آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نبوت» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سوال:
معنی کلمه "اقتصاد" درحدیث زیر  چیست؟ آیا به معنی پول و مال و تجارت است؟

 

الْهـَدْیُ الصَّالِحُ وَ السَّمْتُ الصَّالِحُ وَ الِاقْتِصَادُ جُزْءٌ مِنْ خَمْسَةٍ وَ أَرْبَعِینَ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّةِ. . الخصال 1 / 178؛ بحارالانوار 68/343.
​هدایت صالح و جهت صالح و اقتصاد جزئى از چهل و پنج جزء نبوّت است.

 

جواب:

اقتصاد یعنی میانه روی و دوری از افراط و تفریط در همه ى امور

اقتصاد از قصد السبیل میاد یعنی میانه روی و دوری از افراط و تفریط

ارتباطش با نبوت اینه که میانه روی در هر امری اول نیاز به علم لدنی دارة. که انسان در هر لحظه تشخیص بده که چه کاری به دور از افراط و تفریط است جایی که باید غضب کند کجاست و چه مقدار است. جایی که باید محبت کند کجاست و چه مقدار است.

و از طرفی بعد از علم به طریق میانه باید قدرت بر عمل هم داشته باشه و عصمت عملی.

عصمت علمی و عصمت عملی که لازمه اقتصاد و میانه روی در هر امری است جزئی از نبوته.



 

 

 

 

  • ۰
  • ۰

نبوت ، جلسه اول

  • تفقّه در دین، یعنى به دست آوردن شناخت عمیق از آن، به حکم عقل، آیات قرآن و احادیث معصومان، بر زن و مرد مسلمان واجب است. اساسا «شناخت» پیش‌نیازِ ایمان و اعتقاد است. آیا ممکن است بدون شناخت امرى، بدان ایمان آورد یا به آن معتقد شد؟

 

  • «نبى» صفت مشبّهه بر وزن فعیل یا مشتق از مادّه «نبأ» به معناى خبر است، و یا از مادّه «نَبْوَة و نَباوة» به معناى ارتفاع، گرفته شده است.
    بنابر اشتقاق اوّل «نبى» به معنى صاحب خبر است، امّا معمولاً به معنى مُنْبِئ یعنى آورنده پیام ـ مانند نَذیر به معناى مُنْذِر ـ بکار مى‌رود. و بنابر اشتقاق دوم «نبى» یعنى مرتفع، مانند زمین مرتفع. در حدیث آمده است : «لا تصلّوا على لنّبی"  . النهایة 5/11 یعنى بر زمین بلند نماز نخوانید. پیامبران الهى را نیز به خاطر بلند پایگى مقامشان    . نبى گفته‌اند
  • اگر نبی را از مادّه «نبأ» بگیریم در کلام عرب و در آیات و روایات تنها درباره پیام آوران الاهى به کار رفته نه درباره پیام آوران دیگر.
  • «رسول» نیز صفت مشبّهه از مادّه «رَسَل» به معناى شخصى است که از طرف دیگرى براى رساندن رسالت و پیامى فرستاده مى‌شود. البتّه در معناى این واژه پى در پى بودن رسالت نیز لحاظ شده است. 

     
  • فرشتگان نیز می توانند رسول باشند:

    آللّهُ یَـصْطَفِی مِنَ المَلائِکَةِ رُسُـلاً وَمِنَ آلنّاسِ یوسف (12)/50.

     

    خداوند رسولانى از فرشتگان و از مردم برمى‌گزیند.

    إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ آلمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَهُمْ لا یُفَرِّطُونَ   الحج (22)/75.

     

    آنگاه که مرگ یکى از شما فرا رسد رسولان ما او را قبض روح مى‌کنند و آنان کوتاهى نمى‌کنند.

    در ماجرای هابیل و قابیل هم کلاغ به عنوان رسول بود:
     

    و در روایتى از امام باقر 7 از رسولى سخن رفته که نه از جنس جنّیان است و نه از جنس فرشتگان و بشر :

    فَأَخْبِرْنِی عنْ رَسُولٍ بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى لَیْسَ مِنَ الْجِنِّ وَ لَا مِنَ الْإِنْسِ وَ لَا مِنَ الْمـَلَائِکَةِ ذَکَرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ؟ فَقَالَ: الْغُرَابُ حِینَ بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِیُرِیَ قَابِیلَ کَیْفَ یُوَارِی سَوْأَةَ أَخِیهِ هَابِیلَ حِینَ قَتَلَه.احتجاج 2/ 328.

     

    رسولى را براى من بیان کن که از جنس جنّ و انس و فرشتگان نیست و خداوند متعال در کتاب خویش از آن یاد کرده است. فرمود: آن کلاغ است آنگاه که خداوند متعال او را فرستاد تا به قابیل نشان دهد که چگونه جسد برادرش هابیل را ـ که توسّط او کشته شده بود ـ دفن کند.

