آغوز

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسن احمدی اصفهانی

مجلس شب دوم فاطمیه به روایت 75

هیئت مصباح الهدی

جمعه 94/11/30
====================
 

  • امیرالمومنین در نامه 45 نهج البلاغه به ماجرای غصب فدک اشاره داشتند

در ادامه به شرح نامه چهل و پنجم نهج البلاغه به استناد کتاب "شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی" خواهیم پرداخت که درصفحه 208 جلد 16 آمده است. این کتاب که از کتب معتبر اهل عامه محسوب می شود در سال 1962 میلادی (54 سال قبل) در مصر چاپ شده است و ربطی به ایران ندارد.

ابن ابی الحدید در این کتاب 20 جلدی در بیش از 70 80 جا، اصرار دارد که امامت امیرالمومنین اولی بود اما این که بعد از پیامبر ایشان باشند را قبول ندارد و انکار می کند. در اثبات سنی بودن این شخص همین بس که در ابتدای خط سوم مقدمه جلد اول مینویسد "الحمد الله لذی قدم المفضول علی فاضل" ، سپاس خدایی را که مفضول (اولی) را بر فاضل (امیرالمومنین) مقدم داشت!!!

  • ابی الحدید در ابتدای شرح این نامه میگوید:

"الفصل الأول فیما ورد من الأخبار والسیر المنقولة من أفواه أهل الحدیث وکتبهم لا من کتب الشیعة و رجالهم. لأنا مشترطون علی أنفسنا ألا نحفل بذلک جمیع مانورده فی هذاالفصل من کتاب "أبی بکر أحمد بن عبدالعزیز الجوهری" فی "السقیفة و فدک" .  و ماوقع من الاختلاف والاضطراب عقب وفاة النبیص و أبوبکر الجوهری هذا عالم محدث کثیر الأدب ثقة ورع أثنی علیه المحدثون ورووا عنه مصنفاته . قال أبوبکر حدثنی أبوزید عمر بن شبة قال حدثناحیان بن بشر قال حدثنایحیی بن آدم قال أخبرنا ابن أبی زائدة عن محمد بن إسحاق عن الزهری..."

با خودمان شرط کردیم که فقط از کتب اهل سنت نقل کنیم و بخش عمده این شرح از کتاب "السقیفه و فدک" اثر "ابی البکر احمد بن عبدالعزیز جوهری" خواهد بود.ایشان از بزرگان اهل سنت هستند و اساتیدشان افرادی چون "عمر بن شُبِه" و "محمد بن اسحاق" بود که از معاصرین امام رضا ع محسوب میشدند.

"جوهری" در بازه زمانی سال 250 تا323  زیست.

تولد او  در سال 250 بود، شهادت امام هادی ع سال 254 است، جوهری 4 ساله بود.

سال 260 امام حسن عسکری ع به شهادت رسیدند و غیبت صغری شروع شد. آن زمان جوهری 10 ساله بود.

در نتیجه فکر نکنید او معاصر است، 1114 سال از فوت "جوهری" می گذرد.

 

 

  • نامه چهل و پنج نهج البلاغه خطاب به "عثمان بن حنیف انصاری" کارگزار امیرالمومنین در بصره بود که به مهمانی دعوت شد و به سرعت به آنجا رفت که فقط ثروتمندان در آن دعوت بودند و از فقرا اثری نبود.

امام در ابتدا گلایه میکنند که چرا به این مجلس رفت و سپس به معرفی خودشان میپردازند.

حضرت علی ع نامه ای نوشتند و فرمودند باور نمی کردم که کارگزار من به همچین مجلسی برود که من امیرالمومنین ش هستم.

