جلسه سوم
۸:۴۰ – اصل سخنرانی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿١﴾ مَلِکِ النَّاس ِ﴿٢﴾ إلَهِ النَّاسِ ﴿٣﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿۴﴾ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ۵﴾ مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ ﴿۶﴾
بگو پناه میبرم به مالک و صاحباختیار مردم (۱) پادشاه و سلطان بر مردم (۲)
گفته شد که یکی از معانی اله، معبود است، کسی که مردم او را عبادت میکنند. عبادت یعنی شخصی که خضوع میکند (خاضع) عقیده دارد آنچه را عبادت میکند، بهصورت ذاتی و مستقل، شایسته این خضوع است و تنها کسی که شایستهی عبادت است ذات اقدس الوهیت است و هیچچیز یا کسی شایستهی خضوع ذاتی نیست. اگر خدا امر کرد نسبت به شیء یا فردی خضوع داشته باشیم، این خضوع، عبادت آن شی یا فرد نخواهد بود بلکه عبادت خدا است. عدهای میپندارند عباداتی نظیر سجده کردن و نمازخواندن و طواف کردن و نذر کردن و قربانیکردن و کارهایی ازایندست تنها مخصوص خداست لذا اگر شما نذر حضرت قمر بنیهاشم بکنید، یعنی دارید حضرت عبّاس (ع) را عبادت میکنید. میگویند طواف مخصوص خداست؛ اگر دور قبر امام یا امامزادهای طواف کنید یعنی دارید او را عبادت میکنید. پس چون غیر خدا را عبادت میکنید، مشرک هستید؛ این سخنان نادرست است؛ خضوع زمانی عبادت محسوب میشود که این عقیده وجود داشته باشد که آن چیز ذاتاً شایسته عبادت است. (درحالیکه شیعیان این عقیده را ندارند). اگر طواف مخصوص خداست پس دور کعبه هم نباید طواف کرد. چرا؟ چون خانه کعبه، خدا نیست. یک زمین کوچک است که با چند سنگ بناشده است و چیزی جز این نیست. شما که نمیتوانید دور خود خدا بچرخید، خدا جا ندارد که بخواهید دور خدا بچرخید. آیا امکانپذیر است؟ چرا همه مسلمانان دور خانه کعبه طواف میکنید و آن را شرک نمیدانند؟
جملهای از خلیفه دوم نقل شده است، خودش آدمی کثیفی بود ولی این جملهاش درست است. خلیفه دوم در زمان خلافتش رو به خانه کعبه کرد و گفت تو مشتی سنگ بیش نیستی. اگر رسول خدا امر نمیکردند که دور تو بچرخیم، دور تو نمیچرخیدیم. (۱) در حین طواف و چرخیدن ، سنگ را عبادت میکنید یا خدا را؟ خدا را. اگر کسی در هنگام طواف بگوید که من سنگ را عبادت میکنم، او مشرک است. چون غیر خدا را عبادت میکند. اگر آن سنگها احترامی دارند به این دلیل است که خداوند امر فرموده است که احترام کنید. دور خدا که نمیشود چرخید، خدا امر کرده که به دور یکتکه زمین بچرخ. حالا همین خدا به شما اجازه بدهد –که اجازه داده- بروید دور قبر پیغمبرش بچرخید، این نیز عبادت خدا محسوب میشود. دور قبر امام حسین ع طواف کنید، این عبادت خدا خواهد بود. اگر خدا امر کرد که در جایی طواف کنید این عبادت خدا خواهد بود، اگر امر کند که در جایی طواف نکنید، اگر طواف کنید تخلف از دستور خدا خواهد بود. اینکه عدهای میگویند طواف فقط مخصوص خانه کعبه است، آنها فکر میکنند که خدا داخل خانه کعبه ست و ما دور خدا داریم میگردیم!
