موضوع :
- احکام مسح سر
- پاسخ به این سوال:
چرا در ظلم ها و جنایت هایی که در حق حضرت زهرا س رخ داد، حضرت امیر المومنین با وجود غیرت و شجاعت و داشتن ولایت تکوینی و حتی قدرت استفاده از قدرت های غیبی، اقدامی نکردند؟
- مواردی که نگاه کردن به آنها عبادت است.
- نحوه آزمایش الهی
- تسلیم امر خدا بودن
- ماجرای ازدواج پدرِ مرحوم مقدس اردبیلی
- در ۳ جا امیر المومنین از شدت حزن با صورت به زمین افتادند…
اعوذ بالله سمیع علیم من شیطان رجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
درباره احکام مسح سر
- مسح سر باید روی پوست سر یا روی مویی که در قسمت جلوی سر روییده شده انجام گیرد به نحوی که اگر این مو رو بکشند از محدوده جلو سر خارج نمیشه.
بعنی مو، مال سه قسمت دیگر سر است اما شانه کرده و آورده جلوی سر، اما این مو مال جلوی سر نیست و نمیشه مسح کرد.
روی مویی که درست روی جلو سر می روید نمی شود مسح کرد.
چون وقتی این مو رو بکشید به سمت جلو از محدوده جلو سر خارج میشود.
از این نکته میشود فهمید این که خانوم ها خودشون رو مقید میکنند که فرق بگیرند ضروری نیست.
همین که محل رویش مو جلوی سر باشد و قسمتی از از آن روی محدوده جلوی سر باشد کفایت میکند. روی این مو مسح کشیدن صحیح است حتی اگه آب به پوست سرشون نرسه. - این که در رساله نوشته شده اونهایی که موهاشون بلند است باید از بیخ مو مسح بکشند، منظور این نیست که فرق باز کنندف بلکه فقط باید اون مو مال محدوده جلوی سر باشد و از طرفین که بکشید حداقل به اندازه ۲ ۳ سانت آن روی قسمت جلوی سر قرار بگیرد.
=========
-
خدا به همه مان توفیق آشنایی به وظایف بندگی مان و نیز توفیق عمل و التزام به اون وظایف را تا پایان عمر به نحو اکمل مرحمت بفرماید.
=========
====> این سوال مطرح میشود که چرا در ظلم ها و جنایت هایی که در حق حضرت زهرا س رخ داد، حضرت امیر المومنین با وجود غیرت و شجاعت و داشتن ولایت تکوینی و حتی قدرت استفاده از قدرت های غیبی، اقدامی نکردند؟
برخی ها حتی فراتر از سوال، از این قضیه این طور نتیجه میگیرند که با چون حضرت علی ع این ویژگی های را داشتند، پس نباید برای حضرت زهرا همچین اتفاقاتی رخ داده باشه .
پاسخ:
- اگر کسی نابینا باشد، اگر به او بگی “نگاه بکن” یا بهش بگید “نگاه نکن” ، هر دو غلط است.
چون او نمیتواند اصلا نگاه کند.
اما به کار بردن این جملات برای کسی که بینایی دارد، قابل قبول است.
نگاه کردن به قرآن مستحب است. ۱
نگاه کردن به خانه کعبه مستحب است. ۳
نگاه کردن فرزند به پدر و مادر از روی مهربانی مستحب است. ۱
نگاه کردن به عالم پرهیزکار مستحب است. ۲
نگاه کردن به صورت امام و حجت معصوم خدا ثواب بسیاری دارد. ۳ و ۴
به اونی که بینایی داره می تونند بگند این کارها را بکن و آن نگاه حرام را نکن.
اگر کسی نوشته خصوصی داره استراق بصر نکن. نرو ببین.
در خانه شخصی مردم سر نکش.
به بینا اینها را بگی معنا داره اما به نداره.
به کسی که زبان ندارد بی معنی ه که بگند فحش نده.
کما این که نادرست ه بهش بگند این را بخون.
اما به شمایی که زبان دارید، میگویند که فحاشی نکن و ذکر خدا بگو. - اگر به کسی قدرتی بدهند که تکوینا در اختیارش است، امکان استفاده از این قدرت را هم بهش بدند، آن وقت درست است که به او تکلیف کنند که استفاده بکن یا نکن.