"أَمّا بَعدُ یَا ابنَ حُنَیفٍ فَقَد بلَغَنَیِ أَنّ رَجُلًا مِن فِتیَةِ أَهلِ البَصرَةِ دَعَاکَ إِلَی مَأدُبَةٍ فَأَسرَعتَ إِلَیهَا تُستَطَابُ لَکَ الأَلوَانُ وَ تُنقَلُ إِلَیکَ الجِفَانُ وَ مَا ظَنَنتُ أَنّکَ تُجِیبُ إِلَی طَعَامِ قَومٍ عَائِلُهُم مَجفُوّ وَ غَنِیّهُم مَدعُوّ فَانظُر إِلَی مَا تَقضَمُهُ مِن هَذَا المَقضَمِ فَمَا اشتَبَهَ عَلَیکَ عِلمُهُ فَالفِظهُ وَ مَا أَیقَنتَ بِطِیبِ وَجهِهِ فَنَل مِنهُ أَلَا وَ إِنّ لِکُلّ مَأمُومٍ إِمَاماً یقَتدَیِ بِهِ وَ یسَتضَیِ‌ءُ بِنُورِ عِلمِهِ أَلَا وَ إِنّ إِمَامَکُم قَدِ اکتَفَی مِن دُنیَاهُ بِطِمرَیهِ وَ مِن طُعمِهِ بِقُرصَیهِ أَلَا ..."

ماموم از امام خود پیروی میکند و من از مال دنیا به دو لباس کهنه و دو قرص نان جو بسنده کردم.

که در ادامه نامه (صفحه 289 جلد شانزدهم شرح ابی الحدید) امیرالمومنین میفرمایند:

"وَ کأَنَیّ بِقَائِلِکُم یَقُولُ إِذَا کَانَ هَذَا قُوتَ ابنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَد قَعَدَ بِهِ الضّعفُ عَن قِتَالِ الأَقرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشّجعَانِ أَلَا...

شنیدم که پشت سر من میگویند اگر خوراک علی این است چطور در جنگ ها دلاوری میکند... (در جلسات آتی پاسخ خواهیم داد)

 

  • سپس امیرالمومنین به ماجرای فدک اشاره میکنند و می فرمایند:

"بَلَی کَانَت فِی أَیدِینَا فَدَکٌ مِن کُلّ مَا أَظَلّتهُ السّمَاءُ فَشَحّت عَلَیهَا نُفُوسُ قَومٍ وَ سَخَت عَنهَا نُفُوسُ آخَرِینَ وَ نِعمَ الحَکَمُ اللّهُ وَ مَا أَصنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیرِ فَدَکٍ وَ النّفسُ مَظَانّهَا فِی غَدٍ جَدَثٌ تَنقَطِعُ فِی ظُلمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِیبُ أَخبَارُهَا وَ حُفرَةٌ لَو زِیدَ فِی فُسحَتِهَا وَ أَوسَعَت یَدَا حَافِرِهَا لَأَضغَطَهَا الحَجَرُ وَ المَدَرُ وَ سَدّ فُرَجَهَا التّرَابُ المُتَرَاکِمُ وَ إِنّمَا هیِ‌َ نفَسیِ أَرُوضُهَا بِالتّقوَی لتِأَتیِ‌َ آمِنَةً یَومَ الخَوفِ الأَکبَرِ وَ تَثبُتَ عَلَی جَوَانِبِ المَزلَق"ِ 

روی زمینی که آسمان بر آن سایه افکنده، فدک در دست ما بود.

اهل سقیفه ( نُفُوسُ قَومٍ) بخل شان آمد که فدک دست ما باشد. در متن نامه از کلمه "َشَحّت" استفاده شده است که چیزی فرای بخل است.ما اهل بیت (نُفُوسُ آخَرِینَ) هم "چشم پوشی" کردیم و "رها" کردیم و "سخت نگرفتیم" .  "نبخشیدیم" فقط برای جلوگیری از جنگ چشم پوشی کردیم و گرنه اگر جنگ شود میگویند پسرعموی پیامبر، داماد پیامبر بعد وفات پیامبر به خاطر مال دنیا شمشیر کشید. حتی ابی الحدید در شرح نامه میگوید:

