معانی الأخبار / ترجمه محمدى ؛ ج1 ؛ ص284
باب 59- معنى حدیثى که از پیغمبر «ص» رسیده: با روزها ستیز مکنید که آنها به دشمنى شما برخیزند
1- صقربن أبى دلف کرخى گوید: هنگامى که متوکّل عبّاسى، امام دهم حضرت هادى علیه السلام را از مدینه به سامرا تبعید کرد، من آمدم تا از حال آن حضرت جویا شوم. گوید: زراقىّ که سرایدار متوکّل بود، چون مرا دید اشاره کرد تا به نزدش بروم، همین که به نزدیک او رسیدم از من پرسید: چکار دارى؟ گفتم:
استاد خیر است، گفت: بنشین، من نشستم و سر بجیب تفکّر فرو برده، به گذشته و آیندهام مىاندیشیدم، و به خود گفتم: در این آمدنم اشتباه کردم. گوید: چون مردم بیرون رفتند و محلّش خلوت شد از من پرسید: کارت چیست و براى چه آمدهاى؟
گفتم: براى کار خیر کوچکى، گفت: شاید آمدهاى تا از سرنوشت مولایت خبرى و اطّلاعى بدست آورى؟ در پاسخش گفتم: مولاى من کیست؟ مولاى من، خود امیر المؤمنین (متوکّل) است. گفت: خاموش باش، مولاى تو همان کسى است که
حقیقتاً آقاست از من مترس زیرا عقیده من و تو در این باره یکى است، گفتم: خدا را سپاسگزارم، گفت: مایلى او را ببینى؟ گفتم: آرى، گفت: بنشین تا مأمورى که آنجاست بیرون آید. گوید: نشستم، چون مأمور بیرون رفت، به غلامش گفت:
دست صقر را بگیر و به اطاقى که علوى در آنجا زندانى است ببر، و بازگرد و آن دو را با هم تنها بگذار، گوید: مرا به آن بند زندان برد و به اطاقى اشاره نمود، به آنجا رفتم دیدم حضرت هادى علیه السلام بر روى بوریائى نشسته و در مقابل او گورى کنده شده است، سلام کردم، حضرت جواب سلامم را داد و فرمود: بنشین، آنگاه به من فرمود: اى صقر براى چه به اینجا آمدهاى؟ عرض کردم: آقاى من آمدهام تا از حال شما اطّلاعى بدست آورم، گوید: چون نگاهم بر گور افتاد اشک در چشمم موج زد، حضرت متوجه شد، و فرمود: اى صقر نگران مباش اکنون نخواهند توانست زیانى به ما برسانند. گفتم: خدا را شکر، سپس عرض کردم: اى آقاى من حدیثى از پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله روایت شده که معنى آن را نمىفهمم، فرمود: چیست؟
گفتم: فرمایش رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله که: روزها را دشمن مدارید که روزها نیز شما را دشمن خواهند داشت، مفهومش چیست؟ فرمود: تا آسمان و زمین برپاست مقصود از روزها مائیم، پس «شنبه» نام پیامبر خدا، «یک شنبه» امیر المؤمنین، و حضرت زهرا س
«دوشنبه» حسن و حسین، و «سه شنبه» علىّ بن الحسین و محمّد بن علىّ و جعفر بن محمّد، «چهارشنبه» موسى بن جعفر و علىّ بن موسى و محمد بن على و من، و «پنچ شنبه» فرزندم حسن بن على، و «جمعه» فرزند پسرم، آن کس که جماعت حق طلب بر گردش فراهم آیند، و اوست که زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد، همچنان که از ظلم و بیداد پر شده باشد، این است معنى روزها در دنیا، با آنان دشمنى نورزید که در آخرت با شما دشمن گردند، سپس فرمود: خداحافظى کن و برو که در امانت نمىبینم.
________________________________________
ابن بابویه، محمد بن على - محمدى شاهرودى، عبد العلى، معانی الأخبار / ترجمه محمدى، 2جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: دوم، 1377ش.
- ۹۵/۰۳/۱۶