خدا یک تکه زمین در بدترین نقطه دنیا از جهت آبوهوا را برای طواف تعیین نمود. مکه هیچ جاذبه گردشگری ندارد. حتی گیاه یا محصولات کشاورزی قابلتوجه ای هم ندارد. تنها آب زمزم دارد که در عین محترم بودن، آب گوارایی نیست و گس مزه است. شیعه و سنی از پیامبر خدا محمد مصطفی ص نقل کردند که به آب زمزم استشفا (طلب شفا) کنید؛ حتی گفته میشود که حاجیها آب زمزم را بهعنوان سوغات ببرند اما خب آب بدمزهای هست، برعکس آب فرات که آبی بس گوراست مخصوصاً اگر در رودخانهی اصلی فرات بنوشید. در روایات نیز آمده است که امام صادق (ع) مدتی در کوفه تبعید بودند و شط فرات نیز از کوفه میگذرد. حضرت از غلامشان خواستند که به ایشان آب بدهند. در روایت آمده است که حضرت طوری آب میخوردند که از دهانشان میریخت. وقتیکه تمام شد دوباره طلب آب کردند. (۲) حتی در روایات آمده است که هرروز ملائکه دو سه قطره از آب بهشت را در آب فرات میریزند. (۳) حالا ببینید مکه نه ساختار کشاورزی دارد و نه صنعتی و نه تولیدی و تنها آب زمزم دارد که آنهم گوارا نیست. تنها جاذبه گردشگری آن تکهای زمین چهاردیواری است که همهچیز به خاطر آن است.
رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ (۴)
پروردگارا، همانا من بعضى از نسلم را (اسماعیل را به همراه مادرش) در درّهاى بىکشت و زرع در نزد خانه محترم و مصون تو ساکن کردم.
حضرت ابراهیم زن و بچهاش را در آنجا گذاشت و تازه بعد از آن صفا و مروه احترام پیدا کرد. بعد از آن حجر اسماعیل احترام پیدا کرد و وقتی حضرت هاجر از دنیا رفتند ایشان را در حجر اسماعیل دفن کردند و هفتاد پیامبر نیز در آنجا دفن شدند و خداوند اراده فرمودند که این قبور زیر پای «طواف کنندگان» قرار نگیرد؛ البته در حالت عادی میتوان وارد آن ناحیه شد. اگر به حج مشرف شدید حتماً بسیار به حجر اسماعیل بروید. از بزرگ اهل معرفتی نقلشده است که زیاد به حجر اسماعیل بروید و در آنجا تا میتوانید برای امام زمان (عج) قرآن بخوانید ولو سورهی توحید یا حمد یا آیتالکرسی یا معوذتین و بعد از خواندن قرآن فقط و فقط برای حضرت دعا کنید و حتی برای خودتان دعا نکنید. کسی که این عمل را بهجا بیاورید امام زمان عج بهطور خاص او را دعا خواهد کرد. خداوند تعبد ما را در مشرف شدن به این تکه زمین قرار داده است تا هر هنگام که مستطیع شدیم به آنجا برویم و حتی در روایت داریم اگر مستطیع نیستید، مستحب است که قرض کنید و به حج بروید؛ خدا قرضتان را ادا میکند. (۵)
برخیها از حج رفتن فرار میکنند. فردی به نزد امام صادق ع رفتند و گفتند امسال به حج مشرف نشدم شاید خیرم در این بود.حضرت فرمودند هیچوقت خیر در نرفتن به حج نیست؛ هر وقت حج نرفتید بدانید که ضرر کردید. خداوند دوست دارد که ما به طواف کعبه بپردازیم. هر چیزی هم که احترام پیدا کرده در ادامه احترام به خانه کعبه است. صفا و مروه و حجر اسماعیل و منا و عرفات و مشعر هم دنبالههای این تکه زمین است. مکان بزرگی هم نیست. یک خانهی چهارده در چهارده متر. خدا در این خانه نیست اما عبادت را در طواف به دور آن قرار داده است. عمل فردی که مستطیع باشد ولی از روی اعراض، عبادت حج را انجام ندهد، در قرآن تعبیر به کفر شده است. « وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ (۶) طواف به دور خانه کعبه عبادت خداست. چون خدا امر کرده است. اگر عبادت چیزی از جانب خدا توسط پیامبر و امام معصوم به مردم امر شود، عبادت و بندگی خدا خواهد بود.