  • یقول لامال لی و لااقتنیت فیما مضی مالا وإنما کانت فی أیدینا فدک فشحت علیها نفوس قوم أی بخلت وسخت عنها نفوس آخرین سامحت وأغضت و لیس یعنی هاهنا بالسخاء إلا هذا لاالسخاء الحقیقی لأنه ع وأهله لم یسمحوا بفدک إلاغصبا وقسرا و قد قال هذه الألفاظ فی موضع آخر فیما تقدم و هویعنی الخلافة بعدوفاة رسول الله ص.  ثم قال ونعم الحکم الله الحکم الحاکم و هذا الکلام کلام شاک متظلم ثم ذکر مال الإنسان و أنه لاینبغی أن یکترث بالقینات"
  • سَخَت" به معنای بخشش نیست. " لاالسخاء الحقیقی " به معنای بخشش واقعی نیست . مخصوصا که بعد امیرالمومنین میفرمایند "حاکم بین ما خداست" . ما را با فدک و غیر فدک چه کار؟ وقتی میمیرم و من را فقط با کفنی خاک میکنند، فدک به چه دردم می خورد؟ پس نفسم را با ریاضت تلقین میدهم.

 

  • نکته فقهی: هزینه غسل و کفن از مال خود میت پرداخت میشود و فقط یک کفن واجب است. اگر کسی بگوید یک کفن دوم هم بکنید و فرزندان اجازه کفن دوم را ندهند نمیشود هزینه کفن دوم را بگیرند و انجام بدهند.

 

  • توصیه لقمان به فرزندش، غذا نخور تا زمانی که کباب درجه یک پیدا کنی. گفت میمیرم. اگه گیر نیاوردم چه؟ گفت آن وقت یک تکه نون خشکیده هم برات در حکم کباب درجه یک است.  و لقمان گفت نخواب تا هنگامی که بستری از پر قو پیدا کنی. فرزندش گفت میمیرم از بی خوابی. پاسخ داد از شدت بی خوابی جای سفت هم برات در حکم پر قو خواهد بود.

 

  • اموال الهی چند چیز است:

 

  • خمس : در طول سال درآمد داشته باشی و خونه و ماشین بخری و ازدواج کنی و مهر بدی و خرج عروسی بچه هات و مهریه شون رو هم بدی و روضه بگیری و سفر بری، اگر زیاد آمد یک پنجمش میشود خمس.

 

  • زکات: به 9 چیز تعلق میگیرد. برای مثال گاو و گوسفند و شتری که آب چشمه و علف بیابان میخورد و نه گاو و گوسفندی که علوفه کیلویی چند میخورد.

 

  • انفال: از نَفَل می آید. مثل نافله، به معنای "مازاد". همان طور که در سوره انفال آمده است که مورد توافق شیعه و سنی است که درآیه اول سوره انفال آمده است:

یَسْأَلُونَکَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِیْنِکُمْ وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ﴿۱﴾

اى پیامبر از تو در باره غنایم جنگى مى‏پرسند بگو غنایم جنگى اختصاص به خدا و فرستاده [او] دارد پس از خدا پروا دارید و با یکدیگر سازش نمایید و اگر ایمان دارید از خدا و پیامبرش اطاعت کنید.

بنا به قول همه مسلمانان وقتی گفته میشود مال پیغمبر یعنی مال امیرالمومنین و فرزندان شان.

  1. مَوات: زمین هایی که در اثر خشکسالی و سیل صاحبانش زمین ها را ول کردند و رفتند و هجرت کردند.
  2. آنچه که خود پیامبر و امام فتح کنند.
  3. اراضی بین شهرها که صاحبی ندارد و مال خدا و رسول الله است تا زمانی که کسی پیدا شود و دیوار بچیند و چاه بزند و صاحب شود و زمین را احیا کند. توجه: این قانون خداست  و کاری به قانون حکومت ها نداریم.
  4. سواحل دریاها
  5. قلل جبال
  6. دره ها
  7. بیشه ها وجنگل ها
  8. معادن
  9. اموال اختصاصی پادشاهان مثل عصا و انگشتر و ... (مابقی غنائم ، مثل خمس تقسیم میشود.)
  10. ارث فرد بی وارث به طوری که اگر طبقه اول وراث شامل پدر و مادر و زن و بچه نبودند، و همین طور طبقه دوم ارث شامل خواهر و برادر و همین طور طبقه سوم ارث شامل عمو و عمه و خاله و دایی. اگر این سه نباشند وارث رسول الله است.
  11. فَی: اراضی که صاحب داشته باشند اما افراد به میل خودشان به پیامبر داده باشند، مثل فدک.
  12. غنائم جنگ هایی که بدون اذن امام رخ داد.

 

  • شبهه ای که وهابیون وارد می کنند این است که اگر این جنگ ها با رضایت ائمه نبوده پس چرا پول میدادند و غلام و کنیز میخریدند؟ پاسخ: اصلِ جنگ بدون اذن امام حرام شرعی است و آن برده ها هم مال ائمه بود اما اگر پول نمیدادند برده ها را بهشون نمیدادند پس مجبور بودند که پول بدهند تا مال خودشون رو صاحب بشند.

کما این که غاصبین در جنگ هاشون جفا های بسیار کردند و هیچ کدام با اذن امام نبود.

 

  • عمروعاص فرمانده لشگری بود که به اسکندریه ترکیه حمله کردند. وارد ساختمان کتابخانه شدند که همه جور کتاب ارزشمندی در آن بود. شروح علما یهود بر تورات، شروح علما مسیحی بر انجیل، شروح زبور داوود و صحف ابراهیمی و کتب طبی یهود و نصارا و ... کلی کتب نفیس خطی که در واقع آنجا مخزن کتب سلاطین بود. عمرو عاص به دومی نامه نوشت و کسب تکلیف کرد که با این کتابخانه چه کنند. دومی هم که شغل ش الاغ فروشی بود و نهایت کارش تشخیص سن الاغ از روی تعداد دندان هایش بود، گفت اگر مخالف قرآن است که بسوزانید. اگر هم موافق قرآن است که خود قرآن هست و بهشون نیاز نداریم و بسوزانید. میخواهید عمق فاجعه را درک کنید؟ عمرو عاص کتب را بین حمام های اسکندریه تقسیم کرد وبه مدت شش ماه حمام های اسکندریه با این کتب گرم میشد!!!

 

 

  • آیات 89 و 90 سوره بقره به بررسی دلیل آمدن یهودیان به مدینه و نیز دشمنی شان با پیامبر می پردازد:

 

وَلَمَّا جَاءهُمْ کِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَکَانُواْ مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ کَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْکَافِرِینَ

و هنگامى که از جانب خداوند کتابى که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد و از دیرباز [در انتظارش] بر کسانى که کافر شده بودند پیروزى مى‏جستند ولى همین که آنچه [که اوصافش] را مى‏شناختند برایشان آمد انکارش کردند پس لعنت‏خدا بر کافران باد

بِئْسَمَا اشْتَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن یَکْفُرُواْ بِمَا أنَزَلَ اللّهُ بَغْیًا أَن یُنَزِّلُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَى مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَآؤُواْ بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُّهِینٌ

وه که به چه بد بهایى خود را فروختند که به آنچه خدا نازل کرده بود از سر رشک انکار آوردند که چرا خداوند از فضل خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد [آیاتى] فرو مى‏فرستد پس به خشمى بر خشم دیگر گرفتار آمدند و براى کافران عذابى خفت‏آور است.

 

  • یهودیان در تورات خوانده بودند که پیامبر آخرالزمان در مکه مبعوث میشود و در مدینه حاکم میشود و با طاغوت ها مبارزه خواهد کرد و چون در آن زمان یهودی ها در فلسطین تحت ظلم طاغوت بودند به این امید که به پیامبر آخرالزمان کمک کنند و او هم یاری شان دهد، به حوالی مدینه کوچ کردند. پنج قبیله که با نام های بنی نضیر و بنی قریظه و بنی قینقاع و خیبر و فدک  در شعاع صد کیلومتری مدینه در فواصل 100 – 80 – 60 – 20- 10 کیلومتری قرار گرفتند که دورترین قبیله فدک بود. وقتی پیامبر مبعوث شدند وقتی دیدند که پیامبر از نسل یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم نیست بنای ناسازگاری گذاشتند.