- شما در وقتی که خیلی عصبانی میشوید و با گفتن یه کلمه تمام عصبانیت تون خالی و دل تون خنک میشه…
اونجا میگند: سِبابُ المؤمِنِ فُسوقٌ ۵
به مومن اگه جسارت بکنید یک فسق است.
إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجـَنَّهَ عَلَی کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِیٍّ ۶
کسی که فحش بده محروم از بهشت میشه.
- در شرایط عصبانیت، وقتی انگیزه فحش دادن داری …
تو که میتونی یه کاری رو انجام بدی و انگیزه زیادی هم داری برای انجام اون کار…
حالا، زبان در دهان بگیر.
یعنی درست مثل یک لال برخورد کن.
مثل یک نابینا باش، وقتی که در جایی هستی که همه انگیزه ها هست که به نامحرم نگاه کنی، نگاه نکن. - شنیدید ماجرای ازدواج پدرِ مرحوم مقدس اردبیلی را ؟
مشهور است که پدر مرحوم مقدس اردبیلی در اوایل زندگی خود در کنار تبلیغ و ارشاد، به کار کشاورزی در روستای خود «نیار» (اطراف اردبیل) اشتغال داشت . روزی در زمانی که مشغول زراعت بود، اتفاقا آب، سیبی را با خود آورد و ایشان هم آن را گرفته و خورد . بلافاصله با خود گفت این سیب برای که بود؟ و چرا آن را خوردم؟ کسی را در مزرعه به کار گمارد و از کنار آب برای پیدا کردن صاحب سیب به راه افتاد . پس از مدتی صاحب باغ را پیدا کرد و جریان را به او گفت .
صاحب باغ که مرد روشن ضمیری بود، او را انسان خوبی یافت .
به او گفت: آیا ازدواج کرده ای؟
گفت: خیر، ازدواج نکرده ام .
صاحب باغ گفت: آب کشاورزی شما از توی همین باغ می گذرد و سیب هم مال درختان این باغ است و من آن را حلال نمی کنم . هر چه ایشان اصرار نمود و حتی خواست پول بدهد، قبول نکرد .
گفت: با یک شرط حلال می کنم، دختری دارم اگر با آن دختر ازدواج کنید که البته هم کور است، هم کر است و هم شل، حلال می کنم.
پدر مرحوم مقدس اردبیلی ناگزیر قبول نمود .
صاحب باغ او را به خانه خود برد، مجلس جشن عروسی برقرار کرد .
ایشان به حجله روانه شد . وقتی تازه داماد، نوعروس را در نهایت کمال و جمال دید، پدر عروس را خواست و از او پرسید: شما که گفتید دختر من کور و کر و شل است، این دختر آن چنان نیست؟
پدر دختر گفت:
دختر من کر است چون غیبت کسی را نشنیده است .
کور است چون با دیده خود به نامحرمی ننگریسته است .
شل است چون بدون اجازه پدر و مادرش از خانه بیرون نرفته است . ۷
یعنی این که طرف بتواند کاری را انجام دهد، اما انجام ندهد. - جمله ای معروف در بین متکلمین:
الموانع الشرعی کل موانع عقلی
اگر خدا جایی گفت که نکن، خودت رو باید مثل آدم ناتوان حساب کنی.
وقتی میگند نبین، یعنی انگار تو هم مثل آدم های کور میمونی.
اصلا اساس بندگی این گونه ست.
میتونی فحش بدی، اما مثل آدم لال باش.
جاهایی که خدا قرمز کشیده، مثل جاهایی ست که عقلا نمی تونی انجام بدی. - و خدای متعال بنا دارد که ما رو امتحان کند.
و همیشه هم در جایی است که ما انگیزه ای برای انجام یا انگیزه ای برای ترک داریم.
مثلا خواب ت میاد، نماز صبح نخونی.
یعنی انگیزه برای انجام ندادن زیاده و انگیزه ش برای نماز خوندن صفر ه.