     

     

  • فرق میان نبی و رسول:

ممکن است شخصى مقام نبوّت را حایز گردد ولى به مقام رسالت نرسد ولى امکان ندارد مقام رسالت را داشته باشد و مقام نبوّت را نه.

در روایتى از پیامبر گرامى اسلام ( الخصال 2/523؛ بحارالانوار 11/32) از عدد انبیا و رسولان سؤال شد، حضرت انبیا را صد و بیست و چهار هزار و مرسلان (= رسولان) آن‌ها را سیصد و سیزده نفر بیان کرد .

 

 

  • برداشت شخصی:
    نبی شخصی است که فقط در خواب وحی را دریافت می کند. رسول در بیداری هم وحی را دریافت میکند.

    ​البته خود نبی هم ممکن است در حالت غیر وحی فرشته را ببیند.
    تفاوت در هنگام دریافت وحی است.
     
  • تفاوت میان امام و محدث:

    امام کلام فرشته را مى‌شنود ولى خود او را نمى‌بیند.

    والإمامُ هُوَ الّذی یَسْمَعُ الکَلاَمَ وَلا یَرى الشَّخصَ.

    محدَّث به کسى گفته شده است که صدا را مى‌شنود ولى او را مشاهده نمى‌کند و در خواب هم نمى‌بیند.

    وَ أَمَّا الُْمحَدَّثُ فَهُوَ الَّذِی یُحَدَّثُ فَیَسْمَعُ وَ لَا یُعَایِنُ وَ لَا یَرَى فِی مَنَامِهِ. (کافى 1 / 176؛ بحارالانوار 11 / 54.)

     

     

  • وقتى تجزیه پذیرى و جزء داشتن نبوّت مطرح مى‌شود مقصود این نیست که خود نبوّت ذاتاً و حقیقتاً قابل تجزیه است؛ بلکه منظور تجزیه پذیرى از ناحیه طرق و خبرهایى است که نبى آن‌ها را دارا مى‌شود.
    امام صادق  مى‌فرماید:
    رأى مؤمن و رؤیاى او در آخر الزمان جزئى از هفتاد جزء نبوّت است.
    و رسول خدا  مى‌فرماید :
    الْهـَدْیُ الصَّالِحُ وَ السَّمْتُ الصَّالِحُ وَ الِاقْتِصَادُ جُزْءٌ مِنْ خَمْسَةٍ وَ أَرْبَعِینَ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّةِ. . الخصال 1 / 178؛ بحارالانوار 68/343. 

    هدایت صالح و جهت صالح و اقتصاد جزئى از چهل و پنج جزء نبوّت است.

 

 

نتیجه:
 

نبى در لغت به معناى آورنده خبر یا شىء مرتفع است و از نظر روایات نبى کسى است که صداى فرشته وحى را مى‌شنود و او را در خواب مى‌بیند ولى در بیدارى شخص او را مشاهده نمى‌کند.

رسول در لغت به کسى گفته مى‌شود که از سوى دیگرى براى رساندن پیام مأمور مى‌شود و در انسان و غیر انسان به کار مى‌رود. و در روایات در معناى خاصّ خود به انسانى گفته مى‌شود که فرشته وحى را مشاهده مى‌کند و در خواب هم مى‌بیند و صداى او را هم مى‌شنود.

 

 

 

 

 

 

 

 


 

  • ۰
  • ۰

لزوم نبوت

  • باید در منبر اصول اعتقادی را به گوش جوانان رساند.
     
  • فرستاده شدن انبیا به دو دلیل است: برای کامل شدن و ترقی خود انبیا و  برای ترقی و امتحان مردم.
    این ترقی حتی شامل خاتم الانبیا هم میشود.
    با هر صلواتی که فرستاده میشود یک درجه به مراتب پیامبر افزوده میشود.
     
  • به قدری که همه موجودات و ممکنات کمال دارند و از نور خدا استفاده می کنند، خدا به خاتم الانبیا داده است. اما در عین حال نسبت پیامبر به خدا، صفر به نه است. تا پایان بی پایانی و تا آخر لا آخری، پیغمبر محتاج خدا است.
     
  • در صلوات بر پیامبر داریم:
    خدا مقام وسیله را به پیامبر بده. (مقام وسیله چیست؟)
    خدایا زیادی به پیامبر بده. تفضل کن.
    وَ ارْفَعْدَرَجَتَهُ; درجه پیامبر را بالاتر از آنچه هست، بالا ببر.
    به ازای هر صلوات یه مرتبه به درجات پیامبر افزوده میشود.
    صلوات دعای مستجاب است. صل: توجه. خدایا توجه کن.
    توجه خدا به پیغمبر عین تجلی خدا بر پیغمبر است. با هر تجلی و عنایت خدا یک مرتبه به مرتبه پیامبر افزوده میشود، این برا یعالم آخرت است و برای عالم دنیا به طریق اولی.
    در تشهد نماز می گوییم "و تقبل شفاعته فی امته وارفع درجته" خدایا درجه پیامبر را بالا ببر.