 

  • "فدک" در واقع اسم شخصی بود که با همسر و دوازده فرزندش و هر کدام با دوازده فرزندشان در آن قلعه زندگی میکردند و نام دژ خود را فدک گذاشت. در دژ محکمی به ارتفاع ده متر که فقط 40 پهلوان باید هل میدادند تا درها باز و بسته شود زندگی میکردند. از آنجا که مدینه بر خلاف مکه پر آب بود، آنگاه به طور گسترده مشغول کشاورزی و دامپروی شدند و ثروت فراوانی از این راه کسب کردند و سالی 120 هزار مثقال طلا درآمد داشتند.

 

  •  مشکل پیغمبر در مکه مشرکان بود و در مدینه مشکل جدیدی، تحرکات یهود و نصارا، هم افزوده شد. طی جنگ هایی قلعه یهودی ها به تدریج سقوط کرد. وقتی خبر سقوط خیبر به ساکنین فدک رسید، ترسیدند و رها کردند و رفتند. در نتیجه فدک جز انفال شد. این اتفاق در سال 6 هجری رخ داد. پیامبر در صفر سال 11 از دنیا رفتند. بنا به فرمایش امام صادق ع در جلد 22 بحار دو حاج خانم پیامبر که دیدند پیامبر زیادی در این دنیا اذیت میشوند، سم دادند و ایشون رو راحت کردند!!! خلاصه پیامبر 4 ماه و اندی بعد ماجرای فدک به شهادت رسیدند.

 

  • البته قول شیعه درباره فتح فدک متفاوت است : وقتی خبر سقوط خیبر را شنیدند، پیامر و امیرالمومنین دوتایی فدک را فتح کردند. پیامبر شبانه به اتفاق امیرالمومنین رفتند و چون دیوارهای قلعه بلند بود قلاب گرفتند و امیرالمومنین از دیوار بالا رفتند و بر بالای دژ اذان گفتند. و همین باعث بیدار شدن ساکنین فدک میشود و نزاعی در میگیرد و 18 نفر از فدک کشته میشوند.

و آیه شش سوره حشر نازل میشود:

وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی‏ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَ لا رِکابٍ وَ لکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی‏ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ

و آنچه را خداوند بر فرستاده خود از ( اموال ) آنها ( به عنوان فی ء ) بازگرداند ( همه از آن رسول اوست ، زیرا ) شما برای ( گرفتن ) آن اسب و شتری نتاختید ( و بر سرش نجنگیدید ) و لکن خداوند فرستادگان خود را بر هر کس بخواهد مسلّط می سازد ، و خدا بر هر چیزی تواناست.

طبق آیه گفته میشود که فَی مال خدا بود و دوباره به خدا برگشت. پس مال رسول الله ست.

و موقع برگشت از فدک، آیه 26 سوره مبارکه اسرا نازل شد:

وَ آتِ ذَا الْقُرْبی‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً

و حقّ خویشاوند ( حق خویشان خود و حق خویشان پیامبرت ) و حق فقیر و وامانده در راه را بپرداز ، و هیچ نوع اسراف و ریخت و پاش ( که صرف مال در راه حرام و تجاوز از حد در حلال است ) مکن

پیامبر فرمودند "ذی القربی حقه " کیست؟ جبرئیل گفت مگر غیر زهرا کسی را داری؟

مگر نیست که خدیجه کبری آن میلیاردر مکه هر چه داشت به پای تو پیامبر ریخت و شبی که مرد حتی کفن هم نداشت. تو این فدک را به جبران ثروت خدیجه کبری به فاطمه زهرا بده.

پیامبر فقط زهرا را داشتند. قاسم و عبدالله که از دنیا رفتند و محمد ابراهیم هم 18 ماهگی از دنیا رفت.

همه مسلمین و غیر مسلمین عقیده داشتند که پیامبر همه آنچه را که نازل میشد اعلام میکرد. حافظین حفظ می کردند و کاتبین مینوشتند.