و همینکه خدا میگه نماز بخون، میشه امتحان.
یا مثلا برای برداشتن مال حرام.
شاید حتی تمام راه های قانونی ش هم پیش ش باز باشه و حتی دیگران هم تشویق ش کنند، اما میگه من از کسی تقلید میکنم که میگه این سود توی بانک جایز نیست.و گر نه اونجایی که انگیزه ای براش وجود نداره، یا امتحان معنایی ندارد یا امتحان خیلی سبک ه. - در سوره بقره اومده: ۸
وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا …
در میان بنی اسرائیلی جنگی قرار بود رخ دهد و پیامبرشون گفت که طالوت فرمانده شما شده و هر چه گفت باید گوش بدید. فرمانده ش الهی ه.
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ
وقتی که حرکت کردند از اولین حرف های فرمانده این بود: خداوند میخواهد شما را با نهری که پیش رو ست امتحان کند.
فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ ۚ
شما تشنه به کنار اون رود میرسید. اگه کسی از اون آب بخوره از من نیست. اگر کسی نخوره، از من ه.
آب ممنوع، نهایت در حد یه کف دست میتونید بخورید.
فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ
همه خوردند جز عده قلیلی، که گفتند حتما خدا حکمتی را قرار داده.انگیزه ش را داشتند، قدرت ش را هم داشتند. - در همه سطوح این امتحانات هست.
خدا پیامبران و معصومین رو امتحان میکند.
بهشون قدرت میدهد، توان انجام کار را بهشون میده اما برای اونها حد و حدودی را نعیین میکنه.
فرضا پیامبر میتونه با قدرت غیبی که داره مخالفان ش رو از بین ببره، اما باید از قدرت ش در جایی که خدا ازش میخواد استفاده کنه.
در نتیجه باید مثل آدمی برخورد کنه که اون قدرت رو نداره.
و این امتحان پیغمبر خدا ست.
و این که خدا کجا اجازه داده است و کجا اجازه نداده است، از عملکرد خود حجت خدا معلوم میشود.
قدرت عادی هم همین طوره.
غیرت هم همین طوره.
یه مرد با حداقل غیرت، همسرش رو در معرض هتک قرار نمی دهد.
اگر هم در معرض هتک قرار بگیره دفاع میکنه.
و خدا یه مرد غیرتمند را این طوری امتحان کرد.
و خدا یکی از پیامبران ش را نیز این گونه امتحان کرد.
حضرت ابراهیم این گونه امتحان شد.
خدا گفت هر چه ساره گفت باید عمل کنی.
حضرت ابراهیم، هاجر را که زن تازه زا بود را در یه نقطه دور افتاده و تنها بگذارد و حتی نباید از شتر هم پیاده شود.
چون اگه پیاده میشد، اونها قدری مانوس میشدند پس امر رسید که نباید پیاده بشی.
کدوم مرد غیرتمندی حاضر میشود این کار را کند؟؟؟
حضرت ابراهیم هم که اونها را گذاشت آنجا، گفت:
رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ ۹
پروردگارا من [یکى از] فرزندانم را در درهاى بى کشت نزد خانه محترم تو سکونت دادم.
در جایی که نه آب و خوراکی وجود نداره و فقط یه چهار دیواری به اسم کعبه آنجاست، که تازه اون موقع اونجا ساخته نشده بود و فقط زمین ش آنجا بود.
اما چون تو میگی چشم.
اگر رهگذری در این بیابان پیدا شود، ایا این زن زنده میماند؟ آیا عفت ش محفوظ می ماند؟ …
اما حضرت ابراهیم نباید هیچ کدام یک از اینها را کار داشته باشد.
باید تسلیم خدا باشد.
قدرت ش را دارد. غیرت ش را هم دارد.
اما در عین داشتن قدرت و غیرت باید این کار رو انجام بده.خدا انبیا و اولیا خودش رو این گونه امتحان می کند.
- موسی بن جعفر ع فرمودند:
خدا به اولیا ش با آن که قدرت های ماورایی داده، مبتلا میشوند . ^^^^
مبتلا به ظالم میشوند اما نباید از قدرت های ماورایی شان برای مقابله با ظالم استفاده کنند.
اگر اولیا خدا از قدرت هاشون استفاده میکردند، مردم عادی فکر میکردند آنها خدا هستند.
آنها گاهی مبتلا به بلا میشدند اما مردم تصور خدایی درباره شان میکردند.
حتی در زمان امیر المومنین این گونه بوده.
ایشان مبتلا بودند به ظالمان.
اون وقت یه عده میومدند میگفتند شما خدا هستید!!!
حضرت میگفتند: توبه کنید.من بنده خدا م.
می گفتند: نه. تواضع نفرمایید شما خدا هستید!!!
حضرت گفتند اگه توبه نکنید من شما را می سوزانم.
گفتند بسوزان!!! ^^^^
در روایت هست که حضرت آنها را سوزاند اما آنها دست بر نداشتند از حرف شان.
چرا؟
چون چیزهایی دیدند از امیر المومنین که تعجب آور بود.یه بار کسی به حضرت امیر جسارت کرد. تا جسارت کرد، حضرت اشاره کردند و او تبدیل شد به یه سگ سیاه.
در اون حالت اندک شعوری پیدا کرد و پوزه ش رو در کنار پای امیر المومنین به خاک میمالید.
حضرت دوباره اشاره کرد و تبدیل شد به انسان.
چون اینها را دیده بودند احساس میکردند که علی بن ابی طالب خداست. ^^^^ - اولیا الله قدرت دارند اما نباید از آن استفاده کنند.
چرا؟
چون مالکِ این قدرت، خدا ست.
مالک ِ غیرتِ امیر المومنین، خدا ست.
مالک ِ علم غیبِ امیر المومنین، خدا ست.
او اجازه دهد، چشم.
او اجازه ندهد، نه. - بعد از دفن حضرت زهرا س، خدا اجازه داد که غیرت حضرت امیر ظاهر شد.
یک تشر رفت به اون خبیث ها، عقب کشیدند.^^^^
اما برای قبل از آن تاکید شده بود که هر چه شد باید سکوت کنی. - از موسی بن جعفر ع روایتی ست در کتاب کافی که به سند معتبری نقل شده : ۱۰
که امام موسی بن جعفر از پدرشون امام جعفر صادق ع پرسیدند از حوادث پس پرده ، بعد شهادت پیامبر را توضیح بدید.
خداوند جبراییل و میکاییل را به همراه گروهی از ملایک نازل کرد بر وجود مقدس رسول خدا، در حالی که حضرت زهرا س و امیر المومنین در کنار ایشان بودند.
جبراییل به رسول خدا عرضه داشت:
اخرج من کان فی البیت الا علی
همه بیرون رفتند، حضرت زهرا در پاشنه در ایستادند.
جبراییل گفت حضرت حق سلام میرساند و می فرمایند که آنچه را که که قبلا از شما تعهد گرفتیم الان به صورت مکتوب به تو ارایه میکنیم و بگیری و بدی به علی.
فَارْتَعَدَتْ مَفَاصِلُ النَّبِیِّ
بند بند وجود پیامبر شروع کرد به لرزیدن.
پیامبر فرمود هذا الکتاب.
مکتوب را بده. و به حضرت امیر دادند و گفتند علی جان بخون.
فقرا حرفا حرفا
از ابتدا تا انتهاش را بخون.
بعد پیامبر فرمودند: یا علی اقرار کن که این کتاب را گرفتی. این عهد خداست با من و تو . ضمانت میکنی که به آن عمل کنی؟
امیر المومنین عرض کرد: نعم بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی
بله. پدر و مادرم به فدای تو.
پیامبر گفتند علی جان، ملایک نمیروند تا تو تصریح کنی.
عرض کرد یا رسول الله من شهادت میدم.
در ادامه ….
حضرت امیر تعریف میکنند : لَقَدْ سَمِعْتُ جَبْرَئِیلَ ع یَقُولُ لِلنَّبِیِّ
من میشنیدم که جبراییل برخی از فراز های این رو برای پیامبر میگفت.
یَا مُحَمَّدُ عَرِّفْهُ أَنَّهُ یُنْتَهَکُ الْحُرْمَهُ
به فاطمه ت جسارت میکنند.
به حریم ش جسارت میشود.
حِینَ فَهِمْتُ الْکَلِمَهَ مِنَ الْأَمِینِ جَبْرَئِیلَ حَتَّى سَقَطْتُ عَلَى وَجْهِی
من از هوش رفتم طوری که با صورت خوردم زمین.
پیامبر گفت حتی در این صورت هم راضی ای؟
امیر المومنین عرضه داشت: نعم قبلت . اگه خدا میخواد من راضی م و قبول میکنم.
و برای امیر المومنین چنین امتحانی رقم خورد.
و شاید این اولین بار بود که امیر المومنین با صورت به زمین افتاد. - دو بار دیگر هم حضرت امیر با صورت به زمین افتاد.
یک بار آن هنگام که حسنین دوان دوان با گریه به دم مسجد آمدند…
آنجا امیر المومنین فهمید چه اتفاقی افتاده و با صورت …..
فهمید زهرای ش را از دست داده…جای دیگری که حضرت امیر با صورت به زمین خورد، آن زمانی بود که حضرت از صفین بر میگشتند.
از یه سرزمینی می گذشتند و یه نگاهی به اون سرزمین کردند …
یا حسین….
فرمود در خواب دیدم که موج خون میزند و این زمین پر از دریای خون است و حسین م ….
اینجا بود که امیر المومنین با صورت به زمین خورد.. ۱۰
=====
===> برای شنیدن فایل صوتی این سخنرانی می توانید به جلسه پنجم سخنرانی فاطمیه سال ۱۴۳۵ مراجعه نمایید.
=====
منبع:
۱ .صحیفه الإمام الرضا علیه السلام – ص: ۹۰
وَ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّظَرُ فِی ثَلَاثَهِ أَشْیَاءَ عِبَادَهٌ- النَّظَرُ فِی وَجْهِ الْوَالِدَیْنِ وَ فِی الْمُصْحَفِ وَ فِی الْبَحْر
۲٫ الجعفریات – ص: ۱۹۴
جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ حُبّاً لَهُ عِبَادَهٌ.
۳٫ الکافی – ج۴ – ص: ۲۴۰
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: النَّظَرُ إِلَى الْکَعْبَهِ عِبَادَهٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَیْنِ عِبَادَهٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْإِمَامِ عِبَادَه
۴٫المحاسن – ج۱ – ص: ۶۲
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: النَّظَرُ إِلَى آلِ مُحَمَّدٍ عِبَادَهٌ
۵٫(بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۱۴۸، ح ۶ – منتخب میزان الحکمه، ص ۲۶۴)
پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:
سِبابُ المؤمِنِ فُسوقٌ و قِتالُهُ کُفرٌ و أکلُ لَحمِهِ مِن مَعصیَهِ اللّه؛
ناسزاگفتن به مؤمن فسق است و جنگیدن با او کفر و خوردن گوشت او (غیبت کردن از وى) معصیت خداست.
۶٫ بحار الانوار ج۶۰ ص ۲۰۷٫
رسول مکرم اسلام می فرمایند :
«إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجـَنَّهَ عَلَی کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِیٍّ قَلِیلِ الْحَیاءِ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَلَا مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّکَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلَّا لِغَیَّهٍ أَوْ شِرْ کِشَیْطَان»
خـداوند بهشت را بر هر فحّاش بی آبرو و کم شرمی که باکی از آنچه گوید و آنچه به او گویند ندارد حرام کرده است ، زیرا اگر درباره او کنجکاوی و بازرسی کنی یا از زناست یا شیطان در نطفه او با پدرش شریک شده است …
۷٫ کتاب سرمایه سعادت و نجات، (ص ۲۹ – ۳۱)
همین حکایت را با اندک تفاوت بدون اینکه نام اردبیلی و پدرش برده شود، نقل کرده است .
۸٫ آیات ۲۴۷- ۲۴۹ سوره بقره
۹٫ ۳۷/ابراهیم
۱۰٫ الکافی – ج۱ – ص: ۲۸۱