    هر دعایی که درباره پیامبر بکنید مستجاب است و رد نمی شود.
     
  • آن چیز که انسان را بالا می برد بندگی خداست و چیز دیگری بالا نمی برد. مکمل ما در دنیا بندگی است.
    هدف اولیه ترفی دادن پیامبر از طریق عبادت و بندگی است. تا علاوه بر کمال ذاتی که خدا به آنها داده است کمال اکتسابی هم پیدا کنند.
    درست مثل این که پدری به پسرش صد میلیون پول بدهد که با آن تجارت کند. سال اول 150 میلیون سال دوم 200 میلیون ... سرمایه ش را افزایش می دهد. این جوان دو سرمایه دارد. یه ثروت که هب او عطا شده است و یک ثروتی که به زحمت خودش به دست آورده است.
     
  • عبادت منحصر به نماز و تسبیح گفتن نیست، هر کاری که به نیت خدا انجام شود مصداق عبادت است.
    سخنرانی کردن اگه برای خدا باشد
    گوش دادن به سخنرانی اگر برای خدا باشد.
    کاسبی کردن اگر مطابق شرع باشد.
    معلمی کردن هم عبادت است به شرط آنکه برا یخدا باشد و نه به هدف حقوق آخر برج.

    غلط کرده هر کی گفته پول بد است. پول محبوب خداست. خود خدا می فرماید که بدهید. اما از طریق مشروع کسب شود و به راه مشروع خرج شود.

     
  • تربیت کردن نادان غافل و تعلیم جاهل بالاترین عبادت است.
    این که بچه یتیمی را سرپرستی کنید و به او مسئله دینی یاد بدهید. به او قرآن یاد بدهید.
    تعلیم قرآن و قاری شدن بسیار ارزشمند است.
     
  • 2 هدف برای نبوت وجود دارد:
  1.  خدا پیامبران را فرستاده تا کمال پیدا کنند از طریق بندگی، بندگی از طریق تربیت افراد و تعلیم جهال.
  2. مردم هم در اثر تربیت انبیا ترقی کنند.
  • دو نکته نهان در نبوت:
  1. امتحان خود انبیا از طریق تحمل مشقت های آموزش و تعلم مرد جاهل
  2. امتحان خلق که آموزه های پیامبر را انجام دهند. 
  • صحبت ناجنس برای روح عذاب عظیمی است، برای همین درجه رسول الله بالا است، چون همنشینی با عرب جاهل و تعلیم شان را تحمل کردند.
    عربی که به خاطر شدت غرور و تکبر از پیامبر خواسته بودند رکوع و سجود را از نماز حذف کند.
    برای همین با این که حضرت زکریا را زنده به دو شقه تقسیم کردند، مقام خاتم الانبیا بالاتر است.
     
  • انبیا از سویی شبیه بشر عادی هستند و اگر این طور نبود با ما سنخیت نداشتند و سنخیت جاذب است و باعث رابطه می شود.
    از سویی دیگر دارای امتیازات گوهری و فضائل معنوی هستند که لزوم اطاعت از ایشان را بر ما مشخص میکند.
    نیروی باطنی مادیات، به اذن خدا، در کفِ قدرت چهارده معصوم است.

    نکته مهم این است که خدا هر چه که به هر که می دهد به عاریه است و تمام ممکنات به دست خداست.
    تا خدا اذن ندهد خاتم الانبیا هم هیچ کاره است.
     
  • دعای عظیم را نباید برای جزئیات استفاده کرد.
    با یا علی گفتن باید کوه را جا به جا کرد و نه برای روشن کردن یک چراغ استفاده کرد.
     
  • روضه: طناب بر دست امیر المومنین بستن و کشیدن ایشان به سوی مسجد برای بیعت گرفتن.

     
  • خدایا بیماری نافهمی ما را درمان کن.


    ماه مبارک رمضان . بازار . 059
  • ۰
  • ۰


  • هر کس در گرفتاری ها و تنگناها و ظلمت ها قرار گرفته ست  به این فکر کند که آیا در زندگی ش شرایطی پیش آمده که خدا به او لطف کرده باشد یا خیر.وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ {آیه ۵ سوره ابراهیم}
    موسی را با آیات خود فرستادیم که : قوم خود را از تاریکی به روشنایی بیرون آر ، و روزهای خدا را به یادشان بیاور و در این برای هر شکیبای شکرگزار ، عبرتهایی است.

ما به موسی وحی کردیم که قوم ت را از تاریکی به روشنایی بیاور و نگذار که در تاریکی بمانند و روشن شان کن.
روش روشنایی شون چگونه باشد؟
وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