برخی از شعرا اشعاری را میسرایند که باطن شعر احترام است اما در ظاهر جسارت به آب فرات است.
گاهی از آب فرات گله میکنند که چرا خودت را در اختیار امام حسین و فرزندان امام حسین قرار ندادی. منظور آنها جسارت نیست، هدفشان بیان نکتهای است. آب فرات آبی است که موردتکریم است چون از کنار سرزمینی میگذرد که مزار امام حسین (ع) آنجا است و سیدالشّهدا در کنار آن با لبی تشنه جان داد. یکی از پیامبران خدا در حال چوپانی به سرزمین کربلا رسید اما نمیدانست آنجا کجاست و قرار است که چه اتفاقی در آنجا بیفتد. گوسفندان خود را به کنار رودخانه آورد که آب بخورند اما گوسفندان باوجود تشنگی به سمت آب نمیرفتند. دست به دعا برداشت که خدایا گوسفندان بااینکه تشنه هستند چرا سمت آب نمیروند؟ وحی آمد که ای نبی این گوسفندان از وقایعی که در این سرزمین رخ خواهد داد، مطلع هستند. (۷)
اولین باری که در کره زمین روضه خوانده شد، جبرئیل روضهخوان است و آدم ابوالبشر مستمع. دعای حضرت آدم (ع) مستجاب شد و توبهاش پذیرفته و بعد از آن نام پنجتن را آورد. به هنگام بردن اسم خامس آل عبا دلش شکست و اشک از دیدگانش جاری شد. از جبرئیل پرسید در نام پنجمین آنها چه سری است که دل مرا شکست و اشک مرا جاری کرد؟ و آنگاه جبرئیل برای آدم ع شروع به روضه خواندن کرد. روضهای که خواند این بود:
لَوْ تَرَاهُ یَا آدَمُ وَ هُوَ یَقُولُ وَا عَطَشَاهْ (۸)
ایکاش تو میبودی و او را میدیدی آن زمانی که از تشنگی فریاد میزد وا عطشاه!
آنقدر تشنگی به او فشار میآورد که وقتی به آسمان نگاه میکند آسمان در نظر او تیرهوتار مینماید. کار بهجایی کشید که به دردانهاش گفت به شیعیان من بگو:
شِیعَتِی مَا اِنْ شَرِبتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونی اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهِیـــدٍ فَانْدُبوُنی
ای شیعیان من هرگاه آب خوش گوار نوشیدید از لب تشنهی من یاد کنید و هرگاه دربارهی غریب و شهیدی سخنی شنیدید؛ به یاد غربت و شهادت من گریه کنید (۹)
منابع:
- أَخْبَرَنَا جَمَاعَهٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو نَصْرٍ لَیْثُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ نَصْرِ بْنِ اللَّیْثِ الْبَلْخِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ مُزَاحِمٍ الْهَرَوِیُّ، سَنَهَ إِحْدَى وَ سِتِّینَ وَ مِائَتَیْنِ، قَالَ: حَدَّثَنِی خَالِی عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِحٍ أَبُو الصَّلْتِ الْهَرَوِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ الْعَمِّیُّ الْبَصْرِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو هَارُونَ الْعَبْدِیُّ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، قَالَ: حَجَّ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فِی إِمْرَتِهِ، فَلَمَّا افْتَتَحَ الطَّوَافَ حَاذَى الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ، وَ مَرَّ فَاسْتَلَمَهُ وَ قَبَّلَهُ، وَ *قَالَ: أُقَبِّلُکَ وَ إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّکَ حَجَرٌ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ، وَ لَکِنْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِکَ حَفِیّاً، وَ لَوْ لَا أَنِّی رَأَیْتُهُ یُقَبِّلُکَ مَا قَبَّلْتُکَ.* قَالَ: وَ کَانَ فِی الْحَجِیجَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، فَقَالَ: بَلَى وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَیَضُرُّ وَ یَنْفَعُ. قَالَ: فَبِمَ قُلْتَ ذَلِکَ، یَا أَبَا الْحَسَنِ قَالَ: بِکِتَابِ اللَّهِ (تَعَالَى). قَالَ: أَشْهَدُ أَنَّکَ لَذُو عِلْمٍ بِکِتَابِ اللَّهِ (تَعَالَى)، فَأَیْنَ ذَلِکَ مِنَ الْکِتَابِ قَالَ: قَوْلُهُ (تَعَالَى): «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا» وَ أُخْبِرُکَ أَنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) لَمَّا خَلَقَ آدَمَ مَسَحَ ظَهْرَهُ فَاسْتَخْرَجَ ذُرِّیَّتَهُ مِنْ صُلْبِهِ فِی هَیْئَهِ الذَّرِّ، فَأَلْزَمَهُمُ الْعَقْلَ، وَ قَرَّرَهُمْ أَنَّهُ الرَّبُّ وَ أَنَّهُمُ الْعَبِیدُ، فَأَقَرُّوا لَهُ بِالرُّبُوبِیَّهِ، وَ شَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْعُبُودِیَّهِ، وَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) یَعْلَمُ أَنَّهُمْ فِی ذَلِکَ فِی مَنَازِلَ مُخْتَلِفَهٍ، فَکَتَبَ أَسْمَاءَ عَبِیدِهِ فِی رَقٍّ، وَ کَانَ لِهَذَا الْحَجَرِ یَوْمَئِذٍ عَیْنَانِ وَ شَفَتَانِ وَ لِسَانٌ، فَقَالَ: افْتَحْ فَاکَ، فَفَتَحَ فَاهُ فَأَلْقَمَهُ ذَلِکَ الرَّقَّ، ثُمَّ قَالَ لَهُ: اشْهَدْ لِمَنْ وَافَاکَ بِالْمُوَافَاهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ، فَلَمَّا هَبَطَ آدَمُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) هَبَطَ وَ الْحَجَرُ مَعَهُ، فَجَعَلَ فِی مَوْضِعِهِ الَّذِی تَرَى مِنْ هَذَا الرُّکْنِ، وَ کَانَتِ الْمَلَائِکَهُ تَحُجُّ هَذَا الْبَیْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ (تَعَالَى) آدَمَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، ثُمَّ حَجَّهُ آدَمُ، ثُمَّ نُوحٌ مِنْ بَعْدِهِ، ثُمَّ هُدِمَ الْبَیْتُ وَ دُرِسَتْ قَوَاعِدُهُ، فَاسْتُودِعَ الْحَجَرُ مِنْ أَبِی قُبَیْسٍ، فَلَمَّا أَعَادَ إِبْرَاهِیمُ وَ إِسْمَاعِیلُ بِنَاءَ الْبَیْتِ وَ بِنَاءَ قَوَاعِدِهِ، وَ اسْتَخْرَجَا الْحَجَرَ مِنْ أَبِی قُبَیْسٍ بِوَحْیٍ مِنَ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ)، فَجَعَلَاهُ بِحَیْثُ هُوَ الْیَوْمَ مِنْ هَذَا الرُّکْنِ، وَ هُوَ مِنْ حِجَارَهٍ الْجَنَّهِ، وَ کَانَ لَمَّا أُنْزِلَ فِی مِثْلِ لَوْنِ الدُّرِّ وَ بَیَاضِهِ، وَ صَفَاءِ الْیَاقُوتِ وَ ضِیَائِهِ، فَسَوَّدَتْهُ أَیْدِی الْکُفَّارِ وَ مَنْ کَانَ یَلْمِسُهُ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ بِعَتَائِرِهِمْ. قَالَ: فَقَالَ عُمَرُ: لَا عِشْتُ فِی أُمَّهٍ لَسْتَ فِیهَا یَا أَبَا الْحَسَنِ.