پیامبر به امیرالمومنین گفتند که بنویس : فدک را به عنوان ذی القربی به فاطمه زهرا دادم و امیرالمومنین و حسنین و ام ایمن هم زیر آن را امضا کردند. و سند را به حضرت زهرا س دادند. ایشان به پیامبر فرمودند سند دست خودتون باشد، ما که این حرف ها رو نداریم.پیامبر فرمودند نه حتما دست تو باشد.

تمام اموال حاصل از فدک را مردم نیازمندان دم خونه امیرالمومنین می گرفتند و با اون همه ثروت شب رو با همان نان جو و آب سپری میکردند.

ابن ابی الحدید از استادش می پرسه خب میذاشتند فدک دست زهرا اطهر می ماند و در زمان علی پس می گرفتید. استادش گفت نه. این ثروت نباید دست علی و فاطمه می بود. علی برای خانه نشینی باید فقیر باشد.

 

  • بی حاجت برای فاطمه زهرا سیاه نپوشید. بی حاجت گریه نکنید.
     
  • امام حسن عسکری فرمودند: "نَحْنُ حُجَجُ اللّه‏ِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ عَلیَنا" . (تفسیر أطیب البیان/ ج 13/ ص 236)

ما حجّت‏ها و برگزیدگان خدا بر آفریدگانش مى‏باشیم، و فاطمه، حجّت راستین و پُرشکوه خدا بر ما مى‏باشد.

  • در احتجاج جلد 2 از امام زمان نقل شده که امام عالم وجود غصه دار فاطمه زهرا س هستند
  • امام صادق ع می فرمایند در روز قیامت شما به دنبال شفاعت ما هستید و ما به دنبال شفاعت مادرمون حضرت زهرا
  • مازندران عالمان بزرگواری داره از جمله ابن شهر آشوب که بابلی هست و در بابل دفن ه. عماد الدین طبری هم که مازندرانی بود. ملا مهدی مازندرانی که در جلد 2 کتاب معالی السبطین می نویسد روز قیامت که فشار بر شیعیان بهشتی زیاد میشود، پیامبر به دنبال فاطمه زهرا در بهشت می فرستد تا از ایشان بخواهند که شفاعت شیعیان را بکنند و  فاطمه زهرا س می فرمایند بهترین چیزی که ذخیره کرده م دو دست قلم شده پسرم عباس ....
    همین یعنی حرف آخر را زهرا در قیامت میزند
  • زهرا اول نورفشان است. در حدیث کسا داریم. همان طور که در حدیث کسا داریم "هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها" فاطمه و پدرش، فاطمه و همسرش، فاطمه و فرزندان ش....
  • امیرالمومنین می فرمود که دو رکن داشتم که یکی پیامبر بود و دیگری زهرای اطهر که هر دو شکست.مادامی که فاطمه زنده بود کسی جواب سلام امیر را میداد و گرنه نه تنها سلام نمی کردند، پشت هم میکردند....

 

  •  

شکر گویم خدا را، چون که خالق فاطمه

باز هم گسترده شد بر شیعیان فاطمه

فاطمیه آمد و دست مرا زهرا گرفت

تا که باشم چند روزی مهمان فاطمه

در میان مصحف ش نام مرا او نوشت 

(یادتون باشه بدون نظر فاطمه نه میتونی مشکی بپوشی، نه میتونی گریه کنی و نه حتی میتونی چایی بخوری)

روزی م شد نوکری آستان فاطمه

با همه روی سیاهم آبرویم را نبرد

چون نصیبم موج عفو بی کران فاطمه

بر تنم رخت سیاه نوکری پوشیده ام

تا کمی باشم شبیه کاروان فاطمه

ما همه فرزند او، او مادر ما شیعه است

شکر حق هستیم ما از دودمان فاطمه

آدم هیئت برای مادرم گریه کنم

گریه بر عمر کم و قد کمان فاطمه

بسته م احرام اشکم را باشم مرهم ش

در طوافم من به دور آشیان فاطمه

 

  • مادرم 75 روز از شدت درد تازیانه ای که بر سرش خورد....
  • فاطمه ای که چون شبه شده بود....
  • این که مردمان جفاکار گفتند زهرا یا شب گریه کن یا روز....

 

 

 

 


 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی