌کند، هم شما را مقرّب به حضرت می‌ کند، هم محبّت شما را به حضرت زیاد می ‌کند.
تا نیایی مزه‌ اش را نمی‌ چشی. یک سال بیا در میدان. چهار تا از این کارها را بکن. به نیابت امام زمان علیه السلام برو سر قبرستان و برای مسلمان‌ ها حمد و سوره بخوان. کلیه مستحبّات را به نیت حضرت بجا بیاورید، به نیابت حضرت.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب عید فطر1390قمری)
مستحب در اسلام است که شب‌ های جمعه به زیارت اهل قبور بروی. در قبرستان که رفتی 11 تا قل هو الله و 7 تا انا انزلناه بخوان، «السلام علی اهل لااله الا الله من اهل لااله الا الله ....» بخوان. به زیارت اهل قبور می ‌خواهی بروی، به نیابت امام زمان برو. گویا امام زمان علیه السلام پولی به تو داده است و فرموده: کربلایی محمدتقی! این را از من بگیر و به نیابت من برو سر قبرستان مسلمان‌ها و 11 تا قل هو الله و 7 تا انا انزلناه بخوان. خودت را نائب حضرت بگیر و برو. در این صورت ملائکه موکلین از تو احترام می‌ کنند، این 11 تا قل هو الله و 7 تا انا انزلناه تو، پاک و پاکیزه و قشنگ، در ظرف ‌های سلطنتیِ امام زمان علیه السلام گذاشته می‌ شود، برده می‌ شود و به ارواح ایشان داده می‌ شود. می ‌خواهی بروی صله رحم کنی، خواهرزاده ‌ات ناخوش است، احوال او را بپرسی، برادرزاده ‌ات فقیر است، کمکش کنی، یا لااقل احوالش را بپرسی، به نیابت امام زمان علیه السلام برو، به عیادت مومن می ‌خواهی بروی، به نیابت امام زمان علیه السلام برو. هر عمل خیر مستحبی که دارید، به نیابت امام زمان علیه السلام انجام دهید، این‌ها خیلی اسرار دارد که من فاش نمی‌ کنم. همان‌طور که مکرر گفتم:
حلوای تن تنانی است تا نخوری ندانی است
باید بخوری و بچشی تا خودت بعد بفهمی که چه خبر است. اگر مزه ‌اش را چشیدی، بعد دیگر رها نمی‌ کنی، داد و قال هم راه می‌ اندازی. در راه بیایید تا ببینید که چه خبر است. کلّیه اعمال خیر مستحبی خود را به نیابت امام زمان علیه السلام انجام دهید.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 30 ماه رمضان1390قمری)