أمالی طوسی: صص۴۷۷-۴۷۶ – همچنین مشابه آن در شرح نهج البلاغه لإبن أبی الحدید:ج۱۲، ص۱۰۰/ قضیه از زبان یکی از خاندان عمر در زمان امام صادق علیه السلام هم روایت شده است؛ ر.ک: علل الشرائع: ج۲، ص۴۲۵
- عبدالله بن سلیمان گوید: در زمان ابى العباس سفاح امام صادق علیه السلام با لباس سفر به کوفه آمد در کنار جسر کوفه بالاى مرکبش ایستاد به غلامش فرمود: براى من آب بیاور خادم ، کوزه ملاحى را گرفته ، پر از آب فرات کرده و به حضرت داد، حضرت به گونه اى از آن آب مى نوشید، که از گوشه هاى دهانش به ریش و لباسش مى ریخت ، فرمود:زیادترش کن غلام زیادتر کرد، پس از نوشیدن حمد خدا به جاى آورده ، و فرمود: نهر آبیست که از آن با برکت تر نهرى نیست ، آگاه باعلیهم السلام هر روز هفت قطره از بهشت به فرات مى ریزد اگر مردم مى دانستند، چه برکتى در اوست ، به اطراف آن چادر مى زدند، و دورش را مى گرفتند، اگر خطا کاران ، داخل آن نمى شدند، هیچ صاحب دردى به او فرو نمى رفت مگر اینکه شفا مى یافت .
کامل الزیارات (عربی) : ص ۴۷ بحارالانوار: ج ۱۰۰ ص ۴۲۲/۴
- وَ رُوِیَ: أَنَّ هَذِهِ الْأَنْهَارَ الْخَمْسَهَ أَنْزَلَهَا اللَّهُ مِنَ الْجَنَّهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى جَنَاحِ جَبْرَئِیلَ سَیْحَانَ بِالْهِنْدِ وَ جَیْحَانَ بِبُخَارَى وَ بَلْخَ وَ الْفُرَاتَ وَ دِجْلَهَ بِالْعِرَاقِ وَ النِّیلَ بِمِصْرَ فَذَلِکَ قَوْلُهُ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ فَإِذَا کَانَ آخِرُ الزَّمَانِ یُرْسِلُ اللَّهُ جَبْرَئِیلَ حَتَّى یَرْفَعَ هَذِهِ الْأَنْهَارَ الْخَمْسَهَ مِنَ الْأَرْضِ الْخَبَر. مستدرک الوسائل: ج۱۷، ص۲۶؛ مشابه های آن در بحارالأنوار: ج۵۷، ص۳۸ ؛ دلائل الإمامه: ص۹۲
- آیه ۳۷ سوره ابراهیم
- مسأله یستحب لمن لیس له زاد و راحله أن یستقرض و یحج إذا کان واثقا بالوفاء بعد ذلک . العروه الوثقی: ج۲، ص۵۳۲، مسأله۴ و مستند فقهاء برای این استحباب این روایت است:
وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ الْوَاسِطِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَسْتَقْرِضُ وَ یَحُجُّ فَقَالَ إِنْ کَانَ خَلْفَ ظَهْرِهِ مَالٌ إِنْ حَدَثَ بِهِ حَدَثٌ أُدِّیَ عَنْهُ فَلَا بَأْسَ. وسائل الشیعه: ج۱۱، ص۱۴۱ -
فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ (آیه ۹۷ آل عمران)
در آن نشانه هایی روشن ( از توحید و حکمت و رحمت خداوند است و از آن جمله ) مقام ابراهیم است و هر که به آن جا وارد شود در امان است ( باید در امان باشد ) ، و خدا را بر عهده مردم ( این حق ) است که آن خانه را قصد کنند و اعمال حج آنجا را به جا آورند البته بر کسی که بتواند به سوی آن راه یابد و هر که کفران نماید ( بداند که ) حتما خداوند بی نیاز از جهانیان است. - وَ رُوِیَ أَنَّ إِسْمَاعِیلَ کَانَتْ أَغْنَامُهُ تَرْعَى بِشَطِّ الْفُرَاتِ فَأَخْبَرَهُ الرَّاعِی أَنَّهَا لَا تَشْرَبُ الْمَاءَ مِنْ هَذِهِ الْمَشْرَعَهِ مُنْذُ کَذَا یَوْماً فَسَأَلَ رَبَّهُ عَنْ سَبَبِ ذَلِکَ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ یَا إِسْمَاعِیلُ سَلْ غَنَمَکَ فَإِنَّهَا تُجِیبُکَ عَنْ سَبَبِ ذَلِکَ فَقَالَ لَهَا لِمَ لَا تَشْرَبِینَ مِنْ هَذَا الْمَاءِ فَقَالَتْ بِلِسَانٍ فَصِیحٍ قَدْ بَلَغَنَا أَنَّ وَلَدَکَ الْحُسَیْنَ ع سِبْطَ مُحَمَّدٍ یُقْتَلُ هُنَا عَطْشَاناً فَنَحْنُ لَا نَشْرَبُ مِنْ هَذِهِ الْمَشْرَعَهِ حَزَناً عَلَیْهِ فَسَأَلَهَا عَنْ قَاتِلِهِ فَقَالَتْ یَقْتُلُهُ لَعِینُ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ فَقَالَ إِسْمَاعِیلُ اللَّهُمَّ الْعَنْ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ ع. بحارالأنوار: ج۴۳، صص۲۴۵-۲۴۴
- وَ رَوَى صَاحِبُ الدُّرِّ الثَّمِینِ فِی تَفْسِیرِ قَوْلِهِ تَعَالَى- فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ أَنَّهُ رَأَى سَاقَ الْعَرْشِ وَ أَسْمَاءَ النَّبِیِّ وَ الْأَئِمَّهِ ع فَلَقَّنَهُ جَبْرَئِیلُ قُلْ یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ الْإِحْسَانُ فَلَمَّا ذَکَرَ الْحُسَیْنَ سَالَتْ دُمُوعُهُ وَ انْخَشَعَ قَلْبُهُ وَ قَالَ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ فِی ذِکْرِ الْخَامِسِ یَنْکَسِرُ قَلْبِی وَ تَسِیلُ عَبْرَتِی قَالَ جَبْرَئِیلُ وَلَدُکَ هَذَا یُصَابُ بِمُصِیبَهٍ تَصْغُرُ عِنْدَهَا الْمَصَائِبُ فَقَالَ یَا أَخِی وَ مَا هِیَ قَالَ یُقْتَلُ عَطْشَاناً غَرِیباً وَحِیداً فَرِیداً لَیْسَ لَهُ نَاصِرٌ وَ لَا مُعِینٌ وَ لَوْ تَرَاهُ یَا آدَمُ وَ هُوَ یَقُولُ وَا عَطَشَاهْ وَا قِلَّهَ نَاصِرَاهْ حَتَّى یَحُولَ الْعَطَشُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ السَّمَاءِ کَالدُّخَانِ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّیُوفِ وَ شُرْبِ الْحُتُوفِ فَیُذْبَحُ ذَبْحَ الشَّاهِ مِنْ قَفَاهُ وَ یَنْهَبُ رَحْلَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ تُشْهَرُ رُءُوسُهُمْ هُوَ وَ أَنْصَارُهُ فِی الْبُلْدَانِ وَ مَعَهُمُ النِّسْوَانُ کَذَلِکَ سَبَقَ فِی عِلْمِ الْوَاحِدِ الْمَنَّانِ فَبَکَى آدَمُ وَ جَبْرَئِیلُ بُکَاءَ الثَّکْلَى.بحارالأنوار: ج۴۴، ص۲۴۵
- جنه الأمان الواقیه (مصباح): ص ۷۴۱ – شوشتری، الخصائص الحسینیه، ص ۹۹ – المصباحللکفعمی ص : ۷۴۱؛ طباطبائى قمى، سیدتقى، شهید کربلا، ج ۱، ص ۱۹۷ –